در پاسخ به این سؤال که شامل چند بخش است به یاری خداوند ابتداء «آیه» و «سوره» را از جهت معنای لغوی و اصطلاحی توضیح می دهیم و سپس سؤالات مطرح شده را با استفاده از کتاب های علوم قرآنی و تفاسیر و روایات توضیح می دهیم.
آیه: از نظر لغت به چند معنی استعمال شده است. علامت، نشانه، جماعت، امر عجیب و شگفت آور، معجزه، عبرت،…[1] و از نظر اصطلاح: عبارت است از بخشی از حروف و یا کلمات و یا جمله هائی که از ما قبل و ما بعد خود منقطع و جدا شده و در ضمن سوره ای آمده باشد.[2]
سوره[3]: در لغت به معنی، دیوار و حصار اطراف شهر را گویند،[4] و در اصطلاح، به دسته ای از آیات قرآن که محدود و معین و دارای آغاز و انجامی هستند،و میان دو « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ » قرار گیرد،گفته می شود.[5]
بخش اول: ترتیب و چینش آیات:
در ترتیب و چینش آیات دو نظر عمده وجود دارد.[6]
نظریه اول
ترتیب آیات در سوره های قرآن با ارشاد و راهنمایی های پیامبر اسلام- صلی الله علیه و آله و سلم- صورت گرفته است و رأی و سلیقه صحابه در بوجود آمدن ترتیب مذکور دخالتی نداشته است. به عبارت دیگر ترتیب آیات توقیفی می باشد. قائلان به این نظر که اکثر محققان شیعه و سنی می باشند به چند دلیل استناد کرده اند.
دلیل اول: اجماع
«به اتفاق مسلمین» ترتیب آیات سوره های قرآن به دستور پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- صورت می گرفت. چون هر وقت وحی نازل می شد یکی از نویسندگان وحی را احضار می فرمود و به وی می گفت: این «آیه یا آیات» را در فلان محل از فلان سوره قرار دهید.[7]
و از شیعه کسانی که قائلند ترتیب فعلی قرآن در زمان پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- صورت گرفته، مرحوم سیّد مرتضی از قدماء و مرحوم خوئی[8] از معاصرین می باشد.
سید مرتضی می گوید: «قرآن بدون هیچ اضطراب و پراکندگی در زمان پیامبر اکرم- صلی الله علیه و آله و سلم- کاملاً جمع آوری و مرتب شده است» و مرحوم خوئی می گوید: «با مطالعه احوال پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- و یاران او به این نتیجه می رسیم که قرآن در عصر آن حضرت جمع آوری و منظم گردید… اینکه عثمان به جمع و تألیف قرآن اقدام نمود، هدفش این نبود که مصحف منظم و مرتب درست بکند؛ بلکه می خواست قرائت های مختلف را که موجب تحریف قرآن می شد از بین ببرد.»[9]
دلیل دوم : روایات
1ـ زید بن ثابت می گوید: «ما نزد رسول خدا، قرآن را از روی برگ و پوست فراهم و مرتب می ساختیم».[10]
معنی تألیف در این روایت، ترتیب آیات و سوره های قرآن بوده است که طبق دستور رسول خدا- صلی الله علیه و آله و سلم- انجام می گرفت، به همین جهت ترتیب آیات به هیچ وجه قابل تغییر نبوده است.[11]
2ـ ابن زبیر می گوید: به عثمان گفتم: آیه «کسانی که می میرند و همسرانی به جا می گذارند، برای همسران خویش معاشی تا یک سال بدون بیرون کردن از خانه وصیت کنند، و اگر خود خارج شوند گناهی بر شما نیست در آنچه (ازدواج) به طور شایسته برای خود می کنند.»[12] را آیه عدّه وفات (آیه 234 از بقره) و آیه ارث (از سوره نساء آیه 12) نسخ کرده است. چرا دستور می دهی آن را بنویسند؟
عثمان گفت: برادر زاده! من چیزی را در قرآن از جای خودش تغییر نمی دهم. [13]
اگر می بینیم که نه تنها عثمان بلکه هیچ فرد دیگری این جسارت را در خود نمی بیند که آیه ای را حذف یا تغییر دهد، از این جهت است که این ترتیب با اشاره جبرائیل(علیه السلام) به پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- و اشاره پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- به نویسندگان وحی صورت گرفته است، حتی قرار دادن « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ » در آغاز تمام سوره ها (به جز سوره برائت) همه طبق دستور پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- و از رهگذر وحی و دستور الهی بود.[14]
دلیل سوم: سیره عملی پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم-
اینکه رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم- سوره های فراوانی از قرآن را با ترتیب کنونی آیات آنها، در نمازها و خطبه های آن می خواند یعنی علاوه بر آنکه قبلاً ترتیب آیات را پس از نزول وحی بلافاصله مشخص می فرمود، عملاً نیز همین ترتیب را رعایت می فرمود.
نظر دوم
دیدگاه دوم در ترتیب آیات قرآن در سوره ها،این است که این ترتیب طبق اجتهاد و رای و سلیقه صحابه انجام گرفته است.[15] از میان شیعیان مرحوم مجلسی[16] طرفدار این نظریه می باشند.
نتیجه سخن اینکه اکثر محققان اهل سنت و شیعه قائل به توقیفی بودن ترتیب آیه های قرآن می باشند اگر چه بعضی ها ترتیب مذکور را مبتنی بر رأی و اجتهاد صحابه می دانند.
و اما در مورد اینکه آیا موقع نزول، مکان آیه در میان سایر آیات معلوم بود یا نه؟
جلال الدین سیوطی، از عثمان بن عفان بن ابی العاص، روایتی را نقل می کند، که می گوید: ما نزد رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم- بودیم و دیدیم که آن حضرت دیدگان مبارک خود را بالا برده و سپس آن را در نقطه ای متمرکز کرد و پس از آن فرمود: جبرائیل هم اکنون بر من فرود آمد و گفت: آیه « إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإحْسَانِ وَإِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَى … »[17] را در این جای سوره نحل قرار دهم.[18] بنابراین جایگاه آیات در سوره ها از همان ابتدا معلوم و به دستور خداوند بوده است و پیامبر اسلام- صلی الله علیه و آله و سلم- به منظور حفظ و صیانت نصوص قرآن علاوه بر استمداد از نیروی حافظه خود و حافظه مردم، دستور می داد آیات قرآن را بنویسند و آنان که دست اندرکار نگارش قرآن بوده اند «کاتبان وحی» نامیده می شدند که جمعاً 43 یا 45 نفر بودند و اوّلین آنها و بیش از همه «امیر المؤمنین علی ابن ابی طالب(علیه السلام)» بود.[19]که تاریخ از این افراد به نام «کتّاب وحی» نام می برد[20] که قرآن را در روی لوح یا کتف یا حریر یا برگ خرما یا سنگ سفید یا پوست و….با خط میخی می نوشتند[21] و همزمان با حیات رسول خدا- صلی الله علیه و آله و سلم- به ترتیبی که هم اکنون در اختیار ماست جمع آوری و مرتب کردند.[22]
بخش دوم: ترتیب و چینش سوره های قرآن
در مورد ترتیب سوره های قرآن باید گفت: ترتیب موجود (که از سوره «حمد» آغاز می شود و به سوره «الناس» انجام می یابد) به یقین با ترتیب نزول آنها (که از سوره علق، قلم، مزمل، مدثر….[23] آغاز می شود) هماهنگی ندارد. بنابراین در اینجا نیز این سؤال پیش می آید که ترتیب سوره های قرآن فعلی به دستور پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- بوده یا به اجتهاد و سلیقه صحابه پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم-بوده است؟
در این باره سه قول وجود دارد.[24]
قول اول: اینکه ترتیب موجود سوره های قرآن اجتهادی است، یعنی این ترتیب بوسیله صحابه و پس از رحلت پیغمبر- صلی الله علیه و آله و سلم- (طبق ذوق و سلیقه و رأی آنها) بوجود آمد. طرفداران این نظریه از اهل سنت، ابوبکر باقّلانی و بدرالدین زرکشی… [25] و از شیعه محدّث نوری و مرحوم علامه طباطبائی می باشد.[26]
قول دوم: ترتیب سوره های قرآن توقیفی است. طرفداران این نظریه نیشابوری بنا به نقل فیض کاشانی در کتاب علم الیقین[27] و کرمانی در کتاب البرهان[28] و دکتر صبعی صالح…[29] می باشند.
قول سوم: که حد وسط دو قول دیگر می باشد این است که ترتیب موجود در بخش عمده ای (نزدیک به تمام سور قرآن) توقیفی است و ترتیب بخشی (اندک) طبق رأی و اجتهاد صحابه انجام گرفته است.
طرفداران این نظریه جلال الدین سیوطی و محمد هادی معرفت و …می باشند.
از میان آراء مذکور شاید بتوان گفت که ترتیب سور در قرآن موجود (کم و بیش) به همان ترتیبی است که در زمان پیغمبر- صلی الله علیه و آله و سلم- فراهم آمده است. در بسیاری از مدارک شیعی و اهل سنت،[30] وجود چنین ترتیبی را (به طور نسبی) تأیید می کند و در احادیث، اشاراتی دیده می شود که رسول اکرم- صلی الله علیه و آله و سلم- به چنین ترتیبی در مورد بسیاری از سوره های قرآن اشاره فرموده که نمایانگر اصالت ترتیب در اکثر سور در زمان پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- می باشد. بعنوان مثال: حدیثی از پیامبر اسلام- صلی الله علیه و آله و سلم- نقل شده است که فرمود:
«خداوند به جای تورات «سبع طوال» (یعنی سوره های بقره، آل عمران، نساء، مائده، انعام، اعراف و سوره انفال ) و به جای زبور «مئین» (سوره هایی که از صد آیه بیشتر دارند، مثل یونس، هود، یوسف،…اسراء و کهف) و به جای «انجیل» «مثانی» (سوره هایی که زیر صد آیه است و پس از مئین قرار گرفته اند) را اعطا فرمود، و خداوند با اعطاء «مفصّل» (تمام سوره هایی که حم دارد) مرا بر دیگران فضیلت داد».[31]
سوره های یاد شده در این حدیث، بترتیب در قرآن موجود نیز دنبال هم قرار گرفته اند منتهی باید گفت که ترتیب همه سور توقیفی نبوده است بلکه در ترتیب بعضی سور احتمالاً رای و نظر صحابه بوده است.
بخش سوم: علت تکرار بعضی آیات
در مورد اینکه از کجا معلوم می شود که آیه دوّم سوره «آل عمران» مال «آیه الکرسی » نیست؟
باید گفت که قرآن مجید در طول بیست و سه سال بر پیامبر اسلام- صلی الله علیه و آله و سلم- به صورت تدریجی نازل شد.[32]
مرحوم علامه طباطبائی در این مورد می فرماید: مضمون های مختلف سور و آیات قرآنی از جهت نزول، ارتباط کامل، حوادث و وقایع و نیازمندی های گوناگون داشت.[33] به همین خاطر، برخی سوره های قرآن دو مرتبه نازل شده اند، مانند سوره مبارکه «حمد» که یک بار در مکّه و یک بار در مدینه نازل شده است.[34]
همچنین برخی آیات مکرراً نازل شد چنانکه آیه « فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ »[35]
در سوره «الرحمن» سی مرتبه تکرار شده و آیه: « إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَهً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ . وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ »[36] در سوره «شعراء» هشت بار تکرار شده، و گاهی یک آیه در بیشتر از یک سوره آمده است، چنانکه آیه « وَیَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ »[37] در شش سوره مختلف واقع شده است. و همچنین گاهی جمله ای معین درجائی، یک آیه کامل است و در جای دیگر قسمتی از یک آیه قرار گرفته شده، چنانکه جمله « اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ »[38] در سوره «آل عمران» بعنوان آیه کامل و در سوره «بقره» قسمتی از «آیه الکرسی» است، البته غالب سور و آیات یک مرتبه نازل گردیده و از یک محل تعدی نمی کند. در هر حال علت تکرار بعضی از آیات اختلاف مقتضیات در هر مقام می باشد که در جائی تکرار یک جمله را ایجاب می کند و آن را تکیه گاه کلام قرار می دهد. و گاهی هم نمی کند. نظیر این اختلاف زیاد است، مثلاً بعضی از سوره ها کوتاه است، مثل: «سوره کوثر» و بعضی طولانی است مثل: «سوره بقره»، بعضی آیات کوچک است مثل: آیه « مُدْهَامَّتَانِ »[39] و بعضی بلند مثل: «آیه دین 282 سوره بقره» (که بزرگ ترین آیه قرآن و دارای بیشتر از 30 جمله است) و در مثل های قرآنی نیز اختلافی وجود دارد: مثلاً، در سوره های «فجر و لیل» مثل ها ایجاز دارند و در سوره های «بقره و مائده» مثال ها اطناب دارند… همه اینها به اقتضای مقام بیان بوده است…
بخش چهارم: نامگذاری آیات و سوره ها
در مورد نامگذاری سوره های قرآن باید گفت، اکثر آنها، در زمان حیات پیامبر اسلام- صلی الله علیه و آله وسلم- ، دارای نام یا نام ها و عناوینی بوده است. پس از رحلت نبی اکرم- صلی الله علیه و آله وسلم- به مرور زمان (هر سوره و حتی بسیاری از آیات به خاطر خصوصیات و مزایا و یا اشتمال آنها بر مسائل و موضوعات خاصّی) دارای عناوین و اسامی دیگر گردید که از جانب علماء به آن سور و آیات داده شد.[40]
مثلاً در فقه و اصول اسلامی بسیاری از آیات دارای اسامی و عناوین خاصی شده اند،[41] بعنوان نمونه می توان از آیات زیر نام برد[42]،
آیه «نفی سبیل»[43]، آیه «نباء»[44]، آیه «نفر»[45]، آیه «سؤال»[46]، آیه «کتمان»[47] و آیات دیگر…
اینکه سوره ها به این اسم ها نامگذاری شده است، علت های گوناگونی داشته است. مثلاً «سوره بقره» از آن جهت که داستان «گاو بنی اسرائیل» بیش از هر مسئله دیگری در این سوره وجود دارد به این اسم نامگذاری شده است و در قدیم بالای سوره می نوشتند «سوره تذکر فیها البقره» و سوره «نساء» از آن جهت که احکام مربوط به زنان بصورت مفصّل در این سوره آمده است، سوره «نساء» نامیده شده است….
گاهی هم یک سوره اسم های متعدّدی داشت، مثلاً سوره «حمد» بیش از 20 نام دارد،[48] یا مجموع چند سوره اسم خاص داشت. مثلاً: سوره های «بقره، آل عمران، نساء، مائده، انعام، اعراف و انفال » بنام «سبع طوال» (سوره های طولانی) معروف بود یا سورهای «اسراء، حدید، حشر، صف، جمعه، تغابن و اعلی» بر مسبحات (سوره هایی که با کلمه «سبّح» شروع می شود) معروف بود و در احادیث نیز به این اسماء اشاره شده است.
نتیجه و خلاصه بحث:
1ـ به نظر اکثر محققان شیعه و اهل سنت، ترتیب و تنظیم و جایگاه آیات به دستور وحی و باذن پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم – و بوسیله کاتبان وحی نوشته شده و به اصطلاح توقیفی بوده است و ذوق و سلیقه اصحاب به هیچ وجه دخیل نبوده است.
2ـ در ترتیب سوره ها سه قول وجود دارد:
الف ـ اجتهادی بودن ترتیب ؛
ب ـ توقیفی بودن؛
ج ـ قول به تفصیل.(اکثر قریب به اتفاق ترتیب سوره ها، به دستور پیامبر-صلی الله علیه وآله وسلم – به جز یکی دو مورد که به ذوق اصحاب بوده است.)
3ـ علت تکرار برخی آیات یا قسمتی از یک آیه، نزول تدریجی قرآن، ارتباط آیات با حوادث و وقایع و اختلاف مقتضیات در هر مقام می باشد.
4ـ در مورد نامگذاری سوره ها باید گفت که همه سوره ها و حتی بعضی از آیات در زمان پیامبر-صلی الله علیه وآله وسلم – عنوان و نام خاصی داشت و در بین اصحاب معروف بود، گرچه بعضی از نام ها نیز در دوران بعدی به آنها اضافه شد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ تاریخ و علوم قرآن، سید ابوالفضل میر محمدی زرندی، دفتر انتشارات اسلامی.
2ـ نگاهی به قرآن، سید علی اکبر قرشی، دفتر انتشارات اسلامی.
3ـ شناخت سوره های قرآن، هاشم هاشم زاده هریسی، انتشارات کتابخانه صدر.
4- سرّ البیان فی علم القرآن (فارسی) سرهنگ حسن بیکلری، انتشارات کتابخانه سنائی.
پی نوشت ها:
[1] . عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، تهران، انتشارات امیر کبیر، چاپ بیست و دوم، 1362ش، ص77؛ و رازی، ابوالفتوح، تفسیرروضه الجنان، تهران، 1335ش، ج 1، ص 10.
[2] . همان.
[3] . کلمه «سوره» که از خود قرآن گرفته شده است مانند: « سُورَهٌ أَنزَلْنَاهَا … . » سوره نور، 1، یعنی سوره ای است که آن را فرو فرستادیم.
[4] . جلال الدین عبدالرحمن، سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، قاهره، چاپ سوم، 1360ش، ج2، ص89ـ90.
[5] . همان، ج1، ص90.
[6] . حجتی کرمانی، سید محمد باقر، پژوهشی در تاریخ قرآن کریم، دفتر فرهنگ اسلامی، چاپ سوم، 1365ش، ص66.
[7] . زرکشی، بدرالدین، البرهان فی علوم القرآن، مصر، چاپ اوّل، 1957م، ج1، ص237، تحقیق ابوالفضل ابراهیم و سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن،ج2 ، ص 199.
[8] . محمد هادی، معرفت، التمهید، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ اول، 1412ق، ج1، ص257.
[9] . خوئی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، نجف، 1337ش، ص377ـ376.
[10] . الاتقان فی علوم القرآن ،ج1، ص104؛ و زرکشی، البرهان فی علوم القرآن ، ج1، ص237.
[11] . حجتی کرمانی، پژوهشی در تاریخ قرآن کریم ، ص67؛ سید علی اکبر، قرشی، تفسیر احسن الحدیث، نشر بنیاد بعثت، چاپ اول، 1366ش، ج1، ص17؛ زرکشی، البرهان فی علوم القرآن ، ج1، ص259. ذیل آیه4سوره مزمل « وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا ».
[12] . بقره/240 .
[13] . بخاری محمّد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج 6، ص29؛ و سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن ، ج1، ص105.
[14] . حجتی کرمانی، پژوهشی در تاریخ قرآن کریم ، ص67.
[15] . سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن ، ج1، ص69.
[16] . محمّد باقر، مجلسی، بحار الانوار، چاپ سنگی ایران، ج9، ص54.
[17] . نحل/90 : خداوند امر می کند به داد و نیکی و انفاق به خویشاوندان.
[18] . سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن ، ج1، ص105؛ ابن عطیه، مقدمتان فی علوم القرآن، قاهره، 1954م، ص26ـ27.
[19] . اینکه علی(علیه السلام) بیشتر از دیگران می نوشت به خاطر این بود که از دوران نوجوانی در محضر پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)، حتی در جنگ ها و غزوات و وقایع دیگر حاضر بود.
[20] . زنجانی، تاریخ قرآن، سازمان تبلیغات اسلامی، ص42؛ عبدالصبور، تاریخ القرآن، مصر، 1966م، ص53؛ رامیار، همان، ص66.
[21] . سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن ، ج1، ص99؛ و ابن ندیم، الفهرست، مصر، 1348ق، ص37ـ36.
[22] . طبرسی، مقدمه مجمع البیان، ج1، ص15؛ خوئی، البیان فی تفسیر القرآن ، ص376ـ377.
[23] . شیخ عباس، قمی، سفینه البحار، ایران، 1355ق، ج2، ص421؛ و سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن ، ج1، ص42؛ و طبرسی، مجمع البیان، ج10، ص305.
[24] . حجتی کرمانی، پژوهشی در تاریخ قرآن کریم ، ص85.
[25] . زرکشی، البرهان فی علوم القرآن ، ج1، ص261؛ و سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن ، ج1، ص107.
[26] . طباطبائی، محمد حسین، قرآن در اسلام، انتشارات اسلامی، 1361ش، ص138.
[27] . فیض کاشانی، علم الیقین، تهران، 1312ق، ص130.
[28] . به نقل از: الاتقان فی علوم القرآن ، ج1، ص107.
[29] . صبحی صالح، مباحث فی علوم القرآن، بیروت، 1972م، ص74ـ69.
[30] . ابوالفتوح رازی، تفسیرروضه الجنان ، ج1، ص11؛ الاتقان فی علوم القرآن ، ج1، ص89.
[31] . همان.
[32] . طبرسی، مجمع البیان، ج10، ص786.
[33] . طباطبائی، قرآن در اسلام ، ص115ـ116.
[34] . همان.
[35] . الرحمن / 13 و … : «پس کدامین نعمت های نعمت های پروردگارتان را تکذیب می کنید»
[36] . «در این نشانه ی روشنی است (بر وجود خدا) ولی بیشترشان هرگز مؤمن نبوده اند، و پروردگار تو عزیز و رحیم است» شعراء / 9 – 8 . و…
[37] . «آنها می گویند: (اگر راست می گوئید) این وعده (قیامت) کی فرا می رسد؟!» یونس / 48 و انبیاء / 38 و نمل / 71 و سباء / 29 و یس/48 و ملک / 25.
[38] . آل عمران/2 : «و معبودی جز خداوند یگانه زنده و پایدار و نگهدارنده نیست».
[39] . الرحمن/ 64: «هر دو خرم و سرسبزند».
[40] . علامه طباطبائی، قرآن در اسلام ، ص116.
[41] . شیخ مرتضی، انصاری، فرائد الاصول (رسائل)، قم، انتشارات نشر اسلامی، ج1، ص116 الی 134؛ و محمّد رضا، مظفر، اصول فقه، نشر دانش اسلامی 1405، ج2، ص66 الی 73.
[42] . حجتی کرمانی، پژوهشی در تاریخ قرآن کریم ، ص98.
[43] . نساء/141 : و هرگز خداوند برای کافران بر مؤمنان راهی قرار ندهد (که بر آنان مسلط گردند).
[44] . حجرات/6 : ای کسانی که ایمان آوردید، اگر فاسق و گناهکاری برای شما خبر و اطلاعی آورد، بازرسی و تفحص نمایید، مبادا گروهی را به جهالت بکشانید و بر آنچه داده اید پشیمان گردید.
[45] . توبه/122 .
[46] . نحل/43 .
[47] . بقره/159.
[48] . سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن ، ج1، ص78و ص95ـ90.