وصف بهشت در نهج البلاغه

وصف بهشت در نهج البلاغه

بهشت چگونه مکانى است؟
امام علی علیه‌ السلام درباره تقوا پیشگان فرمود:
یخلده فیما اشتهت نفسه، و ینزله منزل الکرامه عنده فى دار اصطعنها لنفسه، ظلها عرشه، و نورها بهجته، و زوارها ملائکته و رفقائها رسله… (نهج، فیض، خ 182، صبحى خ 183).
((…خداوند آن انسان پارسا و با تقوا را در آنجا که خود مى‌خواهد زندگى جاوید مى‌دهد، و در نزد خود در جایگاه گرامى و با ارزش منزل مى‌دهد، در سرایى که خداوند آنان را براى دوستان خود برپا ساخته است، سایبان آن عرش او، و روشنایى آن، خوشنودى او، و دیدار کنندگان آن، فرشتگان، و دوستان آن، پیامبران مى‌باشند…))

خادمان بهشت:
در توصیف فرشتگان فرمود: …و منهم ألحظه لعباده، و السدنه لأبواب جنانه… –(نهج ، فیضى و صبحى، خ 1).
((…و برخى از آنان فرشتگان نگهبانان بندگان خدا، و خدمتگذاران دروازه‌هاى بهشت او هستند…))

نعمت‌هاى بهشت:
… فلو رمیت ببصر قلبک نحوما یوصف لک منها لعزقت نفسک عن بدائع ما أخرج الى الدنیا من شهواتها و لذاتها، و زخارف مناظرها و لذهلت بالکفر فى اصطفاق أشجار غیبت عروقها فى کثبان المشک على سواحل أنهارها، و فى تعلیق تغلیق کبائس اللولوء الرطب فى عسالیجها و أفنائها و طلوع تلک الثمار مختلفه فى غلف أکمامها، تجنى من غیر تکلف فتأتى على منیه مجتنیها و یطاف على نزالها فى أفنیه قصورها بالأعسال المصفقه، و الخمور المروقه قوم لم تزل الکرامه تتمادى بهم حتى حلوا دار القرار و أمنوا نقله الأسفار، فلو شغلت قلبک أیها المستمع بالوصول الى ما یهجم علیک من تلک المناظر المونفه، لزهقت نفسک شوقا الیها و لتحملت من مجلسى هذا الى مجاوره أهل القبور استعجالا بها، جعلنا الله و ایاکم ممن یسعى بقبله الى منازل الأبرار برحمته . – نهج، فیض، خ 164، صبحى
((…پس اگر با دیده دل به آنچه از بهشت براى تو وصف شده است نگاهت را بدوزى، جان تو از آنچه از دنیا، همچون شهوت‌ها و خوشى‌ها و زیورها و منظره‌هاى دل‌انگیز و زیباى آن که براى تو آفریده شده است بیزارى جسته و با اندیشیدن در صداى برگ‌هاى درختانى که در اثر وزش نسیم پدید مى‌آید و ریشه‌هاى آن درختان در درون تپه‌هایى از مشک بر ساحل جوى‌هاى بهشت پنهان گردیده است، و نیز با اندیشیدن در خوشه‌هاى مروارید، و شاخه‌هاى تر و تازه آن، و ظاهر شدن آن میوه‌ها به صورت‌هاى گوناگون، در پوست شکوفه‌هاى آن درختان، جان تو حیران و سرگردان و از خود بیخود مى‌گردد. اندیشیدن در آن میوه‌هایى که بدون زحمت چیده شده و به آن گونه که چیننده بخواهد حاضر مى‌شود و براى ساکنان آن در گرداگرد کاخ‌هاى آن، عسل‌هاى صاف و خالص، و شراب‌هاى تصفیه شده به چرخش در مى‌آید. اهل بهشت گروهى هستند که همواره بزرگوارى شامل آنان شده تا اینکه به سراى آرامش بهشت جاوید رسیده و از نقل مکان‌ها و سفرها آسوده گردند، پس اى شنونده! اگر دل خود را از هر چیزى بازداشته، و به رسیدن به آن منظره‌هاى شگفت‌انگیز مشغول گردانى، جان تو در اشتیاق بهشت پرواز نموده و براى تعجیل در رسیدن به آن، مجلس سخنرانى مرا رها نموده و همسایگى به گور خوابیدگان را بر خواهى گزید. خداوند ما و شما را از کسانى قرار بدهد که با رحمت خداوند و با تمام وجود براى رسیدن به جایگاه نیکان تلاش مى‌نمایند.))
…فاما أهل الطاعه فاثابهم بجواره، و خلدهم فى داره، حیث لا یظعن النزال، و لا تتغیربهم الحال و لا تنوبهم الأفزاع و لا تنالهم الأسقام و لا تعرض لهم الأخطار و لا تشخصهم الأسفار… – نهج، فیض، خ 108، صبحى، خ 109
((…پس آنان که پیرو و مطیع خداوند هستند، خداوند به آنان پاداش همجوارى با خود را بخشیده و در سراى خود آنان را زندگانى جاوید داده است. آن جایى که وارد شوندگان آن بیرون نیایند و حال آنان دگرگون نشود، ترس‌ها بدانان روى نیاورد و بیمارى‌ها به آنان نرسد و به خطرها گرفتار نگردند و سفرها آنان را به رنج نیندازد…))
کفى بالجنه ثوابا و نوالا. – نهج، فیض، خ 82، صبحى، خ 83.
((…بهشت به عنوان پاداش و رسیدن به نعمت‌ها بس است…))
…و لیس شى‌ء بخیر من الخیر الا ثوابه، و کل شى‌ء من الدنیا سماعه أعظم من عیانه، و کل شى‌ء من الأخره عیانه أعظم من سماعه فلیکفکم من العیان السماع و من الغیب الخیر، و اعلموا أن ما نقص من الدنیا و زاد فى الاخره خیر مما نقص من الاخره و زاد فى الدنیا . – نهج، فیض، خ 113، صبحى، خ 114.
((…و هیچ نیکى بهتر از نیکى دیگر نیست جز پاداش خداوند، و هر چیزى از نعمت‌هاى دنیا شنیدنش بزرگتر مهمتر و با عظمت‌تر از دیدن آن، و هر چیزى از آخرت، دیدن آن، بزرگتر از شنیدنش است نعمت‌هاى دنیا وصفشان بهتر از دیدنشان، ولى نعمت‌هاى آخرت دیدنشان بهتر از وصفشان است پس هم اکنون که در دنیا زندگى مى‌کنید و شما را یاراى دیدن نعمت‌هاى آخرت نیست به شنیدن نعمت‌هاى آخرت به جاى دیدن نعمت‌هاى آن، و نیز به خبرهاى غیبى از جهان رستاخیز به جاى دیدن آنچه که اکنون از دیدگان شما پنهان است بسنده کنید، و بدانید آنچه از دنیا کاهش یافته و بر آخرت افزوده گردد، بهتر است از آنچه که از آخرت کاهش یافته و بر دنیا افزوده گردد…))
…لا ینقطع نعیمها، و لا یهرم خالدها و لا یبأس ییأس ساکنها . – نهج، فیض، خ 84، صبحى، خ 85
((…نعمت‌هاى آن زوال ناپذیر است، کسى که در بهشت جاوید جاى بگیرد، پیر و شکسته نمى‌شود و کسى که در آن سکونت گزیند، نیازمند ناامید نخواهد شد…))

درجات بهشتیان:
…درجات متفاضلات و منازل متفاوتات…- همان.
((…بهشت داراى درجه‌ها و رتبه‌هایى است که برخى بر برخى دیگر برترى دارد، و داراى جایگاه‌هایى است که از یکدیگر متمایزند…))
از این سخن به روشنى به دست مى‌آید که اهل بهشت همه در یک پایه نیستند، بلکه بر اساس اعتقاد و عمل و فکر، داراى پایه‌ها و مراتب و درجات گوناگون مى‌شوند، گروهى در بالاترین رتبه‌هاى بهشت، و گروهى دیگر در پایین‌ترین رتبه‌هاى آن، و گروهى نیز در میانه این دو دسته قرار دارند و این گروه نیز خود داراى درجات گوناگون مى‌باشند. چنانکه امام علیه‌السلام درباره فضیلت جهاد و مجاهدان فرمود:
فان الجهاد باب من أبواب الجنه، فتحه الله لخاصه أولیائه… – نهج، فیض و صبحى، خ 27
((پس به راستى که پیکار در راه خدا دروازه‌اى از دروازه‌هاى بهشت است که خداوند آن را براى دوستان مخصوص خود گشوده است…))
ظاهرا مقصود امام علیه‌السلام از دروازه همان جایگاه و درجه و رتبه ارزش و عظمت نعمت‌ها است، و گرنه تنها ورود از یک دروازه نمى‌تواند ملاک ارزش باشد. بنابراین، مقصود از دروازه‌هاى بهشت، درجات بهشت است، و دروازه جهاد، درجه‌اى از بهشت است که ویژه دوستان مخصوص خداوند است و آنان همان رزمندگان راه خدا هستند.

عوامل ورود به بهشت:
در اینجا دانستن این موضوع از ارزش به سزایى برخوردار است که چه عواملى موجب ورود به بهشت مى‌شود؟ و به دیگر سخن: بهشتیان چه ویژگى‌هایى در دنیا دارند؟ فایده و اثر مهم پى بردن به پاسخ این پرسش، فراهم آمدن زمینه عملى انسان براى نیل به این ویژگى‌ها است. این ویژگى‌ها عبارتند از:
1- معرفت خدا و پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل بیت علیه‌السلام
…فانه من مات منکم على فراشه و هو على معرفه حق ربه و حق رسوله و أهل بیته مات شهیدا و وقع أجره على الله، و استوجب ثواب مانوى من صالح عمله و قامت النیه مقام اصلاته لسیفه… – نهج، فیض، خ 232، صبحى، خ 190.
((…پس راستى چنین است که اگر یکى از شما در بستر خود در حالتى بمیرد که به حق پروردگار و حق پیامبر و اهل بیت پیامبر آشنا باشد، او شهید از دنیا رفته پاداش شهیدان را دارد و پاداش او در روز قیامت بر عهده خداوند متعال است، و ثواب آن کار نیک که انجام آن را در دل داشته و قصد آن را نموده بود، خواهد برد و آن قصد او براى جنگیدن در راه خدا و انجام کار نیک جایگزین و جانشین از نیام بر کشیدن شمشیرش مى‌شود…))
مقصود امام علیه‌السلام از قصد انجام کار، آن قصد و اراده‌اى است که اگر هنگام عمل فرا رسد انسان از انجام آن هیچ باکى نداشته باشد، و تنها موانع خارج از اراده و اختیار او باز دارنده او از آن کار باشد، چنین قصد و اراده‌اى صاحب خود را تا آنجا بالا مى‌برد که اگر در بستر خود و با مرگ معمولى نیز بمیرد در جایگاه شهیدان قرار خواهد گرفت. مشروط بر اینکه عارف به مقام خداوند و پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل بیت علیه‌السلام باشد.
و در خطبه‌اى دیگر فرمود:
…لا یدخل الجنه الا من عرفهم و عرفوه… – نهج، فیض و صبحى، خ 152.
((…در بهشت داخل نمى‌شود جز کسى که امامان را بشناسد و آنان امامان نیز او را بشناسند…))
علماى علم بلاغت در فن معانى یکى از فنون سه گانه علم بلاغت گفته‌اند: که نفى و استثنا مفید حصر است. بنابراین، مى‌توان گفت: آنانکه امامان معصوم علیه‌السلام را نشناسند و یا امامان علیه‌السلام او را به عنوان پیرو و به شمار نیاورند در بهشت داخل نمى‌شوند هر چند در فروع و احکام دین به وظایف شرعى خود عمل نمایند.
بنابراین معرفت نسبت به خداوند و پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله و اهل بیت علیه‌السلام ویژگى اصل انسان براى ورود به بهشت جاوید است. چنانکه متقابلا شرط است که اهل بیت علیه‌السلام نیز او را به عنوان شیعه و مؤمن راستین بشناسند.
2- یارى و دوستى اهل بیت علیه‌السلام
هر چند شناختن خدا و پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل بیت علیه‌السلام ویژگى اصلى بهشتیان است، ولى تمام ویژگى آنان نیست، بلکه ویژگى‌هاى دیگرى دارند که دوست داشتن اهل بیت علیه‌السلام و یارى کردن آنان از جمله آن ویژگى‌ها است. چنانکه امام علیه‌السلام فرمود:
ناصرنا و محبنا ینتظر الرحمه…- نهج، فیض، خ 108، صبحى، خ 109
((…آنکه ما را یارى رساند، و ما را دوست داشته باشد، رحمت خداوند در انتظار او است…))
3- پارسایى:
..ان التقوى فى الیوم الحرز و الجنه و فى غد الطریق الى الجنه… – نهج، فیض، خ 233، صبحى، خ 191
((…به راستى که پارسایى تقوا براى امروز زندگى دنیا پناه و سپر در برابر لغزش‌ها و گناهان و براى فردا روز رستاخیز راه به سوى بهشت است…))
…فهم والجنه کمن قدر آها، فهم فیها منعمون . – نهج، فیض، خ 184، صبحى، خ 193
((…آنان پارسایان و بهشت مانند کسى است که آن بهشت را دیده باشد، پس آنان گویا از هم اکنون در آن بهشت از نعمت‌هاى خداوند بهره‌مند هستند.))
اوصیکم عبادالله بتقوى الله و طاعته، فانها النجاه غدا، والمنجاه أبدا… – نهج، فیض، خ 160، صبحى، خ 161
((اى بندگان خدا! شما را به پارسایى تقواى الهى و پیروى از او خداوندسفارش مى‌کنم، به راستى که آن پارسایى سبب رستگارى فرداقیامت و رهایى از عذاب و کیفر همیشگى است…))
…اوصیکم عبادالله بتقوى الله التى هى الزاد و بها المعاد المعاذ زاد مبلغ و معاد منجح… – نهج، فیض، خ 113، صبحى، خ 114
((…اى بندگان خدا! شما را سفارش مى‌کنم به پارسایى که توشه براى سفر آخرت است و روز بازگشتن به وسیله آن رونق مى‌یابد(و پناهگاه است)، توشه‌اى که رساننده انسان به مقصد قیامت و پناهگاه رهایى بخشنده از کیفر دوزخ است…))
پرهیزگار باش که دادار آسمان فردوس جاى مردم پرهیزگار کرد
((سعدى))
4- مطابقت عمل با عقیده:
چنانکه بیان شد مهمترین ویژگى بهشتیان شناخت خدا و پیامبر صلى الله علیه و آله و امامان علیه‌السلام است، چنانکه در برابر: امامان و اهل بیت نیز آنان را بشناسند، و معنى شناختن، شناختن ظاهرى و صورى نیست، بلکه مقصود این است که انسان شایستگى خود را به اندازه‌اى برساند که امامان اهل بیت علیه‌السلام او را به عنوان شیعه و پیرو بپذیرند، و به دیگر سخن: اعمال او مطابق سیره و روش آنان باشد، چنانکه امام على علیه‌السلام فرمود:
ان الله سبحانه أنزل کتابا هادیا بین فیه الخیر و الشر فخذوا نهج الخیر تهتدوا، واصدفوا عن سمت الشر تقصدوا، الفرائض الفرائض! ادوها الى الله تؤدکم الى الجنه… – نهج، فیض، خ 166، صبحى، خ 167
((خداوند، کتاب راهنمایى را فرستاده است که نیک و بد در آن بیان گردیده است. پس روش نیک را برگزینید تا هدایت گردید، و از بدى دورى نمایید تا راه مستقیم و درست را بپیماید. واجبات را رعایت کنید! واجبات را رعایت کنید آنها را به گونه‌اى پسندیده انجام بدهید -! حق خداوند را در مورد آنها بپردازید، که رعایت واجبات و رعایت حق خداوند در آنها شما را به بهشت مى‌کشاند…))
و آنگاه که درباره اسلام سخن مى‌گوید، مى‌فرماید: …والجنه سبقته…- نهج، فیض، خ 105، صبحى، خ 106.
((…و بهشت جایزه اسلام است که براى انسان برنده در مسابقه اسلام در نظر گرفته شده است))
بنابراین، انجام واجبات الهى به گونه‌اى شایسته که رضایت خداوند در آن باشد و به دیگر سخن: مطابقت اعتقادات و باورها با اعمال انسان از ویژگى‌هاى انسان‌هایى است که در روز قیامت جایگاه آنان بهشت جاوید خواهد بود و چنانکه در خطبه‌اى دیگر فرمود:
و انما الأجر فى القول باللسان والعمل بالأیدى و الأقدام… – نهج، فیض، حکمت 40، صبحى، حکمت 42
((و همانا پاداش انسان در گفتار به وسیله زبان، و در کردار به وسیله کار و تلاش با دستان و پاها است…))
و درباره نقش پیروى از خداوند فرمود:
…فاجعلوا طاعه الله…جنه لیوم فزعکم و مصابیح لبطون قبور کم وسکنا لطول وحشتکم و نفسا لکرب مواطنکم فان طاعه الله حرز من متالف مکتنفه و مخاوف متوقعه و أوار نیران موقده… – نهج، فیض، خ 189، صبحى، خ 198
((…پس پیروى از خداوند را…سپرى براى روز ترس قیامت خود، و چراغ‌هایى براى درون گورهاى خود، و آرامش گرى براى ترس دراز مدت خود روز محشر و گشایشى براى جایگاه‌هاى اندوه خود قرار بدهید، پس به راستى که پیروى از خداوند، نگاهدارنده از جایگاه‌هاى تباهى، در بر گیرنده ترس گاه‌هاى مورد انتظار، و شعله‌هاى بر افروخته آتش دوزخ است…))
مردى از امام علیه‌السلام درخواست کرد که وى را پند دهد، امام علیه‌السلام بدینگونه او را پند داد:
لا تکن ممن یرجوا الاخره بغیر عمل و یرجى التوبه بطول الأمل…یحب الصالحین و لا یعمل عملهم و یبغض المذنبین و هو أحدهم یکره الموت لکثره ذنوبه…ان عرضت له شهوه أسلف المعصیه و سوف التوبه…و یخشى الخلق فى غیر ربه و لا یخشى ربه فى خلقه . – نهج، فیض، حکمت 142، صبحى، حکمت 150
((از آنان مباش که بدون عمل خوب، امیدوار به آخرت نیک است، و با آرزوى درازى که براى زندگى دنیاى خود دارد توبه به درگاه الهى را به تأخیر مى‌اندازد…انسان‌هاى درستکار را دوست دارد ولى عمل آنان را ندارد، از گناهکاران کینه دارد، در حالى که خود یکى از آنان گناهکاران است، به سبب گناهان فراوانى که دارد، مرگ در نگاه او ناخوشایند است…اگر شهوتى به او عرضه گردد اقدام به معصیت و گناه مى‌کند، و براى توبه کردن امروز و فردا مى‌کند…از مردم در غیر راه پروردگارش مى‌ترسد از ترس مردم کارى را انجام مى‌دهد که خدا آن را نمى‌پسندد و از پروردگارش در کار مردم نمى‌ترسد بدون بیم از خداوند به مردم زیان مى‌رساند))
5- پیکار در راه خدا:
…و من استقام فالى الجنه…- نهج، فیض، خ 118، صبحى، خ 119.
((…و هر کس براى جهاد در راه خدا و پیکار با دشمنان او استقامت و پایدارى نماید به بهشت مى‌رود…))
فان الجهاد باب من أبواب الجنه فتحه الله لخاصه أولیائه . – نهج، فیض، و صبحى، خ 27
((پس راستى چنین است که جهاد دروازه‌اى از دروازه‌هاى بهشت است که خداوند این دروازه را براى دوستان مخصوص خود گشوده است…))
6- نیت خالص:
اعمال انسان داراى ظاهرى و باطنى است، اگر انسان اعمالش درست باشد و همه کارهاى خود را مطابق فرمان خدا و پیامبر صلى الله علیه و آله و اولیاى دین انجام بدهد و از انجام آنچه که مورد نهى آنان است خوددارى بورزد نمى‌توان گفت که او شایسته بهشت است، زیرا ممکن است انسان‌هاى منافق صفت و کفر باطن نیز این اعمال را براى فریب مردم انجام بدهند. از این رو ملاک و ظابطه‌اى دیگر لازم است که این اعمال را ارزش بخشیده و انسان را شایسته ورود به بهشت نماید و آن چیز نیت خالص است که امضاى درستى و صحت اعمال انسان به شمار آمده است. امام علیه‌السلام در این باره فرمود:
…و ان الله سبحانه یدخل بصدقه النیه و السریره الصالحه من یشاء من عباده الجنه . – نهج، فیض، حکمت 40، صبحى، حکمت 42
((…و خداوند به وسیله درستى و صداقت در نیت و درون شایسته هر که از بندگانش را که بخواهد در بهشت داخل مى‌کند.))
آنچه را که خوانده‌اید، اوصاف و ویژگى‌هاى اهل بهشت در دنیا بود که از کلام على علیه‌السلام در نهج البلاغه به دست آمده است و به یقین اوصاف ذکر شده بسیار دقیق و پراهمیت و قابل توجه است و انسان آراسته شده به این اوصاف نه تنها از نعمت‌هاى بهشت بهره‌مند خواهد شد، بلکه در زندگى دنیا نیز فردى سعادتمند و خوشبخت به معنى واقعى خواهد بود، هر چند دیگران او را ذلیل و خوار پنداشته، و براى او ارزشى قایل نباشند. چه باک او را که او مرد خدا است. هم او از خدا راضى و هم خدا از او راضى است، اینگونه انسان هر چند در دنیا مستمند و فقیر باشد، احساس کمبود نمى‌کند، زیرا به موجود بى‌نیاز مطلق پیوند خورده است، و هر چند در دریاى مشکلات و سختى‌هاى زندگى دست و پا بزند، در برابر خداوند ناسپاسى نکرده، و سرانجام خود را به ساحل نجات مى‌رساند، و با یاد خدا آن مشکلات را تحمل نموده و براى خود آرامش پدید مى‌آورد، زیرا او در این میان جز معشوق راستین چیزى را نمى‌بیند، و خودیت خود را نابود ساخته و خود اندر میانه هیچ شده است، اینچنین انسان زبان حالش همان است که باباطاهر همدانى سروده است:
غم عالم نصیب جان ما بى
به درد ما فراغت کیمیا بى‌
رسد آخر به درمان درد هرکس
دل ما بى‌که درمانش بلا بى‌
همه بند تنم مانند نى بى
مدامم درد هجرانت ز پى بى‌
مرا سوز و گداز تا قیامت
خدا دونه قیامت تا به کى بى‌

بهشت به آسانى فراهم نمى‌گردد:
مثال معروف است که ((گل چیدن بى‌خار نمى‌شود)) آنکه خواهان بهشت است ناگزیر است که براى رسیدن به آن تلاش و جدیت فراوان نماید و اگر سختى‌ها و دشوارى‌ها بر او روى آورد، در برابر آنها مقاومت نماید. و به دیگر سخن براى رسیدن به بهشت به استقبال ناملایمات برود، چنانکه امام علیه‌السلام فرمود:
…الجنه تحت أطراف العوالى…- نهج، فیض و صبحى، خ 124.
((… بهشت در سایه تیر و نیزه فراهم مى‌گردد…))
و نیز چنین روایت نموده است:
…ان رسول الله (صلی الله علیه واله) کان یقول: ان الجنه حفت بالمکاره… – نهج، فیض، خ 175، صبحى، خ 156
((…پیامبر خدا صلى الله علیه و آله همواره مى‌فرمود: بهشت با دشوارى‌ها پیچیده شده است…))
نابرده رنج گنج میسر نمى‌شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد((سعدى))

خواهان بهشت نمى‌خوابد!
…ألا و انى لم أرکالجنه نام طالبها. – نهج، فیض، و صبحى، خ 28.
((…آگاه باشید که من چیزى جز بهشت را ندیده‌ام که خواهان جوینده آن در خواب غفلت فرو برود))
مقصود امام علیه‌السلام این است که انسان‌هاى جویاى بهشت، غالبا در اثر گرایش به دنیا آنچنان دچار غفلت و بى‌خبرى مى‌شوند که همانند خوابیدگان، براى رسیدن به بهشت گامى بر نمى‌دارند، و کمتر کسى است که در این راه بیدار بوده و با تلاش و کوشش و دورى نمودن از هواهاى نفسانى و بریدن از دنیا خود را آماده بهشت مى‌نماید.
حافظا خلد برین خانه موروث من است اندرین منزل ویرانه نشیمن چه کنم؟!
((حافظ))
منبع: معاد در نهج البلاغه

نویسنده:احمد باقریان ساروى

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید