پرسش
بعد از ظهور حضرت مهدى (عج) چه مدت زمان طول خواهد کشید تا حکومت عدل برقرار شود؟؛ آیا بعد از استقرار حکومت آن حضرت (عج) فقیرى یا ستمگرى در جامعه یافت مىشود؟؛ اگر نه پس ظاهراً گناهى صورت نخواهد گرفت؟
پاسخ اجمالی
آنچه از روایات مستفاد است این که حضرت مهدى (عج) با ظالمان و ستمگران جنگ هشت ماه به طول مىانجامد و بعد از گذشت هشت ماه از ظهور حضرت (عج)، بلاد مختلف مسخّر ایشان گشته و حکومت عدل در سراسر جهان برقرار مىشود و کفر و شرک و نفاق ریشه کن مىگردد. از این رو هیچ ستمگرى بر جامعهاى حکومت نکرده و زمینهى گناه، به خصوص گناهان اجتماعى از بین مىرود. زمین گنجهاى معدنى و روییدنى خود را خارج نموده و حقوق فقرا از ظالمان و ثروت مندان أخذ و بین فقرا تقسیم مىشود، به گونهاى که جایى براى پرداخت صدقه و زکات باقى نمىماند؛ زیرا همه غنى و بى نیاز مىشوند.
پاسخ تفصیلی
ایمان به ظهور امام زمان (عج) و وقایع پس از آن، از جمله مصادیق ایمان به غیب است که پذیرش و شناخت ویژگىهاى آن، جز از راه تعبّد و استفادهى از متون نقلى معتبر، میسور نیست.[1] لکن، از آن جا که اغلب احادیث و روایات، در گذر زمان، دست خوش بلایایى چون تقیه از سوى شیعیان و یا جعل و تحریف از سوى دشمنان، فراموشى یا عدم دقت در ضبط، توسط راویان، گشته و با نبودن امکانات چاپ و نگه دارى، فرسوده و نابود شدهاند، شناخت کامل جزئیات حوادث قبل و پس از ظهور آن گونه که مطلوب طبع حقیقت جوى شیعیان و منتظران است، امکان ندارد. به خصوص که در این راستا به برخى تعارضات غیر قابل جمع در روایات نیز برخورد مىکنیم. از این رو پاسخ به سؤال فوق، به خصوص قسمت اول آن، به صورت ظنى مىباشد و براى پاسخ به سؤال نیاز به تحلیل آن به چند قسمت مجزا است، لذا پاسخ هر قسمت، به طور جداگانه در ذیل مىآید:
بعد از ظهور حضرت مهدى (عج) چه مدت زمان طول خواهد کشید تا حکومت عدل برقرار شود؟ امام باقر (ع) مىفرمایند: “امام دوازدهم (عج) هشت ماه تمام شمشیر بر دوش نهاده و دشمنان خدا را مىکشد تا این که خدا خشنود گردد.”[2] بنابر روایاتى که در اختیار ما مىباشد ایشان در مکه ظهور نموده و پس از این که یاران و خواص ایشان به او پیوستند، به سمت عراق و سپس شام (سوریه فعلى) و بعد به سمت بیت المقدس حرکت مىکنند و پس از آن سایر بلاد اروپا و ترکیه و چین و افغانستان و سایر ممالک به تسخیر ایشان درآمده و حکومت عدل، پس از هشت ماه درگیرى پیوسته، برقرار مىگردد و صلح و امنیت جهانى فراگیر مىشود.[3] در باره ی مدت حکومت ایشان نیز اختلاف فراوانى در روایات دیده مىشود:
19 سال و چند ماه، 7 سال، 40 سال، 10 سال و 309 سال که هر سال آن برابر 20 یا 40 سال است و پس از شهادت یا وفات آن حضرت، 40 روز خواهد گذشت تا که قیامت بر پا شود[4] و بساط زمین و آسمان برچیده شده و مهیاى برپایى قیامت مىگردد.
آیا بعد از استقرار حکومت آن حضرت فقیرى یافت مىشود؟
وقتى حضرت (ع) قیام مىنمایند و حکومت عدل برقرار مىشود، زمین گنج هاى معدنى و روییدنى خود را در اختیار حضرت (عج) قرار داده و حقوق مستضعفان و فقرا نیز از ثروت مندان و ظالمان أخذ مىشود و عادلانه بین همه تقسیم مىگردد، تا آن جا که هیچ فقیرى باقى نمىماند و موردى براى مصرف صدقات و زکوات یافت نمىشود. امام صادق (ع) مىفرمایند: “جهان با پیاده شدن عدالت خرم مىشود، آسمان باران هایش را فرو مىریزد، درختان، میوههاى خود را آشکار نموده و زمین گیاهان خود را بیرون مىفرستد و براى ساکنان خود آرایش مىکند.”[5] امام زمان (عج) به منادى دستور مىدهد که در میان مردم اعلام کند که هر کس نیازى به مال دارد، برخیزد. از میان مردم کسى بر نمىخیزد مگر یک نفر، که مىگوید: من (محتاجم). پس قائم (عج) به او مىگوید: “برو پیش کلیددار و بگو مهدى (عج) به تو دستور مىدهد که مالى به من بدهى”. کلیددار مىگوید: “جامه ات را بیاور”. جامهاش را مىگسترد و درون آن را پر مىکند. هنگامى که آن را بر دوش مىگیرد، پشیمان مىشود و مىگوید:”چرا در میان امت محمد (ص) من از همه آزمندتر باشم؟! چرا آن عفت نفس عمومى را من دارا نباشم؟! آن گاه مال را به کلیددار تحویل مىدهد، اما پذیرفته نمىشود، و مهدى (عج) مىگوید: “آنچه را که ما عطا کردیم، پس نمىگیریم.”[6]
رسول اکرم (ص) مىفرمایند: “مردم دنبال کسى مىگردند که از آنها (صدقهاى) و هدیهاى را بپذیرد، زکات مالشان را جدا مىکنند، لکن کسى را نمىیابند که آن را بپذیرد؛ زیرا همه به واسطهى فضل الاهى بى نیاز شدهاند.”[7]
آیا بعد از استقرار حکومت آن حضرت (عج) ستمگرى در جامعه یافت مىشود؟
شاخصهى حکومت جهانى حضرت مهدى (عج) برقرارى صلح و امنیت و عدالت در سراسر گیتى و برچیدن بساط فساد و تباهى و ظلم و جور و جنایت و ستمگرى است، چنان که هدف اساسى تمامى انبیا نیز همین بوده است، لکن موفقیت آن بزرگواران در زمان خودشان و اوصیاى آنها پس از ایشان، چندان چشمگیر نبوده است، ولى برقرارى صلح و امنیت جهانى بخشى از وعدههاى تمامى آنها بوده و فطرت پاک همهى انسانها، در طول تاریخ نیز، در انتظار چنین ایامى، با این خصیصه ی عالى بودهاند.
پس، از آن جا که خداوند تبارک و تعالى و انبیا و اوصیا، معصوم اند و هیچ گاه خُلف وعده نکرده و بى جهت مردم را امیدوار ننموده و منتظر نگه نمىدارند، حتماً این وعده محقق خواهد شد، آن هم با این خصیصهى چشمگیر متعالى. بلکه مىتوان تحقق آن روزگار رهایى را، هدف آفرینش انسان قلمداد نمود. روزى که با رحمت الاهى همه، امت واحده گشته و تحت پرچم توحید درآمده و کفر و شرک و نفاق برچیده مىشود.[8] احادیثى که صراحتاً یا تلویحاً به این امر اشاره دارند بسیار فراواناند؛ از جمله: امام عسکرى (ع) به فرزندشان (عج) مىفرمایند: “فرزندم! گویى تو را مىبینم، هنگامى که نصرت خدا بر تو نازل شده و فرج هموار شده و شکوه و عظمت تو اوج گرفته،… در این هنگام فجر دولت حق مىدمد و تاریکى باطل از صحنهى گیتى برچیده مىشود. خداوند با دست تو کمر ستمگران را مىشکند، شعایر دین را باز مىگرداند، آفاق جهان را روشن مىسازد، آرامش و صلح را از کران تا کران برقرار مىکند. … دشمنانت خوار و زبون و دوستانت عزیز و پیروز مىشوند. در روى زمین از ستمگران، جنایتکار و منکران طغیانگر و دشمنان تجاوزگر و مخالفان عنادگر احدى باقى نمىماند؛ زیرا هر کس به خدا توکل کند، خداوند او را کفایت نماید، همانا خداوند امر خود را به پایان مىرساند و وعده و قضاى حتمى خویش را محقق خواهد نمود. همانا خداوند براى هر چیزى تقدیرى قرار داده است.([9])[10]
آیا بعد از استقرار حکومت آن حضرت گناهى صورت نخواهد گرفت؟
مهم ترین عامل صدور گناه از انسان طمع و حرص او به اندوختن مال دنیا از یکسو و احساس نیاز انسان به متاع دنیا از سوى دیگر است.
وقتى انسان به قدر کفایت از مال و ثروت بهرهمند گشته و عزت و آبروى اجتماعى بیابد و بینش او الاهى شود و دنیا و متاع آن برایش بى ارزش گردد و به یقین برسد که تمامى وعدههاى الاهى حقاند و – گرچه دیگران نخواهند و نپسندند و در سر راه تحقق آن مانع بتراشند – بالاخره محقق خواهند شد. اگر انسان به یقین برسد که معاد و حساب و کتابى در کار است و بهشت و آنچه در آن است قابل مقایسه با عمر دنیا و آنچه در آن است نبوده، دیگر انگیزهاى براى ارتکاب گناه باقى نمىماند. به خصوص که بنابر برخى روایات، و استدلالات برخى محققین فرزانه، عمر شیطان نیز با قیام حضرت (ع) تمام و آن ملعون به دست نبى اکرم (ص) در بیت المقدس ذبح خواهد شد و تسویلات و وسوسهها و تزیینهاى او هم منقطع مىگردد؛[11] و از طرف دیگر، موانع بى شمارى مثل حکومت عدل فراگیر که رهایى از عدالت آن امکان ندارد و محیط امن و امان و سالم و عدم پذیرش فساد و تباهى و گناه از طرف عموم مردم، مانع صدور گناه خواهد بود، پس انگیزه، مفقود و مانع، موجود مىشود. لذا گناه صادر نمىشود، در این زمینه نیز احادیث فراوان است، از جمله:
امام صادق (ع) آن دوران را این گونه توصیف مىکنند: “روابط نامشروع، مشروبات الکلى و رباخوارى از بین مىرود، مردم به عبادت و اطاعت روى مىآورند، امانت ها را به خوبى رعایت مىکنند، اشرار مردم، نابود مىشوند و افراد صالح باقى مىمانند.”[12] و پیامبر (ص) چنین وعدهى صادقانه مىفرمایند: “خداوند به وسیلهى مهدى (عج) از امت رفع گرفتارى مىکند، دلهاى بندگان را با عبادت و اطاعت پر مىکند و عدالتش همه را فرا مىگیرد. خداوند به وسیله ی او دروغ و دروغ گویى را نابود مىسازد. روح درندگى و ستیزه جویى را از بین مىبرد و ذلّت بردگى را از گردن آنها بر مىدارد.”[13]
منابع
1- قرآن کریم.
2- امینى، ابراهیم، دادگستر جهان، ص 388، 447.
3- حیدرى کاشانى، حسین، حکومت عدل گستر، ص 225، 301.
4- خراسانى، محمد جواد، مهدى منتظر (عج)، ص 273، 188.
5- کورانى، على، عصر ظهور، ص 351، 370.
6- جمعى از نویسندگان، عدل منتظر، گفتار 1، 11.
7- صافى گلپایگانى، لطف اللَّه، منتخب الاثر.
8- صافى گلپایگانى، لطف اللَّه، امامت و مهدویت، ج 3.
9- کامل سلیمان، روزگار رهایى، ترجمهى على اکبر مهدى پور، ج 1 و 2.
10- مجلسى، بحار، ج 52 و 51.
11- طباطبایى، محمد حسین، تفسیر المیزان، ج 14، ص 160، 175.
[1] ر.ک: صافى گلپایگانى، لطف اللَّه، نوید امن و امان (امامت ومهدویت)، ج 3، ص 28 – 42. [2] الزام الناصب، ص 189؛ غیبت نعمانى، ص 165؛ بشاره الاسلام، ص 199، منقول از، روزگار رهایى، ج 1، ص 478،ح 585. [3] ر.ک: روزگار رهایى، ج 2، ص 536، 470؛ بحارالانوار، ج 52، ص 309، 392. [4] روزگار رهایى، ج 2، ص 601، 658؛ بحار، ج 2، ص 279 و 392. [5] بشاره الاسلام، ص 71، منقول از، روزگار رهایى، ص 639، ح 882.6] منتخب الاثر، ص 147؛ مسند احمد، ج 3، ص 37؛ الصواعق المحرقه، ص 164؛ ینابیع الموده، ص 135، ج 3، نقل از، روزگار رهایى، ص 642، ح 894 ؛ نیز ر.ک: همان، ص 596 و 598.
[7] الزام الناصب، ص 230؛ بشاره الاسلام، ص 256؛ روزگار رهایى، ص 598، ح 780. [8] هود، 123، 118. [9] بحار، ج 5، ص 35؛ وفاه العسکرى، ص 49؛ منقول از، روزگار رهایى، ج 1، ص 530، 531؛ نیز ر.ک: همان، ص 73، ح 5 ؛ ص 625، ح 844. [10] طلاق، 3. [11] ر.ک: المیزان، عربى، ج 14، ذیل آیه ی 36، سورهى حجر، ص 160، 161، 175. [12] منتخب الاثر، ص 474؛ الزام الناصب، ص 228؛ الملاحم والفتن، ص 54، منقول از، روزگار رهایى، ج 2، ص 600. [13] بحار، ج 51، ص 75؛ الملاحم والفتن، ص 56؛ غیبت شیخ طوسى، ص 114 و… .islamquest.net