به نظر شما چه خطرها و آفت هایی پوشش زن را تهدید می کند؟
الف) طرح مسئله
در هر کار و فعالیتی، موقعیت های خطرخیزی وجود دارد که عدم توجه به آن ها، موجب ازبین رفتن تمامی زحمات و آثار مفید و مثبت آن فعالیت می شود. همچنین در بسیاری از موارد، انسان ها علی رغم مراقبت های فراوان، دچار مشکل شده و به اهداف خود نمی رسند. شاید یکی از مهم ترین دلایل این امر، ناشناخته بودن خطرها و عدم آگاهی افراد نسبت به جنس و نوع بحران هاست. از همین رو تلاش برای شناسایی خطرها و بحران ای یک حرکت نیز مهم و ضروری است.
دختر دانشجویی که طی دو مرحله، سخنانش را شنیدیم، پس از اتمام برنامه ی تریبون آزاد و پاسخ گویی به احساسات تشویق آمیز حضار، از دوستان و هم کلاسی های خود که هریک به نحوی جرأت و جسارت او را می ستودند خداحافظی کرده و از دانشگاه خارج می شود. مدل خاص آرایش مو و چهره، همراه با عینکی آفتابی، در کنار روسری، مانتو، شلوار و کفش هماهنگ با آخرین مد روز، به اضافه ی لبخندها، حرکات چشم و ابرو، نوع راه رفتن و به طور کلّی کیفیت خاص رفتاری او، توجه هر بیننده ای را به شکل فوق العاده ای جلب می کند. دختر دانشجو، از در اصلی دانشگاه خارج شده و در پیاده رو منتهی به ایستگاه اتوبوس شروع به راه رفتن می کند. قبل از رسیدن به ایستگاه و در مسیر، دو پسر جوان که به طرزوحشتناکی مشغول جویدن آدامس بوده و با صدای بلند و نامتعارفی درحال سخن گفتن و خندیدنند به او رسیده و درحال عبور از کنارش، متلکی نثارش می کنند. دختر دانشجو اگرچه سخت عصبانی شده و حرصش می گیرد، اما به روی خود نیاورده و به راه خود ادامه می دهد. شبیه همین اتفاق در ایستگاه اتوبوس نیز می افتد. دختر باز خود را کنترل کرده و با رسیدن اتوبوس سوار می شود. در اتوبوس نیز چند پسر دبیرستانی، باوجود سن کم خود نسبت به دختر، با گفتار و رفتار زننده و جسارت آمیز خود، دختر دانشجو را هدف قرار می دهند. دختر به شدّت عصبانی و کلافه است. باید از اتوبوس پیاده شود. پسران دبیرستانی نیز به همراه او پیاده می شوند. دختر در پیاده رو به راه افتاده و پسران نیز به دنبال او. دختر دانشجو درحال انفجار است. هرچه جوان ها می گویند می شنود. اما جوابی ندارد. نگاه تند و خشمگین عابرین نیز عذابش می دهد. برای خلاصی از این مخمصه، به قصد سوار ماشین شدن، سریعاً به کنار خیابان می آید. در عرض تنها 10دقیقه، 10ماشین با مدل ها و رنگ های مختلفی جلوی او ترمز کرده و برای سوارشدنش بوق می زنند. دختر کلافه است. چشمانش از شدّت خشم سرخ شده و به شکل عجیبی از حرارت درون خود می سوزد. بالأخره ماشینی به ظاهر مناسب از راه رسید و دختر سوار می شود. آن قدر غرق در افکار خود است که هنگام سوار شدن متوجه ی سه مردی که در ماشین نشسته اند نمی شود. کمی بعد ناگهان ماشین از خیابان اصلی تغییرجهت دده و سرعتش را افزایش می دهد. با چرخش ناگهانی ماشین، دختر دانشجو حواسش جمع شده و متوجه ی اوضاع می شود. اما خیلی دیر است. حالا دیگر چشمانش فقط سرخ نیست. قطره قطره اشک او نیز چون چشمه سرازیر است. در همین حال به یاد نطق امروزش می افتد: «… محدودیت های برآمده از مذهب به همراه ممنوعیت های پدید آمده ازسنت، همچون غل و زنجیر، مانع رشد، بالندگی و توسعه یافتگی زنان جامعه ی ماست. وجود چارچوب های خاص در مسئله ی حجاب و ضوابط ویژه در ارتباط دختر و پسر، یکی از ابعاد این ماجراست. ما زنان و دختران، خواهان آزادی ها و اختیارات بیشتری هستیم. ما خود انتخاب می کنیم که چگونه زندگی کنیم. خود انتخاب می کنیم که چگونه بپوشیم و چگونه در اجتماع حاضر شویم. چرا باید تقلید کرده و سنتی بیندیشیم؟ ما متناسب با شرایط امروز و علائق خود، نوع پوشش خود را انتخاب می کنیم. ما خود تصمیم می گیریم که حجاب داشته باشیم یا نه. پوشش مدرن ما، انتخاب ماست… .»
به نظر می رسد زن و پوشش او را آسیب ها و آفت های فراوانی تهدید می کند. آسیب ها و آفت هایی که عدم توجه به آن ها، مشکلات و سختی های جبران ناپذیری را برای او به همراه خواهد داشت.
ب) پاسخ پیشنهادی
گفتیم که اهمیت دادن به شناخت آفت ها و خطرها، شرط عقل است؛ مخصوصاً در فعالیت هایی که آثاری طولانی و درازمدّت برجای می گذارند. باتوجه به آن چه تا بدین جا بیان شد، حجاب، با عاقبت و ابدیت انسان گره خورده است. بنابراین دقتی مضاعف می طلبد.
معمولاً آفت ها و خطرها به دو عامل اصلی باز می گردند:
خودمحوری:
خودمحوری در تصمیم ها و انتخاب ها، سرچشمه ی ایجاد اکثر مشکلات فکری، روحی و رفتاری است. آفتی که مانند آتش به روح انسان افتاده و تمام منافع دنیوی و اخروی او را می سوزاند.
ما دو انتخاب بیشتر نداریم: یا خدا، یا خود!! یا باید فکر و روح و رفتارمان را پُر از خدا و رضایت او کنیم، یا پُر از دلخواه و دلپسند خود!! خود محوری و تکیه ی دائم بر پسند و سلیقه و تشخیص خود در تصمیم ها و انتخاب ها، به مرور سبب غفلت از مقصد و سرگرم شدن به زندگی رومزره شده و جایی برای تمایل و توجه به زندگیِ ابدی باقی نمی گذارد. توبیخ الهی را ببینید:
أَلَم یَأنِ لِلَّذینَ آمَنُوا أَن تَخشَعَ قُلُوبُهُم لِذِکرِ اللهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الحَقِّ وَ لا یَکُونُوا کَالَّذینَ أُوتُوا الکِتابَ مِن قَبلُ فَطالَ عَلَیهِمُ الأَمَدُ فَقَسَت قُلُوبُهُم وَ کَثیرٌ مِنهُم فاسِقُون. (1)
آیا وقت آن نرسیده است که خدا باوران، این باور را از ذهن و فکر، به قلب و دل بکشانند و قلب هایشان خدا و حقایقی که او فرستاده است را احساس کرده و دائم متوجه ی او باشند؟!! و آیا وقت آن نرسیده است که دیگر مانند جوامع گذشته رفتار نکنند؟!! جوامعی که حقایق الهی به آن ها رسید، ولی با امروز و فردا کردنِ عمل به این حقایق، در خودمحوری و تمایلات شخصی فرورفته و جایی برای توجه به خدا باقی نگذاردند و درنتیجه اکثر آن ها نافرمان و خراب کارند.
ظاهرگروی:
ظاهرگروی، سرچشمه ای دیگر برای بسیاری از مشکلات و حسرت هاست. عادت به پُر کردنِ عقل از دیدنی های جالب ولی محدود، قدرت فهم و قدرت دیدن سرچشمه های اصلیِ امور را ازبین می برد.
به عنوان مثال عادت به جلب توجه مردم و احساس رضایت از تعریف و توجه ظاهری نیز مشکلی را از زندگی ما برطرف نخواهد کرد، سبب می شود حتی راحتی خود را برای تجربه ی احساس کاذب و بسیار کوتاهی که از توجه دیگران حاصل می شود به خطر بیندازیم.
در پایان این بخش، به برخی از مصادیق خطر و نمونه های بحران در مسیر حرکت به سمت مدیریت احساس و انتخاب حجاب نیز اشاره می کنیم:
بدحجابی:
یکی از مهم ترین آفاتی که زنان جامعه ی ما را تهدید می کند، بدحجابی است. پدیده ای که گاه درمیان اقشار به ظاهر متدیّن نیز به چشم می خورد. بدحجابی به معنای استفاده از پوشش ناقص، محدود، نازک و جلب توجه کننده است. این مسئله اغلب ناشی از لاابالی گری و غفلت از حدود شرعی مسئله ی حجاب است.
عدم رعایت حجاب در سنین پایین:
گاه گفته می شود: « دختر ده دوازده ساله که حجاب ندارد! بگذار بچه راحت باشد!» حال آن که رعایت احکام دینی، پس از سن بلوغ، بر کوچک و بزرگ واجب بوده و استثناء ندارد. بلکه آشنا نمودن کودکان و نوجوانان با احکام الهی و تربیت دینی آن ها از همان سنین پائین، جزء مهم ترین وظائف والدین و مربیان است.
عدم رعایت حدود شرعی درمیان فامیل:
در برخی موارد افرادی که هنگام تعامل با غریبه ها، به طور نسبتاً مناسب، قوانین شرعی را رعایت می کنند، دربین فامیل و در روابط فامیلی، نسبت به قوانین مذکور بی توجه بوده و مراعات حدود شرعی را نمی نمایند.
سخن این عده نیز آن است که: « خب فامیلیم. چون فامیلیم محرمیم دیگه! » درحالی که مرز واجب و حرام امری معین و ثابت است. براساس شریعت اسلام و تفصیلی که در محلّ خود بیان شده است، برخی از افراد فامیل و دارای نسبت سببی یا نسبی نیز با یکدیگر نامحرم بوده و دقیقاً همچون افراد غریبه باید در ارتباط با آن ها نیز حدود خاصی را مراعات کرد. (2)
امیرالمؤمنین علیه السّلام درمورد فضای آفت زده جوامع آخرالزّمان، پیش گویی و بیانی دارند که گویای حقایق بسیاری است:
یَظهَرُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ وَ هُوَ شَرُّ الأَزمِنَتهِ نَسوَهٌ کَاشِفَاتٌ عَارِیَاتٌ مُتَبَرِّجَاتٌ [ خَارِجَات] مِنَ الدِّینِ، دَاخِلاَتٌ فِی الفِتَنِ مَائِلاَتٍ إِلَی الشَّهَوَاتِ مُسرِعَاتٌ إِلَی اللَّذَّاتِ مُستَحِلاَّتٌ لِلمُحَرَّمَاتِ فِی جَهَنَّمَ خَالِدَاتٌ. (3)
در آخرالزّمان که بدترین مقطع تاریخ است، زنانی پدیدار می شوند که برهنگی را پیشه ی خود ساخته و به دنبال خودنمایی اند. این گونه زنان از دین خارج و در فتنه ها و بالاها داخلند؛ گرایش به شهوات داشته و با سرعت به دنبال لذّت ها می روند؛ حرام های خدا را نقض کرده و نهایتاً در جهنم، عذابی همیشگی خواهند داشت.
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله نیز در معراج خود به آسمان ها و هنگام مشاهده ی تمام هستی، در وقت عبور از جهنم، صحنه هایی را از زنانی که به جهت ابتلاء به آفات، عذاب می شدند برایمان نقل کرده اند:
… أَمَّا المُعَلَّقَهُ بِشَعرِها فَإِنَّهَا کَانَت لاَ تُغَطِّی شَعرَهَا مِنَ الرِّجَالِ وَ أَمَّا المُعَلَّقَتهُ بِلِسانِهَا فَإِنَّهَا کَانَت تُؤذِی زَوجَهَا أمَّا المُعَلَّقَتهُ بِرِجلَیهَا فَإِنَّهَا کَانَت تَخرُجُ مِن بَیتِهَا بِغَیرِ إِذنِ زَوجِهَا وَ أَمَّا الَّتِی کَانَت تَأکُلُ لَحمَ جَسَدِهَا فَإِنَّها کَانَت تُزَیِّنُ بَدَنَهَا لِلنّاسِ وَ أَمَّا الَّتِی تُشَدُّ یَدَاهَا إِلَی رِجلَیهَا وَ تُسَلَّطُ عَلَیهَا الحَیَّاتُ وَالعَقَارِبُ فَإِنَّهَا کَانَت قَذِرَهَ الوَضُوءِ وَ الثِّیَابِ وَ کَانَت لاَ تَغتَسِلُ مِنَ الجَنَابَتهِ وَ الحَیضِ وَ لاَ تَتَنَظَّفُ وَ کَانَت تَستَهِینُ بِالصَّلاَهِ. (4)
آن زنانی که به موهای خود در آتش آویزان شده بودند، زنانی بودند که موهای خود را از نامحرم نمی پوشاندند. آن زنانی که به زبان های خود در آتش آویزان بودند، زنانی بودند که به شوهران خود زخم زبان می زدند. آن زنانی که به پاهای خود در آتش آویزان بودند، زنانی بودند که بدون اجازه شوهر از خان بیرون می رفتند. زنانی در جهنم بودند که گوشت بدن خود را می خوردند. اینان زنانی بودند که بدن خود را به نامحرم نشان می دادند. برخی زنان بودند که دست های آن ها را به پاهایشان بسته بودند و مارها و عقرب ها آن ها را نیش می زدند. آن ها زنانی بودند که نسبت به طهارت لباس هایشان و وضوء گرفتن و نماز بی اهمیّت بوده و غسل های لازم را انجام نمی دادند.
اما پس از شناسایی نقطه ی شروع، نقطه ی مرکزی، برنامه ی حرکت و خطرهای موجود در مسیر، یک مطلب دیگر هنوز باقی است: شناسایی و بررسی نقطه ی مقصد و اثر عینی حجاب در زندگی. در مرحله ی بعد به توضیح این مطلب خواهیم پرداخت.
ادامه دارد…
پینوشتها:
1- سوره مبارکه حدید، آیه ی کرمیه ی16.
2- آن چه بیان شد تنها گوشه ای از آفات و شبهات حجاب است. برای آگاهی از سایر موارد می توانید به نرم افزار پرسمان، تهیه شده توسط نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها مراجعه نمایید.
3- من لایحضره الفقیه، ج3، ص390.
4- وسائل الشیعه، ج20، ص213.
منبع مقاله: (1389)، کارگاه آموزشی نگرشی دیگر به حجاب، مشهد، مؤسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلامی ، معاونت تحقیق، چاپ سوم بهار 1391.