نویسنده:احمد عابدینی
درکتاب من لایحضره الفقیه، محمد بن مسلم از حضرت صادق (ع) نقل نموده است که ایشان در ذیل این فراز آیه ی قرآن «قال سوف أستغفر لکم ربی؛ [حضرت یعقوب به برادران یوسف] گفت: به زودی برای شما از پروردگار آمرزش می خواهم». (سوره ی یوسف، آیه ی 98) فرموداند: «اخرهم الی السحر لیله الجمعه؛ طلب آمرزش را تا سحر جمعه تأخیر انداخت» . (ج 1، ص 422، حدیث 1242)
1. در اینکه حضرت یعقوب فرزندان خود را دوست می داشت ، هیچ شک وشبهه ای نیست؛ زیرا انسان های معمولی فرزندان خود را دوست دارند، تا چه رسد به پیامبران که از هر نظر حتی از نظرعاطفی در درجه ی بسیار بالایی قرار دارند، آن هم در مورد فرزندانی این چنین که نه تنها تمامی زندگانی حضرت یعقوب را اداره می کردند، بلکه فرزندانی بسیار مؤدب بودند، به طوری که زمانی که خطا و اشتباه کارشان در ربودن یوسف و به چاه انداختن وی روشن شد، در صدد توجیه برنیامدند و کاملاً به خطای گذشته اعتراف کردند و مسئولیت آن راپذیرفتند.
2. در این که حضرت یعقوب می خواست، برای فرزندانش از خداوند طلب آمرزش کند و می خواست فرزندانش بی گناه شوند، نیز تردیدی نیست؛ چون پیامبران خواستار آمرزش تمامی مردم، ازجمله فرزندان خود بوده اند.
3. بی شک در خانه ی خداوند و هم، همیشه به روی بندگانش باز است و هرگاه او را بخوانند، اجابت می فرماید؛ چرا که خود فرموده است: «ادعونی أستجب لکم؛ مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را» . (سوره ی غافر، آیه ی 60) بنابراین اگر حضرت یعقوب در هر زمان دیگری برای فرزندانش دعا می کرد، اجابت می شد.
4. بدون تردید، گناه فرزندان یعقوب در ربودن یوسف، به چاه انداختن آن و چندین سال کتمان کردن آن و… گناه بزرگی بود که آنان حس می کردند، علاوه بر توبه ی خود، شفاعت پدر و دعای او را نیز نیاز دارند.
5. بنابر آن چه گفته شد، حضرت یعقوب، با توجه به بزرگی گناه فرزندانش و از آنجا که می خواست حتما دعایش ازجانب خداوند و مورد پذیرش واقع گردد، سعی نمود، تا شرایط مستجاب شدن دعا را رعایت کند، به همین جهت در همان لحظه ای که فرزندان یعقوب از پدرشان خواستند؛ تا برای آنها از خداوند درخواست بخشش کند، پدر، برایشان دعا نکرد و آن را به آینده موکول کرد و حضرت صادق (ع) هم فرموده اند: «آینده ای که حضرت یعقوب انتظار آن را کشید، سحرگاه شب جمعه بود» .
بنابراین، عمل حضرت یعقوب و نقل آن در قرآن کریم و سخن حضرت صادق (ع) در این مورد و احادیث زیاد دیگری که در حال حاضر مجال ذکر آنها نیست، (1) نشانگر اهمیت فوق العاده ی شب جمعه برای مستجاب شدن دعاها و بخشش گناهان بزرگ می باشد.
اما متأسفانه در جامعه ی ما گهگاهی افرادی این شب را، شب گناه و جلب نفرین بر خود قرار داده اند که نوشیدنی ها و صداها و نغمه های حرام، رقص های مختلط و حرام در عروسی ها و پارتی های شبانه نمونه هایی از آنهاست.
چه بسیارشب های جمعه ای که افراد مریض یا سالخوردگان در حال استراحت با بوق ماشین های عروس و بدرقه کنندگان آنها، یا سرو صدای موتورها و فریادهای سرنشینان آنها سراسیمه از خواب می پرند و از سر وحشت و بی اختیار بر ایجاد کنندگان صداها نفرین می کنند.
نفرین؛ موجب دوری از رحمت خدا گردیده و پیامدهای بدی در جامعه و در زندگی فردی افراد خواهد داشت؛ چرا که، همان که دعای خیر، در بهبود و پیشروی اوضاع و کارها بسیار مؤثر است، نفرین و دعای بد نیز، بر دگرگونی و آشفتگی اوضاع و ایجاد نابسامانی در امور تأثیر می گذارد.
به امید آنکه شب جمعه ها از گناهان مردم و آزاری ها پاک شود و عروسی های این شب ها، دعاهای خیر مردم را به همراه داشته باشد!
پی نوشت
1. برای نمونه ر.ک: من لایحضره الفقیه 420/1 تا 424.
منبع: کتاب بشارت 62