نویسنده: سید احمد وکیلیان
سفید کردن دیوار خانه ها
در گذشته که اغلب روستاها و شهرستانها دیوار خانه هایش کاهگلی یا گچی بود، برای ماه رمضان به آن کاهگل تازه می مالیدند یا با گچ و خالک مخصوصی سفید می کردند. در اصطهبانات فارس آنهایی که دیوار خانه شان گچی بود، با پاچه ای که بر سر چوب بلندی می بستند، گرد و خاک دیوارها را می گرفتند. دیوارهای کاهگلی را هم کاهگل می مالیدند تا دوده و رنگ تیره دیوار از بین برود.
در روستای شوقان جاجرم بجنورد دیوارها را با خاک مخصوصی که از تپه ای در یک فرسخی شوقان می آورند، سفید می کردند. به این صورت که مرد یا پسر بزرگ خانه یکی دو روز جلوتر یک بار الاغ از خاک تپه می آورد و آن را در تشتی می ریختند و بدان آب اضافه می کرند تا دوغاب غلیظی درست شود. آنگاه زن یا دختر بزرگ خانه جارویی را در دوغاب می زد و به دیوار اتاقها می کشید و آنها را سفید می کرد.
در روستای فرنق خمین دیوارهای خانه و اتاقها به سبب وجود تنورهای زمینی سیاه و پوشیده از دوده می شود، مخصوصاً خانه های زمستانی. اهالی فرنق، سالی دو مرتبه خانه را سفید می کردند یک مرتبه برای عید نوروز و یک مرتبه برای ماه رمضان. در فرنق هم برای سفید کردن دیوار خانه های دوده گرفته از نوعی گل معدنی که نزدیک فرنق است و به گل سفید معروف است استفاده می کنند.
در فرنق، فرش و گلیم و جاجیم و لحافها را هم برای ماه رمضان می تکانند. پنبه و پشم متکا و لحاف را که به آن «نالی» می گویند، در می آورند و رویه آنها را می شویند و پشم و پنبه را ترکه می زنند و دوباره توی رویه متکا و تشک می کنند و می دوزند.
ناگفته نماند نظافت و خانه تکانی بیشتر به وسیله دختران دم بخت و عروس نشده انجام می گیرد. یزدیها در این مورد عقیده دارند دختر دم بخت با جارو کردن و نظافت خانه، بختش باز می شود و به خانه شوهر می رود. همچنین سعی می کنند نظافت و خانه تکانی را به هنگام روز انجام دهند و معتقدند جارو کردن در شب کراهت دارد، شب باید خانه تمیز باشد و گرنه شیطان در خانه کثیف ماندگار می شود. به این دلیل خاکروبه را قبل از غروب آفتاب از خانه بیرون می برند.
کلوخ اندازان
در اکثر نقاط ایران روز آخر ماه شعبان را روز «کلوخ اندازان» می گویند. در این روز ضمن اینکه مردم دور هم جمع می شوند و به شادی و شادمانی می پردازند، خود را برای ماه رمضان آماده می کنند. روز کلوخ اندازان بعضیها در خانه بزرگ خانواده جمع می شوند و بسیاری از مردم در صورت مناسب بودن فصل و هوا، اغلب در بهار و تابستان به باغها و گردشگاهای اطراف شهر و آبادیشان می روند و به تفریح و برپایی مراسم مخصوص روز کلوخ اندازان می پردازند. خوراکهای این روز بسیار متنوع است و سعی می کنند آنچه میلشان باشد، بخورند و خود را برای ماه رمضان که ماه امساک و پرهیز از زیاده خواری است آماده کنند.
بسیاری از خانواده هایی هم که به پیشواز ماه رمضان می روند و روز آخر ماه شعبان روزه می گیرند و از طرفی مقیّد به برگزاری مراسم «کلوخ اندازان» هستند، دو یا چند روز به ماه رمضان مانده به «کلوخ اندازان» می روند.
یزدیها روز کلوخ انداران را «کولوغ اندازون» می گویند. در این روز اغلب مردم از کوچک و بزرگ به گردشگاههای اطراف شهر می روند و چند خانواده با هم باغی را اجاره می کنند و آنچه لازم دارند، بر می دارند و صبح زود به محل مورد نظر می روند. زنها و مردها هر کدام فرشی پهن می کنند و می نشینند و مجلس زنانه و مردانه از هم جدا می باشد. وظیفه تهیه و تدارک غذا هم بازنهاست. صبحانه معمولاً نان بازاری، پنیر، سبزی، مغز گردو و تخم مرغ آب پز و گاهی شامی کباب است. پس از صرف صبحانه، زنها دست اندر کار پخت و پز ناهار و مردها مشغول تفریح وتعریف قصه و سرگذشت و بچه ها و جوانان سرگرم بازی می شوند.
یکی از متداولترین غذاهای روز کلوخ اندازان در یزد «شولی» است. شولی نوعی آش است و انواع مختلف دارد از جمله شولی آرتُک، شولی پَرُک، شولی آب پَرُک، شولی چغندرُک، شولی عدس و نخود، شولی باقلا، شولی ساده، شولی ترش، شولی شلغم و شولی کدو.
رویت هلال رمضان
در یزد برای رویت ماه مردم غروب روز آخر ماه شعبان به بالای مناره ها، تکیه ها، پیش طاق مساجد و پشت بامها می رفتند و با نگاه دقیق در آسمان به جستجوی ماه می پرداختند و در صورت مشاهده ماه اعمال مخصوص ماه رمضان را به جا می آوردند. در صورتی که شب از نیمه می گذشت و دیدن ماه ثابت و معلوم می گشت، با نواختن نقاره دیدن ماه را اعلام می کردند.
از عقاید مردم در مورد دین ماه نو آن است که به محض رویت ماه، چشمشان را می بندند و سعی می کنند روی قرآن یا نام خدا یا ظرف آب یا سبزه و یا روی زیبا بگشایند و صلوات بفرستند. هم چنین عقیده دارند در لحظه دیدن ماه نو هر حاجتی از خداوند طلب کنند، برآورده خواهد شد.
در صغاد آباده فارس اگر چهار نفر مومن موفق به دیدن ماه نو شوند، متفقاً به در مسجد جامع که وسط صغاد واقع شده است، می روند و به موذن می گویند: «جاربکش، امشب حتماً شب نیت است.»
در اصطهبانات به محض دیدن هلال مبارک رمضان چند توپ شلیک می کردند تا همه مردم با خبر شوند. هر کس صدای توپ را بشوند، این اصطلاح را می گوید:«توپ در شد، ماه دیده شد.»
در جهرم مردم برای دیدن ماه نو به «کوه البرز » که مشرف به شهر است، می رفتند و با دیدن ماه چشمشان را می بستند و آن را روی انگشتر فیروزه یا درخت سبز یا آب روان و یا قرآن می گشادند. اگر هیچ کدام از این چیزها نبود، چشمشان را روی سکه باز می کردند.
در کازرون بعد از دیدن هلال ماه رمضان، سه صلوات می فرستند و می گویند: «خدایا، یک ماه قدم دار و مبارکی رو همه شیعیون نو شده باشد» یا می گویند: «الهی، ماه شریف و مبارک و بارکتی رو همه عزیزون و غریبون نو شده باشد.»
مردم اراک وقتی هلال ماه رمضان را می بینند، به یکدیگر تبریک می گویند و آرزوی توفیق روزه و عبادت برای خود و دیگران می کنند. اراکیها نیز هنگام دیدن ماه سعی می کنند چشمشان را روی قرآن یا آب روان بگشایند. بعضی آب روان را روشنایی و بعضی سرگردانی می داند. عده ای هم ماه را در آیینه ای که رو به روی ماه نگه می دارند، مشاهده می کنند و دیدن ماه را در آیینه مبارک می دانند.
در قمصر کاشان برای دیدن هلال ماه رمضان مردم به بام خانه هایشان می روند و با خود یک کلام الله مجید، یک آیینه و یک سینی که داخل آن یک ظرف آب که کمی سبزی خوردن در آن است، می برند. روی فرش رو به قبله می نشینند، آنگاه آیینه را به سمت آسمان می گیرند و آنقدر جا به جا می کنند تا ماه را در آیینه ببینند. به محض مشاهده ماه، یک شخص با سواد با صدای بلند سوره یاسین را قرائت می کند و دیگران در دل همراه با او آن را می خوانند، بعد یک حمد و سه قل هو الله خوانده و چند صلوات می فرستند. سرانجام هر یک از افراد جرعه ای از ظرف محتوی آب و سبزی می نوشند.
منبع مقاله: محمد حمید، یزدان پرست لاریجانی؛ (1385)، نامه ایران (مجموعه مقاله ها، سروده ها و مطالب ایران شناسی) جلد سوم، تهران: اطلاعات، چاپ اول.