نویسنده: سیدعلی حسینی میلانی
همه ی شیعیان دوازده امامی اتفاق نظر دارند که این آیه ی مبارکه هنگامی نازل شد که امیرمؤمنان علی (علیه السّلام) انگشترش را در حال رکوع به مستمند بخشید.
این مطلب در روایات متواتری از طریق آنان نقل شده است. بنابراین از نظر آنان مسلم است، و جای هیچ تردیدی در آن نیست.
ولی این استدلال برای اهل تسنن کافی نیست و پرسش هایی برای آنان مطرح خواهد شد از جمله این که:
– آیا این روایات در کتاب های محدثان و مفسران اهل سنت آمده است؟
– آیا آنان این روایات را صحیح و قابل اعتماد می دانند؟
– آیا برای اثبات آن دلیل قانع کننده ای وجود دارد؟
ما ضمن مراعات اصول بحث و مناظره، در این بخش به نام برخی از بزرگان اهل سنت – که پذیرفته اند که این آیه در شأن امیرمؤمنان علی (علیه السّلام) نازل شده است- اشاره می کنیم تا پیروان آنان و کسانی که کتاب های آنان را معتبر و روایات آن ها را مستند می دانند و به اصول مذهب آن ها پایبند هستند، نیز قانع شوند.
با بیان این مطلب، شأن نزول آیه شریفه روشن خواهد شد، و همچنین معلوم خواهد شد که این روایات مورد اتفاق شیعه و سنی، و مورد پذیرش آنان است.
اتفاق نظر مفسران در شأن نزول آیه
طبق آن چه که از بزرگان اهل سنت نقل شده است، همه ی مفسران در شأن نزول آیه ولایت اتفاق نظر دارد. این اتفاق نظر از سوی چهار تن از دانشمندان اهل سنت نقل شده است.
1- قاضی ایجی ( متوفای سال 756 ) نویسنده کتاب المواقف فی علم الکلام، که از مهم ترین کتاب های اهل سنت در علم کلام و اصول دین است. او می نویسد:
« تمامی مفسران اتفاق نظر دارند که این آیه مبارکه در ماجرای بخشیدن انگشتر امیرمؤمنان علی (علیه السّلام) در حال رکوع نماز نازل شده است » (1).
2- میر سید شریف جرجانی ( متوفای سال 816 هـ ) در شرح المواقف به این اجماع اعتراف کرده است(2).
3- سعدالدین تفتازانی ( متوفای سال 793هـ ) در شرح المقاصد اجماع مفسران را بر این که آیه ی شریفه در شأن امیرمؤمنان علی (علیه السّلام) نازل شده، نقل کرده است(3).
شرح المقاصد از کتاب های مهم اهل سنت در علم کلام است. این کتاب در مدارس آن ها تدریس می شود و در محافل علمی آن ها از جایگاه ویژه ای برخوردار است، به همین دلیل بسیاری از بزرگان اهل سنت بر این کتاب شرح و تعلیق نوشته اند.
4- علاء الدین قوشجی سمرقندی نیز از کسانی است که به اجماع مفسران بر این که آیه ی مبارکه در شأن امیرمؤمنان علی (علیه السّلام) نازل شده، اعتراف کرده است(4).
بنابراین، تمامی مفسران اهل سنت معتقدند که این آیه مبارکه در شأن امیرمؤمنان علی (علیه السّلام)، و زمانی که آن حضرت در رکوع انگشترش را به مستمند بخشید، نازل شد.
این اجماع و اتفاق نظر را بزرگان و دانشمندان اهل سنت نقل کرده و به آن اعتراف نموده اند، یعنی همان کسانی که سخنان آن ها مورد اعتماد است و به کتاب هایشان استناد می شود.
آلوسی در تفسیر خود می نویسد:
« اکثر راویان اخبار معتقدند که این آیه در شأن علی (کرم الله وجهه) نازل شده است » (5).
ابن کثیر در تفسیر خود برخی از این روایات را در ذیل آیه مبارکه نقل نموده و حکم به صحت بعضی از آن ها داده است(6).
ابن کثیر کسی است که در تفسیر و تاریخ خود، تا آن جا که می توانسته، بر شیعیان خُرده گرفته و سعی کرده است تا اعتقاد آن ها را باطل جلوه دهد. اعتراف چنین شخصی به صحّت این روایات، ارزش علمی فراوانی دارد و راه فرار را بر خصم ما می بندد.
هنگامی که به کلمات بزرگان اهل سنّت در علم رجال مراجعه شد و سخنان آن ها در مورد راویان و ناقلان این احادیث بررسی گردید، این نتیجه به دست آمد که تعدادی از این احادیث بنا بر نظر آن ها- که از ناقدان معروف اهل سنّت در سند روایات هستند – صحیح بوده و قابل اعتماد است.
یکی از آن روایات، حدیثی است که ابن ابی حاتِم در تفسیر خود آورده است. وی از ابی سعید اشبح از فضل بن دکین از موسی بن قیس حضرمی از سلمه بن کهیل این گونه نقل می کند:
علی در حال رکوع انگشترش را به فقیر بخشید و این آیه نازل شد: ( انما ولیکم الله و رسوله… ) (7).
تا این جا به خوبی روشن شد که صحت این حدیث مورد اتفاق مفسران بوده و بنا بر گفته ی آلوسی بیشتر محدثان آن را نقل کرده اند که به نام برخی از آن ها اشاره شد و کلام ابن کثیر در صحت بعضی از آن ها نیز نقل گردید.
علمای علم کلام نیز – که در مورد دلایل امامت بحث کرده و دلیل های هر طرف را برای اثبات نظر خود ذکر کرده اند – می گویند که این آیه در همان جریان خاصّ نازل شده است.
آیه ولایت در سخن محدثان
بزرگان از پیشوایان محدثان نیز در قرن های مختلف، این حدیث را در کتاب های خود نقل کرده اند. اکنون به اسامی برخی از کسانی که این حدیث را در آثار خود آورده اند اشاره می کنیم:
1- حافظ عبدالرزاق صنعانی
وی نویسنده ی کتاب المصنف، و استاد بُخاری ( مؤلف کتاب صحیح بُخاری ) است.
2- حافظ عبد بن حمید نویسنده ی کتاب المسند
3- حافظ رزین بن معاویه عبدری اندلسی
وی کتاب الجمع بین الصحاح الستّه را تألیف کرده است.
4- حافظ نَسایی
وی نویسنده کتاب صحیح است و این حدیث را در صحیح خود نقل کرده است.
5- حافظ ابو جعفر محمد بن جریر طبری
وی مؤلف دو کتاب مشهور و معروف تاریخ و تفسیر طبری است.
6- حافظ ابن ابی حاتِم رازی
وی محدث و مفسر پرآوازه ای است، و ابن تیمیه در منهاج السنّه معتقد است که تفسیر او از هر روایت جعلی و ساختگی خالی است.
7- حافظ ابوالشیخ اصفهانی
8- حافظ ابن عساکر دمشقی
9- حافظ ابو بکر بن مردویه اصفهانی
10. حافظ ابوالقاسم طبرانی
11. حافظ خطیب بغدادی
12. حافظ ابوبکر هیثمی
13. حافظ ابوالفرج ابن جوزی حنبلی
14. حافظ محب طبری
وی استاد حرم مکّی است.
15. حافظ جلال الدّین سیوطی
اهل سنّت معتقدند که وی پایه گذار نوین و احیاکننده ی سنّت در قرن دهم به شمار می رود.
16. حافظ شیخ علی متّقی هندی
وی نویسنده ی کتاب کنزالعمّال است.
با معرفی این بزرگان که از علمای زمان بُخاری تا قرن یازدهم هستند نتیجه می گیریم که صاحبان تفسیر بر این واقعه اجماع داشته و بیشر محدّثین و ناقلین اخبار بر آن تصریح کرده اند.
با مراجعه و بررسی سند آن روایات، و صحّت و اعتبار آن ها، اعتبار روایات نیز بنا بر مبانی ایشان به وضوح آشکار می گردد.
آیه ولایت در سروده ی شاعر شهیر انصاری
آوازه خوش این حدیث به گونه ای است که شاعر شهیر انصاری، حسان بن ثابت نیز – که صحابی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است – این منقبت امیرمؤمنان علی (علیه السّلام) را به نظم کشیده است.
آلوسی بغدادی در کتاب روح المعانی می نویسد: حسّان بن ثابت در این زمینه، خطاب به امیرمؤمنان علی (علیه السّلام) چنین سروده است:
فانت الذی أعطیت اذ کنت راکعاً *** زکاه فدتک النفس یا خیر راکع
فأنزل فیک الله خیر ولایه *** و أثبتها أثنی کتاب الشرایع
تو همان کسی هستی که در حال رکوع زکات دادی جان به قربانت ای بهترین رکوع کننده!
از این رو، خداوند بهترین ولایت را در مورد تو فرو فرستاد و آن را در کتاب شرایع ( قرآن ) ثبت فرمود (8).
آیه ی ولایت از دیدگاه ابن تیمیّه
با توجّه به آن چه بیان شد نه راهی برای خدشه دار کردن در سند این اخبار وجود دارد، نه جایی برای تکذیب آن باقی مانده، و نه تضعیف روایاتش ممکن است.
ابن تیمیّه نیز در این مورد و درباره ی این استدلال اظهارنظر کرده است. او می نویسد:
« بعضی از دروغ پردازان، حدیثی دروغین ساخته اند و گفته اند که این آیه هنگامی نازل شد که علی در حال نماز انگشترش را به فقیر بخشید. این خبر به اتفاق و اجماع دانشمندان حدیث، دروغ است و دروغ آن آشکار است ».
سپس می افزاید:
« تمامی دانشمندان درایت و حدیث شناس اتفاق نظر دارند که این آیه در شأن علی نازل نشده، و علی هیچ گاه انگشترش را در حال نماز به فقیر نداده است.
از طرف دیگر همه ی محدّثان اتفاق نظر دارند که آن قصه ای که در این مورد نقل شده، دروغین و جعلی است و جمهور امّتِ پیامبر چنین حدیثی را نشنیده اند » (9).
چه قدر قابل توجه است!! ما به همه ی کسانی که در بحث های علمیِ خود چشم و گوش بسته از ابن تیمیّه پیروی می کنند و نظرات او را می پذیرند می گوییم که متنبّه شوند و ببینند که از چه شخصی عقاید، احکام، سنن و آداب شان را می آموزند.
بنابر نظرات ابن تیمیّه، قاضی ایجی، شریف جرجانی و بزرگان دانشمندان کلام – که به نام آن ها اشاره شد – هیچ یک عالم به حدیث نیستند، و لذا از زمره ی امت محمّد خارجند. آن ها تصریح کرده اند که تمامی مفسران، اجماع و اتّفاق نظر دارند که این آیه در شأن امیرمؤمنان علی (علیه السّلام) نازل شده است، ولی ابن تیمیّه می گوید: « این حدیث دروغین را بعضی دروغ گویان جعل کرده اند و تمامی عالمان حدیث معتقدند که علی انگشترش را به فقیر نداده است ».
گویا مراد او از اهل علم – که ادّعا می کند بر کذب این حدیث اجماع کرده اند – تنها خود او یا بعضی از کسانی است که گرد او جمع شده اند؛ و چون دو -سه نفر از اطرافیانش چنین نظری داده اند، ادّعا می کند که نه تنها تمامی اهل حدیث و ناقلان اخبار بر نظریه ی وی اجماع و اتّفاق نظر دارند بلکه تمامی امت بر آن اجماع کرده اند.
گویا اجماع در جیب اوست، و هرگاه بخواهد آن را از جیب خود بیرون آورده و به مرم عرضه می کند، و از طرفی بر مردم نیز لازم دانسته است که هر چه او ادعا کرده بپذیرند.
برداشت آخر
از آن چه بیان شد می توان این گونه نتیجه گرفت که این قضیّه معروف و مشهور است، هم در کتاب های شیعیان و هم در کتاب های اهل سنّت.
ما در این نوشتار به برخی از آن ها اشاره کردیم، ولی راویان این حدیث، که برخی با سند و برخی دیگر به صورت مرسل این حدیث را نقل کرده اند بیش از این ها هستند(10). آیا هیچ یک از آن ها عضوی از امت محمّدی محسوب نمی شود؟
بنابراین هیچ شک و شُبهه، و جای هیچ گونه مناقشه ای – چه از نظر سند، و چه از نظر شأن نزول آیه ی شریفه و چه از نظر دلالت آن – در مورد این حدیث وجود ندارد، و این آیه در شأن امیرمؤمنان علی (علیه السّلام) و در زمانی که آن حضرت در حال رکوع انگشترش را به فقیر بخشیده، نازل شده است.
پینوشتها:
1. المواقف فی علم الکلام: 405.
2. شرح المواقف: 360/8.
3. شرح المقاصد: 170/5، برای آگاهی از اهمیت این کتاب ر.ک: کشف الظنون.
4. شرح التجرید: 368.
5. تفسیر روح المعانی: 168/6.
6. تفسیر ابن کثیر: 64/2.
7.تفسیر ابن ابی حاتِم: 1162/4.
8. تفسیر روح المعانی: 168/6.
9. منهاج السنه: 30/2.
10. برای آگاهی بیشتر ر.ک به تفسیر طبری: 186/6، تفسیر ابن ابی حاتِم: 1162/4، تفسیر المعانی: 47/2، اسباب النزول: 113، تفسیرالعز الدمشقی: 393/1، تفسیر ابن کثیر: 64/2، کشاف: 649/1، الدر المنثور: 105/3 و همچنین تفسیر فخر رازی، تفسیر بغوی، تفسیر نسفی، تفسیر قُرطُبی، تفسیر أبی السعود، تفسیر شوکانی، تفسیر آلوسی و از کتاب های حدیثی ر.ک: جامع الاصول: 478/9، المعجم الاوسط: 129/7، تاریخ دمشق: 356/42.
منبع مقاله :
حسینی میلانی، سیّدعلی؛ ( 1390 )، نگاهی به آیه ولایت، قم: انتشارات الحقایق، چاپ چهارم.