از طور سینا تا غار حرا

از طور سینا تا غار حرا

«ز آن که احمد ختم جمله انبیاست
چون که صد آمد نود هم پیش ماست»

هیچ دینی در خلأ و جدای از دیگر ادیان، اعتقادات و فرهنگ ها ایجاد نشده است. همه ادیانی که در طول تاریخ ظهور کرده و توسعه یافته اند، در یک بستر و زمینه فکری، فرهنگی، اعتقادی و اخلاقی خاص ایجاد شده و رشد کرده اند و اصولاً دین آوران و پیامبران و کتب مقدس آن ها در پی اصلاح، تجدید، تحول و پیشرفت معنوی و فرهنگی جامعه خود و یا در مقیاس وسیع تر؛ جامعه جهانی بوده اند. در طول تاریخ، هر دین نوظهوری، بسیاری از عادات، سنن، اعتقادات و اخلاقیات منفی جامعه خود را نقد، نفی و طرد کرده است و از سوی دیگر، جنبه های مثبت و سازنده آن جامعه را پذیرفته و ضمیمه اندیشه ها و تعالیم جدید خود کرده است. به همین خاطر برای شناخت بهتر یک دین، مطالعه و بررسی شرایط اجتماعی، دینی، فکری و فرهنگی جامعه و محیطی که دین در آن ایجاد شده، لازم و مفید است.
اسلام به عنوان یک دین از این قاعده مستثنا نیست. دین مبین اسلام در جامعه و محیط شبه جزیره عربستان قرن 7 میلادی ظهور کرده و توسعه یافته است. لذا برای شناخت بهتر اسلام و درک انقلاب و تحول معنوی و فرهنگی بی نظیری که اسلام در شبه جزیره عربستان و در مقیاس بزرگتر در بخش وسیعی از دنیای آن روز ایجاد کرد، مطالعه و بررسی شرایط و اوضاع فرهنگی، دینی و اخلاقی شبه جزیره عربستان و تمدن های مجاور آن مقارن ظهور اسلام، لازم، ضروری و راهگشا است.
توحید (مونوتئیزم) (1) مشخصه اصلی ادیان ابراهیمی است. توحید یعنی اعتقاد به یک خدا یا اعتقاد به وحدانیت خدا. توحید در مقابل همه خدایی (2)، رب الارباب (3) پرستی و شرک (4) قرار دارد. در سه دین توحیدی یهودیت، مسیحیت و اسلام، اعتقاد بر آن است که ذات و خصلت خداوند بی نظیر و بی مانند و اساساً متفاوت از خدایان دیگر ادیان است. خدا در این ادیان خالق جهان و انسان محسوب می شود. افزون بر این خداوند جریان آفرینش را رها یا متوقف نمی کند، بلکه پیوسته با قدرت و حکمت خویش در کار آفرینش است. خدا نه تنها نظام کیهانی را آفریده؛ بلکه نوعی نظام اخلاقی را تشریح کرده که انسان باید با آن نظام کیهانی را آفریده؛ بلکه نوعی نظام اخلاقی را تشریح کرده که انسان باید با آن نظام هماهنگ باشد. خداوند، قدوس و منبع والاترین خیر است. (5) آن چه که در بحث توحید قابل توجه و برای بحث ما شایان ذکر است، این است که توحید اسلامی نسبت به هر دین دیگری دقیقتر و انعطاف پذیرتر است. توحید اسلامی در واقع تداوم و تکامل جریان توحید و یکتاپرستی است که از ابراهیم شروع شده و تا محمد ادامه یافته است. برای فهم بهتر توحید ناب اسلامی و اخلاقیات و اعتقادات آن شناخت گذشته این جریان یعنی شناخت یهودیت و مسیحیت ضروری است. ضرورت این موضوع زمانی آشکار می شود که توجه داشته باشیم دو دین ابراهیمی و وحیانی یهودیت و مسیحیت در شبه جزیره عربستان مقارن ظهور اسلام پیروانی داشته اند و اعراب، مخصوصاً اعراب شهرنشین با بسیاری از اعتقادات توحیدی، اخلاقیات، رسوم، قصص و اساطیر این دو دین آشنا بودند و این دو دین وحیانی بر فکر، فرهنگ و اعتقادات و حتی بر ادبیات اعراب شبه جزیره عربستان مقارن ظهور اسلام تأثیرات عمیقی نهاده بودند. نکته دیگری که اهمیت و ضرورت مطالعه و بررسی این موضوع را جدی تر می کند، این است که یهودیان و مسیحیان شبه جزیره با معرفی اعتقادات توحیدی و تعالیم اخلاقی خود به قوم عرب، تا حدودی زمینه فکری و بستر فرهنگی لازم را برای ظهور اسلام ناب محمدی و توحید خالص و خدشه ناپذیر آن آماده کرده بودند و از سوی دیگر اسلام، بسیاری از اعتقادات و اخلاقیات و رسوم این دو دین ابراهیمی را پذیرفته و توسعه داده و ضمیمه تعالیم عالی و توحیدی و اخلاقی خود کرده است. از این احکام و اخلاقیات پذیرفته شده در فرهنگ اسلامی، تحت عنوان «احکام امضایی» یاد شده است.
اسلام، ابطال کنده و نفی کننده ادیان توحیدی و ابراهیمی قبل از خود نیست؛ بلکه به گفته قرآن، اسلام مصدق و مؤید ادیان توحیدی قبل از خود است. (6)
اسلام به زعم بسیاری از صاحب نظران حوزه دین پژوهی، کمال، تمامیت و دوره عالی و تخصصی اندیشه توحیدی است که با ابراهیم (ع) به طور جدی شروع شده و با موسی (ع) و عیسی (ع) تداوم یافت و با محمد (ص) به کمال و اوج تعالی و نهایت درجه انتزاع خود رسیده است. اسلام، صرفاً دینی از ادیان ابراهیمی و آسمانی نیست؛ بلکه تمام و کمال این جریان است و محمد خلاصه، عصاره، قدر مشترک، خاتم و «جمع الجمع» تمامی پیامبران الهی محسوب می شود.

موقعیت جغرافیایی شبه جزیره عربستان
عربستان بزرگ ترین شبه جزیره دنیا است که در جنوب غرب آسیا قرار دارد. از غرب محدود است به خلیج عقبه و دریای سرخ، از شرق به خیلج فارس و دریای عمان و خاک عراق، از جنوب به خلیج عدن و دریای عمان و از طرف شمال به ریگ زارهای وسیع و بیابان پهناوری که به عراق و اردن منتهی می گردد.
فلات عربستان در داخل این شبه جزیره قرار دارد. این فلات به سه بخش تقسیم می شود: بخش میانی که از دو بخش دیگر برجسته تر است که به آن نَجد گفته می شود. بخش شمالی، ریگستان نفود قرار دارد. بخش جنوبی، ریگستان دَهناست که دامنه اش در جنوب تا نزدیک دریای عمان کشیده می شود.
جغرافیا نویسان یونانی از عهد استرابُن، عربستان را به سه بخش تقسیم می کنند: عربستان صحرایی، عربستان سنگی و عربستان خوشبخت. (7)
عربستان به طور کلی به پنج قسمت عمده تقسیم می شود: حجاز، تِهامه، نَجد، عروض و یمن.

نظام قبیله ای و اجتماعی
مردم ساکن شبه جزیره عربستان دو گروه بودند: بیابانگردان و شهرنشینان.
زندگی در سرزمین عربستان بر پایه نظام قبیله ای استوار بود. حتی آنان که در شهرها زندگی می کردند به کشاورزی و بازرگانی اشتغال داشتند و اعراب بیابانگرد گله دار بودند و شتر و گوسفند پرورش می دادند. اعراب عموماً اهل قتل و غارت بودند. در حقیقت زندگانی سخت و به قول خودشان «شقاء» بادیه طوری است که قتل و غارت را شرط لازم زندگی دانسته اند. آن چه که به عنوان عامل بازدارنده از قتل و غارت عمل می کرد، یکی رعایت هم خونی بود و دیگری قانون ثأر.
عصبیت و طرفداری شدید از افراد قبیله، از ویژگی های نظام قبیله ای اعراب بود. رییس و شیخ قبیله، رهبری و مدیریت امور قبیله خود را بر عهده داشت و دارای ویژگی هایی همچون تجربه، شجاعت، سخاوت و غیره بود.
اعراب، از نژاد سامی بودند و به دو گروه عمده اعراب باقیه و اعراب بائده تقسیم می شدند. اعراب باقیه خود به دو گروه عاربه(یعنی عرب اصیل) که شامل اعراب قحطانی و گروه مستعربه (عرب شده) که شامل اعراب عدنانی می شد، تقسیم می شدند. عرب های نابود شده (بائده) هم شامل اقوام منقرض شده ای مانند قوم عاد و ثمود می شد.
حکومت ها و خاندان حکومتی عربستان قبل از اسلام عبارت اند از: معینیان، سبا، قتبان و حضرموتیان.

ادیان عرب مقارن ظهور اسلام
در عربستان مقارن ظهور اسلام (سده 7 میلادی) ادیان مختلفی وجود داشت. دین غالب مردم عربستان بت پرستی بود. بت ها و خدایان عرب شامل اجرام آسمانی، احجار اشجار و… می شد و به مناسبت شکل، جنس و یا نوع آن ها به آنان اصنام، اوثان و انصاب می گفتند. در عربستان شمالی بت های لات، مناه، عزی و هبل مورد اقبال و توجه بیشتری بودند. نسر، ود، سواع، سمیع و یغوث از دیگر بتان خدایان اعراب بودند. برخی از این بت ها و خدایان، شخصی و برخی قبیله ای و عمومی بودند. (8) بحث و بررسی پیرامون معتقدات و تفکرات اعراب مشرک، خود مجال جداگانه ای می طلبد و چون موضوع بحث این مقاله، ادیان توحیدی در شبه جزیره عربستان مقارن ظهور اسلام است، از پرداختن به آن صرف نظر می کنیم. علاوه بر بت پرستی که دین غالب در شبه جزیره عربستان بود، دین های یهودیت، مسیحیت و دین حنفی نیز در محیط شبه جزیره، پیروانی داشت و ما در این مقاله با تفصیل بیشتری به نحوه و کیفیت حضور این سه دین توحیدی در عربستان مقارن ظهور اسلام می پردازیم.

نیم نگاهی به دین یهود
دین یهود یکی از قدیمی ترین و مهم ترین ادیان ابراهیمی و توحیدی است. پیامبر بزرگ و بنیان گذار این دین، موسی (ع) است که در قرن 15 یا 14 قبل از میلاد می زیسته است. کتاب آسمانی و مقدس این دین، تورات است که به سه بخش عمده تورا (تورات)، نویئیم (انبیاء) و کتوبیم (مکتوبات) تقسیم می شود و به مجموعه این سه، تَنَخ گفته می شود. (9) قسمت تورات که شامل اسفار پنج گانه پیدایش، خروج، لاویان، اعداد و تثنیه می شود. بنابر اعتقاد بسیاری از محققان تعالیم و آموزه های موسوی است که به اعتقاد یهودیان در کوه طور بر او نازل شده است.
قسمت معروف به نویئیم، متشکل از نبوت پیامبرانی است که پس از درگذشت موسی تا مدت چندین سده به ترتیب، به هدایت و ارشاد پرداختند و تعداد آنان 55 تن بوده است. این بخش از کتاب مقدس عبری شامل یوشع، داوران، سموئیل، پادشاهان، اشعیا، ارمیا، انبیای دوازده گانه، حیقوق نبی و ملاکی می شود.
بخش سوم کتاب مقدس یهود یا همان کتوبیم شامل 11 کتاب می شود که اولین آن ها مزامیر داوود و آخرین شان تواریخ ایام می باشد.
کتاب مقدس دین یهود طیف وسیعی از موضوعات و اندیشه های مختلف را در برمی گیرد و افسانه، اسطوره، تاریخ، واقعیت، حقیقت، احکام، اخلاق و عقاید و آداب و رسوم، در آن آمیخته است.
خدای قوم یهود، یهوه نام دارد که یکتا، قادر، خالق و مطلق است. او رحیم، رؤوف و در عین حال جبار و غیور است و از نافرمانی و گناه و عهد شکنی بیزار است و ظالمان و گناهکاران را به سختی کیفر می دهد و حامی انسان های نیکوکار و وفادار به عهد می باشد. یهوه توجه ویژه ای به قوم بنی اسرائیل دارد و این قوم فرزند و قوم برگزیده او تلقی می شوند.
در دین یهود، اخلاقیات نیز جایگاه عمده ای دارد و اوامر و نواهی اخلاقی بی شماری در کتب مقدس و سنن دین یهود وارد شده است که ده فرمان موسوی نماد و نمونه اولیه و عالی آن است: «به غیر از خدای یگانه تو را خدای دیگری نباشد، بت پرستی نکن، از نام خدا سوء استفاده نکن، روز سبت را مقدس دار، پدر و مادرت را احترام کن، قتل نکن، زنا نکن، دزدی نکن، دروغ نگو، چشم طمع به مال و ناموس دیگران نداشته باش.» (10)
تلمود که به مجموعه مشینا و گمارا اطلاق می شود، نیز از کتب مقدس ثانوی دین یهود است که در واقع شامل سنن شفاهی، تفاسیر و شروح تورات و کتاب مقدس عبری تعالیم و اندیشه های ربی ها و معلمان و روحانیون دین یهود می شود و در درجه دوم اهمیت بعد از تورات قرار دارد و یکی از منابع عمده عقاید، احکام، اخلاقیات و فقه یهود محسوب می شود. (11)
بسیاری از احکام مربوط به زراعت، مالکیت، طهارت، اعیاد، احکام زنان، دستورات مربوط به دعا، روزه، قربانی و… در این کتاب به تفصیل بیان شده است. (12)
قوم یهود در طول تاریخ پرفراز و نشیب خود حوادث و وقایع متعددی را پشت سر گذاشته اند. گاه زیر سلطه بوده، گاه دیگران را به زیر سلطه و یوغ خود کشیده اند. بارها و بارها آوارگی، استثمار و جلای وطن را تجربه کرده اند. بر اقوام و ملت های زیادی تأثیر گذاشته و همچنین از فرهنگ و عقاید دیگران نیز به شدت تأثیر پذیرفته اند. مدتی تحت سطله ی بابلیان، یونانیان و رومیان زیسته اند و نفوذ فرهنگ، اندیشه، دین و عقاید بابلی، ایرانی، یونانی (هلنیزم) و رومی بر فرهنگ و اندیشه و عرفان (قباله) و حکمت یهود هویداست. (13)

یهودیت در شبه جزیره عربستان
یهودیان از چند قرن قبل از اسلام به شبه جزیره عربستان وارد و در آن ساکن شده بودند. در مورد دلیل مهاجرت یهودیان به شبه جزیره، نظرات مختلفی بیان شده است که ما در زیر به برخی از آن ها اشاره می کنیم:
1- حمله پادشاه آشور (بابل)؛ بخت النصر (نبوکد نصر) به فلسطین (586 ق. م.) و ویرانی اورشلیم باعث رانده شدن یهود از دیار خود شد و عده ای از آن ها به جزیره العرب مهاجرت کردند. (14)
2- در سال 70 میلادی با حمله تیتوس حاکم رومی به فلسطین و خرابی معبد، تعدادی از آن ها از فلسطین آواره شدند و همچنین در اثر آزار و شکنجه، یهودیان و سرکوب شورش آن ها توسط آدریانوس رومی (135 م.) عده ای از یهودیان از سرزمین خود بیرون رفتند و به جزیره العرب کوچیدند. چون از نظر آنان جزیره العرب سرزمین امنی بود که در آن هیچ گونه محرک مادی برای افراد جهت توجه به آن وجود نداشت. (15)
3- دین های یهودیت و مسیحیت از راه ارتباط با ملت های متمدن همسایه به این سرزمین راه یافتند و داد و ستدهای تجاری نیز باعث نفوذ و گسترش این دین ها در شبه جزیره شد. صاحبان این نظر معتقدند که اعراب با دنیای اطراف خود در ارتباط بودند و با اقوام و ملل و تمدن های پیرامون خود آشنا بودند. (16)
4- بنابر نظر برخی دیگر از محققان یهود اولین بار در جست و جوی چراگاه وارد سرزمین عرب شدند. (17) افزایش روز افزون جمعیت یهودیان در فلسطین وضعی را به وجود آورد که دیگر آن منطقه برای گسترش فعالیت زندگی آن ها کافی نبود و به ناچار به سرزمین های مجاور مانند مصر، عراق و جزیره العرب مهاجرت کردند.
5- بعضی از روایات آگاهی ظهور پیامبر جدید را علت مهاجرت یهود به این منطقه دانسته اند.
6- فیلیپ حتی بر آن است که اگر از روی نام ها و کلمات آرامی، قضاوتی صورت گیرد، باید گفت یهود در اصل از قبایل عرب و نیز تیره آرامی بوده اند که یهودی شده اند. (18)
7- عده ای معتقدند که احتمالاً هسته اولیه این گروه، یهودیانی بودند که در قرن اول میلادی به هنگام تصرف فلسطین توسط رومیان، از آن جا گریختند. شاید این یهودیان آرامی زبان نام یثرب را به کلمه «مدینتنا» تبدیل کرده اند. (19)
از مجموع این نظرات، می توان نتیجه گرفت که مهاجرت یهودیان به شبه جزیره، از چندین قرن قبل از اسلام شروع شده و در چندین نوبت و به دلایل مختلف صورت گرفته است و در مناطق مختلفی از شمال و جنوب شبه جزیره ساکن شده و گسترش یافته اند.
در مورد این مسئله که آیا یهود ساکن شبه جزیره عربستان اصالتاً یهودی بودند و یا یهودی شده (متهود) بودند، نظرات مختلف ابراز شده است و قدر مشترک مجموع این نظرات این است که یهودیانی که از فلسطین وارد شبه جزیره شدند، اصالتاً بنی اسرائیلی و یهودی بودند. اینان به مرور زمان موفق به جذب و دعوت برخی از قبایل عرب به یهودیت (20) شدند و به این ترتیب برخی از اعراب یهودی شدند که به آن ها اصطلاحاً «متهودن» گفته می شود.
مرکز اصلی یهودیان، مدینه و واحه های اطراف آن بود. علاوه بر این یک مرکز یهودی دیگر در جنوب یعنی یمن هم وجود داشت. در قرن های اولیه میلادی قلعه ها و مستعمرات یهودی در تیما، فدک، خیبر، وادی القری و همچنین یثرب که مهم ترین آن ها بود، وجود داشت. یهود یثرب شامل سه قبیله عمده بنی نظیر، بنی قینقاع و بنی قریظه می شد. بنی عکرمه، بنی یعدل، بنی عصیص، بنی زید، بنی ثعلبه، بنی عوف، بنی انیف و… از دیگر قبایل یهودی نواحی یثرب بودند. دو قبیله اوس و خزرج در حدود سال 300 م. از یمن به یثرب آمدند. ابتدا روابط آن ها با یهودیان خوب بود؛ اما بعدها روابط آن ها تیره شد. (21) یهودیان به انتشار و تبلیغ دین خود در جنوب جزیره العرب پرداخته تا این که برخی از قبایل یمنی یهود می شدند. یهودیت در بین قبایل ملوک حمیر، بنی کنانه، بنی کنده و بنی حارث نفوذ یافت. امیر و پادشاه معروف یعنی «ذی نواس» یهودی شده و به تحریک یهودیان به انتقام، تعقیب، آزار و قتل مسیحیان نجران پرداخت (22) و به گفته برخی از مفسران قصه اصحاب اخدود که در قرآن در سوره بروج به آن اشاره شده است، مربوط به همین قتل عام مسیحیان نجران توسط ذی نواس (به یونانی «دمیاس» و به رومی «دمیانوس» ) می باشد. (23) البته برخی برای این حرکت ذی نواس علاوه بر انگیزه ی دین، انگیزه ها و دلایل سیاسی نیز مطرح می کنند. چون مسیحیان نجران تحت حمایت حبشه بودند. حبشیان از طریق آنان می خواستند در امور یمن دخالت کنند و ذی نواس و ملت او از این طریق به قطع و حذف نفوذ حبشه از این طریق پرداختند. (24)
حاکمان حبشی بعدها موفق شدند پادشاه حمیری یمن را شکست داده و بر این منطقه مسلط شوند و به انتشار مسیحیت بپردازند؛ اما با این حال یهودیت نفوذ و انتشار خود را در یمن از دست نداد و به حیات خود در آن جا ادامه داد. (25)
یهودیان در شبه جزیره به کشاورزی، تجارت و در صنایعی مانند اسلحه سازی آهنگری و ریخته گری (صیاغه) مهارت داشتند. یهودیان کم کم بخش اعظم تجارت شبه جزیره را به دست گرفتند و صاحب ثروت و سرمایه زیادی شدند. یهودیان برای حفظ ثروت خود به اعراب باج و خراج می دادند؛ اما یهود خیبر، قلعه محکمی ساخته بودند و از دادن خراج سرباز می زدند. (26) یهودیان با وجود استقلال سیاسی و اقتصادی در برخی موارد برای صیانت از خود ناچار می شدند با قبایل عرب متحد شوند و در این اتحاد یهودیان مقام پایین تری کسب می کردند. (27) یهودیان از لحاظ فرهنگی و تمدنی از اعراب بالاتر بودند. اهل سواد و کتاب در بین آن ها بیشتر بود. بزرگان و رهبران روحانی یهود یعنی احبار و ربی ها به تأویل تورات می پرداختند و علوم دینی را به مردم آموزش می دادند. حتی اعراب شبه جزیره به این یهودیان به عنوان مرجع و منبع علم و دانش می نگریستند. البته باید متذکر شد که عوام یهود در شبه جزیره از حیث فرهنگ و سواد با عوام عرب فرق چندانی نداشتند. (28)
یهودیان در طی چندین قرن حضور در شبه جزیره، مردم عرب را به دین خود دعوت می کردند و دین یهود را به عرب ها معرفی می کردند. علاوه بر این حضور طولانی زندگی آنها در کنار قوم عرب، خود نوعی دعوت عملی و معرفی عینی به حساب می آمد و به این ترتیب در طول زمان یهودیان موفق به جذب برخی از قبایل عرب به دین خود شدند. هر چند که به طور کلی در جذب اعراب به تمام و کمال موفق نشدند. با توجه به آن چه گفته شد معلوم می شود که اعراب مقارن ظهور پیامبر اسلام با آداب، رسوم، اعیاد و اعتقدات و اندیشه های توحیدی، کتب وحیانی و سنتی دین یهود آشنا بودند و بسیاری از قصص و داستان های پیامبران گذشته و دیگر حوادث تاریخی را از یهودیان شنیده بودند. در بین یهودیان شاعران و ادیبان مشهوری نیز وجود داشته و حتی برخی از شاعران معروف عرب نیز یهودی شده بودند و یا حداقل در اشعار خود از مضامین و مفاهیم موجود در دین یهود متأثر بودند و به این ترتیب یهودیت و یهودیان بر زبان و فرهنگ عربی تأثیر عمیقی نهاده و کلمات، عبارات و اصطلاحات زیادی از زبان و فرهنگ یهود وارد زبان و فرهنگ عرب شد مفاهیم و اصطلاحاتی همچون ابلیس، شیطان، فرشتگان و… از دین یهود به فرهنگ عرب رسوخ یافت. یهود، اعراب را با بسیاری از اندیشه های توراتی همچون، آخرت، دنیا، رستاخیز، حساب، کتاب و… آشنا کردند.
نکته بسیار مهم دیگری که باید در خصوص یهود شبه جزیره بیان شود این است که بسیاری از احبار و علمای این دین از مدت ها قبل و همچنین مقارن ظهور پیامبر اسلام (ص)، از بعثت و ظهور پیامبر و رسول جدیدی خبر می دادند و در کتب آنان اطلاعاتی پیرامون صفات و ویژگی ها و زمان ظهور این رسول جدید وجود داشت. (29)
نکته شایان ذکر در مورد یهود شبه جزیره این است که چون یهودیان، مدت ها تحت حاکمیت حکومت و فرهنگ یونان و روم بودند، از فلسفه و فرهنگ یونانی و رومی و همچنین از مکتب فلسفی – اشراقی اسکندریه متأثر بودند و به این نحو یهودیان مهاجر به شبه جزیره عرب، ناقل فرهنگ و اندیشه یونانی به جزیره العرب؛ یعنی (مهد ظهور اسلام) بودند و در تحولات علمی، فرهنگی، اعتقادی دوره های بعد از اسلام نیز مؤثر واقع شدند.
با توجه به مجموع مطالبی که بیان شد، می توان ادعا کرد که حضور دین یهود در شبه جزیره عرب (مکه، مدینه، یمن و…) و اندیشه ای توحید و اخلاقی این دین در ایجاد زمینه های فکری و فرهنگی برای بعثت پیامبر اسلام (ص) و ظهور دین اکمل، اتم توحیدی و اخلاقی اسلام مؤثر بوده است و بر تحولات علمی و فرهنگی و دینی جوامع مسلمان در دوره های بعدی تاریخ اسلام تأثیر نهاده است.

نگاهی اجمالی به مسیحیت
دین مسیح یکی دیگر از ادیان سامی و ابراهیمی است و یکی از بزرگ ترین ادیان جهان می باشد. بنیان گذار این دین، عیسی مسیح (ع) می باشد. عیسی در سده چهارم قبل از میلاد می زیست (30) و در یک خانواده و جامعه ای یهودی – یونانی متولد شد و در پی اصلاح و پیراستن دین یهود از زواید و خرافات بود. عیسی بنیان گذار دینی است که هر چند ریشه در یهودیت دارد؛ اما از آن مستقل است. مسیحیت یک دین توحیدی است و انجیل (عهد جدید)، کتاب مقدس مسیحیان می باشد. البته مسیحیان به طور کلی تورات (عهد قدیم) را نیز به عنوان یک کتاب مقدس قبول دارند و به آن احترام می گذارند. کتاب انجیل (عهد جدید) دارای 27 بخش می باشد که شامل اناجیل چهارگانه متی، مرقس، لوقا، یوحنا و همچنین شامل کتاب اعمال رسولان و رسایل متعدد و مکاشفه یوحنا می شود که در قرن اول یا دوم میلادی به نگارش درآمده است. (31) البته این نکته را نیز باید خاطر نشان ساخت که در دنیای مسیحیت در مورد این که کتاب مقدس (عهد جدید) شامل چه قسمت ها و بخش هایی است، اختلاف نظر وجود دارد. علاوه بر انجیل (عهد جدید) در دنیای مسیحیت، کتب مقدس دیگری نیز وجود دارد که در درجه دوم اهمیت، بعد از انجیل قرار می گیرد. پولس قدیس یکی دیگر از شخصیت های شاخص و اثرگذار در شکل گیری و تکوین آیین مسیح به عنوان یک دین است و بخشهای زیادی از کتاب مقدس (عهد جدید) به قلم اوست. اهمیت پولس در دنیای مسیحیت تا آن جا است که او را بنیانگذار و مؤسس (دوم) این دین می دانند. چون اگر چه مسیحیت از تعالیم عیسی نشئت گرفته؛ اما در دستان پولس مقدس بود که به عنوان دین شکل و صورت قطعی یافت. (32)
در دین مسیحیت همچون دیگر ادیان در طول تاریخ انشعابات زیادی صورت گرفته و به این ترتیب مذاهب و فرقه های متعدد مسیحی ایجاد شده اند که عمده ی آن ها عبارت اند از: 1- کلیسای کاتولیک 2- کلیسای پروتستان 3- کلیسای ارتدکس شرقی.
وجوه اصلی مسیحیت به عنوان یک دین، به نحو اختصار عبارت اند از: (33)
1- مسیحیت دینی توحیدی است که فقط به یک خدا اعتقاد دارد.
2- طبیعت خداوند مانند طبیعت یک شخص است. اگرچه نه به مفهوم معمولی شخصیت داشتن. او اراده و آگاهی دارد و از روح محض برخوردار است.
3- اگرچه خداوند یکی است؛ او در ذات خود شامل تثلیث (سه جوهر) است. اجزای این تثلیث عبارت اند از: خدای پدر، خدای پسر و روح القدس. او سه جوهر در ذاتی یگانه است.
4- عیسی که گاهی فرزند خدا یا صبح او خوانده می شود، مؤسس و بنیان گذار مسیحیت است. او نشان دهنده صورت خداوند بر زمین است.
5- خداوند، صفات اخلاقی و ما بعد الطبیعی بی شماری دارد؛ اما اساساً از طبیعت پدری مهربان برخوردار است.
6- خداوند، خالق، حافظ و نابود کننده عالم است. او عالم را از عدم آفریده و می تواند هر زمان که اراده کند، آن را نابود سازد.
7- خداوند، انسان را به صورت خود (خدا) آفریده است و از این رو انسان موجودی بالقوه بزرگ است؛ اما به سبب سوء استفاده از آزادی اراده که خداوند به او عطا کرده، به فساد گراییده است. ارتکاب گناه اولیه به وسیله انسان نخستین (آدم) علت اصلی رنج و آلام بشری است. گناه چیزی جز نافرمانی از دستورات خداوند نیست.
8- از آن جا که خداوند، ذاتاً بخشنده و مهربان و خواهان رهایی بشر است، عیسی را به زمین فرستاد تا مردم را به شیوه درست تربیت کند؛ از این رو عیسی (ع) منجی بشر است.
9- دین حقیقی چیزی جز عشق به خداوند و همنوعان خود با صداقت و تواضع بی نهایت نیست.
10- اگرچه زندگی خالصانه مملو از عشق برای رهایی و نجات بشر کافی است؛ اما در عین حال در مسیحیت عباداتی ساده و بدون هرگونه مناسک و قربانی کردن به درگاه خدا تعلیم داده می شود. رهایی یا آزادی در نهایت نتیجه لطف و رحمت خداوند است. (فیض)
11- مسیحیت به بقای روح و بنابراین به زندگی پس از مرگ نیز معتقد است. روز داوری نهایی، رستاخیز مردگان در روز واپسین و همچنین سرنوشت بهشت یا دوزخ بر طبق اعمال افراد، اجزای اصلی آخرت شناسی مسیحی را تشکیل می دهند.
12- جهنم، عذاب ابدی و بهشت، نماد زندگی فنا ناپذیر در قرب همیشگی با خداوند است.
13- مسیحیت معتقد به فرشتگان آسمانی، هم نیک و هم بد است. شیطان، فرشته ای اهریمنی بزرگ و ابلیس شریری است که با برانگیختن مردم به گناه، شر و پلیدی را گسترش می دهد. نافرمانی و عدم اطاعت آدم نیز به وسوسه شیطان نسبت داده می شود. با این وجود، او خارج از نظارت خداوند نیست. شیطان، همچنین ارباب جهنم محسوب می شود.
14- تشبه به مسیح، اصل اساسی زندگی دینی و اخلاقی در دین مسیحیت است و تشبه به مسیح به معنای پرورش تمامی فضایلی است که عیسی مسیح در سراسر زندگی اش تبلور آن ها بود و زندگی مسیح به طور قطع، اسوه و نمونه اعلای زندگی با عشق و محبت، تواضع و تحمل رنج و آلام است.
کلیسا محل اجتماع و عبادت مسیحیان است. پاپ، اسقف، کاردینال، کشیش و شماس از مناصب و سلسله مراتب مرجعیت و روحانیت کلیسایی است. غسب تعمید، عشای ربانی، ازدواج، تدهین، استغفار و اعتراف، از مناسک و شعایر آیین مسیحیت است.

مسیحیت در شبه جزیره عربستان
مسیحیت، اصولاً یک دین تبشیری بوده است و مسیحیان و ارباب کلیسا از همان سال ها و سده های نخست میلادی، سعی در تبلیغ و انتشار دین خود در بین اقوام و ملل مختلف داشتند. در سده سوم میلادی و بعد از گرایش کنستانتین امپراطور روم به دین مسیحیت، زمینه برای ترویج و انتشار هر چه بیشتر این دین در اقصای نقاط عالم، از شرق تا غرب فراهم شد. شبه جزیره عربستان یکی از همان مناطقی بود که پای مبلغان مسیحی به آن جا باز شد و مسیحیت به شبه جزیره راه یافت. ورود مسیحیت به شبه جزیره عربی از سه مدخل صورت گرفت که عبارت اند از: سوریه در شمال، عراق در شمال شرقی و حبشه در غرب.
مسیحیت بعد از اشقاقی که در کلیسای مسیحی ایجاد شد، در بلاد شام (سوریه) انتشار یافت. معروف ترین شهرهایی که مسیحیت در آن رسوخ یافت، عبادت بودند از: الرها، قنسرین، نصیبین و راس العین. کلیسای سوریه یکی از عمده ترین کلیساهای نصرانی بود و مسیحیت از طریق آن تا عمق شبه جزیره عربستان رسوخ کرد. در قرون 5 و 6 میلادی، بلاد سوریه که تحت حکومت غسانیان بودند (34)، به یکی از مهم ترین مراکز مسیحیت در مشرق عربی تبدیل شد و مسیحیان این منطقه از مسیحیان، بعقوبی (35) (مونوفیزیست) بودند. غسانیان در انتشار و تبلیغ دین مسیح کوشیدند؛ مخصوصاً یکی از پادشاهان آن ها به نام حارث بن جَبَله در این مهم اهتمام خاصی داشت.
از جانب شمال شرقی؛ یعنی از مناطق الرها، نصیبین، إربل، جندی شاپور و تیسفون که منطقه حضور مسیحیان نسطوری بود نیز، مسیحیت وارد شبه جزیره شد و تا حوالی دجله و فرات و بحرین و عمان را فرا گرفت و پادشاه حیره (کوفه) یعنی نعمان بن منذر (از پادشاهان حمیری) نیز به همراه همسرش به آیین مسیحیت درآمدند.
از منطقه غرب و جنوب غربی؛ یعنی از سرزمین حبشه نیز مسیحیت وارد منطقه یمن و حجاز شد. امپراطور بیزانس قسطنطین (356 م.) یک هیئت تبلیغی برای دعوت ملوک حمیر به مسیحیت گسیل داشت و آن ها در عدن و نجران، سه کلیسا بنا کردند. به کلیسای معروف نجران «کعبه النجران» می گفتند. نجران یک مرکز عمده مسیحی بود. اهالی نجران ابتدا مشرک بودند. ابرهه حاکم حبشی یمن بود و در شهرهای یمن کلیساهای متعدد و باشکوه و آراسته ای ساخت که مهم ترین آن ها «القلیس» نام داشت و در صنعا ساخته شد. کلمه «القلیس» معرب کلمه یونانی «Ecclysia» می باشد. (36) بنا به گفته این هشام، اهل نجران ابتدا مشرک بودند و بعد به وسیله ارشادات ضمیون که یک مسیحی مخلص زاهد و مستجاب الدعوه بود، مسیحی شدند. بزرگ اهل نجران عبدالله بن التامر بود. (37) کشیشان مسیحی در برخی مناطق شبه جزیره عربستان، دیرهای خود را در زیر چادرها تشکیل می دادند. لذا به آنها اساقفه الخیام گفته می شد. (37) علاوه بر مبلغان و کشیشان مسیحی، راهبان مسیحی نیز در نفوذ و گسترش مسیحیت در شبه جزیره عربستان مؤثر بودند. راهبان و اسقف های مسیحی در بازارهای محلی فصلی عرب به موعظه و بشارت می پرداختند. از قیامت، حساب و کتاب و جهنم و بهشت سخن می گفتند. (38)
مسیحیت تا قلب و اواسط شبه جزیره عربی از طریق همین مبشران، راهبان، تجار و احیاناً بردگان و کنیزان مسیحی نفوذ کرد. مسیحیان در مناطق دومه الجندل و وادی القری حضور داشتند. قبیله طی هم مسیحی شده بودند و عدی بن حاتم الطائی از همین مسیحیان بود و با ظهور اسلام مسلمان شد.
در مدینه، مکه و طائف نیز اقلیتی مسیحی حضور داشتند و بعضی از آن ها تاجر، صنعتگر و یا برده و کنیز بودند. (39)
قبایل جذام، کلب، قضاعه، ثعلب، عامله و بکربن وائل از قبایل عرب مسیحی بودند. قسس بن ساعده، حنظله طائی، امیه بن ابی صلت، عدی بن ابی یزید و… مسیحیان عرب مشهور بودند. عته بن ابی لهب، عثمان بن حویرب و ورقه بن نوفل کسانی بودند که مقارن ظهور اسلام، مسیحی شده بودند. (40) در بین شاعران عرب که به برخی از آن ها در فوق اشاره شد، عده ای مسیحی و یا تحت تأثیر مسیحیت بودند. این شاعران در شهر خود بسیاری از افکار و اندیشه های مسیحی همچون روی گردانی از دنیا، خیر و شر، توبه، عدل، عقاب و با دیده ی عبرت به دنیا نگریستن را منعکس می کردند. بسیاری از لغات و اصطلاحات، از آیین مسیح وارد فرهنگ و زبان عربی شد.
همان گونه که در طی بحث های گذشته به آن اشاره شد، مسیحیت و مسیحیان شبه جزیره عربستان با دیگر مسیحیان عالم اختلافات و تفاوت هایی داشتند. مسیحیت شبه جزیره عربستان بیشتر مربوط به دو فرقه بزرگ نسطوری و یعقوبی (مونوفیزیست) بودند. در این بخش از مقاله، برای روشنتر شدن بحث لازم است مرور و نگاهی اجمالی بر عقاید و افکار این دو فرقه از مسیحیت داشته باشیم.

نسطوریان
نسطوریان پیرو یکی از شخصیت های مسیحی قرن 4 میلادی به نام نسطوریوس می باشند. نسطوریوس، واعظ محبوبی بود که در سال 428 م. به مقام اسقفی قسطنطنیه برگزیده شد. وی در مورد شخصیت عیسی مسیح، پیرو تعالیم مکتب الهیاتی انطاکیه بود. این امر بدین معنی است که او پیرو نگرش «کلمه – انسان» بود؛ یعنی او عیسی مسیح را انسانی می دانست که کلمه الهی یا خدا در وی ساکن شده بود. در این نگرش، ظاهراً نزدیک ترین اتصال و یگانگی ممکن بین عیسی به عنوان انسان و خدا و کلمه دیده می شد و نیت و اراده آنان یکی بود. نسطوریوس متهم به این شده که تعلیمی نادرست از نظریه تجسم ارائه داده است. (41) نسطوریوس در موعظه های خود در قسطنطنیه این موضوع را که مریم عذرا «حامل خدا» (42) بود، رد می کرد. (43) از نظر او عیسای انسان و نه کلمه یا خدا، از مریم متولد شد. از نظر نسطوریوس، عیسی (ع) انسانی بود منحصر بفرد و کامل که با کلمه پیوند یافته بود. نسطوریوس، صریحاً اعلام می کرد که «من نمی توانم یک کودک دو ساله را خدا بخوانم.» به دستور امپراطور تئودوسیوس، شواری اِفسُس، در ژوئن سال 431 تشکیل شد تا به مناقشه بین سیریل و نسطوریوس پایان دهد. در این شورا، اسقفان انطاکیه از نسطوریوس حمایت می کردند.
امروزه بسیاری از تعالیم نسطوریوس به وسیله کلیسای شرق یا کلیسای پارس (ایران) که به کلیسای نسطوری یا آشوری معروف است، ارائه می شود. در حال حاضر جمعیت آشوریان (نسطوریان)‌ بیش از 170/000 نفر می باشد که اغلب آن ها در ایران، سوریه و عراق زندگی می کنند. (44)
در کتب ملل و نحل اسلامی از جمله ملل و نحل شهرستانی نیز در مورد افکار و عقاید نسطوریه، بحث و جدل شده است (45) و این خود نشانگر این است که آرا و عقاید مسیحیان نسطوری در عالم اسلام کاملاً شناخته شده بوده است.

مونوفیزیست ها (یعقوبیه)
مونوفیزیست معتقد به وحدت طبیعت عیسی مسیح (ع) می باشد. مونوفیزیست ها بیشتر معتقد به جنبه الوهی و خدایی عیسی می باشند. از نظر آن ها صورت نهایی امر مجرد (خدا – کلمه) یا مادی به گونه ای است که فقط یک ذات و ماهیت در مسیح وجود دارد و آن جنبه الهی است. این نظریه، درست بر خلاف شورای کالسدون (451 م.) می باشد که در آن اظهار می شد عیسی دارای دو ذات و ماهیت است؛ ولی امتزاج و ترکیبی با هم ندارند.
ائوتوخس، راهب موحد قسطنطنیه، یکی از کسانی است که به عنوان ارایه دهنده نظریه مونوفیزیست (وحدت طبیعت) معروف است. ائوتوخوس را در سال 448 م. به جرم این که دو طبیعت الهی و انسانی مسیح را همچون یک طبیعت با هم مخلوط کرده و تصویر نادرستی از اتحاد این دو طبیعت ارایه داده است، متهم و محاکمه کردند و در شورای کالسدون نیز اندیشه او و امثال او محکوم و بدعت تلقی شد. (46)
بنابر نظر پطروشفسکی، مونوفیزیست ها پیرو تعلیمات یهودی و مسیحی ابیونی بودند. کلمه ابیونی یک کلمه عبری است که به معنای فقیران می باشد. این فرقه یکی از قدیمی ترین و مهجورترین فِرَق مسیحی است. ابیونیان (مونوفیزیست ها) بر خلاف دیگر فرق مسیحی رابطه اولیه خود را با مسیحیت قطع نکردند. (47) برخی مورخان اسلامی فرقه یعقوبیه (مونوفیزیست ها) را منسوب به شخصی به نام یعقوب برادعی (500 م.) اسقوف «اورفا» می دانند. شهرستانی نیز در کتاب ملل و نحل خود چندین باربه عقاید و اندیشه های یعقوبیه (مونوفیزیست ها) اشاره کرده و همچنین در فصل مستقلی به بیان آرا و نظریات آن ها پرداخته است. (48)
شهرستانی، آیه شریفه «لَقد کَفر الذین قالوا إنّ اللهَ هُو مسیحُ ابنُ مریم (49): آنان که گفتند خدا همان مسیح پسر مریم است؛ کافر شدند.» اشاره به عقیده یعقوبیه (مونوفیزیست ها) می داند.

جمع بندی و نتیجه گیری
هر چند مبلغان و مبشران مسیحی موفق به جذب تمام اعراب شبه جزیره به دین مسیحیت نشدند و فقط تعداد محدودی از قبایل شمال و جنوب شبه جزیره عربی را به آیین مسیحیت درآوردند؛ اما توانستند صدای مسیحیت را به تمام شبه جزیره عربستان برسانند. به عبارت دیگر، هر چند تمامی اعراب شبه جزیره مسیحی نشدند؛ اما حداقل از این طریق تا حدودی با نام، آوازه، تعالیم، اصول و اخلاقیات و مخصوصاً اندیشه تقریباً توحیدی این دین آشنا شدند و به این ترییب بسیاری از لغات، اصطلاحات و افکار مسیحی وارد فرهنگ و زبان عربی شبه جزیره شد و از آن جا که مسیحیان، همچون یهودیان متأثر از فرهنگ و اندیشه یونانی (هلنی) و رومی و اسکندرانی بودند، باعث و واسطه نفوذ فرهنگ و اندیشه ملل مجاور به شبه جزیره عربستان شدند. (50)
مسیحیت و مسیحیان، همچون یهودیت و یهودیان، با حضور و با تبلیغ اندیشه های توحیدی و اخلاقی خود در شبه جزیره، زمینه فکری لازم را تا حدودی برای ظهور و توسعه اسلام به عنوان یک دین آسمانی و آخرین حلقه ادیان ابراهیمی آماده کردند.
نویسنده: غلامرضا اکرمی
پژوهشگر و کارشناس ارشد ادیان
پی نوشت ها :

1. Monotheism
2. Pantheism
3. Monolatry
4. Polytheism
4. Merriiam Webster Encyclopedia of World Religion, p 747
5. قرآن، 92 – 6.
6. Arabia Fesiy
7. کلبی الصنام، ترجمه یوسف فضایی، ص 55.
8. John Bowker, Oxford Dictionary of World Religion, p2
9. کتاب مقدس، سفر خروج 17 – 2: 20.
10. ایزندرو، اپستاین؛ یهودیت، ترجمه بهزاد سالکی، صص 156 – 143.
11. آدین، اشتاین آنتز؛ سیری در تلمود، ترجمه محمد باقر طالبی دارابی، ص 391.
12. جلال الدین، آشتیانی؛ تحقیقی در دین یهود، صص 361 – 354.
13. احمد امین، پرتو اسلام، ترجمه عباس خلیلی، ص 15.
14. علی، جدید بناب؛ تحلیلی بر عملکرد یهود در عصر نبوی ص 27.
15. طه، حسین؛ آئینه ی اسلام، ترجمه محمد ابراهیم آیینی، ص 9.
16. عبدالحسین، زرین کوب؛ تاریخ ایران بعد از اسلام، ص 221.
17. فیلیپ، حتی؛ تاریخ عرب، ج 1، ص 122.
18. جواد، علی؛ الفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام،ص 512.
19. همان، ج 6، ص 522.
20. احمد، امین؛ همان، ص 24.
21. ابن هشام، سیره النبویه، ج 1، تصحیح طه عبدالرؤف اسعد، ص 30.
22. قوام الدین، خرمشاهی؛ مقاله اصحاب الاخدود، در دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ص 132.
23. احمد، امین؛ همان، ص 24.
24. سمیح، دغیم؛ د. ادیان و معتقدات العرب قبل الاسلام، ص 59.
25. عبدالله، مبلغی آبادانی؛ تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ج 2، ص 877.
26. مونتگمری، وات؛ محمد پیامبر و سیاستمدار، ترجمه ی اسماعیل والی زاده، ص 28.
27. طه، حسین؛ همان، ص 7.
28. ابن هشام، همان، ص 189.
29. جوپور، مری؛ در آمدی بر مسیحیت، ترجمه حسن قنبری، ص 70.
30. Hezl Mary Martell, Christianity. P 20.
31. کدرنات، تیواری؛ دین شناسی تطبیقی، ترجمه مرضیه شنکایی، ص 154.
32. همان، صص 156 – 154.
33. علی اکبر، فیاض؛ همان، ص 36.
34. Monophysist.
35. د. سمیح، دغیم؛ همان، ص 69.
36. ابن هشام، همان، ص 26.
37. عبدالله، مبلغ آبادانی؛ همان، ص 877.
38. احمد؛ امین، همان، ص 27.
39. طه؛ حسین، همان، ص 8.
40. محمد یوسف؛ غروی، تاریخ تحقیقی اسلام، ترجمه حسین علی عربی، ص 114.
41. تونی؛ لین، تاریخ تفکر مسیحی، ترجمه رابرت آسریان، ص 92.
42. Theotokos
43. John Boowker, Oxford Consise Dictionary of World Religion, p 409.
44. Marriam Webster Encyclopedia of Worl» Nestorian «- Pelikan, Jaroslav, religion, p 796.
45. عبدالکریم، شهرستانی؛ الملل و النحل، ترجمه و توضیح مصطفی بن خالقداد هاشمی عباسی، ص 348
46. تونی، لین؛ همان، صص 104 – 100.
47. کلبی، همان، مقدمه مترجم، ص 40.
48. قرآن کریم، ترجمه عبدالکریم، همان، ج 1، صص 352 – 351.
49. قرآن کریم، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، 5/72.
50. احمد؛ امین، ص 28.
منابع:

منابع فارسی و عربی:
1- آشتیانی؛ جلال الدین، تحقیقی در دین یهود، نشر نگارش، تهران، 1369
2- اپستاین؛ ایزیدو، یهودیت، ترجمه بهزاد سالکی، مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، تهران، 1385
3- اشتاین؛ سالتز، سیری در تلمود، ترجمه باقر طالبی دارابی، مؤسسه ادیان و مذاهب قم، 1383
4- امین؛ احمد، پرتو اسلام، ترجمه عباس خلیلی، تهران، 1379
5- تیواری؛ مکورنات، دین شناسی تطبیقی، ترجمه مرضیه شنکایی، سمت، تهران، 1381
6- جدید؛ بناب علی، تحلیلی بر عملکرد یهود عصر نبوی، مؤسسه آموزشی امام خمینی قم، 1381
7- حسین؛ طه، آئینه اسلام، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، شرکت سهامی انتشار، تهران، 1346
8- خرمشاهی؛ قوام الدین، مقاله اصحاب اخدود در دانشنامه قرآن و علوم قرآنی، انتشارات ناهید، تهران، 1381
9- زرین کوب؛ عبدالحسین، تاریخ ایران بعد از اسلام، امیرکبیر، تهران، 1373
10- شهرستانی؛ عبدالکریم، الملل و النحل، تحریر مصطفی خالقداد هاشمی عباسی، تصحیح محمد رضا جلالی نائینی، انتشارات اقبال، تهران، 1373
11- غروی؛ محمد یوسف، تاریخ تحقیقی اسلام، ج 1، ترجمه حسین علی عربی، مؤسسه آموزشی امام خمینی، قم، 1382
12- قرآن کریم، ترجمه و توضیح بهاء الدین خرمشاهی، انتشارات جامی، تهران، 1376
13- فیاض؛ علی اکبر، تاریخ اسلام، انتشارات دانشگاه تهران، 1376
14- کلبی الاصنام (جامعه شناسی جاهلیت قبل از اسلام)، ترجمه یوسف فضایی، تهران، 1364
15- کتاب مقدس، ترجمه تفسیری، بی تا، بی نا
16- گواهی؛ عبدالرحیم، واژه نامه ادیان، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1374
17- لین؛ تونی، تاریخ تفکر مسیحی، ترجمه ی روبرت آسریان، انتشارات فرزان، تهران، 1380
18- مبلغی آبادانی؛ عبدالله، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، انتشارات ابن سینا، قم، 1373
19- مری؛ چویور، درآمدی بر مسیحیت، ترجمه حسن قنبری، مؤسسه ادیان و مذاهب، قم، 1381
20- ناس؛ جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، انتشارات علمی فرهنگی، تهران، 1373
21- وات؛ مونتگمری، محمد پیامبر و سیاستمدار، ترجمه اسماعیل والی زاده، چاپ اسلامیه، تهران، 1342

منابع عربی:
22- ابن هشام، السیره النبویه، ج 1، تصحیح عبدالرئوف اسعد، دارالجبل، بیروت، 1975
23- علی؛ جواد، المفصل فی تاریخ العرب، دارالعلم، بغداد، 1970
24- دغیم؛ د. سمیح، ادیان و معتقدات العرب قبل الاسلام، دارالفکر اللبنانی، بیروت، 1995.

منابع انگلیسی:
25- Adel Alouche, Arabian Religion in Encyclopedia of Religion, (ed, Eliada), vol 1, 1978.
26- Merriam – Webster’s Encyclopedia of World Religion, U.S.A., 1999.
27- Bowker, Sohn, Oxford Dictionary of World Religions, 1996.
28- Hazel, Mary Martell, Christianity, Grange Book, Italy, 2001.
منبع: جمعی از اندیشمندان؛ (1386)، ویژگی های سیره ی پیامبر اعظم «ص»: مجموعه مقالات بیستمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی، تهران: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی- معاونت فرهنگی

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید