نویسنده: محمدجواد واعظی* / محمدرضا جباری **
2. هجرت
به طور قطع، هجرت از مهمترین شاخصهای مشارکت سیاسی زنان در جامعه صدر اسلام است. هجرت از سویی، مهر بطلانی بر حاکمیت شرک و کفر است و از سوی دیگر، زمینهساز ابلاغ پیام الهی به مردم و برقراری حکومت توحیدی است. بیشک، این حرکت سیاسی با مشکلات فراوان و سختیهای طاقتفرسایی چون دوری از وطن، از دست دادن اموال، به خطر افتادن خانواده همراه است؛ به طوری که از انسانهای سستایمان صبر بر آن ساخته نیست. ارزش و جایگاه این حرکت مذهبی ـ سیاسی به قدری است که مایه فخر و مباهات در جامعه صدر اسلام و بعد از آن بود. خلیفه دوم به سبب فخرفروشی، خطاب به اسماء بنت عمیس که خود از مهاجران به حبشه و سپس به مدینه بود از سبقت خود در هجرت به مدینه سخن میگوید. اسماء پیامبر اکرم(ص) را مطلع میسازد. حضرت نیز به او میفرماید که افتخار دو هجرت در کارنامه او ثبت است: «للناس هجره واحد و لکم هجرتان».(1)
ارزش و اهمیت هجرت بدان پایه است که قرآن یکی از شروط ازدواج زنان مسلمان با پیامبر اکرم(ص) را هجرت آنان به سرزمین اسلام قرار داده است.(احزاب:50) البته هجرت در صورتی به طور کامل اثر میگذارد که شخص مهاجر، خلوص کافی داشته باشد. اگر هجرت برای خدا و به دلیل دوستی رسولش بود، ارزش به حساب میآمد و اگر انگیزههای دیگر در آن نقشآفرینی میکرد، هیچ. از زنان هجرتکننده به مدینه از علت هجرتشان سؤال میشد و در صورت خلوص در نیت، هجرتشان پذیرفته میشد و به جامعه اسلامی راه مییافتند.(2) عمق ایمان و خلوص زنان مهاجر را میتوان در این گزارش تاریخی دید، گفتهاند مردان مکه برای منع از هجرت زنان به مدینه شایع کردند که زنان بدکاره برای رسیدن به هوسهای خود و کاسبی جنسی به مدینه میروند. ایجاد این فضای مسموم نتوانست عزم زنان مسلمان را به سستی بکشاند.(3)
شاید تصور شود زنان مسلمان به سبب تبعیت از شوهران خود مجبور به هجرت بودهاند. این تصور به دو دلیل باطل است: اول، اینکه وقتی هجرت زنان از سوی قرآن تمجید شده و ارزشمند به حساب میآید، به این نکته دلالت دارد که اختیار زنان در انتخاب این راه تأثیر داشته است، دوم: اینکه زنان متعددی بدون همراهی، بلکه بهرغم مخالفت پدر یا شوهرشان هجرت کردهاند. در این باره میتوان از سبیعه بنت حارث، ام الحکم بنت ابیسفیان نام برد.(4)
زنان در هجرتهای تاریخ صدر اسلام حضور دارند، از جمله هجرت به حبشه که در دو مرحله انجام گرفت. در مرحله اولِ هجرت به حبشه، چهار زن به نامهای رقیه بنت رسولالله(ص)، سهله بنت سهیل بن عمرو، لیلی بنت ابیحشمه و ام سلمه حضور داشتند و در مرحله دوم نام 21 زن مانند اسماء بنت الحسین، امکلثوم بنت سهیل بن عمر، امیه بنت خلف، ام حبیبه بنت ابیسفیان، برکه بنت یسار، فاطمه بنت صفوانبن امیه، فارعه بنت ابیسفیان، اسماء بنت سلامه و غیره(5) به ثبت رسیده است. از اینکه زنان مهاجر از قبایل مختلف و سطوح متفاوت جامعه بودند،(6) معلوم میشود گروندگان به اسلام فقط از فقرا و بیبضاعتان نبوده، بلکه زنان قشر مرفه هم با شنیدن کلام الهی و سخنان نبوی به اسلام ایمان میآورند.
با افزایش آزار و اذیت مشرکان مسلمانان توسط مشرکان و با فراهم شدن زمینه مناسب در یثرب، پیامبر اکرم(ص) به مسلمانان دستور داد که به آن شهر هجرت کنند. هجرت به مدینه از نقاط عطف و سرنوشتساز تاریخ اسلام است. اهمیت آن به قدری است که خداوند در قرآن میفرماید: «وَالَّذِینَ آمَنُوا وَلَم یُهَاجِرُوا مَا لَکُم مِن وَلَایَتِهِم مِن شَیءٍ حَتَّى یُهَاجِرُوا»(انفال:72).
هجرت پیششرط دوستی و الفت اسلامی قرار گرفت. ابنسعد نام زنان هجرتکننده به مدینه را به تفصیل آورده است.(7) در کتاب الاصابه نیز نام زنانی که پس از صلح حدیبیه به مدینه مهاجرت کردند و پیامبر اکرم(ص) پس از امتحان آنان، ایشان را به مشرکان باز نگرداند، آمده است، از جمله آنان امیمه بنت بشر، سنیه بنت حارث، ام الحکم بنت ابیسفیان، عبده بنت عبدالعزی و سبعیه بنت حارث.(8)
3. جنگ و جهاد
یکی دیگر از جلوههای مشارکت سیاسی زنان صدر اسلام شرکت در جنگ است. در اسلام جهاد بر زنان واجب نیست. به طور قطع ویژگیهای جسمی و روحی زنان در صدور چنین حکمی بیتأثیر نیست. نگاهی به تاریخ ملل دیگر نیز این مسئله را تأیید میکند که در جامعه بشری، نبرد در میدان جنگ به مردان واگذار و حضور زنان در آن استثناء شده است.
البته عدم وجوب جهاد بر زنان موجب بیتفاوتی آنان به این مسئله و ارزشهای آن نشده است. گزارشهای متعددی از پیگیری زنان صدر اسلام برای بهرهمندی از فضیلت جهاد در راه خدا، در منابع موجود است. روزی پیامبر اکرم(ص) از جهاد سخن میگفت که امالحکم سکینه بنت ابیوقاص از جهاد زنان سؤال میکند.(9)در مجلس دیگری اسماء بنت یزید انصاریه از محرومیت زنان از جهاد سخن میگوید و رسولخدا(ص) آنان را به مأموریتهای خطیرشان در خانواده و شوهرداری متوجه و آن را همپایه جهاد معرفی کرد.(10)زنان دیگری نیز در این باره از آن حضرت سؤال کرده و جواب مشابهی شنیدند.(11)
صبر و مقاومت زنان در برابر مصائب جنگ که تأثیر آن در روحیه رزمندگان و کم شدن تبعات منفی جنگ قابل انکار نیست، جلوهای از مشارکت سیاسی زنان است. ایمان قوی و فهم بالای ایشان از جایگاه جنگ و جهاد در اسلام موجب شد تا در برابر مصائبی چون شهادت یا زخمیشدن عزیزانشان مقاوم و صبور باشند. هند بنت عمرو، همسر عمرو بن جموح، از معرکه جنگ احد باز میگشت که با جمعی از زنان مدینه روبهرو شد. آنان از اوضاع جنگ سؤال کردند. او گفت: رسولخدا(ص) سالم است و برخی از مؤمنان شهید شدهاند. زنان از بار شتر او سؤال کردند. او در اوج صلابت و استقامت پاسخ داد که جنازه همسر و برادرش را از میدان باز میگرداند.(12)در جنگهای دیگر چهار فرزندش نیز شهید شدند.(13) در نمونهای دیگر پس از اینکه به سمراء بنت قیس شهادت پدر، برادر و همسرش را خبر دادند او فقط از احوال پیامبر سؤال کرد و پس از اطمینان از صحت رسولخدا گفت: «کل مصیبه بعدک جلل یا رسولالله(ص)». (14)
بهرغم عدم وجوب جهاد بر زنان، حضور آنان در بیشتر جنگهای صدر اسلام گزارش شده است، از جمله در جنگهای احد، خیبر، بنیقریظه، فتح مکه و حنین. بنابراین، علت عدم یاد کرد از زنان در برخی از جنگهای صدر اسلام یا ذکر کمرنگ حضور آنان را میتوان در سهلانگاری مورخان جستجو کرد، در عین حال هیچ بعید نیست زنان در برخی از جنگها به دلایل خاصی چون دوری مسافت، سختی راه، کمبود امکانات و. . . شرکت نکرده باشند. خاطر نشان میشود که این حضور و مشارکت سیاسی در دوران جاهلی هم ـ همانگونه که گفته شد ـ وجود داشت، لیکن تفاوت در این است که داعی و انگیزه زنانِ جاهلی از این حضور در تعصبات قبیلگی و حفظ منافع قبیله ریشه داشت، ولی زنان مسلمان در راه خدا به میدان جنگ میرفتند.
یکی از ابعاد مشارکت زنان صدر اسلام در میادین جنگ، فعالیتهای تبلیغی بود. زنان با سرودن اشعار حماسی، روحیه رزم را در رزمندگان تقویت میکردند. زنان حاضر در جنگ خیبر در توضیح علت حضورشان در جنگ برای پیامبر اکرم(ص) میگویند: «. . . و نغزل الشعر فنعین فی سبیل الله. . . ». سپس رسول خدا(ص) با حضور ایشان موافقت میکند.(15)در جریان جنگ احد پس از اینکه هند حضرت حمزه را به شهادت رساند و سینه او را شکافت برای تضعیف روحیه مسلمانان اشعاری سرود و پیروزیشان را در احد، در برابر پیروزی مسلمانان در جنگ بدر قرار داد:
نحن جزیناکم بیوم بدر
والحرب یوم الحرب ذات سعر
ما کان عن عتبته لی من صبر
أبی وعمیو أخی و صهری
شفیت وحشی غلیل صدری
شفیت نفسی و قضیت نذری
زنی از جبهه مسلمانان به نام اروی بنت حارث بن عبدالمطلب بلافاصله در جواب او اشعاری سرود که اینگونه آغاز میشود:
یا بنت رقاع عظیم الکفر
خزیت فی بدرٍ و غیر بدر(16)
بعد دیگر از مشارکت زنان در میادین جنگ که گزارشهای تاریخی پرشمار بر آن دلالت میکند، فعالیتهای پشتیبانی و تلاش پشت جبهه زنان است. فعالیتهایی چون آبرسانی و سیراب کردن، آمادهسازی غذا، دوختن مشکها، طبابت، پرستاری و رسیدگی به مجروحان، حفاظت از وسایل رزمندگان، تجهیز و آمادهسازی اسلحه و. . . در جنگ احد حضرت زهرا(س) ضمن رسیدگی به زخمهای پیامبر اکرم(ص) فرمود: «غضب الله علی من أدمیوجه رسولالله(ص)».(17) همچنین درباره حضور جمعی از زنان انصار در این جنگ، از جمله ام سلیط گزارش شده که به سیراب کردن رزمندگان و مداوای مجروحان میپرداختند.(18) او در جنگ خبیر و حنین نیز شرکت داشت.(19) پیامبر اکرم(ص) در جنگ خیبر از انگیزه حضور جمعی از زنان در میدان جنگ سؤال کرد. آنان پاسخ دادند: «خرجنا معک نناول السهام و نسقی السویق و معنا دواء للجرحی و. . . فنعین به فی سبیل الله».
پیامبر اکرم(ص) به آنان اجازه حضور داد و در پایان جنگ از غنائم هم به آنان سهمی رسید.(20) ام عطیه از مأموریت خود در هفت جنگی که با پیامبر بود چنین میگوید:
«فکنت اصنع لهم طعامهم و اخلفهم فی رحالهم و اداوی الجرحی و اقوم علی المرضی»؛(21) در جریان جنگ بنیقریظه نیز وقتی سعد بن معاذ زخمیشد به خیمه زنی به نام رفیده منتقل شد تا تحت مداوا قرار گیرد.(22)
باید دانست که زنان به طور طبیعی در مبارزه و رزم شرکت نمیکردند. غیر از موارد انگشتشمار، شاهدی از حضور رزمی زنان در دست نیست. این مسئله بهگونهای است که پیامبراکرم(ص) از حمل اسلحه توسط ام سلیم در جنگ احد تعجب میکند و در این باره از او سؤال میکند. او پاسخ میدهد: «أخذته ان دنا منی احد من المشرکین بعجته به».(23)همچنین از جمله موارد استثنا میتوان از دلاوری و فداکاری ام عماره نسبیه بنت کعب در جنگ احد یاد کرد. این زن مشغول سیراب کردن رزمندگان بود که مشاهده میکند مسلمانان رسولخدا(ص) را رها کرده و فرار میکنند. میگوید به طرف پیامبر رفتم و به نبرد مشغول شدم و با شمشیر و نیزه و تیر، مشرکان را از پیامبر دور میکردم تا اینکه مجروح شدم. او ضارب خود را مجروح میکند و به زمین میافتد. پیامبر اکرم(ص) در مورد دلاوری او میفرمودند: «ما التفت یمیناً و شمالاً الّا و انا اراها تقاتل دونی».(24)جالب اینکه پیامبر اکرم(ص) مقام او را در احد از برخی از مردان بالاتر میداند.(25)همینطور در جریان فرار مسلمانان در جنگ احد، صفیه بنت عبدالمطلب نیزهای به سمت فراریان میگیرد و آنان را بر اثر فرارشان سرزنش میکند.(26)همچنین وی در جریان جنگ خندق نیز با جنگجوی یهودی که قرارگاه زنان و کودکان را تهدید میکرد، روبهرو میشود و او را با ضربهای سهمگین میکشد.(27)
4. امان دادن
پناه دادن مخالفان یکی دیگر از جلوههای مشارکت سیاسی جامعه صدر اسلام است. زنان نیز حق استفاده از این ظرفیت سیاسی را داشتند. ام هانی در جریان فتح مکه دو نفر از آشنایان خود از بنی مخزوم را پناه داد و پیامبر اکرم(ص) امان او را پذیرفت.(28) البته از دوران جاهلی نیز از پناه دادن زنان، از جمله سبعیه بنت عبدشمش و حماعه بنت عوفغ بن محلم گزارش شده است،(29) لکن میتوان گفت که در جاهلیت به دلیل ویژگی خاص زنان یا جایگاه ممتاز آنان نزد شوهرانشان درخواست آنان رد نمیشد، ولی در اسلام این مسئله از حقوق سیاسی مسلمانان، از جمله زنان قرار گرفت. پیامبر اکرم(ص) پس از پذیرفتن امان دخترش زینب برای ابوالعاص بن ربیع فرمود: «المؤمنون ید علی من سواهم یجیر علیهم ادناهم و قد أجرنا من أجارت».(30)
وضعیت فرهنگی زن در جامعه اسلامیعصر نبوی از موضوعات مهم تاریخی است که پرداختن به آن مجال وسیعتری میطلبد. با توجه به اهمیت موضوع جایگاه فرهنگی زن در این دوره، ترجیح میدهیم این موضوع را در مجالی دیگر و با تفصیل بیشتری مطرح نماییم.
نتیجه
موضوع زن در اسلام همچنانکه از موضوعات مهم فکری و اندیشهای است از نظر تاریخی نیز اهمیت فوقالعادهای دارد. با نگاهی به تاریخ صدر اسلام، به ویژه عصر نبوی در مییابیم که زنان در عرصههای مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی حضور فعال داشتهاند. البته حضور اجتماعی زنان تابع احکام و ضوابطی بود که مصالح کلان جامعه را تأمین و از نهاد خانواده حمایت کرد. در حقیقت، اسلام با تکیه بر اصالت خانواده، با هر گونه حضور اجتماعی زنان که به نهاد خانواده آسیب بزند مخالفت کرده است. بر اساس الگوی اسلام، زنان حضور سالم و مؤثر در جامعه خواهند داشت. شرکت زنان در بیعتها و هجرتها و امور نظامیجلوهای از فعالیت زنان در عصر نبوی است، هم چنان که کثرت نام زنان محدّث و راوی و آگاه به دانشهای اسلامی و زنان شاعره و خطیب، بیانگر فعالیت وسیع فرهنگی زنان در این دوره است. ناگفته نماند که موضوع زن نیز مانند سایر موضوعات اجتماعی دیگر، پس از رحلت رسولخدا(ص) و روی کار آمدن دولتهای ناشایست اسلامی مسیر انحراف را طی کرد و از آموزههای نبوی فاصله گرفت. سیر انحراف جامعه اسلامیدر موضوع زن پس از رسولخدا(ص) نیاز به مجال بیشتری دارد.
پی نوشت ها :
*دانشجوی دکتری تاریخ وتمدن اسلامیدانشگاه معارف قم.
**دانشیار گروه تاریخ مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره))
1. محمدبن سعد، الطبقات الکبری، ج8، ص281.
2. اسماء محمد احمد زیاده، دور المرأه السیاسی، ص120.
3. تقیالدین احمد بن عبدالحلیم، الصارم المسلول علی شاتم الرسول، ص55.
4. احمدبن علی بن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج8، ص171 و 378.
5. همان، ج8، ص14 و 462 و 30 و 47 و 48، 382، 259 و 11.
6. اسماء محمد احمد زیاده، دور المرأه السیاسی، ص140.
7. محمدبن سعد، الطبقاتالکبری، ج8، ص276 ـ 313.
8. احمدبن علی بن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج8، ص29، 171 و 191.
9. احمدبن علی بنحجرعسقلانی،همان، ج8، ص180؛علی بن ابی الکرم ابن الاثیر الجزری، اسدالغابه، ج7، ص144.
10. احمد بن علی بن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج6، ص19.
11. همان، ج8، ص21 و 489.
12. اسماعیل بن عمر بن کثیر، البدایه و النهایه، ج4، ص42.
13. ابن قیم جوزی، زاد المعاد، ج3، ص208.
14. محمدبن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج2، ص533؛ اسماعیلبن عمربن کثیر، البدایه و النهایه، ج4، ص48.
15. علی بن ابی الکرم ابن الاثیر الجزری، همان، ج6، ص420.
16. احمد بن ابیطاهر ابن طیفور، بلاغات النساء، ص28 و 29.
17. محمدباقر مجلسی، همان، ج20، ص96 و به همین مضمون در مسند احمد بن حنبل، ج5، ص334.
18. احمدبن علی بن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج8، ص408.
19. محمدسعید مبیض، موسوعه حیاه الصحابیات، ص134.
20. علیبن ابی الکرم ابن الاثیر الجزری، اسد الغابه، ج7، ص323.
21. محمدبن سعد، الطبقات الکبری، ج8، ص455.
22. علیبن ابی الکرم ابن الاثیر الجزری، همان، ج7، ص320.
23. محمدبن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج3، ص77.
24. محمدبن عمرو بن واقدی، المغازی، ج1، ص268 تا 273؛ محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج8، ص414 تا 415.
25. محمدبن سعد، همان.
26. همان، ص41.
27. همان، ج8، ص41.
28. عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، ج4، ص54. پیامبر به ام هانی فرمود؛ قد اَجرنا ما اَجرتِ و اَمنّا من اَمنتِ
29. ابو الفرج علی بن الحسین بن هیثم الاصفهانی، الاغانی، ج22، ص75 ـ 79.
30. محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج8، ص33.
منابع:
ـ ابن الاثیر جزری، علیبن ابیالکرم محمدبن حمد، اسد الغابه فی معرفه الصحابه، بیروت، دار الفکر، 1409.
ـ احمدبن ابیطاهر ابن طیفور، بلاغات النساء،نجف، حیدریه، 1361ق.
ـ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفه الأئمه، به ترجمه حسین زوارئی، بیجا، انتشارات اسلامیه، بیتا.
ـ اسماعیلبن عمر بن کثیر، البدایه و النهایه، بیروت، دار احیاء التراث العربی و مؤسسه التاریخ العربی، بیتا.
ـ إصبهانی، ابو نعیم، معرفه الصحابه، به تحقیق عادل بن یوسف العزازی؛ ریاض، دار الوطن، 1419ق.
ـ الاصفهانی، ابوالفرج علی بن الحسین بن هیثم، الأغانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
ـ پاینده، ابوالقاسم، نهایه الارب فی فنون العرب، تهران، انتشارات جاویدان، 1361ش.
ـ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الإسلام، بیروت، دار العلم للملایین و بغداد مکتبه النهضه، چ دوم، 1976م، دوم.
ـ جوزی، ابن قیم، زاد المعاد فی هدی خیر العباد، بیروت، دار الفکر، بیتا.
ـ حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، به تحقیق مؤسسه آلالبیت لاحیاء التراث؛ قم، مؤسسه آلالبیت(ع) لأحیاء التراث، 1409ق.
ـ حنبل، احمدبن حنبل، مسند احمد، به تحقیق شعیب الارنؤوط و عادل مرشد؛ بیروت، مؤسسه الرساله، 1420ق، دوم.
ـ حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، قم، اسماعیلیان، بیتا.
ـ رازی، فخرالدین، تفسیر الکبیر، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1411ق.
ـ زیاده، اسماء محمد احمد، دور المرأه السیاسی، قاهره، دار السلام، 1421ق.
ـ زیبایینژاد، محمدرضا و سبحانی، محمدتقی، درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، قم، دار النور، چ دوم، 1381ش.
ـ السحستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داوود، به تحقیق محمد محیالدین عبدالحمید؛ مصر، چ دوم، بیتا، دوم.
ـ سیوطی، جلالالدین، الدر المنثور، بیروت، دارالفکر، 1414ق.
ـ شیخ الصدوق، ابو جعفر محمد بن علی بن حسین بابویه، کتاب من لا یحضره الفقیه ، به تصحیح علی اکبر الغفاری؛ تهران، مکتبه الصدوق، بیتا.
ـ الطباطبایی، محمد حسین المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، الأعلمیللمطبوعات، چ دوم، 1393ق.
ـ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار المعرفه، 1406ق.
ـ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الرسل و الامم و الملوک، به تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم؛ بیروت، چ دوم، بیتا.
ـ طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تأویل القرآن، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1420ق.
ـ عبدالحلیم، تقیالدین احمد بن عبدالحلیم، الصارم المسلول علی شاتم الرسول، به تحقیق عاصم فارس الحرستانی؛ بیروت، المکتب الاسلامی، 1414ق.
ـ عبدالملک بن هشام، السیره النبویه، به تحقیق مصطفی السقاو. . . ؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
ـ عسقلانی، احمدبن علیبن حجر، الإصابه فی تمییز الصحابه، به تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض؛ بیروت، دار الکتب العلمیه، 1415ق.
ـ کرکی، علیبن الحسین، جامع المقاصد فی شرح القواعد، به تحقیق مؤسسه آلالبیت لاحیاء التراث؛ قم، مؤسسه آلالبیت لاحیاء التراث، 1411ق.
ـ کلینی الرازی، ابوجعفر محمدبن یعقوببن اسحاق، الکافی، به تصحیح علی اکبر غفاری؛ تهران، دارالکتب الاسلامیه، بیتا.
ـ گروه محققان، زن در فرهنگ اسلامی، قم، مجمع جهانی اهل بیت(ع)، بیتا.
ـ مبیض، محمد سعید، موسوعه حیاه الصحابیات، بیروت، مؤسسه الرّیان، 1412ق.
ـ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1362ش.
ـ محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار بیروت و دار صادر، 1377ق.
ـ مصباح یزدی، محمدتقی، جامیاز زلال کوثر، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، چ سوم، 1381ش.
ـ مقداد، فاضل، کنز العرفان، تهران، المکتبه المرتضویه، بیتا.
ـ مودودی، ابوالاعلی، الحجاب، بیجا، مؤسسه الرساله، بیتا.
ـ مهریزی، مهد0ی، زن و فرهنگ دینی، تهران، نشر هستینما، 1382ش.
ـ نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، به تحقیق مؤسسه آل البیت(ع) لاحیاء التراث؛ قم، مؤسسه آلالبیت(ع) لاحیاء التراث، 1407ق.
ـ واقدی، محمد بن عمرو، کتاب المغازی، به تحقیق مارسدن جونس؛ بیروت، انتشارات الأعلمی، 1409ق، سوم.
ـ الهندی، علی المتقی بن جسام الدین، کنز العمال، بیروت، مؤسسه الرساله، 1409ق.
ـ یوسفی الغروی، محمد هادی یوسفی، المرأه فی الجاهلیه و الإسلام، قم، مجمع العالمیلاهلالبیت، 1426.
منبع: نشریه تاریخ در آینه پژوهش شماره 26