محمدعلی تسخیری
اگر ندیدن ماه در شهری فقط به سبب ابری بودن هوا باشد، رؤیت ماه در شهر دیگری برای ساکنان شهر اول کافی خواهد بود. گاهی علت اختلاف رؤیت، اختلاف افق دو شهر است که باید متون دینی را بررسی کنیم. در این زمینه هم میان اهل سنت و هم شیعه اختلاف است.
عالمان شیعی معتقدند رؤیت ماه در شهر همافق یا قریب الافق برای اثبات هلال کفایت میکند؛ اما برای شهرهای بعیدالافق مشهور، عدد کفایت است؛ اما افراد قابل توجهی از فقیهان متأخر باز آن را کافی میدانند. میان عالمان سنی، در کتاب مغنیه آمده که حنفیه، مالکیه و حنبلیها رؤیت را هر کجای زمین کافی میدانند؛ اما شافعیه، معتقد به عدم کفایت است و قریب الافق بودن را شرط کفایت میداند.
ادلّه طرفداران کفایت رؤیت برای شهرهای بعیدالافق از این قرار است: طبق سوره قدر، شب قدر برای همه اهل زمین یکی است. احادیثی که با تعابیر گوناگون، ملاک را رؤیت گرفتهاند، اطلاق آن باعث کفایت رؤیت در مورد یک منطقه دارد، و تعبیر به کفایت دیدن در شهر دیگر، شامل همه شهرها میشود.
ادلّه مخالفان از این قرار است: از تعبیر کفایت دیدن در شهری برای شهر دیگر، اطلاق استفاده نمیشود؛ بلکه انصراف عرفی به شهرهای هم افق و یا قریبالافق دارد، و نیز چگونه تعبیر شهر دیگر، شامل حتی شهری است که در دورترین نقطه زمین ما قرار دارد.
در هر حال نمیتوان برهان قاطعی بر وحدت زمان هلال اقامه کرد؛ پس نمیتوان فرد یا دولتی را به تعیین هلال واداشت و نباید در این مباحث از جهانیان واهمه داشته باشیم؛ بلکه باید طبق اصول و ادله خود حرکت کنیم.
یگانه راه قطعی، دستور ولیّ امر مسلمانان بر تعیین وقت هلال است که ادله شرعی کافی برای پذیرش آن وجود دارد.
ابتدا سه مطلب که در روشن شدن موضوع بحث مؤثر است، ذکر میشود:
1. ما مسأله وحدت اسلامی را از مهمترین ویژگیهای امت اسلامی میدانیم؛ یعنی همان اموری که قرآن کریم بر آن اصرار ورزیده و سنت شریف بر آن تأکید کرده است. ما هر گامی را که به شکل درست و شرعی برای تحقق این هدف اسلامی بزرگ برداشته شود، تأیید میکنیم؛ هدفی که همگان به آن تمایل دارند؛ چرا که تمام مسلمانان از این نظر در حالت واحدی قرار دارند و در صددند در مسیر تکامل، خود را به رها شدن از قید و بندهای دنیایی بکشانند و از جهت دیگر با متجاوزان و غربی بستیزند.
2. بر این نکته تأکید میکنیم بسیاری از کسانی که در جوامع اسلامی در حال حاضر بر امور مسلطند، درصدد سودجویی از مسأله تعیین ابتدای ماههای قمری و مناسبتهای اسلامی هستند تا در مسیر اهداف کوچک خود، از آن استفاده کنند. این امر باید باعث آن باشد که خود را از این حاکمان کنار زنیم و این مناسبتها را به دست افراد مستقل بسپاریم تا این مناسبتها تحت تأثیر هواهای نفسانی قرار نگیرند و ما فقط خدا را مراقب خود قرار دهیم.
3. هر ماه با خارج شدن از جایگاه خود که میان زمین و خورشید است، آغاز میشود (همان وقتی که جهت تاریک ماه، در مقابل زمین قرار میگیرد و بدین سبب برای ساکنان زمین دیده نمیشود). ماه با خارج شدن از این محل آغاز میشود که ناحیه نصف روشن آن به شکل هلال، شروع میشود (و این حالت، شروع حرکت اقترانی نام دارد) و ماه هر قدر از زمان پنهان شدن خود فاصله گیرد، مساحت قسمتی که برای ما ظاهر شده، افزونتر میشود تا جایی که همه نصف آن به شکل «بدر» برای ما آشکار خواهد شد که زمین در این زمان میان ماه و خورشید قرار میگیرد.
در ابتدای ماه، ظهور هلال در محل غروب خورشید حاصل میشود و در این حالت مدّت اندکی در بالای افق قرار دارد و پس از آن پنهان میشود؛ به همین علت، گاهی رؤیت ماه دشوار یا غیر ممکن است؛ مانند موارد ذیل:
أ: هلال ماه بعد از غروب خورشید بالای افق غربی، در زمان کمی ظاهر، و پس از آن در زیر افق غربی پنهان شود که در این صورت ظهورش آشکار نخواهد بود و چه بسا رؤیت آن مشکل یا غیر ممکن باشد.
ب. قسمت روشن هلال در مقابل زمین قرار گیرد و پس از آن در زیر افق، قبل از غروب خورشید پنهان شود که در این هنگام، تا زمانی که خورشید پیدا است، امکان رؤیت هلال وجود ندارد.
ج. ناحیه نورانی ماه که مقابل زمین است، بسیار اندک باشد؛ به سبب آن که در ابتدای خروج از حالت پنهان شدن است که در این وقت با چشم غیر مسلح دیده نمیشود.
در تمام حالات سه گانه پیشین، در واقع دوره طبیعی ماه آغاز شده است و فقط ما نتوانستهایم آن را نگاه کنیم؛ اما ماه شرعی با مفهومی که دارد، هنوز شروع نشده است و شروع ماه شرعی فقط بر دو امر توقف دارد:
امر اوّل. ماه از محل پنهان شده خود شروع به خارج شدن کند و قسمت روشن آن مقابل زمین قرار گیرد.
امر دوم. با چشمان عادی و غیر مسلح، منطقه روشن ماه دیده شود؛ به همین علت، گاهی ماه شرعی از ماه فلکی و طبیعی به تأخیر میافتد.
در شریعت اسلامی، معیار دیدن ماه فقط با چشم است، نه دیدن به هر شکل؛ گرچه با ابزار باشد که در این صورت وجود مانع از رؤیت هلال مانند ابر و مه ضرری به آن نخواهد رساند.
همچنین معیار، رؤیت ماه با ابزار علمی نیست. معیار فقط دیدن با چشم معمول و بدون ابزار است.
مسأله اختلاف شهرها در رؤیت ماه
گاهی هلال ماه در شهری دیده میشود؛ اما در شهر دیگری دیده نمیشود. در چنین وضعی حکم چیست؟
در پاسخ این پرسش گفته میشود که ندیدن ماه، گاهی به سبب وجود مانعی مانند ابری بودن هوا است. در این صورت، شکی نیست که رؤیت هلال در یک شهر، برای شهری که دارای آسمانی ابری است، کفایت میکند.
گاهی عدم رؤیت هلال به علت اختلاف افق است؛ چه اختلاف در طول یا عرض و یا هم طول و عرض باشد.
چون در گذشته یادآور شدیم که رؤیت ماه از نظر شرعی فقط به دو امر بستگی دارد: خروج ماه از حالت پنهان خود و امکان دیدن آن با چشم عادی، آغاز ماه به مفهوم شرعی آن، امری نسبی خواهد بود. چه ما معتقد شویم که در واقع، خارج شدن ماه از حالت پنهانی خود امری نسبی است یا امری طبیعی و واحدی است که تکرار نمیشود (چون در مفهوم محاق و حالت پنهان شدن ماه دو نظریه است). برخی میگویند: این حالت در اثر قرار گرفتن مرکز ماه بر روی خطی است که بین مرکز زمین و خورشید تصویر میشود که در این صورت، ماه از دید همه اهل زمین پنهان خواهد شد و برخی نیز معتقدند که حالت پنهان شدن (محاق) ماه بر اساس قرار گرفتن جهت تاریک ماه با منطقهای از زمین است که امری نسبی خواهد بود.
در هر حال، نسبیت در دیدن ماه، بر آمده از امکان رؤیت ماه با چشم معمول و غیر مسلّح است؛ به همین علّت، لازم است به متون شرعی رجوع شود تا بدانیم که آیا شارع مقدّس امکان دیدن ماه را در مکانی از زمین برای مکانهای دیگر در شروع ماه جدید کافی میداند یا چنین رؤیتی را برای مکانهای دیگر معتبر نمیداند.
در این عرصه، اختلاف مهمی میان دانشمندان بزرگ، در بررسی متون پدید آمده است. سرّ اختلاف این بزرگان ممکن است به علت «انصراف» متون باشد که در جمله «دیدن ماه در شهر دیگری»، برخی گفتهاند درست است. این تعبیر مطلق است؛ اما این اطلاق، به شهری انصراف دارد که در افق با شهری که رؤیت هلال انجام گرفته، نزدیک است.
برخی این انصراف را نپذیرفته، و گفتهاند: تعبیر «شهر دیگری» شامل هر شهر دیگری میشود؛ گرچه هم افق یا قریبالافق نباشند؛ چرا که مطلق و بدون قید ذکر شده است.
دیدگاه عالمان شیعه
دانشمندان شیعه همگی بر این نکته توافق دارند که رؤیت ماه در شهری برای شهرهای قریب الافق نیز کفایت میکند؛ چون در چنین حالتی علم پیدا میشود که ندیدن ماه در شهرهای قریب الافق، به علت مانعی بوده است؛ اما درباره شهرهای دور که دارای افقهای گوناگونی هستند، گفته شده که عالمان گذشته به این مسأله نپرداختهاند؛ اما رأی مشهور عالمان متأخر آن است که رؤیت هلال در شهری برای شهرهای دیگر که در افق با آن شهر مختلف است، کافی نیست و نمیتوان آن را ابتدای ماه شرعی برای شهرهای دیگر برشمرد؛ البته تعدادی از عالمان و محققان شیعه به کفایت رؤیت در یک شهر برای شهرهای دیگر معتقد شدهاند. این کفایت را مرحوم علامه حلی در کتاب التذکره از برخی عالمان نقل کرده، و خود با صراحت تمام در کتاب المنتهی آن را برگزیده است؛ چنان که شهید اول در کتاب الدروس، این قول را محتمل دانسته و نیز مرحوم محدث کاشانی در کتاب الوافی نیز با صراحت آن را برگزیده و روایت ذیل را در این باب ذکر کرده است:
بصری میگوید: از امام صادق7 درباره هلال رمضان که در 29 شعبان آن گاه که هوا بر ما ابری میشود پرسیدم. امام پاسخ داد: روزه نگیر، مگر هلال را ببینی و اگر اهل شهر دیگری شهادت بر رؤیت آن در آن روز دادند، روزه آن روز را قضا کن. (الاستبصار، ج 2، ص 64، ح 206)
مرحوم فیض کاشانی در حاشیهای بر این روایت میگوید: این که امام فرمود: اگر ماه را اهل شهر دیگری در آن روز دیده باشند، تو روزه آن روز را قضا کن، به علّت آن است که اگر فردی در شهری ماه را دیده باشد، در واقع حدود هزار نفر آن را دیدهاند؛ چنان که گذشت و به ظاهر، فرقی نیست شهری که در آن ماه دیده شده است، به شهری که دیده نشده، نزدیک یا دور باشد؛ چون اولاً بنای تکلیف بر خود رؤیت است، نه بر امکان رؤیت و ثانیاً نزدیک و دور بودن برای عموم مردم مشخص نیست و ثالثاً لفظ مطلق است و تعبیر «شهر دیگر» بدون قید ذکر شده؛ پس این که میان فقیهان متأخر ما مشهور شده: شهر قریب الافق یا بعید الافق با یکدیگر فرق دارند و به دنبال این، کلام فقیهان در تفسیر دور و نزدیک بودن هم به واسطه اجتهاد با یکدیگر مختلف شده، بی اساس است (ص 20).
مرحوم شعرانی بر کلام فیض کاشانی تعلیقهای دارد که میگوید: خود شریعت، ماه قمری را به امکان رؤیت مرتبط کرده است. حال باید توجه کنیم که آیا ماه را در هر منطقهای به امکان رؤیت در همان منطقه ربط داده یا ماه را به همه مناطق در صورت امکان رؤیت در هر مکانی ربط داده. بر اساس آنچه ما از ادلّه شرعی میفهمیم، نزدیکتر به واقع آن است که در یک مکان که امکان رؤیت باشد، برای همه مناطق کافی است؛ پس اگر هلال در شهری رؤیت شود، در شهرهای دیگر هم ثابت میشود.
همین قول را صاحب کتاب حدائق در الحدائق تأیید کرده و نیز صاحب جواهر به آن متمایل شده؛ گر چه به اختیار این قول تصریح نکرده است و نیز نراقی در المستند و سید ابوتراب خوانساری در شرح نجاه العباد و سید حکیم در المستمس خود به این قول متمایل شدهاند. متن کتاب چنین است: با علم به متساوی بودن دو شهر در افق طولی، اشکالی در حجّیت بیّنه رؤیت هلال در یکی از دو شهر برای شهر دیگری نیست، و همین طور است اگر هلال در شهرهای شرقی رؤیت شده باشد که در این صورت، برای شهرهای غربی به طریق بهتری اثبات میشود؛ اما اگر رؤیت هلال در شهرهای غربی باشد، تمسک به اطلاق متن روایت (شهر دیگر) بعید نیست. (مگر این که علم به عدم رؤیت در شهرهای دیگر باشد که در این حالت مجال برای حکم ظاهری وجود ندارد) و ادعای انصراف لفظ و منحصر کردن آن به دو شهر که قریب الافق هستند ثابت نیست. (المستمس، ج 8، ص 481)
آقای خویی در کتاب منهاج الصالحین همین قول را گفته؛ زیرا تصریح کرده است: و این قول ]=کافی بودن رؤیت در شهری برای ثبوت هلال در شهر دیگری گرچه با اختلاف افق آن دو [قویتر و روشنتر است. (منهاج الصالحین، ج 1، ص 274)
مرحوم سید محمد باقر صدر در الفتاوی الواضحه این قول را پسندیده است، (الفتاوی الواضحه، ص519) و مرحوم شیخ کاشف الغطاء در کتاب الفردوس الاعلی میگوید:
سؤال:آیا اگر در آسمان مانعی نباشد، بیّنه در شهر برای ثابتشدن هلال حجّت استیا حجیتندارد؟
جواب: در این سؤال، نوعی اجمال وجود دارد؛ اما ضابطه کلی آن است که ادلّه حجّیت بیّنه مطلق است و به دور نبودن یا شک نکردن در بیّنه بعد از تحقق موضوع آن مقید نیست، مگر آن که انسان، به اشتباه بودن بیّنه یا خطا بودن آن علم یابد؛ پس فرقی نیست بیّنهای که بر رؤیت هلال قائم شده در خود شهر یاخارج شهر باشد و دور از شهر یا نزدیک آن باشد… .
رأی دیگر، عدم کفایت است که این قول نیز طرفدارانی دارد. امام خمینی1 به این قول تصریح کرده؛ آنجا که میگوید: اگر هلال در شهری ثابت شده، امّا در شهر دیگری ثابت نشده باشد، اگر هر دو شهر از نظر افق نزدیک هم یا هم افق باشند، کفایت میکند در غیر این صورت کافی نیست. (تحریر الوسیله، ج 1، ص 297)
دیدگاه عالمان غیر شیعه
علامه مغنیه در کتاب خود (فقه در مذاهب پنجگانه) نقل کرده که حنفیه، مالکیه وحنبلیها گفتهاند: هرگاه رؤیت هلال در ناحیهای از زمین ثابت شود، بر سایر نواحی زمین نیز ثابت میشود و در این مسأله فرقی میان دور و نزدیک و غیر آن به واسطه اختلاف افق هلال نیست. امامیه و شافعیه گفتهاند: اگر اهل شهری هلال را رؤیت کنند، اما اهل شهر دیگری آن را رؤیت نکنند، اگر در افق قریب باشند، حکمشان یکی است و اگر در افق و زمان طلوع ماه اختلاف داشته باشند، هر شهری حکم خاص خود را دارد(الفقه علی المذاهب الخمسه، ص 162)؛ امّا ما دیدیم که در صورت اختلاف افق، عالمان شیعه اختلاف دارند؛ گرچه آنچه در مغنیه گفته، مشهور میان عالمان شیعه است.
امام محمد غزالی در کتاب احیاء الدین گفته است: هرگاه هلال در شهری دیده شود، اما در شهر دیگری دیده نشود و بین آن دو از نظر مسافت، کمتر از مسیر دو روز فاصله باشد، روزه بر اهل دو شهر واجب است؛ ولی اگر مسافت بیشتری باشد، هر شهری حکم خاص خود را دارد و در این صورت، وجوب روزه از شهری به شهر دیگر سرایت نمیکند. (ج 1، ص 232)
ادلّه طرفداران کفایت رؤیت هلال در شهری برای شهرهای دیگر
پیش از هر چیزی، سوره قدر را یادآور شدهاند که دلالت میکند شب قدر فقط یک شب برای اهل زمین است با اختلافی که در افقهای شهرهای ساکنان آن وجود دارد؛ به علّت آن که قرآن کریم در یک شب نازل شده و این شب همان شب قدر است که بر هزار ماه برتری دارد و در آن امور بر اساس حکمت الاهی تدبیر و جدا میشود (دخان (44)، 4)، و همه مناطق کره زمین را در بر میگیرد.
بعد از شاهد قرآنی پیشین، روایاتی ذکر میشود که برخی از آنها از این قرار است:
1. گفتار پیامبر9 که فرموده است: تا رؤیت ماه روزه بگیرید و با رؤیت ماه ]جدید[ نیز افطار کنید (بحار الانوار، ج 55، ص 356). این روایت، خطابی کلی برای همه امّت است؛ پس هر کس در هر مکانی آن را ببیند، رؤیت او همانند رؤیت برای همه است.
2. صحیحه هشام بن حکم که از امام صادق7 نقل کرده. حضرت در مورد کسی که 29 روز را روزه گرفته بود فرمود: اگر برای این فرد بیّنه عادل ]= شهادت دو عادل[ از اهل شهر بود که آنان بر اساس رؤیت هلال، سی روز روزه گرفتهاند، باید یک روز را قضا کند. (الوسائل، ج 10، ص 265)
3. روایت صحیحه ابو بصیر از امام صادق7. از امام صادق7 درباره روزی از ماه رمضان که روزهاش قضا میشود، پرسیده شد. در پاسخ فرمود: آن را قضا نکن، مگر آن که دو شاهد عادل از نمازگزاران بر هنگامه ابتدای ماه شهادت دهند و نیز امام صادق7 فرمود: آن روز را که قضا میشود، روزه مگیر، مگر اهل شهرها آن روز را قضا کنند؛ پس اگر آنان چنین کردند، تو هم روزه آن روز را بگیر. (تهذیب الاحکام، ج 4، ص 157)
4. روایت صحیحه اسحاق بن عمار که میگوید: از امام صادق7 از هلال ماه رمضان در حالی که در روز 29 شعبان هستیم و آسمان هم ابری است پرسیدم. امام7 پاسخ داد: این روز را روزه مگیر، مگر هلال را رؤیت کنی؛ اما اگر ساکنان شهر دیگری بر رؤیت هلال گواهی دادند، تو آن روز را قضا کن. (همان، ص 178، ح 493)
5. روایت صحیحه عبدالرحمان بن ابی عبدالله که میگوید: از امام صادق7 درباره هلال ماه رمضان در حالی که در روز 29 شعبان آسمان بر ما ابری است، پرسیدم. امام پاسخ داد: روزه مگیر، مگر آن را ببینی؛ اما اگر اهل شهر دیگری بر آن گواهی دادند، روزه آن روز را قضا کن. (الاستبصار، ج2، ص 64، ح 206)
6. و نیز به روایات دیگری تمسک کردهاند؛ مانند آنچه در کتاب تهذیب از امام باقر7 آمده: فطر روزی است که مردم افطار میکنند، و عید قربان روزی است که مردم قربانی میکنند، و روزه وقتی است که مردم روزه میگیرند. (تهذیب الاحکام، ج 4، ص 317، ح 966)
روایتی نیز از طریق ابی الجارود نقل شده و میگوید: از امام باقر7 شنیدم که میفرماید: روزه بگیر زمانی که مردم روزه میگیرند و افطار کن؛ آنگاه که مردم افطار میکنند؛ چرا که خداوند، هلالها را زمان تعیین وقتها برای مردم قرار داده است. (همان، ص 164، ح 462)
به آنچه در دعای روایت شده در قنوت نماز عید ذکر شده تمسک کردهاند: خدایا! از تو مسألت دارم به حق این روز که برای مسلمانان عید قرار دادهای (مصباح المتهجّد، ص 645)، و نیز دعای روایت شده از امامان معصوم را ذکر کردهاند که در آن آمده است: و رؤیت آن را برای همه مردم، رؤیت یکسان قرار دادهای.
استدلالهای آنان به سکوت همه روایات ختم شده که هیچ یک، وحدت افق را در مسأله رؤیت معتبر نکرده و حتی در روایات ضعیف هم از وحدت افق ذکری نشده است.
ادلّه مخالفان کفایت رؤیت هلال در شهری برای شهرهای دیگر
آنچه در گفتار این مخالفان ظهور دارد، از همان ابتدا تأکید بر مسأله «انصراف» عرفی است که از تعبیر «رؤیت در شهر دیگر» استفاده کردهاند به شکلی که تعبیر «شهر دیگر» درست، و مطلق است و شامل همه شهرهای دیگر میشود؛ اما منصرف و متمایل به شهری است که با شهری که رؤیت حاصل شده از نظر طول و عرض، قریبالافق هستند؛ پس در این حالت، قاعده فقط در خصوص شهرهای نزدیک به هم، رأی به وحدت حکم میدهد و آن گاه که دقت کنیم، میبینیم این انصراف عرفی با توجه به مسائل ذیل مورد تأکید واقع میشود:
أ. بعید پنداشتن این مسأله که در روایتی که تعبیر «شهر دیگر» را دارد، نظر به شهرهایی هم داشته باشد که در دورترین نقطه زمین باشد.
ب. تأکید عرف بر تشبیه و قیاس اختلاف اوقات طلوع قمری بر اوقات مختلف طلوعهای خورشیدی، بهرغم بطلان این قیاس، امّا در هر حال، این باور عرفی باعث منصرف کردن ظهور کلام از شمول همه شهرها میشود و این مسأله سبب میشود که اگر به واقع منظور از «شهر دیگر» اعم از شهرهای نزدیک و دور بوده، لازم بود در خود روایات تصریح میشد که فرقی میان شهر نزدیک یا دور نیست و چون چنین تصریحی در روایات موجود نیست، همان باور عرف و فهم عرفی که از تعبیر «شهر دیگر» فقط شهر نزدیک را میفهمد، پذیرفته شده است.
از استدلال طرفداران کفایت رؤیت به سوره قدر پاسخ داده میشود که شاید آن شب در علم خداوند فقط یک شب است و این مسأله با حکم ظاهری این شهر با دیگری فرق دارد. نیز شاید از استدلال آنها به گفتار پیامبر9 (روزه بگیرید تا رؤیت، و افطار کنید با رؤیت) چنین پاسخ داده شود که حکم گرچه کلی و عمومی است، به اندازه افراد و شهرهای متعدد، این حکم نیز منحل و متعدّد میشود به ویژه آنگه که قاعده «انصراف» ذکر شده را هم مدّ نظر قرار دهیم.
به این طریق نیز از شواهد دیگری که ذکر کرده بودند، پاسخ داده میشود و افزون بر اینها در سند روایات نیز ضعف وجود دارد؛ اما اینکه گفتند روایات از اعتبار وحدت افق ساکت است، همین سکوت میتواند دلیلی ضدّ طرفداران کفایت رؤیت باشد؛ زیرا این روایات از بیان عدم فرق میان شهرهای دور و نزدیک ساکتند بهرغم آنکه متعارف میان مردم ، وجود این فرق است؛ پس اگر روایات در صدد عدم فرق شهر نزدیک با دور بود، میبایست این عدم فرق را بیان میکرد.
در هر حال، منشأ این مسأله و بازگشت آن به فهم ظاهر کلام برمیگردد؛ پس نمیتوان برهان قاطعی اقامه کرد؛ چرا که در مسأله، متن صریحی نداریم. بر این اساس، ما معتقدیم که مسأله یگانه کردن ماههای قمری، امری است که با این اختلافها تا زمانی که وجود دارند، سازگاری ندارد و امکان بهره برداری و رسیدن به نظامی کلی نیست؛ حال چه قائل به انفتاح باب اجتهاد یا بسته بودن آن باشیم؛ زیرا با عرضه کردن آرا مییابیم که مذاهب در این مسأله مختلفند و نیز آرای مجتهدانی هم که طرفدار انفتاح باب اجتهاد هستند نیز متعدّد و پراکنده است و طبیعی است تا وقتی اوضاع چنین است، امکان اجبار فرد یا دولتی به نظام خاصی که گاهی هم آن را باور ندارد، ممکن نیست؛ پس چگونه امکان دارد بیانهای بر وحدت ابتدای ماه صادر شود. بله، مگر ولیّ امر مسلمانان در این زمینه، دستوری صادر کند.
بهرغم آنچه در این نوشته گذشت، مییابیم که کوششهای انجام گرفته شده گاهی در جهت تقریب آرا بسیار مفید بوده، و در مسیر تشخیص شهادتهای صحیح از باطل گاهی مؤثر شده است؛ بلکه این کوششها در متحد کردن بخش بزرگی از افرادی که به وحدت افقها ایمان دارند، مفید واقع میشود؛ اما با این همه، ما از سودجویی سیاسی پست از این مسأله شریف ترسانیم.
در پایان میگوییم: هرگاه ما به شریعت خود تمسک جوییم و به حق و همراه دقت سخن گوییم، پیروزیم و آنچه جهانیان درباره ما میگویند چندان مهم نخواهد بود و به همین سبب است که اعتراض خویش را به استناد برخی از عالمان به «دیدگاه جهانی» یادآور میشویم؛ پس مهم نزد ما تحقق بخشیدن به خواست شریعت اسلامی است و دانستیم که مسأله رؤیت هلال مسألهای اختلافی است و در آن اجماعی نیست.