ابوعبدالله محمدبن عبدالله مشهور به ابن بطوطه در سال 703 هـ = 1303 م. در شهر طنجه مراکش به دنیا آمد. در 22 سالگی زادگاه خود را ترک گفت و پای در سفری طولانی و پرماجرا گذاشت. وی که در ابتدا مسافری بود بی کس و گمنام و در ابتدای سفر خود نیز تصور نمیکرد که پایش به اقصی نقاط ممالک اسلامی و بسیاری از سرزمینهای غیرمسلمان خواهد رسید، توانست از مصر و شام و فلسطین و بیزانس و مکه و سوریه و ترکیه و ایران و افغانستان و هندوستان و چین و هندوچین دیدن کند و پس از نزدیک به سی سال مسافرت در سال 754 هـ. به سرزمین خود مراکش بازگردد. او خاطرات این مسافرت بزرگ را که مجموعهای از زنده ترین تصاویر دنیای آن روزگار است به نام «تحفهالنظار و غرایب الامصار» یا «رحله ابن بطوطه» به عربی نوشته است که توسط محمدعلی موحد در سال 1337. ش. به فارسی ترجمه شده است. ابن بطوطه در سن 76 سالگی به سال 779 هـ. = 1377 م.درگذشت.از سفرنامه ابن بطوطه مراسم مربوط به ماه رمضان، در اوایل قرن هشتم، در سرزمینهای مصر، مکه، مالی، مالدیو و هند که هنوز برخی از آنها در ممالک اسلامی با شدت و ضعفهایی جریان دارد، انتخاب شده است، که با هم می خوانیم.
مراسم رویت هلال ماه رمضان در مصر : از آنجا به ابیار رفتیم که شهری قدیمی و دلگشا و بسیار زیباست و مسجدهای زیاد دارد. این شهر در نزدیکی نحر اریه واقع شده است و رودخانه نیل آن دو را از هم جدا میسازد. در ابیار پارچه های مرغوبی بافته میشود که در شام و عراق و مصر و سایر جاها به قیمت خوب فروش میرود و غریب است که پارچههای نحر اریه با اینکه فاصلهای از ابیار ندارد مرغوب نیست و حتی اهل خود شهر هم آنرا نمی پسندند. درابیار قاضی شهر عزالدین ملیحی شافعی را ملاقات کردم. وی مردی کریم و بزرگواربود و یکبار که به منزل او رفتم مصادف با یوم الرکبه بود، این اسم را برای روزی که هلال ماه رمضان رویت میشود داده اند. رسم آن نواحی چنین است که روز بیست و نهم شعبان وجوه طبقات و فقهای شهر در خانه قاضی گرد میآیند و نقیب المتعممین (رئیس دستار بندان) که جامه مخصوص و وضع مرتبی دارد در جای مناسبی می ایستد و هریک از فقها یا اعیانی که وارد میشود نقیب پذیره را پیش میرود و آواز میدهد: «سیدنا فلان الدین» چنانکه قاضی و دیگران بشنوند و به احترام تازه وارد بر پای خیزند، آنگاه نقیب او را در جائی که فراخور مقامش باشد مینشاند، و بعد از تکمیل عده حضار، قاضی و همراهان سوار میشوند و مردم شهر از زن و مرد و بزرگ و کوچک به دنبال آنان روان میگردند و به محل مرتفعی در بیرون شهر که مخصوص رویت هلال است و آن را از پیش فرش کردهاند میروند و پس از نماز مغرب از آنجا بسوی شهر بازمی گردند. پیشاپیش جمعیت شمعها و مشعله ها و فانوسها میکشند و دکان داران در دکانها شمع میافروزند. مردم، قاضی را تا خانه او مشایعت کرده، در آنجا متفرق میگردند و این مراسم همه ساله معمول میباشد. مراسم نیمه شعبان، ماه رمضان و ماه شوال در مکه:
مراسم نیمه شعبان : شب نیمه شعبان از لیالی متبرکه محسوب است مردم مکه این شب را بطواف و نماز و عمره میگذرانند. هر دسته پشت سر پیشنماز در مسجدالحرام گرد آمده چراغها و مشعلهها میافروزند، روشنی ماه نیز با این منظره مقابله کرده زمین و آسمان غرق در نور میگردد. از اعمال این شب صد رکعت نماز است که در هر رکعت ده بار سوره حمد و اخلاص را باید قرائت کرد. برخی از مردم در حجر بطور انفرادی نماز میگذارند و جمعی دیگر بطواف یا عمره میپردازند.
مراسم ماه رمضان : با دیده شدن هلا ل ماه رمضان طبلها و دبدبه ها زده میشود و مسجدالحرام رونقی تازه بخود میگیرد. حصیرها را نو میکنند و بر عدد شمعها و مشعلها میافزایند چندانکه حرم غرق در روشنایی و نور میشود و تلولو و درخشندگی آن چشم فلک را خیره میگرداند. پیشنمازان بچند گروه شافعی و حنفی و حنبلی و زیدی تقسیم میشوند. اما مالکیان چهارقاری دارند که بتناوب برای آنان قرآن میخوانند، در حرم گوشهای باقی نمیماند مگر آنکه نمازی در آنجا اقامه میشود، مسجد از ولوله قاریان بلرزه در میآید و حضور قلبی بمردم دست میدهد که اشک از دیدگان آدمی فرو میریزد. برخی از مردم بهمان طواف و نمازی که در حجر بطور انفرادی میخوانند قناعت میورزند. اما ائمه شافعیان در جریان این مراسم بیش از همه میکوشند پس از ختم نماز تراویح معمولی که بیست رکعت است امام شافعی با پیروان خود بطواف میرود و بعد از طواف هفته، فرقعه مینوازند و آن علامت بازگشت بنماز است. فرقعه همان است که روزهای جمعه پیشاپیش خطیب نواخته میشود. آنگاه نماز میخوانند و باز بطواف هفته میپردازند تا بیست رکعت نماز بدین نحو گزارده شود و آنگاه بنماز شفع و وتر مشغول میشوند وبعد از انجام این اعمال متفرق میگردند. اما ائمه فرق دیگر بر نماز تراویح معمولی چیزی اضافه نمیکنند. وقت سحور موذن زمزمی در مناره رکن شرقی حرم برای بیدار کردن مردم بدعا و ذکر میپردازد. موذنین صوامع دیگر نیز آواز در آواز هم میدهند. برفراز هر مناره تختهای است که چوب کوچک افقی بر سر آن نصب شده و دو قندیل بزرگ از آن آویزان کرده اند این قندیلها تا نزدیک فجر و اذان صبح روشناند و در این هنگام پس از خاموش کردن قندیلها اذان میگویند و آواز در هم میاندازند. از اهالی شهر آنها که منزلشان دورتر است و صدای موذن را نمیشنوند بالای پشت بام میروند و بقندیلها مینگرند و بمجرد اینکه قندیلها خاموش شدند مردم از خوردن غذا دست میکشند و روزه آغاز میشود. دهه آخر ماه رمضان در هر یک از شبهای طاق مراسم ختم قرآن برگزار میشود. قاضی و فقها و بزرگان هم دراین ختمها حضور مییابند، ختم را یکی از بزرگزادگان مکه بر می چیند. آنگاه منبری با پوشش ابریشمین میآورند و شمعها میافروزند و آن بزرگزاده خطبهای میخواند و سپس پدر وی مردم را بخانه خود دعوت میکند و اطعمه و حلویات برای آنان میدهد. و هر شب وتر همین مراسم اجرا میشود. اما شب بیست و هفتم احترامش بیشتر و مراسمش مفصلتر است. ختم قرآن در این شب پشت مقام برگزار میشود. روبروی حطیم شافعیها چوب بست دیگری میسازند و آنرا بوسیله تختهها در سه طبقه بحطیم میپیوندند و شمعها و قندیلها بر میافروزند که چشم از شدت نور خیره میگردد، امام شافعی با اتباع خود پس از نماز عشا سوره قدر را میخواند، قرائت شبهای گذشته تا اول این سوره خاتمه مییابد و سوره قدر برای شب بیست و هفت باقی میماند.در آن ساعت همه پیشنمازان فرق دیگر نیز باحترام ختم مقام از نماز تراویح دست برداشته در آن جا حاضر میشوند. امام شافعی ختم را با دو سلام انجام میدهد و آنگاه روبروی مقام خطبهای ایراد میکند و در این هنگام پیشنمازان دیگر بسر نمازهای خود بر میگردند و جمعیت متفرق میشود. ختم دیگر در شب بیست و نهم در مقام مالکی باختصار برگزار میشود و این ختم خالی از ریا و با سنگینی و متانت انجام میگردد و خطبهای خوانده میشود. مراسم ماه شوال : شوال اول ماههای حج است. شب اول ماه شوال نیز مانند شب بیست و هفتم رمضان با افروختن شمع و چراغ و مشعله مراسمی برگزار میشود، همه جا در صومعه ها، در بام حرم، و بام مسجدی که بالای کوه ابوقبیس است چراغها روشن است و موذنان شب راتا صبح به تهلیل و تکبیر و تسبیح میپردازند و مردم سرگرم نماز و طواف و ذکر و دعا میشوند. پس از نماز صبح مراسم عید شروع میشود و مردم بهترین لباسهای خود را میپوشند و میروند که در حرم جای خود را بگیرند و نماز عید در حرم خوانده میشود زیرا برای نماز جائی افضل از حرم نیست. نخست دسته بنی شیبه وارد مسجد میشود، در کعبه را باز میکنند و سالار ایشان در آستانه کعبه مینشیند و منتظر امیر مکه میشوند. هنگامی که موکب امیر نمایان شد باستقبال او میشتابند و امیر طواف اسبوع را بجا میآورد. موذن زمزمی بهمان ترتیب که گفته ایم از بالای قبه زمزم، امیر و برادرش را دعا و ثنا میگوید سپس خطیب در وسط دو رایت سیاه پیش میآید، خطیب جامه سیاه میپوشد و پیشاپیش او فرقعه زده میشود. نماز در پشت مقام اقامه میشود و خطیب به منبر میرود و خطبه بلیغی میخواند پس از انجام این مراسم مردم بهم سلام میدهند و مصافحه میکنند و باستغفار میپردازند و گروه گروه داخل کعبه میروند و سپس بسوی گورستان بابالمعلی بزیارت قبور صحابه و بزرگان سلف رهسپار میگردند.