نویسنده:عبدالکریم پاکنیا
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
روز 24 ذی الحجه یکی از زیباترین خاطرات را در فرهنگ شیعه به یاد میآورد؛ روزی که امیرمؤمنان علی علیهالسلام با ایثار انگشتر خویش در حال نماز به یک نیازمند، گوی سبقت را از مسلمانان حاضر در مسجد ربود و شایسته تجلیل و تقدیر حضرت حق قرار گرفت و به دریافت مدال آیه ولایت از سوی پیک وحی مفتخر گردید.
عبداللّه بن عباس ماجرا را این گونه روایت کرده است:
روزی در کنار چاه زمزم نشسته بودم و برای مردم از پیامبر صلیاللهعلیهوآله حدیث نقل میکردم. در آن حال، ابوذر غفاری به نزد ما آمد و با صدای رسایی گفت: ای مردم! من از پیامبر صلیاللهعلیهوآله شنیدم که فرمود: «عَلِیٌّ قائِدُ الْبَرَرَهِ وَقاتِلُ الْکَفَرَهِ مَنْصُورٌ مَنْ نَصَرَهُ مَخُذُولٌ مَنْ خَذَلَهُ؛ علی علیهالسلام رهبر نیکوکاران است و کشنده کافران. هر کس او را یاری کند، یاری خواهد شد و هر کس به او اهانت کند، خوار خواهد گشت.»
آن گاه ابوذر سخنانش را چنین ادامه داد: ای مردم! روزی از روزها با رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در مسجد نماز ظهر را خواندم. بعد از نماز، نیازمندی بلند شد و از مردم یاری خواست، کسی به او چیزی نداد. او دستانش را به سوی آسمان بلند کرد و عرضه داشت: خدایا! تو خود گواه باش در مسجد رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله از مسلمانان یاری خواستم، امّا کسی به من پاسخ مثبت نداد. در این موقع، علی علیهالسلام در گوشهای از مسجد در حالِ رکوعِ نماز بود که با انگشت کوچکِ دست خود که انگشتری در آن بود به سائل اشاره کرد و سائل نزدیک آمد و انگشتر را از دست آن حضرت بیرون آورد. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله که در حال نماز شاهد این ماجرا بود، وقتی نمازش را تمام کرد، رو به سوی آسمان نمود و عرضه داشت: خداوندا! برادرم موسی از تو درخواست نمود که: پروردگارا! به من سعه صدر عنایت کن و کارهایم را سهل و آسان نما و گره از زبانم بگشا و سخنانم را روان و راحت گردان! و همچنین موسی علیهالسلام تقاضا کرد که: خدایا! برادرم هارون را وزیر و یاور من قرار بده! و به وسیله برادرم مرا نیرومند گردان و او را در کارهایم شریک فرما!
آن گاه پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: خداوندا! من نیز محمد پیامبر و برگزیده تو هستم. خدایا! از تو درخواست میکنم که سینهام را گشاده گردانی و کارهایم را آسان کنی و از میان خانوادهام، علی را به عنوان وزیر و پشتیبان من قرار دهی!
ابوذر در ادامه گفت: هنوز دعای پیامبر صلیاللهعلیهوآله تمام نشده بود که حضرت جبرئیل نازل شد و گفت: یا محمد! بخوان! پیامبر صلیاللهعلیهوآله پرسید: چه بخوانم؟ گفت بخوان: «اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذینَ ءامَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلوهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکوهَ وَهُمْ راکِعُونَ»؛1 «همانا رهبر و سرپرست شما خداست و رسول او و کسانی که ایمان آوردهاند؛ آنان که نماز اقامه میکنند و در حال رکوع زکات میپردازند.»2
این روایت را گذشته از منابع شیعه بسیاری از اهل تسنن نیز نقل کردهاند و آیه شریفه را درباره امیرمؤمنان علی علیهالسلام میدانند. علامه فرزانه مرحوم سید عبدالحسین شرف الدین در کتاب ارزشمند المراجعات مینویسد: صاحب کنزالعمال نزول این آیه در مورد خاتم بخشی علی علیهالسلام را به اتفاق مفسران نسبت میدهد و بر این باور است که در این زمینه کسی به غیر از علی علیهالسلام مورد نزول این آیه نیست. علامه سید شرف الدین ادامه میدهد که این اجماعِ تفسیری را به غیر از صاحب کنزالعمال، عدهای دیگر از دانشمندان اهل سنت نقل کردهاند که از جمله آنها امام قوشجی در بحث امامت شرح تجرید است.
سید شرف الدین در توضیح سخن میگوید: اگر این حقیقت (نزول آیه ولایت در شأن علی علیهالسلام ) یک مسئله بدیهی و روشن نبود، ما به نقل تمام اقوال و آراء در این زمینه اقدام میکردیم؛ امّا به لطف الهی در این سخن شک و تردیدی نیست و خوشبختانه تمام دانشمندان مسلمان به آن اعتراف دارند.3
برای تکمیل و روشن شدن بیشتر اذهان، ما فقط به نقل یک روایت از طریق اهل تسنن اکتفا میکنیم:
حاکم حسکانی از اساتید علم حدیث و از دانشمندان برجسته حنفی مذهب در قرن پنجم در کتاب «شواهد التنزیل»، با نقل روایتی از عبداللّه بن عباس، ماجرای خاتم بخشی علی علیهالسلام را این گونه گزارش کرده است: آن روز بلال برای نماز اذان گفت. با شنیدن صدای اذان، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از منزل بیرون آمد. مردم در مسجد مشغول نماز بودند؛ بعضی ایستاده، برخی در حال رکوع، و عدهای دیگر در حال سجده بودند. در این هنگام، فقیر بیچارهای در مسجد میگردید و از مردم درخواست کمک میکرد. پیامبر صلیاللهعلیهوآله با دیدن این صحنه او را صدا کرد و با او چنین گفتگو نمود:
– آیا کسی چیزی به تو داده است؟
– بلی!
– چه چیزی به تو دادهاند؟
– یک انگشتر نقرهای.
– چه کسی آن را به تو داد؟
– آن مردی که ایستاده و نماز میخواند.
پیامبر هنگامی که با اشاره سائل به فرد مورد نظر نگاه کرد، متوجه شد که او علی بن ابی طالب علیهالسلام میباشد. دوباره پرسید:
– او در چه حالی انگشتر را به تو بخشید؟
– او در حال رکوع آن را به من داد.
در این هنگام، پیامبر این آیه شریفه را تلاوت کرد: «اِنَّما وَلیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذینَ ءامَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلوهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکوهَ وَهُمْ راکِعُونَ»4
علامه شیخ عبدالحسین امینی شصت و شش نفر از دانشمندان اهل حدیث و استوانههای روایی اهل سنت را با نام و نشانی دقیق کتابهایشان فهرست کرده و متن حدیثی را که حاوی انطباق آیه مذکور با شخص علی علیهالسلام است از انس بن مالک نقل میکند و در آخر میافزاید: «مضمون این حدیث در این کتابها موجود است و همه آنها تصریح دارند که این آیه در مورد خاتم بخشی حضرت امیرمؤمنان علی علیهالسلام در مسجد نبوی نازل گردیده است.»5
این مسئله آن قدر معروف و مشهور میباشد که بسیاری از شعرای فارس و عرب در مورد آن شعرها سروده و قصیدهها گفتهاند. حسان بن ثابت قصیده معروف خود را این گونه سرود و به محضر علی علیهالسلام تقدیم داشت:
اَبا حَسَنٍ تَفْدیکَ نَفْسی وَمُهْجَتِی وُکُلُّ بَطییءٍ فِی الْهُدی وَمُسارِعُ
«ای اباالحسن! جانم و قلبم فدای تو باد! و جان و دل هر کس که در راه هدایت تند یا کند گام بر میدارد، فدایت باد!»
اَیَذْهَبُ مَدْحی وَالْمُحِبّینَ ضائِعا وَمَا الْمَدْحُ فی ذاتِ الاِْلهِ بِضائِعٍ
«آیا مدح من و دوستانت تباه خواهد شد؟ نه، هرگز مدحی که در راه خدا انجام شود، تباه و ضایع نمیگردد.»
فَاَنْتَ الَّذی اَعْطَیْتَ اِذْ اَنْتَ راکِعٌ فَدَتْکَ نُفُوسُ الْقَوْمِ یا خَیْرَ راکِعٍ
«تویی آن کس که در هنگام رکوع بخشیدی! جان همه مسلمانان به فدایت ای بهترین رکوع کننده!»
بِخاتَمِکَ الْمَیْمونِ یا خَیْرَ سیِّدٍ ویا خَیْر شارٍ ثُمَّ یا خَیْرَ بائِعٍ
«انگشتری مبارکت را [تو در راه خدا بخشیدی] ای بهترین آقا و ای بهترین خریدار و بهترین فروشنده.»
فَاَنْزَلَ فیکَ اللّهُ خَیْرَ وِلایَهٍ وَبَیَّنَها فی مُحْکَماتِ الشَّرائِعِ6
«خداوند متعال نیز در حق تو بهترین [آیه را که] آیه ولایت [است[ فرستاد و در محکمات شرائع آن را بیان نمود.»
شعرای فارسی زبان نیز شعرها سروده و خطابهها ایراد کردهاند که دو بیت را میآوریم:
ناصر خسرو:
آنچه علی داد در رکوع فزون بود
زآن که به عمری بداد حاتم طائی
ابن یمین:
مرتضی را دان ولیِّ اهل ایمان
تا ابد چون ز دیوان ابد دارد
مثال «اِنّما»
آخرین حکم الهی
امام باقر علیهالسلام در این زمینه میفرماید: «خدای متعال طبق آیه ولایت [انّما ولیکم اللّه…] اطاعت از رهبری و سرپرستی اولوالامر را بر مردم واجب ساخت. مسلمانان متوجه نشدند که مقصود از ولایت چیست؟ خداوند [در روز غدیر] به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله امر کرد که ولایت را برای مردم تفسیر کند؛ همچنان که نماز و روزه و زکات و حج را برایشان توضیح داده است؛ امّا رسول خدا صلیاللهعلیهوآله مدتها صبر کرد؛ زیرا آن حضرت همانند سایر واجبات نمیتوانست مسئله ولایت و جانشینی خویش را به مردم اعلان کند و میترسید اگر مسئله رهبری و ریاست بر مسلمانان را مطرح نماید، مردم سخن او را نپذیرند و از دین برگردند. به همین جهت، دلتنگ شد و به حضرت پروردگار عرض حال نمود.
خداوند متعال به پیامبر وحی کرد که: «ای رسول ما! آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، بر مردم ابلاغ کن و اگر این پیام را نرسانی، رسالت خود را انجام ندادهای و خداوند تو را از گزند مردم حفظ میکند.»7 پیامبر صلیاللهعلیهوآله با نزول این آیه، با کمال اطمینان مسلمانان را گرد آورد و در روز غدیر خم به اعلان ولایت و رهبری علی علیهالسلام اقدام نمود و تأکید کرد که حاضرین به غائبین اطلاع دهند.»
امام باقر علیهالسلام در ادامه فرمود: «واجبات خدا یکی پس از دیگری نازل میشد و مسئله ولایت آخرین آنها بود که بعد از اعلان ولایت، آیه اکمال دین8 نازل گردید. و خداوند متعال فرمود: با این پیام دیگر واجبی را بر شما نازل نخواهم کرد؛ زیرا واجبات شریعت اسلام با مسئله ولایت کامل شد.»9
پاسخ یک شبهه
گاهی میپرسند: از سویی مشهور است که علی علیهالسلام در حال نماز آن چنان غرق در عبادت میشد که وقتی در یکی از جنگها به پایش تیر رفته بود و از شدت درد و ناراحتی جسمی، امکان جرّاحی و بیرون کشیدن آن نبود، گفتند: آن را در حال نماز از بدن مبارکش خارج کنید؛ چون او در حال عبادت آن چنان مشغول راز و نیاز با پروردگار خویش است که احساس درد نخواهد کرد.10 و از سویی امام در حال نماز انگشتر به سائل میدهد و این نشانگر توجه به اطراف و دیگران است. آیا این دو حال، در نماز با هم سازگاری دارد یا نه؟
علاوه بر اینکه برخی از محققین در صحت حکایت اول تردید دارند، در پاسخ این پرسش جوابهای متعددی گفته شده که ما به چند مورد اشاره میکنیم:
اول: مشتاقان حضرت حق و تشنگان کوثر معرفت در حالات عرفانی و مناجات با معشوق و معبود خویش، آن چنان از فیض حضور و لقای یار و مشاهده تجلیات دلدار سرمست میشوند که تمام دردها و رنجهای خویشتن را به عنوان لذت بخشترین جرعههای حیات بخش معنوی سر میکشند. آنان همواره زمزمه میکنند که:
مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز به جز فکر توام کاری هست
آنان در آن حال، نه اینکه دردها و رنجهای جسمی خویش را احساس نمیکنند و بی اختیار احساس خود را از دست میدهند، بلکه با اراده خویش توجه خود را از آنچه در راه خدا نیست، بر می گردانند. به عبارت دیگر، لذت حضور و شوق وصال آن چنان آنان را به وجد و شعف میآورد که رنجها و دردهای شخصی تحت الشعاع آن قرار میگیرد و در پرتو فضای معنویِ درکِ حضور محو میشوند و از شوق اینکه رضایت حق را به دست آوردهاند، تمام ناملایمات در منظر آنان زیبا و دوست داشتنی جلوه میکند و آوای «ما رَأَیْتُ اِلاّ جَمیلاً»11 سر میدهند؛ حتی آنان تحمل مصائب را اولین منزل عشق میدانند و بر این باورند که:
ترک مال و ترک جان و ترک سر
در طریق عشق اول منزل است
چنان که درباره بعضی از یاران امام حسین علیهالسلام در روایات آمده است که «لایَجِدُونَ اَلَمَ مَسِّ الْحَدیدِ؛12 آنان درد برخورد نیزهها و شمشیرهای آهنین را احساس نمیکردند.» نه اینکه آنان تیرها و شمشیرها و نیزهها را نمیدیدند یا توجه نداشتند، بلکه درد و رنج آنها در مقابل شوق شهادت و کسب رضای پروردگار متعال هیچ بود.
بنابراین، در حالی که یاران و مریدانِ آنان چنان هستند، پس خود ایشان چگونه خواهند بود. بی تردید مقام اولیاء الهی به مراتب بالاتر از اینهاست. اگر در یک زمان علی علیهالسلام هنگام نماز متوجه درد پای خود نمیشود، عملی کاملاً درست و خداپسندانه میباشد؛ چرا که معنای مناجات عاشقانه و عبادت عارفانه همین است و اگر در زمانی دیگر، در هنگام نماز صدای سائل او را متوجه خود میسازد و او با از خودگذشتگی و ایثار مال در راه رضای خداوند، نیاز یک انسان بی چاره را برطرف میکند، باز هم عملی کاملاً منطقی و خداپسندانه میباشد. علی علیهالسلام در هر دو مورد از خود گذشتگی و ایثار نموده است؛ آنجا از جان خویش و اینجا از علی علیهالسلام گر چه در حال نماز، غرق در عبادت الهی بود و با حضور قلب و توجه کامل با خداوند مناجات مینمود، امّا قلب پاک او در برابر فریاد استمداد و استغاثه و آه و ناله مستمندان و بی چارگان جامعه حساس بود و قلب او در مقابل ندای محرومان و برای گره گشایی از کار آنان میتپید.
مال خویش. و در هر دو حال، مشغول عبادت مخلصانه بوده است و نتیجه هر دو عمل یکی است و آن کسب رضای پروردگار و خالق جهان هستی میباشد.
تکمیل عبادت
دوم: این ایراد را میتوان ناشی از یک غفلت دانست و آن اینکه شنیدن صدای سائل و کمک به او، پرداختن به غیر خدا و توجه به خویشتن یا امور دنیوی نیست، بلکه آن هم در واقع، توجه به خدا و در جهت اخلاص میباشد. علی علیهالسلام گر چه در حال نماز، غرق در عبادت الهی بود و با حضور قلب و توجه کامل با خداوند مناجات مینمود، امّا قلب پاک او در برابر فریاد استمداد و استغاثه و آه و ناله مستمندان و بی چارگان جامعه حساس بود و قلب او در مقابل ندای محرومان و برای گره گشایی از کار آنان میتپید. توجّه او به سائل نه تنها در جهت غیرحق نبود، بلکه دقیقا در راستای اخلاص و توجه به مبدأ هستی و پروردگار خویش بود. او با پاسخ به کمک خواهی و ندای مظلومانه یک فقیر که آه و نالهاش از دردهای جانکاه وی خبر میداد، عبادت خویش را با اطاعت دیگری در آمیخته و با هر دو عمل خویش، در جهت رضای الهی قدم برداشته، ثواب عبادت خویش را مضاعف گردانید. و به همین علت هم بود که عمل زیبا و خداپسندانه او مورد ستایش وحیانی قرار گرفت؛ چرا که او عبادتی را مکمّل عبادت دیگر قرار داد.13
پى نوشت:
1. مائده/55.
2. مجمع البیان، ج3، ص210.
3. المراجعات، ص231.
4. شواهد التنزیل، ج1، ص233.
5. الغدیر، ج3، ص162.
6. همان.
7. مائده/67.
8. مائده/3.
9. اصول کافی، کتاب الحجه، باب مانص اللّه عزوجل و رسوله علی الائمه علیهمالسلام .
10. المحجه البیضاء، ج1، ص398.
11. لهوف، سید بن طاووس، ص292. این کلام حضرت زینب در مجلس ابن زیاد بود، هنگامی که ابن زیاد گفت: ای دختر علی! این همه مصیبتها را چگونه دیدی؟ زینب علیهاالسلام پاسخ داد: «من همه مصائب و مشکلات را در راه خدا زیبا میبینم.»
12. بحارالانوار، ج45، ص80؛ مدینه المعاجز، ج3، ص504؛ العوالم، الامام الحسین علیهالسلام ، ص344.
13. پرسمان ولایت، از نگارنده.
منبع:پایگاه سراج
احمد
سلام سپاس از این مدال افتخار
ولایت علی ابن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی