نویسنده:سیدمهدی موسوی کاشمری
حمایت از مظلوم از جمله سفارشهای ماندگار حضرت علی علیه السلام پیش از شهادت خود خطاب به فرزندان گرامی اش امام حسن و امام حسین علیهماالسلام, وصیت نامه ای است که آن را اینگونه آغاز کرده است: « اوصیکما و جمیع ولدی و من بلغه کتابی بتقوی الله. . . . » شما و تمام فرزندان و همه کسانی که این پیام به آنان برسد را به تقوی الهی سفارش می کنم . ( 1 ) براساس این فراز, بی تردید آن چه در این وصیت نامه ذکر شده است خواسته هایی اند که از فردفرد مسلمانان و پیروان آن حضرت , پایبندی بدان مورد انتظار است. در این سفارشنامه, امیرمومنان به مسایلی اشاره می کنند که حیات دینی, اخلاقی و اجتماعی مردم بسته به آن است. از جمله این که می فرماید:. « . . . کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا » . با ستمگر دشمن و با ستمدیده کمک و یاور باشید. در تحلیل این سخن نکاتی به نظر می رسد که بدان می پردازیم و مطالب خود را در قالب همین نکات بیان می کنیم. 1 نکته نخست آن که علی علیه السلام در این فراز نمی فرماید: با ظالم مبارزه و دشمنی کنید و به یاری مظلوم بشتابید بلکه با عنایت به جمله « کونا » که مقید ثبات و استمرار است, نشان می دهد که اساسا باید جهاد و برخورد با ظالم و حمایت از مظلوم به عنوان وصفی ثابت و ماندگار, در جان و روح مومن راسخ شده و ملازم و همراه او باشد. برخی در آزادی خواهی و ستم ستیزی حال به حال اند. روزی به اقتضای زمان ضداستکبارند و در میدان مبارزه با آن هر سازشکار کم همت را به باد حمله و سرزنش خود می گیرند, ولی همینان زمانی دیگر با تغییر اوضاع و احوال رنگ باخته و چهره عوض می کنند در حالی که ظالم امروز همان ظالم و مظلوم کنونی نیز همان مظلوم است. این تغییر و تبدیلها ناشی از این است که اینان از آن روزی که وارد این میدان شدند, پایه های اعتقادی کار خویش را استحکام نبخشیدند و ایمان و باورهای خود را مستدل و بنیانی نکردند و لذا رفته رفته که به عیش و نوش و راحتی و رفاه دنیا خو گرفتند جلال و جمال اردوگاه استکبار, دل و عقل آنان را ربوده و فکرشان را خام کرده است. و بدیهی است قلبی که مرعوب ستمگر شود, چگونه می تواند در برابر او ایستادگی کرده و از مظلوم حمایت و دفاع کند قرآن کریم می فرماید: « الم یان للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکرالله و مانزل من الحق و لا یکونوا کالذین اوتوالکتاب من قبل فطال علیهم الا مد فقست قلوبهم و کثیر منهم فاسقون » آیا زمان آن فرانرسیده است که قلوب مومنان برای یاد و نام خدا و آیات الهی خاشع شود و هم چون کسانی که پیش از این به آنان کتاب آسمانی داده شد نباشند که بین آنان و پیامبرانشان زمانی طولانی فاصله افتاد در نتیجه قلبهای آنان دچار قساوت شد و بسیاری از آنها فاسق اند. ( 2 ) در شان نزول آیه نقل شده است که مسلمانان تا وقتی در مکه بودند در سختی و فشار بودند پس از هجرت برخی از آنان که در سالهای بعد وضعی بهتر یافتند و به ناز و نعمت نسبی دست یافتند, آثاری از تغییر حال در آنان دیده شد و آن گونه که سابقا بودند پایداری نمی کردند در حالی که از آنان انتظار می رفت روز به روز به استقامت و ثبات خود بیفزایند و لذا این آیه نازل شد و خداوند آنها را بر این سستی و ضعف مورد عقاب خود قرار داد و پس از آن مومنان هم دیگر را بدین جهت ملامت می کردند. ( 3 ) این هشدار و توبیخ الهی, اعلام خطری است مستمر برای همیشه تا همگان به یاد داشته باشند که دلبستگی های به عالم خاک رفته رفته انسان عرشی را فرش نشین کرده و از اوج افلاک به زیر می کشاند.
بنیانگذار جمهوری اسلامی می گویند: « هر چه وجهه قلب به تدبیر امور و تعمیر دنیا بیشتر شد و علاقه افزون گردید, غبار مذلت و سکنت بر او بیشتر ریزد و ظلمت مذلت و احتیاج, زیادتر آن را فراگیرد » (4 ) و باز می گویند: « هر چه توجه نفس به دنیا بیشتر گردد, به همان اندازه از توجه به حق و عالم آخرت غافل گردد » (5 ) 2 نکته دیگر این که حضرت علی علیه السلام تنها به این که باید دشمن ستمگران بود اکتفا نکرد بلکه اضافه بر آن می فرماید: « یاور مظلوم باشید » و این بدان جهت است که تنها اعلام دشمنی با ستمگر و موضع گیری در برابراو کفایت نمی کند بلکه باید در ابعاد گوناگون و در حد توان و امکان در میدان عمل نیز به حمایت و فریادرسی از مظلوم اقدام کرد. امام خمینی در بیان سیاست خارجی جمهوری اسلامی می گویند: « ما وظیفه داریم مردم مظلوم و محروم را نجات دهیم( » 6 ) و نیز نمی توان از مظلوم حمایت کرد ولی در عین حال با ظالم هم روابط حسنه برقرار کرد و بر همین اساس آن بزرگوار می گویند: « ما وظیفه داریم پشتیبان مظلوم و دشمن ظالم باشیم( » 7 ) 3 نکته دیگر این که در این فراز از سخن امام علیه السلام ظالم و مظلوم مدار حکم اند, نه ظالم غیرمسلمان و یا مظلوم مسلمان. نباید این اگر یکی از اهل اسلام نیز عنوان ستمگر یافت مبارزه با او نیز در دائره همین وظیفه است. یافتن این عنوان نیز یا به این است که خود به طور مستقیم به ستم و تعدی نسبت به دیگری بپردازد و یا این که در کارزار و میدان مبارزه ظالم و مظلوم, جانب متجاوز را گرفته و از او حمایت کند و بر ضرر مظلوم اقدام و عمل کند. و به نظر می رسد مطابق این سخن حتی اگر مسلمانی نسبت به غیر همکیش خود نیز ستم روا دارد و خارج از موازین شناخته شده شرعی و قانونی به او تعرض کند سایر مسلمانان باید به دفع تجاوز او بپردازند. و هم چنین در مورد مظلوم نیز تفاوتی نمی کند که به چه دینی پایبند است و در چه نقطه ای زندگی می کند. امام خمینی (رحمت الله علیه ) می گویند: « ما طرفدار مظلوم هستیم, هر کسی در هر قطبی که مظلوم باشد ما طرفدار آنها هستیم . ( » 8 ) و باز: « تکلیف اسلامی مسلمانان است که اگر کسی مظلوم واقع شد, باید به آنان کمک کرد. ( » 9 ) و باز: « ما به پیروی از اسلام بزرگ, از جمیع مستضعفان حمایت می کنیم . ( 10 ) بنابراین وقتی اساس دین در این وظیفه دخالتی نداشته باشد, بی تردید مذهب خاص و اختلافات درون دینی نیز دخالتی در آن نخواهد داشت برخی ساده اندیشان می پندارند چون مردم فلسطین شیعه نیستند, پس ما در برابر حمایت و دفاع از آنان چندان وظیفه ای نداریم. در حالی که استکبار جهانی و صهیونیسم اساس مسلمانی و عالم اسلام را هدف گرفته است و تجاوز آنها به مذهب و ملت و مرام خاصی نیست, گذشته از این که وظیفه دفاع از مظلوم تکلیفی مطلق است و اختصاص به دین و آئین معین ندارد تا چه رسد به مذهبی خاص در درون دین. 4 براساس این آموزه و سفارش , باید با ستمگر دشمنی کرد, خواه او نیز با ما مستقیما در حال مخاصمه باشد یا نباشد و حتی در صدد ایجاد روابط دوستی و عادی سازی مناسبات باشد. برخی می گویند چرا باید با اسرائیل دشمنی کنیم ! ما اگر دست از خصومت با صهیونیستها برداریم, آنها نیز برای ما مزاحمت ایجاد نمی کنند و در این صورت بسیاری از مشکلات کنونی ما در سطح جهانی حل خواهد شد. در حالی که اولا: فرضا بپذیریم که هم اکنون آنان به طور مستقیم با ما در نبرد نیستند و براساس آن چه گفتم و خواهیم گفت. بی تردید آنها در صورت توفیق به برقراری آرامش مرگبار در جبهه اول مسلمانان و آسودگی خیال خود از ناحیه آن, سایر نقاط دنیای اسلام را نیز از تجاوزات و ستم خود بی بهره نخواهند گذاشت. و دیر یا زود به سراغ آنها نیز خواهند شتافت و در حقیت این درگیریهای خط اول است که آنان را مشغول داشته و دامنه تعدیهای آنها را به طور نسبی از ما دور ساخته است. و ثانیا: جامعه اسلامی یا بنا دارد مسلمان و مومن زندگی کند و بر محور قانون وحی حرکت کند و یا حداقل می خواهد در چارچوب اصول و شرافتهای انسانی به سر برد, در صورت اول چگونه می تواند این چنین باشد ولی نسبت به مصیبتها و محنتهایی که بر بخشی از پیکر دنیای اسلام وارد می شود بی تفاوت باشد در حالی که امام صادق علیه السلام فرمود: « المومن اخو المومن کالجسد الواحد ان اشتکی شیئا منه و جد الم ذالک فی سایر جسد » مومن برادر مومن هم چون بدن واحدند, اگر در عضوی از اعضای خود احساس درد کرد, سایر اندام او را نیز فرا می گیرد. ( 11 ) و نیز فرمودند: « انما المومنون اخو0 بنواب و ام , و اذا ضرب علی رجل منهم عرق سهرله الاخرون. » مومنان نسبت به هم برادر و فرزندان یک پدر و مادرند اگر رگی از یکی از آنان زده شد, خواب از چشم دیگران ربوده می شود. ( 12 ) و در صورت دوم, آیا می توان زندگی انسانی داشت ولی از احساسات و عواطف بشری بدور بود چگونه می توان انسان زیست , ولی نسبت به سرنوشت هم نوع خویش حساسیتی از خود بروز نداد و بی گمان چنین بی تفاوتی نشان از دور افتادن از طبیعت انسانی و فروغلطیدن در زندگی حیوانی دارد. 5 و آخرین نکته این که واژه خصم و عون در این کلام , مطلق است و به زمینه ای خاص مقید نیست و لذا ابراز دشمن و اعمال خصومت با ظالم و حمایت و دفاع از مظلوم در بعدی ویژه محدود نیست بلکه ابعاد مختلف آن را شامل است و به تعبیر دیگر هر کاری بر ضد ستمگر که او را از ستم پیشه گی دور و شرارت او را از سر مظلوم دفع کند مطلوب است و همین طور هر عملی که به ستمدیده توان مقابله با دشمن دهد و مقاومت او را در برابر ظالم تامین کند, از خواسته های مولا از پیروان خویش است و لذا ابعاد اقتصادی, سیاسی معنوی با اعلام حمایتها و تشکیل اجتماعها و حتی نظامی در دایره این خواسته است. تنها چیزی که این وظیفه بدان مقید است استطاعت و قدرت عقلی است بدین معنا که حرکت و اقدام در این راه در ابعاد گوناگون آن تکلیفی الهی است که باید به دنبال آن بود مگر این که در عمل معلوم باشد که چنین اقدام و کاری از توانایی اقدام کننده خارج است و حرکتی ناکام و ناموثر خواهد بود. قرآن کریم می فرماید: « و مالکم لاتقاتلون فی سبیل اله و المستضعفین من الرجال و النسا و الولدان الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القری0 الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیا و اجعل لنا من لدنک نصیرا » چه شده است شما را که در راه خدا و مردان و زنان مستضعفی که می گویند پروردگارا ما را از این سرزمینی که مردمان آن ستم پیشه اند و برای ما از پیشگاه خود راهبر و یاوری قرار ده , نبرد نمی کنید. ( 13 ) امام خمینی براساس همین مبنا, از اهداف اساسی و استراتژیک حرکت انقلابی خود در دوران مبارزه با حکومت شاهی و سپس در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب و برقراری نظام جمهوری اسلامی را, مبارزه بی امان و پیگیر با استکبار جهانی در راس آن دولت امپریالیسم آمریکا و هم دستان او بویژه رژیم اشغالگر قدس قرار داد و همواره بر ضد غاصبان فلسطین و صهیونیسم جهانی و حمایت از ملت مظلوم آن سرزمین اعلام موضع قاطع و صریح داشت و از عمق جان خویش از متجاوزان به حقوق آن مردم ستمدیده احساس نفرت و دشمنی می کرد. ایشان ضمن پیامی در تاریخ 1358,11,22 می نویسند: « . . . ما از مردم بی پناه لبنان و فلسطین در مقابل اسرائیل دفاع می کنیم. اسرائیل این جرثومه فساد همیشه پایگاه آمریکا بوده است. من در طول نزدیک به بیست سال, خطر اسرائیل را گوشزد نموده ام, باید همه بپاخیزیم و اسرائیل را نابود کنیم و ملت قهرمان فلسیطن را جایگزین آن گردانیم . . . ( » 14 ) باز هم ایشان در بخشی از پیامی دیگر اینگونه اظهار می کنند: . « . . اکنون که خون جوانان عزیز فلسطین دیوارهای مسجد قدس را رنگین کرده است و در مقابل مطالبه حق مشروعشان از مشتی دغلباز با مسلسل جواب شنیده اند, برای مسلمانان غیرتمند عار نیست که به ندای مظلومانه آنان جواب ندهند و همدردی خود را با آنان اظهار نکنند . . . ( » 15 ) گفته ها و نوشته های آن بزرگوار راحل در این باره فراوان است
که به همین دو نمونه بسنده می کنیم. « ان فی ذالک لذکری لمن کان له قلب او القی السمع و هو شهید » . ( 16 )
پی نوشتها:
1 ) نهج البلاغه , تحقیق صبحی صالح , ص ,421 نامه 47
2 ) سوره حدید , آیه 16
3 ) مجمع البیان , داراحیا اثرات العرب , بیروت , ج ,9 ص 237
4 ) کلمات قصار, امام خمینی , موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ص 77
5 ) همان جا.
6 ) همان , ص 143
7 ) همان جا
8 ) همان جا
9 ) همان جا
10 ) همان , ص 219
11 ) سیدعبدالرشیز الاخلاق , کتابفروشی بصیرتی قم , ص 96
12 ) همان جا
13 ) سوره نسا, آیه 75
14 ) صحیفه نور, ج ,11 ص 266 تبیان , دفتر چهارم , فلسطین از دیدگاه امام خمینی (رحمت الله علیه) موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (رحمت الله علیه) ص 132
15) صحیفه نور, ج ,16 ص .129 همان , ص 142
16 ) سوره ق , آیه 37
منبع:طوبی