نویسنده: مرضیه موسویان
بانوان اسوه
لزوم پوشیدگی زن در مقابل مرد، یکی از مسایل مهم اسلامی است که قرآن کریم نیز به آن اشاره کرده است. البته حجاب، قبل از اسلام در میان اقوام دیگر چون یهود، هندو، ایرانی و … وجود داشته و اختصاص به اسلام ندارد. این دین مبین، تنها برای آن مرز معین کرده است. اقوام گوناگون از گذشتههای دور نظرات مختلفی پیرامون مساله حجاب داشتهاند. گروهی زن را به شدت محصور کرده و بعضی نیز، حجاب را مایه اسارتش دانستهاند. کتاب تاریخ تمدن در اینباره میگوید: «اگر زنی با هر گروه از مردان سخن میگفت و درددلمیکرد; یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانه سخن میگفت همسایگان میشنیدند; شوهرش حق داشتبدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد».
در ایران باستان، زنان نسبتبه پدر و برادر خود نامحرم بودند. شاید در اینجا این سؤال مطرح شود که پوشش و حجاب از کجا آمده؟ آیا مردان آن را بر زنان تحمیل کردهاند یا اینکه زنان با میل خودشان انتخاب کردهاند؟ نظر دوم منطقیتر است. زیرا زنان با وجود اینکه خود را در مقابل مردان ضعیف میدیدند; اما جمال و زنانگی، قوت و قدرت دیگری به آنها بخشید. لذا فهمیدند اگر بدون حجاب باشند طعمه اقویا خواهند شد و تنها با حجاب است که میتوانند از چنگال ایشان رهایی یابند و تنها آنها را عاشق خود نموده اما نگذارند به راحتی به عشق خود برسند; مگر با رسوم خاص و این خود باعث عزت بیشتر زن و محدود نگه داشتن قدرت مرد بود. پس با حجاب خود را از مهلکه شهوترانی مردان دور نگه داشتند. اما چرا اسلام بر مساله حجاب مهر تایید زد؟ در پاسخ باید به چند علت اشاره کرد:
1 – آرامش روانی:
وقتی بین زن و مرد حریم نباشد; میل و غریزهای که در طرفین است افزایش مییابد. غریزه جنسی بهگونهای است که هر چه بیشتر از آن استفاده شود; سرکشتر میشود و هر چه بر روی آن مهر زده شود مهار میگردد; به همین علت مردانی که زنان متعدد میگیرند نه تنها آتش هوس آنها خاموش نمیشود; بلکه شعلهورتر شده و آماده ازدواجهای مجدد میشوند. اگر به تاریخ نظری بیفکنیم; پادشاهانی را خواهیم دید که با وجود داشتن هزاران زن در حرمسراهایشان، باز هم در آرزوی به دست آوردن زنان جدید بودند.
2 – پایداری خانواده:
اگر حجاب با کیفیتخاص خود در خانواده برقرار باشد و زن به جز مرد خود به کسی نگاه نکند و تمام توجهش به مردش باشد; عشق و محبتخود را در او خلاصه خواهد کرد و مرد هم اگر این طور باشد; زندگیشان بسیار شیرین و با صفا خواهدشد.
3 – استواری جامعه:
اگر زن و مرد هر یک به آنچه وظیفه اسلامی آنان است عمل کنند. یعنی زنان با حجاب کامل وارد اجتماع شوند; چشم طماع مردان هوسباز را از خود دور نگه داشته و بدون دغدغه کار خود را به نحو احسن انجام میدهند. مردان هم به کارها و فعالیتهای اجتماعی خود ادامه میدهند. اما بر عکس اگر زنان با لباسهای نامناسب و آرایش بیرون روند; نیروی مردان کم شده و به جای کار و فعالیت، نیروی شهوانی در وجود ایشان فعال میشود. زنان هم به جای کار در اجتماع مشغول خودنمایی و هوسبازی میشوند. در این جاست که میبینیم کار اجتماعی پیشرفت نکرده و رو به تنزل میگذارد. به عنوان مثال منشی یک پزشک را در نظر میگیریم. اگر وی زنی پاکدامن و دارای حجاب اسلامی باشد; مراجعان بدون چشمچرانی و به چشم یک خواهر محجبه به او نگاه میکنند. اما اگر بدون پوشش کامل اسلامی و دارای ادا و اطوارهای زنانه باشد; مردانی که در اتاق انتظار مطب حضور دارند; زیر چشمی هیکل او را برانداز کرده و سعی میکنند سر صحبت را با وی باز کنند.
4 – حفظ ارزش و مقام زن:
چون مردان خود را نسبتبه زنان نیازمند میبینند; اگر زن خود را از نظرهای شهوانی آنان دور نگه دارد موجب ارزش او میشود. زیرا مردان با مشاهده مرز میان خواهش و رسیدن به زن، وی را به چشم مروارید گرانبهایی میبینند که به علت قرار گرفتن در صدف حجاب، به آسانی نمیتوان به آن دستیافت. از نظر اسلام نیز زن هر اندازه عفیفتر باشد; ارزش و احترامش بهتر محفوظمیماند.
به مساله حجاب و پوشش زنان اشکالاتی گرفته شده است. یکی از این اشکالات، مغایرت حجاب با آزادی زن است. مغرضانی که این اشکال را طرح کردهاند عقیده دارند، آزادی حقی است که هر انسانی باید از آن بهرهمند شود و حجاب مخالف اصل آزادی زن است.
در پاسخ ایشان باید گفت: بر مردان واجب نیست اعضای بدن خود را غیر از عورتین بپوشانند. اما مردان از جهت اخلاقی تمام بدن خود را در معابر میپوشانند. آیا آنها به خاطر رعایت این حکم اخلاقی، در خانه و اجتماعی آزادی خود را از دست دادهاند؟ باید از رسانههای تبلیغاتی و جنجالی غرب سؤال کرد: چرا اگر در کشورهای شما، مردان با لباسهای زیر از خانه بیرون بیایند مجازات میشوند ولی حضور زنان برهنه در معابر عمومی منعی ندارد؟ این جاست که باید بگوییم آنها برای رسیدن به مقاصد شوم خود، چنین سخنان دلفریبی را مطرح میکنند و قصد دارند از آب گلآلود ماهی بگیرند.
آیا اسلام زنان را در خانهها زندانی کرده یا از ایشان خواسته وقتی بیرون میروند; لباس مناسب بپوشند، درست راه بروند و هنگام مواجه شدن با مردان، برای حفظ موقعیتخود و اجتماع برخوردی مناسب داشته باشند؟ چنین زنانی از میان گروه زیادی از مردان هم عبور کنند; کسی به آنها توجه نمیکند. آیا این اسارت استیا عین آزادی؟ و آیا زنی که با رعایتحجاب، موجب بر هم زدن آرامش خود و اجتماع نشود; آزادیش را از دست داده است؟ باید از این منادیان به اصطلاح آزادی سؤال کرد چگونه است که شما زن مسلمان محجبه را زندانی و زن بیحجاب را آزاد میدانید؟ آیا غیر از این است که میخواهید زنان را بازیچه دست مردان هوسباز قرار داده و در لجنزار فساد و تباهی غرق کنید؟ زن محجبه خیلی بهتر از یک زن بیحجاب میتواند در اجتماع کار کند چون برخلاف او که تمام فکرش معطوف جلب توجه مردان است; با هدفی والاقدم در صحنه اجتماعی میگذارد و بدون توجه به هوسبازیهای مردان، به آمال و اهداف بلند خود اندیشیده و فعالیتخود را ادامه میدهد. ممکن است گفته شود خیلی از زنان آرایش کرده نیز، در اجتماع مشغول کار هستند. بله ما منکر این مساله نیستیم. اما کار زمانی خوب انجام میشود که با آرامش فکری همراه باشد. آنها که میگویند حجاب نوعی محروم ماندن زنان از فعالیتهای اجتماعی است; سخنشان لغو و بیهوده است. زنان با حجاب نه تنها محروم نماندند بلکه با پشتکار بیشتر، در اجتماع مشغول شده و بازدهی کارشان را نیز بالا بردند.
گروهی از منتقدان، حجاب را موجب التهابات روحی دانسته و معتقدند اگر زنان خود را بپوشانند; موجب حرص بیشتر مردان میشوند. برتراند راسل یکی از مادیگرایان در این زمینه میگوید: «اگر عکسهای منافی عفت در سطح جامعه پخش شود; مردم پس از مدتی نگاه کردن به این عکسها از آنها زده میشوند. زنان نیز اگر مدتی در معرض دید باشند; رغبت مردان به مرور زمان نسبتبه آنها کم خواهد شد.» در پاسخ باید گفت: غریزه شهوانی به گونهای است که هر چه انسان آن را سرکوب کند، ضعیفتر میشود. بر عکس اگر رها و آزاد شود شعلهورتر میشود. بر خلاف نظر راسل اگر به یک عکس بیتوجه شود; دوباره به عکس دیگری علاقهمند میشود. اگر از معاشقه کردن با زنی زده شود با زن دیگری ارتباط برقرار میکند. به همین علت است که میبینیم بیبند و باری در غرب ادامه پیدا میکند و زنان و دختران، به صورتی زشت و زننده در کوچه و خیابان ظاهر میشوند.
در اینجا به تشریح دیدگاه قرآن میپردازیم. خداوند در قرآن کریم میفرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و …» منظور از غض بصر در این آیات این است که نگاه خیره نکنند. نگاه دوگونه است: 1- آلی 2- استقلالی. نگاه آلی آن نگاهی است که چون ما با یک زن در حال صحبت کردن هستیم; به او نگاه میکنیم. اما نگاه استقلالی یعنی مو، لباس و طرز آرایش او مدنظرمان باشد. منظور قرآن از نگاه نکردن، نوع استقلالی آن است. «و یحفظوا فروجهم»، منظور وجوب ستر عورت و خودداری از زنا است. چون در عصر جاهلیت، ستر عورت در میان اعراب معمول نبود. همچنان که بعضی دانشمندان غرب نیز، این عقیده را در کتابهای خود مطرح کردهاند. «ذلک ازکی لهم»، این حفظ برای ایشان پاکیزهتر است از اینکه خود را مکشوف العوره کنند.
«ان الله خبیر … خدا به آنچه میکنند آگاه است».
خداوند در ادامه میفرماید: «و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و …» در این آیه میبینیم فرقی بین زن و مرد از جهت ترک نظر و حفظ فرج نیست. پوشش فقط برای زن است چون مظهر جمال است. گرچه نحوه پوشش زن بر مردان واجب نیست; در عمل میبینیم مردان پوششی کاملتر از بعضی زنان دارند.
«و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها»، باید زیور خود را اعم از آرایش و زیورآلات آشکار نسازند مگر زینتهایی که آشکار است. زینت دو نوع است: 1-زینت آشکار 2- زینت مخفی (در تفسیر مجمعالبیان سه قول آمده) زینت آشکار مثل جامههای رو و زینت مخفی مثل گوشواره و دستبند. قول دوم زینت آشکار مثل سرمه، انگشتر و خضاب دست. قول سوم چهره و دو دست تا مچ.
و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن، باید مقنعههایشان را بر سینههایشان بیندازید تا گردن، گوش، سینه و زیرگلو معلوم نشود. و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن او … او ما ملکت ایمانهن، زینتخود را آشکار نکنند مگر برای شوهران یا پدران یا پدرشوهران یا پسران یا پسر شوهران یا برادران یا پسر برادران یا پسر خواهران یا زنان یا مملوکان. البته منظور از زنان در اینجا، زنان مسلمان است و زنان غیر مسلمان نامحرم هستند. چون زنان غیر مسلمان هیچ تعهدی ندارند که محاسن و زیبایی زن مسلمان را برای شوهرانشان توصیف نکنند. لذا زنان مسلمان نیز از توصیف خواهران خود برای مردان خودداری کنند. «او التابعین غیر اولی الاربه»، طفیلیانی که کاری با زن ندارند. او الطفل الذین… کودکانی که از امور جنسی بیخبرند یا توانایی زناشویی ندارند. او ما ملکت … دو احتمال است: 1 – مخصوص کنیزان است 2 – مطلق مملوک منظور است. التابعین… شامل دیوانگان و افراد ابلهی است که دارای شهوت نیستند. و لایضربن بارجلهن … یعنی زنان به منظور آشکار ساختن زینتهای پنهان خود، پای بر زمین نکوبند. (چون زنان عرب خلخال به پا میکردند.)توبو الی الله… ای مردم توبه کنید به سوی پروردگار. رسول خدا فرمود: «من روزی صد بار توبه میکنم.»
و منظور از توبه انقطاع به سوی پروردگار است.
منبع: ماهنامه کوثر، شماره 6