مقدمه
پرورش عقل و کاربرد صحیح آن در تربیت اسلامی از جایگاه والایی برخوردار است و از مهمترین موضوعات و مسائل فرد و جامعه به شمار می رود، زیرا اسلام دین عقل است و درک حقایق و شناخت معارف و ارتباط منطقی با مبدأ و معاد و معرفت پیامبران و امامان و روشن گری طریق رشد و هدایت و تکامل انسان در زمینه های مادی و معنوی و معاش و معاد به عقل وابسته است.
امیرمومنان علی علیه السلام فلسفه بعثت پیامبران را گشودن عقل ها و هدایت انسان در پرتو آن دانسته و می فرماید:
«خداوند پیام آوران خود را برانگیخت تا گنجینه عقل ها را استخراج کند و نشانه های قدرت خداوندی را به آنها بنمایانند».[1]
امام کاظم علیه السلام نیز از عقل به عنوان حجت باطن در کنار پیامبران که حجت ظاهرند یاد فرموده و بر همسویی آنها تأکید فرموده است. هر فرد یا امتی با استفاده از تربیت عقلانی می تواند وضع حال و آینده خویش را روشن سازد و آرمان هایش را محقق نماید از طریق تربیت و پرورش نیروی عقلانی است که می شود قوای روحی انسان را به نحو شایسته به حد کمال رساند و در سایه به کار انداختن عقل و استفاده صحیح از ان، انسان واقعیت و حقیقت خویش را می شناسد و از دیگر حیوانات برتر می شود.
از نظر شیعه امامیه عقل به عنوان یکی از چهار منبع و مدرک مهم استنباط فقهی به شمار می رود. علامه طباطبایی عقل را به تنها نیرویی که انسان را از سایر حیوانات متمایز می کند و او را نوعی مستقل و مشخص قرار می دهد بر می شمارد و بر این اساس حیات انسانی را حیاتی فکری می داند.[2] در این میان عواملی چون تقلید، اعتقاد به خرافه یا عدم علم و … زمینه کجروی و تضعیف عقل را فراهم می کند، همچنانکه تفکر و علم و … از عوامل رشد عقلانی به شمار می آید. این مقاله به «تفکر» به عنوان یکی از عوامل رشد عقلانی می پردازد و در 5 قسمت این موضوع را مورد بررسی قرار می دهد:
قسمت اول: جایگاه و نقش و اهمیت «تفکر» در قرآن و سیره معصومین علیهم السلام
قسمت دوم: تفکر در خلقت
قسمت سوم: تفکر در تاریخ
قسمت چهارم: تفکر در خود
قسمت پنجم: تفکر در اندیشه های خود
قسمت اول: جایگاه «تفکر» در قرآن و سیره معصومین (علیهم السلام)
یکی از عواملی که می تواند زمینه ساز رشد و تربیت عقل باشد «تفکر» است، شهید مطهری در زمینه پرورش عقل و تفکر می نویسد: «مسئله اول که باید بحث کنیم همان مسئله پرورش عقل و فکر است …. هدف معلم باید بالاتر باشد و آن این است که نیروی فکری متعلم را پرورش و استقلال دهد و قوه ابتکار او را زنده کند»[3]
تفکر به عنوان فعالیت اصلی عقل دارای گسترده ترین میدان در میان سایر قوای انسانی است. تفکر با اینکه کار عقل است اما به کار بردن آن، عقل و خرد را به رشد و کمال می رساند، به فرموده امیرمومنان علی (علیه السلام) فکر روشنگر عقل[4] و صیقل دهند خِرد[5] و عامل حُسن بصیرت آدمی است[6] و آنکه فکر ندارد بینش ندارد.[7]
نقش تفکر در کمال معنوی بشر تا بدانجاست که در منابع اسلامی از تفکر به عنوان بهترین عبادت یاد شده است و با اختلاف درجات، ثواب یک تا هفتاد سال عبادت برای آن تعیین گشته است. مولای متقیان حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: «فکر ساعه قصیره خیر من عباده کثیره»[8]
آری، تفکر و اندیشیدن باعث پرورش خرد و تربیت نیروی عقلانی انسان می گردد و در نتیجه باعث سیر و سلوک انسان به مقاصد عالی می گردد و سعادت بادی را برای انسان تضمین می کند و عاقبت انسان به نیکی تمام می شود، چنانکه امیر مومنان می فرماید: «من کثرت فکرته حسنت عاقبه»[9]
علامه طباطبایی نیز می نویسد: «از لوازم ابتنای حیات بر فکر این است که هر چه فکر صحیح تر باشد، استحکام حیات بیشتر است، حیات مستحکم به طریقی که فرض شود مرتبط با فکر استوار و مبتنی بر آن است و به قدر بهره آن از فکر بهره ای از استحکام دارد»[10]
شهید مطهری نیز معتقد است: «در آموزش و پرورش هدف باید رشد فکری دادن به متعلم و به جامعه باشدف تعلیم دهند و مربی هر که هست (معلم است، استاد است، خطیب است، واعظ است) باید کوشش کند که [به متعلم و متربی] رشد فکری یعنی قوه تجزیه و تحلیل بدهد» [11]
معنای تفکر
بسیار از دانشمندان انسان را حیوان متفکر می دانند و تفکر را فصل ممیز انسان و حیوان قرار می دهند و در کتابهایشان به تعاریف گوناگونی از تفکر می پردازند. جان دیویی در کتاب «چگونه فکر کنیم» درباره ی مفهوم تفکر می گوید: «عملی است که در آن موقعیت موجود، موجب تأیید یا تولید واقعیت های دیگر می شود، یا روشی است که در آن باورهای آنیده بر اساس باورهای گذشته پایه گذاری می گردد.»[12]
و نیز تفکر را به: «جریانی که در آن فرد کوشش می کند مشکلی را که با آن روبرو شده مشخص سازد و با استفاده از تجربیات قبلی خویش به حل ان اقدام نماید»[13] تعریف می نمایند.
لغت شناسان نیز فکر را قوه سوق دهنده علم به سوی معلوم و تفکر را تلاش و کوشش این قوه بر حسب نظر عقل تعریف کرده اند.[14]
«فکر، تفکر و نظر همان انتقال نظر از معلوم به مجهول است و این فکر همان غایت غایت ها و نهایت مطلوب های است و همان آرامش مقون به یاری و تأیید است.»[15]
در نهایت شهید مطهری معقتد است: «اساسا عمل فکر کردن، چیزی جز نظم دادن به معلومات و پایه قرار دادن آنها برای کشف یک امر جدید نیست … فکر حرکت ذهن از مقدمات به نتایج و نوعی ازدواج و توالد و تناسل در میان اندیشه هاست»[16]
تفکر در قرآن
در آیینی که نخستین پیامش با فعل امرِ «بخوان» آغاز شده و عنوان کتاب آسمانی اش «قرآن» به مفهوم «خواندنی» است، طبیعی است که «تفکر» نیز از ارج و اعتبار والایی برخوردار باشد.
هیچ آیینی چه زمینی و چه آسمانی چون اسلام، پیروانش را مصرانه به «خواندن» و «دیدن» و «شنیدن» و «سیر و سفر کاوشگرانه در زمین» فرا نخوانده است. چنین است که در این مکتب «تفکر» نه تنها «عبادت» که ساعتی اندیشیدن از عبادت یکسال بهتر معرفی شده است.
تفکر و تدبر[17] از اموری است که در قرآن درخشش خاصی دارد و تجلی این درخشش بر کسی پوشیده نیست. تفکر کلید روشنایی ها و مبدأ کسب بصیرت و دام علوم و وسیله کسب معارف و حقایق است و در هیچ نظام فکری و عملی چون اسلام بر تفکر تأکید نشده است.
قرآن کریم نیز کتاب تفکر و تدبر و دعوت به تفکر و تدبر است. خداوند در آیات بسیاری به تفکر و تدبر فرمان داده است، قرآن کریم کتابی است که یا به طور مستقیم دعوت به تفکر کرده است و یا به طور غیر مستقیم مطالب آن به گونه ای است که باید در آن تفکر کرد. چنانکه این واژه با کلمه «تفکر» در 8 ایه از قرآن کریم آمده است.[18] و با کلمه «عقل» در 29 آیه[19].
همچنین با کلمه «تدبیر» در 4 آیه[20] به این مفهوم اشاره شده است و با کلمه «لب» که به معنای عقل ناب و تعقل عمیق است در 16 آیه[21]. با کلمه «شعور» در 28 آیه[22] و با کلمه فقه در 20 آیه[23].
همانطور که ملاحظه می شود 135 آیه از قرآن کریم درباره تحریک به «تفکر»، «تعقل»، «تدبر»، «تحصیل عقل ناب»، «شعور» و «فهم عالی» وارد شده است.
البته اگر بخواهیم از کلماتی که با دلالت غیر مستقیم به ضرورت تقویت پدیده تفکر تأکید دارند، استفاده کنیم تعداد آیات مربوط از 300 آیه نیز فراتر می رود.
قرآن کریم صلاح و سداد حیات جامعه را وابسته به تفکر و درستی آن می داند و این امر را به راههای مختلف و روش های گوناگون یادآور شده است. گاه به صورت مستقیم امر به تفکر نموده و می فرماید:
«قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فردی ثم تتفکروا»[24]؛ بگو: شما را تنها به یک چیز اندرز مى دهم، و آن اینکه: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر براى خدا قیام کنید، سپس بیندیشید. در این آیه قرآن واژه «تتفکروا» را به صورت مطلق ذکر کرده به این معنا که در همه ی امور زندگی و در همه آیات و نشانه های الهی تفکر کنید. گاه نیز مسائل برهانی و استدلالی را بیان کرده که محتاج به تفکر است: «کذلک یبین الله لکم الآیات لعلکم تتفکرون»[25]؛ اینچنین خداوند آیات را براى شما روشن مى سازد، شاید اندیشه کنید. و گاه از پیروی کورکورانه و بدون تفکر پرهیز داده است.[26]
از سوی دیگر قرآن همه را دارای عقل و فکر و حواس می داند اما افرادی را که از عقل و فکر خود استفاده نمی کنند را مورد سرزنش قرار می دهد و زندگی شان را زندگی حیوانی و علت آن را بی توجهی ذکر می کند: «لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم اذان لا یسمعون بها اولئک کالانعام بل هم لضل اولئک هم الغافلون»[27]؛ آنها دلها [عقلها] یى دارند که با آن (اندیشه نمى کنند، و) نمى فهمند و چشمانى که با آن نمى بینند و گوشهایى که با آن نمى شنوند آنها همچون چهارپایانند بلکه گمراهتر! اینان همان غافلانند (چرا که با داشتن همه گونه امکانات هدایت، باز هم گمراهند).
فضیلت تفکر از دیدگاه معصومین
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تجلی تمام عیار آیات الهی است و سیره و منطق عملی ان حضرت بر تفکر و تدبر استوار بود. «کان رسول الله (صلی الله و علیه و آله و سلم) متواصل الاحزان دائم الفکره و …»[28]، «رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پیوسته اندوهگین بود و همواره تفکر می کرد…»
حضرت امیر مومنان علی (علیه السلام) نیز فرموده اند: «المومن مغمور بفکرته» [29]؛ «مومن فرو رفته در اندیشه است». و نیز آن حضرت فرمودند: «فکرک یهدیک الی الرشاد و یحدوک علی اصلاح المعاد»[30]؛ «اندیشیدنت تو را به راه راست هدایت می کند و به درست کردن کار معاد برمی انگیزاند».
همچنانکه یاد شد آیات زیادی در مورد تفکر و دعوت به تفکر سخن گفته اند و روایات در این زمینه نیز بسیارند، و نیز خداوند متعال در جای جای این کتاب مقدس روشهای تقویت تفکر را بیان کرده هرچند که شاید در ابتدا این چنین به نظر بیاید که آیات و روایات خاصی در پرورش تفکر ایفای نقش می کنند ولی با انس و مطالعه بیشتر با قرآن در می یابیم که تمام آیات قرآن و حتی هر عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم» عامل ایجاد تفکر است. شاید بتوان عوامل فعال کننده تفکر در قرآن را به صورت گذرا چنین یاد کرد:
ـ اینکه هر کلمه، هر آیه و نوع چینش ادبی آن بر حسب ضرورت قرار داده شده و حساب و دلیل دارد.
ـ اینکه هر آیه دارای معانی متعدد و بطن ها و لایه های ساده و عمیق است. چنانکه برای مردم عادی قابل فهم است و قابل استفاده خاص تر و عمیق تر برای انسان های با تقوی و پاکیزه است.
ـ عربی بودن قرآن یکی از دلائل ایجاد تعقل و تأمل است چرا که ادبیات عرب بسیار گسترده و دقیق است و امکان بررسی هر حرف و جایگاه و اعراب هر کلمه را فراهم می کند و لذا اگر اعراب یک کلمه عوض شود معانی دیگری بر آن مترتب خواهد بود. و بدون توجه به متن عربی قران از بسیاری معارف آن بی بهره خواهیم ماند.
ـ روش قران در فعال کردن اندیشه متکی بر دو قسمت اساسی است: مشاهده پدیده ها و تجربیات عینی و ملموس برای درک حقیقت و بهره گیری از استدلال عقلی و تفکر انتزاعی و به کار گرفتن آن در تنظیم درست زندگی دنیا و آخرت. ترکیب این دو می تواند در شناخت عمیق آدمی و بالاتر بردن سطح تفکر او موثر باشد.
پس از آنچه که یاد شد مطلبی که مهم به نظر می رسد این است که چگونه می توان تفکر و عادت به تفکر را در میان آحاد جامعه نهادینه کرد؟
با دقت و بررسی در قران کریم این معجزه همیشه جاوید آخرین پیام اور الهی در می یابیم که خود قرآن روشها و راههایی را برای دعوت به تفکر، آموزش تفکر و عادت کردن به تفکر ارائه می دهد که در این قسمت به بیان اجمالی این موارد پرداخته و در نهایت نیز پیشنهاداتی برای متولیان امور تربیتی ارائه می شود.
روش های پرورش تفکر در قرآن کریم
قرآن همواره از دانش بشری پیش تر بوده و بینش ها هر چه وسیع تر و عمیق تر گشته خود را با قرآن متجانس تر یافته است و حقا کتاب آسمانی که معجزه پدیدآورنده خویش است باید چنین باشد. قران در خیلی از موارد سئوال پروری می نماید و بعد به تفکر ارجاع می دهد.[31]
در قرآن کریم از آنجا که داده های عینی و حسی قابلیت درک بیشتری برای همه گروههای سنی دارد، دعوت به استفاده بیشتر از حواس به منظور درک بهتر پدیده ها شده است. از این رو قرآن به خوب دیدن سفارش بسیار می کند:
«الذی خلق سبع سموات طباقا ما تری فی خلق الرحمن من تفوت فارجع البصر هل تری من فطور ثم ارجع البصر کرتین …»[32]
همان کسى که هفت آسمان را بر فراز یکدیگر آفرید در آفرینش خداوند رحمان هیچ تضادّ و عیبى نمى بینى! بار دیگر نگاه کن، آیا هیچ شکاف و خللى مشاهده مى کنى؟! (3)بار دیگر (به عالم هستى) نگاه کن…
در این ایات خداوند متعال با توجه دادن مخاطب بوسیله خوب دیدن و دوباره دیدن او را به پدیده های شگفت آور آفرینش توجه داده و یاداور می شود که عیب و نقصی در جهان نمی تواند بیابد.
آیات فراوان دیگری در قرآن وجود دارند به این مسئله می پردازند و ما به دلیل رعایت اختصار از ذکر آنها خودداری می کنیم.
از دیگر مواردی که قرآن به آن سفارش می کند خوب شنیدن است: «الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هدئهم الله و اولئک هم اولوا الالباب»[33]؛ همان کسانى که سخنان را مى شنوند و از نیکوترین آنها پیروى مى کنند آنان کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند. همچنین قرآن به استفاده از امثال توجه ویژه دارد و اهمیت مثل در پیام اوست نه در بزرگی و کوچکی چیزی که به آن مثل زده می شود. از جمله آثار مثل نیز می توان به موارد زیر اشاره کرد:
ـ حقایق پیچیده منطقی و عقلی و دور از دسترس را حسّی و نزدیک می کند.
ـ فهم مسائل را همگانی می کند.
ـ درجه اطمینان را بالا می برد.
ـ لجوجان را خاموش می کند.
در قرآن مجید می خوانیم که در برابر کسانی که در مورد آفرینش حضرت مسیح ایراد می کردند که مگر ممکن است انسانی بدون پدر متولد شود، می فرماید: «ان مثل عیسی عندالله کمثل آدم خلقه من تراب…»[34]؛ مَثَل عیسى در نزد خدا، همچون آدم است که او را از خاک آفرید…
همچنین در سوره حشر می فرماید: «و تلک الامثال نضربها للناس لعلهم یتفکرون»[35]؛ اینها مثالهایى است که براى مردم مى زنیم، شاید در آن بیندیشید!
تکرار هدفمند سوال یا عبارت نیز از جمله روش هایی است که برای فعال نگهداشتن تفکر و اموزش تفکر در قرآن به آن توجه خاص شده است. مثلا تکرار ایه «فبایّ آلاء ربکما تکذبان» در سوره مبارکه الرحمن؛ و یا تکرار یک آیه در کل قرآن مانند آیه «تنزیل الکتاب من الله العزیز الحکیم» در سوره های زمر، غافر، جاثیه، احقاف و … و یا تکرار جریان یک موضوع در سوره های مختلف با بیان ها و رویکردهای متفاوت مثلا داستان حضرت موسی در سوره های بقره، اعراف، شعرا، قصص، طه و …
همچنین تکرار کلمات هم معنا یا مقابل مانند تکرار کلمه دنیا نسبت به آخرت و ……
موارد دیگری چون طرح مستقیم سوال[36]، زیر سوال بردن نوع نگاه به موضوع و نتیجه گیری های غلط[37]، تأکید بر آموزش فرزند در کودکی و نوجوانی[38] ، سفر و سیاحت و مطالعه در اثار گذشتگان و … از روشهایی است که قران در آموزش و پرورش تفکر به آن اهتمام و تأکید دارد.
برای آموزش تفکر و تقویت مهارت های آن در کودکان، نوجوانان، جوانان و بزرگ ترها باید با توجه به مختصات و توانمندی های ادراکی هر دوره سنی از روش های توصیه شده در قرآن کریم استفاده و طرح درس های قابل اجرا برای آنان تدوین کرد. برای مثال با استفاده از آیات مربوط به خوب دیدن، خوب شنیدن، و … می توان اردوها و سفرهایی را ترتیب داد و با تقویت توجه در دیدنی ها و شنیدنی ها زمینه چالش فکری و ذهنی را در محیط پیرامون برای شرکت کنندگان ایجاد کرد.
از آنجا که اغلب معلمان و مربیان راه ارتباط و تربیت را صرفا با زبان و آن هم سخنرانی یکطرفه یا نهایتا ایجاد بحث و سپس سخنرانی و جمع بندی شخصی خود می دانند، در حالیکه در میان اموزه های قران مجید و در میان همه روشهایی که قران توصیه می کند تنها چند مورد استفاده از بیان و برهان را مشاهده می کنم، بهتر است با ایجاد محیط سالم و شرایط مطلوب برای ایجاد سوال و طرح سوال و گاه بارش فکری بر سر یک مفهوم کلی از زندگی به جای پاسخ دادن های مورد به مورد تفکر را در افراد فعال کرد تا با حیرت و سوال خود مابقی راه زندگی اش را برای فهم وظیفه بپیماید. و به گفته شاعر «آب، کم جو تشنگی آور به دست».
تفکر در قرآن بوسیله قلب سالم میسر می شود و کسی که در قلبش به روی حق بسته است نمی تواند به تفکر صحیح دست یابد. لذا پرهیز از گناهان، به پا داشتن نماز، خشیت از حضور پروردگار، رعایت پوشش صحیح، سیر در زمین، هجرت و جهاد در راه خدا از عوامل تقویت فکر هستند که باید مورد توجه عملی مربی پرورش فکر قرار گیرد. پرورش تفکر بدون توجه به اینکه همه این جهان هدفمند و مطیع خداست، به بیراهه رفتن است.
فاطمه موسوی مبلّغ
[1] . نهج البلاغه، حکمت 338. [2] . المیزان، ج3، ص59 [3] . تعلیم و تربیت در اسلام، شهید مطهری، ص16. [4] . الفکر ینیر القلب (تصنیف غرر، ص56). [5] . الفکر جلاء العقول (تصنیف غرر، ص56). [6] . من طالت فکرته حسنت بصیرته (تصنیف غرر، ص57). [7] . لا بصیره لمن لا فکر له (تصنیف غرر، ص57). [8] . تصنیف غرر، ص56. [9] . غرر الحکم،ص57. [10] . المیزان، ج5، ص454. [11] . تعلیم و تربیت در اسلام، ص20. [12] . شعبانی، حسن، روش تدریش پیشرفته، (اموزش مهارت ها و راهبردهای تفکر) ص44 به نقل از جان دیوییف چگونه فکر کنیم [13] . شریعتمداری، علیف روانشناسی تربیتی، ص279. [14] . مجموعه آثار شهید مطهری، ج3، ص643، به نقل از راغب. [15] . منق مظفر، ص24. [16] . شهید مطهری، مجموعه آثار، ج5، ص45. [17] . تدبر نظر و دقت در عواقب امور و از فروع تفکر است، التعریفات، ص81 [18] . سبأ46، بقره219، انعام50 و… [19] . مائده58، انفال22، یونس 42 و… [20] . نساء82، محمد (ص)43و… [21] . بقره 179، آل عمران7، یوسف111و… [22] . انعام26، محل 21، بقره9 و… [23] . نساء78، توبه81، کهف93 و… [24] . سبأ46 [25] . بقره 219. [26] . تفسیر المیزان، ج5، ص254. [27] . اعراف/179 [28] . طبقات الکبری، ج1، ص422 [29] . نهج البلاغه حکمت 333 [30] . غرر الحکم، ج2، ص58 [31] . شهید مطهری، مجموعه آثار، ج3، ص200. [32] . ملک، 3و 4. [33] . زمر/18. [34] . ال عمران/59. [35] . حشر/21. [36] . حدید/16؛ علق/14. [37] . فجر/15 تا 23. [38] . لقمان/17.