تحلیلی بر سیره ارتباطات میان فردی پیامبراکرم(ص) (2)

تحلیلی بر سیره ارتباطات میان فردی پیامبراکرم(ص) (2)

نویسنده:کریم خان محمدی *

جایگاه ارتباطات میان فردی در سیره پیامبر(ص)

در دوره پس از بعثت، ارتباطات میان فردی برای پیامبر(ص) از اهمیت بسزایی برخوردار بود. هر چند پیامبر(ص)همواره تعادل را حفظ می‌کرد و ارتباط با خلق، ایشان را از ارتباط با خدا و خویشتن غافل نمی‌ساخت، اما ارتباط با خلق در این دوره نسبت به سایر ارتباطات مهم‌تر بود. دلایلی که این ادعا را تأیید می‌کنند عبارتنداز:
1ـ اهمیت ابزارهای ارتباطی: چشم و گوش به عنوان دو ابزار مهم ارتباطی در اندیشه پیامبر(ص) به اندازه‌ای اهمیت دارند که حضرت آن دو یعنی گوش شنوا و چشم بینا را میراث خویش برای امت تلقی می‌کند.(1) البته در سیره پیامبر(ص)، شنیدن برگفتن اولویت داشته و پیامبر(ص) بیش از آن که بگوید می‌شنید، به گونه‌ای که نابخردان همین امر را مایه طعن پیامبر(ص) قرار داده و وی را «گوش» نامیدند. خداوند متعال در پاسخ آنها، وی را «اذن خیر» می‌نامد.
از آنان کسانی هستند که پیامبر را می آزارند و می‌گویند: او [سراپا] گوش است ـ شنوای سخن هر کسی است ـ بگو: گوش نیکوست برای شما، به خدا ایمان دارد و مؤمنان را باور می‌دارد. و رحمتی است برای کسانی از شما که ایمان آورده‌اند.(2)
2ـ روند صعودی ارتباط اجتماعی: انزوای پیامبر(ص) و اعتکاف در غار واشتغال به عبادت که حاکی از ارتباط با خالق و خویشتن است، قبل از رسالت بیشتر از دوران رسالت بود. مدت روزه گرفتن پیامبر(ص) نیز به عنوان نماد ارتباط با خویشتن و خالق، طی دوران رسالت روند نزولی را طی کرد. امام صادق می‌فرمایند:
در اوایل بعثت، رسول خدا(ص) هر روز روزه می‌گرفتند، به گونه‌ای که مردم می‌گفتند: دیگر افطار نمی‌کند. سپس یک روز در میان روزه گرفتند که این روزه حضرت داود می‌باشد، بعد آن را هم ترک فرمود و در ایام البیض، سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم هر ماه، روزه می‌گرفت، سپس این را هم ترک فرمود و این سه روز را بین دهه‌های ماه تقسیم فرمود، یکی را در پنج‌شنبه دهه سوم می‌گرفت. تا آن زمان که زنده بود، حضرتش این گونه عمل فرمود.(3)
3ـ تغییر موج ارتباط: پیامبر(ص) در موارد زیادی ارتباط با خدا را به خاطر ارتباط با خلق خدا قطع می‌فرمود. البته تأمل در این مهم، نشان می‌دهد که این قطع ارتباط نیز در راستای رضایت خداوند و گونه دیگری از ارتباط با خداست، پس پیامبر(ص) موج عوض می‌کرد و در واقع اتصال با یکی به مفهوم قطع ارتباط با دیگری نبود. برای نمونه:
الف) پیامبر(ص) اگر حاجتمندی منتظر وی بود، برای رفع نیاز آن مؤمن، نماز خویش را کوتاه می‌کرد.
هرگاه کسی نزد پیامبر(ص) می‌آمد و آن حضرت مشغول نماز بود، آن شخص کنار پیامبر(ص) می‌نشست، پیامبر(ص) به خاطر او نمازش را کوتاه می‌کرد، رو به او نموده و می‌فرمود: آیا حاجتی داری؟ بعد از آن که حاجت او را برآورده می‌نمود،‌ باز به نماز می‌ایستاد.(4)
ب) پیامبر(ص) در حال نماز جماعت هرگاه صدای گریه کودکی را می‌شنید، برای این که مادرش از نماز فارغ گشته و به وی رسیدگی کند نماز را کوتاه می‌کرد. امام باقر(ع) فرمودند:
هرگاه رسول خدا(ص) هنگام نماز، صدای گریه طفلی را می ‌شنید، نمازش را کوتاه می‌کرد تا مادرش به او رسیدگی نماید.(5)
تأمل در این سیره نشان می‌دهد که رفتار پیامبر(ص) چه تأثیر مثبتی بر کودک و مادر کودک برجای می‌گذارد. برخی از کودکان با همین رفتار نشانی می یافتند و در دوران جوانی با شنیدن این که وی همان کسی است که در دوران طفولیت، پیامبر(ص) نماز خویش را به خاطر گریه او کوتاه ساخت، تجدید هویت می‌یافت.
ج) پیامبر(ص) در روزهای بارانی برای ایجاد ارتباط مثبت با خلق خدا، نماز خویش را کوتاه می‌کردند. امام صادق(ع) فرمودند:
رسول خدا(ص) در شب‌های بارانی، نماز مغرب را به عقب می‌انداخت و در خواندن نماز عشاء عجله می‌فرمود و هر دو را با هم می‌خواند و می‌فرمود: آن کسی که به دیگران رحم نکند، به او رحم نخواهد شد.(6)
4ـ گسترش حوزه عمومی: رسول خدا(ص) در راستای بهبود شرایط و زمینه‌های ساختاری ارتباط مؤثر تلاش می‌کردند. آن حضرت می‌کوشید تا «حوزه عمومی» گسترش یافته و ارتباطات متوازن در جامعه افزایش پیدا کند، حتی برای کسانی که دسترسی به ارتباط مستقیم نداشتند زمینه‌های ارتباط غیر مستقیم را فراهم کرده و می‌فرمود:
می‌بایست که حضار به گوش افراد غایب برسانند و نیاز و حاجت اشخاصی که به من دسترسی ندارند را به من ابلاغ نمایند و آگاه باشید هر کس که نیاز شخص ناتوانی را نزد سلطانی بازگو کند، خداوند نیز قدم‌های او را در روز قیامت محکم و استوار می‌سازد.(7)

ساختار ارتباطات میان فردی پیامبر(ص)

مفاهیم بر ساخته اندیشمندان ارتباطی، توان کافی برای توضیح الگوی رفتاری پیامبر(ص) ندارند؛ از این رو استخدام چارچوب مفهومی با هدف تعین بخشی به الگوی رفتاری پیامبر(ص) انجام نمی‌گیرد، بلکه بهره‌گیری از مفاهیم با دو هدف انتظام بخشی به مطالب در چارچوب یک الگوی علمی، و نیز، ایجاد مفاهمه با دانشجویان علوم ارتباطی، صورت گرفته است. به هر حال سیره ارتباطی پیامبر(ص) در دو مرحله پیش از ارتباط (پشت صحنه) و در حین ارتباط (صحنه) زیر دو عنوان «تمهیدات ساختاری» و «میدان کنش ارتباطی» مورد بررسی قرار می‌گیرد.

تمهیدات ساختاری در سیره پیامبر(ص)

پیامبر(ص) برای بهبود فرایند ارتباط در میدان کنش ارتباطی تمهیداتی می‌اندیشید و به کار می‌بست که مروری گذرا به برخی از این تمهیدات، فهم اصول و قواعد حاکم بر ارتباطات میان فردی پیامبر(ص) را تسهیل می‌کند.
ـ پیامبر(ص) از عواملی که ممکن است در کنش ارتباطی پارازیت (مزاحمت) ایجاد کند پرهیز می‌کرد. پیامبر(ص) «از آن روزی که خدا خلقش کرده، بوی بدی از وی به مشام نرسیده است».(8) پیامبر(ص) از همه گونه غذای در دسترس میل می‌فرمود، اما از خوردن غذاهایی که دهان را بد بو می‌کند ابا داشت. با این که پیامبر(ص) خوردن پیاز و سیر را مفید می‌دانست، اما از خوردن آن به هنگام حضور در محافل عمومی پرهیز داشت و به اصحاب خویش توصیه می‌فرمود: «کسی پیاز، سیر یا تره بخورد به مسجد وارد نشود». (9) پیامبر وقتی مشاهده نمود بوی بد مردم جریان ارتباطی در مسجد را مخدوش می‌کند برای ایام عید و جمعه شست‌وشوی مقدس یعنی «غسل» را ترغیب و تشویق فرمود و برای آن ثواب قائل شد. امام صادق فرمودند:
علت تشریع غسل جمعه این بود که انصار در همه هفته به کار شتران آبکش و سایر حیوانات خود سرگرم بودند، وقتی روز جمعه می‌شد، بی آن که بدن خویش را بشویند، وارد مسجد می‌شدند و مردم از بوی بدن آنها ناراحت می‌شدند. به همین خاطر رسول خدا(ص) دستور داد که در روز جمعه غسل نمایند. (10)
غسل روز عید فطر و شب‌‌های ماه رمضان که مردم در مسجد تجمع دارند استحباب دارد. (11)
ـ پیامبر(ص) خود را به تجهیزاتی که فرایند ارتباط را بهبود می‌بخشد مجهز می‌ساخت؛ از این رو «بیشتر لباس‌های پیامبر، سفید رنگ بود و برای روز جمعه لباس ویژه داشت». (12) پیامبر(ص) علاوه بر خود به دیگران نیز توصیه می‌کرد لباس سفید بپوشند. (13)
علاوه بر رنگ لباس پیامبر به ساختار لباس یعنی تناسب آن نسبت به بدن خویش نیز توجه داشت. پیامبر(ص) قبایی حریر داشت که وقتی می‌پوشید رنگ سبز آن با سپیدی صورت آن حضرت زیبا جلوه می‌کرد. (14) رسول خدا(ص) عبایی سیاه رنگ داشت که آن را بخشید. ام سلمه گفت: پدر و مادرم به فدایت! آن عبا چه شد؟ پیامبر(ص) فرمودند: آن را بخشیدم. ام سلمه گفت: چیزی زیباتر از سپیدی شما در سیاهی آن عبا ندیده بودم.(15) یعنی سپیدی پیامبر(ص) با سیاهی عبا که ساختار این ترکیب تناسب و زیبایی ویژه ایجاد می‌کرد.
پیامبر(ص) نه تنها هیچگاه بوی بد نداشت، بلکه همواره معطر بود. امام صادق(ص) می‌فرمایند:
رسول خدا(ص) عطردانی داشت که بلافاصله بعداز هر وضو، آن را به دست گرفته و خود را عطرآگین می‌کرد. در نتیجه هنگامی که از خانه خارج می‌شد، بوی عطر در گذرگاه آن حضرت می‌پیچید.(16)
امام صادق همچنین فرمودند: «رسول خدا(ص) بیشتر از مقداری که برای خوراک خرج می‌نمود، پول برای عطر می‌داد».(17) پیامبر به شانه زدن سر و محاسن تقّید داشت. همواره مسواک می‌زد و بر دیگران نیز، به ویژه جهت شرکت در مجامع، توصیه اکید داشت.(18)
ـ پیامبر(ص) نه تنها از مردم گریزپای نبود بلکه خود را در معرض ارتباط قرار می‌داد. آیا هرگز تأمل کرده‌اید که چرا مسیر رفت و برگشت پیامبر(ص) همواره متفاوت بود؟
سکونی روایت می‌کند: «پیامبر(ص) هرگاه برای نماز عید از راهی می‌رفتند، هنگام بازگشت از راه دیگری بر می‌گشتند».(19) البته این امر یک اتفاق نبود بلکه «سیره» و روش پیامبر همین بود. موسی بن بزیع می‌گوید: به امام رضا گفتم: فدایت شوم! مردم می‌گویند هرگاه رسول خدا(ص) از راهی عبور می‌کرد، هنگام مراجعت از راه دیگری باز می‌گشت، آیا این مطلب درست است؟ امام فرمودند: «آری! همین گونه است، من هم خیلی وقت‌ها همین کار را می‌کنم، این کار سودمندتری است».(20)
پیامبر(ص) بااین منش رفتاری، خویش را به عدالت در معرض ارتباطات میان فردی قرار می‌داد و نمی‌خواست ساکنان مسیر ویژه‌ای از امتیاز ارتباط با پیامبر(ص) برخوردار باشند. جالب این که پیامبر(ص) نه تنها مسیر رفت و برگشت را تغییر می‌داد، بلکه «کلاً آن حضرت در رفتن به سوی مصلی درازترین راه و در بازگشت کوتاه‌ترین راه را انتخاب می‌نمود». (21) به نظر می‌رسد پیامبر(ص) در مسیر رفت باایجاد ارتباطات چهره به چهره مردم را برای شرکت در مناسک جذب می‌کرد و در بازگشت چنین انگیزه‌ای وجود نداشت.

پی نوشتها :

* عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم (ع)
1. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار (بیروت: الوفاء، 1404 ق) ج 83، ص 130.
2. توبه (9) آیه 69.
3. محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه (قم: چاپ اول، موسسه آل البیت، 1409 ق) ج 10، ص 423.
4. محمد حسین طباطبایی، سنن النبی، ترجمه عباس عزیزی (تهران: انتشارات صلاه، 1385) ص 307.
5. محمد باقر مجلسی، پیشین، ج 85، ص 42.
6. محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام فی شرح المقنعه (تهران: چاپ چهارم، دارالکتب الاسلامیه، 1365) ج 2، ص 32.
7. محمد باقر مجلسی، پیشین، ج 16، ص 148.
8. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل ابی طالب (قم: چاپ اول، انتشارات علوم، 1379 ق) ج 1، ص 123.
9. میرزا حسین نوری طبرسی، مستدرک الوسائل (قم: موسسه آل البیت، 1408 ق) ج 3، ص 377.
10. شیخ صدوق، علل الشرایع (قم: مکتبه داوری، بی‌تا) ج 1، ص 285.
11. سید بن طاوس، اقبال الاعمال (تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1367) ص 279.
12. محمدباقر مجلسی، پیشین، ج 16، ص 226.
13. میرزا حسین نوری طبرسی، پیشین، ج 2، ص 223.
14. محمد حسین طباطبایی، پیشین، ص 167.
15. همان.
16. محمد بن محمد بن یعقوب کلینی، الکافی (تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1365) ج 4، ص 43.
17. محمدابن حسن حر عاملی، همان، ج 6، ص 512.
18. محمد ابن یعقوب کلینی، همان، ج 6، ص 505 – 495.
19. شیخ صدوق، کتاب من لایحضره الفقیه (قم: انتشارات جامعه مدرسین، 1413 ق) ج 1، ص 511.
20. کلینی، پیشین، ج 5، ص 314.
21. ابن ابی جمهور احسائی، عوالی اللئالی (قم: انتشارات سیدالشهداء، 1405 ق) ج 2، ص 221.
منبع: فصلنامه تخصصی تاریخ اسلام شماره 37
ادامه دارد…

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید