نویسنده:جواد محدثی
در طول نسلها و قرون، در فاصله آفاق مختلف، هنر اسلامی ملجائی پاکتر و نمایشگاهی امنتر از مسجد نداشته است و اشتراک مساعی اقوام و امم مختلف اسلامی در تکمیل و تزئین مساجد، با وجود حفظ خاصیتهای ملی و محلی، نوعی بی تعلقی را در معماری اسلامی سبب شده است که البته با تمدن و فرهنگ پر تسامح اسلامی مناسبت تمام دارد و به هر حال، از مفاخر معنوی مسلمین بشمار است.البته غیر از مساجد، ابنیه و آثار بسیار از تمدن اسلامی مانده است….»[1]
با توجه به آنچه قبلا نسبتبه سادگی مساجد گفتیم و اینکه مساجد، موزه و نمایشگاه نیست، شاید این سؤال به ذهن بیاید که مرکزیت مسجد برای پرستش بی پیرایه خداوند، چگونه با این هنر آفرینیها توافق دارد؟
باید گفت:عبادت، تجسم عملی عقیده است، نماز هم همینطور.نماز که شعاری از شعائر دین است، نمودار خارجی عقیده درونی به اسلام و بندگی خدا است.بنابر این مساجد که محل عبادت است، از عمق نهاد دین سرچشمه میگیرد و اسلوب کلی آن باید با متن مکتب، ناهمگون نباشد.
بی جهت نیست که مسجد، «خانه خدا»بحساب آمده است.و بی سبب نیست که ساختن و آباد کردن«مساجد خدا»، کار کسانی شمرده شده که به خدا و روز قیامت، باور داشته و عمل صالح کنند انما یعمر مساجد الله…توبه-18) پس مسجد، به متن مذهب و عقیده مرتبط است. در واقع، این اسلام نبود که دعوت به تزئین مساجد و ساختن بناهای مرتفع و معماریهای شگفت و پر شکوه بنام مسجد کرد.چرا که با توجه به فلسفه وجودی مسجد (خانه خدا، خانه عبادت و…) شکل مسجد اسلامی روشن است.
بلکه این هنر بود که مسجد را بعنوان ظرفی مناسب و زمینهای مستعد برای بروز و تجلی و نمود پیدا کردن یافت. و این هنرمندان بودند که روح تفاهم آمیز مکتب را، در رابطه با هنر متعهد شناختند و به استقبال آن رفتند.
معماری مسجد
آنچه از مطالب گذشته بدست میآید، اینستکه مسجد در اسلام، بر مبنای سادگی و دوری از تجمل و تزئین استوار است و عظمت آن در سادگی است.درست است که مساجد، سنگ زیر بنای تمدن مسلمین است و با آئین جدید اسلام، همراه و هم جهت پدید آمده و شکل گرفته است، لکن تمدن مسلمین هم ویژگیهائی داشته و دارد که به برخی از آنها در بحث«مدنیت و معنویت»اشاره شد. این خصوصیات، در کیفیت و سبک ساختن مساجد هم اثر گذاشته است. بعنوان مثال، از مستحبات مسجد، روباز بودن و نداشتن سقف است.مسجد پیامبر در آغاز چنین بود و بعدا بخاطر مقابله با ریزش باران یا تابش خورشید، بر سر و روی نماز گزاران، سایه بانی از شاخ و برگ نخل زدند. بعضی از فقهاء، در بیان حکمت این استحباب گفتهاند:از جمله اسباب قبول نماز و استجابت دعا، نبودن حائل و مانعی بین نمازگزار و آسمان است.
گر چه بین خدا و بنده، هیچ چیزی حائل نیست و خداوند همه جا حضور دارد، ولی طبیعی است که عبادت و دعا در زیر آسمان، با دعای در زیر سقف فرق دارد و در فضای باز و زیر آسمان، انسان احساس قرب و معنویتبیشتری میکند. آنچه که در ابتدا معمول بوده، داشتن حداکثر سایه بان و داربست مانندی همچون یک کپر یا خیمه بوده است و در زمان خلفای بنی امیه و بنی عباس، سقفهای تزیین شده پیدا شد، چیزی که مورد کراهت ائمه بود و اشاره میکردند که:اگر قائم ما قیام کند اینگونه مساجد را از بین میبرد و در برخی از احادیث، بعنوان نکوهش از کار افراد دوره آخر الزمان و بیان اوصاف آن عصر، آمده است که:خانهها میسازند و قصرهای محکم بر پای میدارند و مساجد را آرایش میدهند: (یبنون الدور و یشیدون القصور و یزخرفون المساجد)
آنچه که در اینگونه احادیث، با تعبیر«زخرف»بیان شده، منظور، تزئین به طلا و جواهرات است، نه هر تزیین دیگر.
از جمله مستحبات مسجد، مسطح بودن مناره با دیوار و سقف مسجد است.چرا که مناره برای آن بوده که مؤذن بر فراز آن رفته و اذان بگوید.بطور طبیعی بلند بودن مناره، با توجه به وضع خانههای آن روز-و امروز هم-موجب اشراف داشتن بر خانههای اطراف و در نتیجه، سلب امنیت و آسایش از همسایگان مسجد میشده است و با بالای دیوار و مناره رفتن، مردم در خانههای خود تامین نداشته و ندارند.
به یک نقل، توجه کنید: «از جمله مکروهات، بالا بودن مناره از سطح مسجد است، زیرا بخاطر اشراف مؤذنها به خانههای همسایگان، موجب اذیت اهل خانه میشوند…»[2]
آنچه روشن است اینکه مساجد اسلامی در آغاز، فاقد چیزی بنام مناره بوده و احداث آن، یک پدیده ثانوی است و به صورت مرتفع و بر افراشته، که از دور نمایان باشد، از جای دیگر اقتباس شده است.
«مناره از بنای آتش پرستان است که در بالای آن، آتش میافراختند، تا اهل شهر درخشش آنرا بنگرند و پرستش نمایند.سپس آن مکان را مسلمین برای اذان گفتن اختصاص دادند و نظیر آنرا در مساجد ساختند.»[3] بنا به نقلی دیگر:«در زمان پیامبر، مناره نبود و اذان بر بام مساجد گفته میشد.حتی قبل از آنکه مسجد ساخته شود، اذان توسط بلال حبشی، بر پشتبام بلندترین ساختمان گفته میشد.بعدا برای مسجد و اذان، مناره ساخته شد.»[4]
شاید در همین رابطه اشراف بوده، آنچه که از امام باقر _ علیه السلام _ در باره حضرت امیر، نقل شده که:به مناره بلندی گذر کرد و دستور به خراب کردن آن داد و سپس فرمود:مناره بالاتر از سطح مسجد نباشد. (ان علیا مر علی مناره طویله فامر بهدمها، ثم قال:لا ترفع المناره الا مع سطح-المسجد) .[5]
در زمان«عمر بن عبد العزیز»، توسط او برای مسجد پیامبر، چهار مناره در چهار گوشه مسجد ساخته شد و ساختن مناره از زمان«ولید بن عبد الملک»به بعد، زیاد شد.[6]
به نقل همان کتاب:«اسلام از تزیین مساجد نهی کرده، زیرا هدف از ساختن مساجد، حفظ مردم در مقابل سرما و گرماست و تزیین مساجد، دلها را از روی آوردن به طاعت، باز میدارد و خشوعی که بمنزله روح عبادت است از بین میرود.و از«البحر الزخار»نقل شده که:تزیین حرمین (مدینه و مکه) با رای و نظر موافق علماء نبوده بلکه دولتمردان جبار، بدون اجازه گرفتن از اهل فضل، آنرا انجام دادهاند و مسلمین و علماء هم، بدون رضایتسکوت اختیار کردهاند.و فقهاء گفتهاند که:صرف موقوفات در آرایش و تزئین مساجد با طلا و رنگ آمیزی جایز نیست.»[7]
بر بنای ساده و خشتی و چوبی مسجد زمان حضرت رسول، پس از وی، دگرگونیهائی افزوده گشت و نقش و نگار بر سنگ در دیوارها، و همچنین احداث ستونهای سنگی دارای نقوش و سقفهائی مزین و آراسته پدید آمد.گر چه این، جزء آن تزئینهای ممنوع نبود، ولی در عین حال با اعتراض بعضی صحابه مواجه بود.و صاحب کتاب«فتح العلام»نقل کرده که:«اولین کسی که مساجد را تزیین کرد، «ولید بن عبد الملک»بود و بسیاری از اهل علم بخاطر ترس از فتنه و آشوب، سکوت کردند.»[8]
احداث«مقصوره»و محراب
به تدریج، مساجد از حالتسادگی خود بیرون رفت و از جمله چیزهائی که در بنای مساجد احداث و ابداع شد، ساختن اطاقکها و غرفههائی بود بنام«مقصوره»یا«محراب»، برای نماز یا خطبه و سخنرانی. شکل آن غیر از محرابهائی بود که در مساجد کنونی موجود است.ساختن این اطاقکهای مخصوص خطیب و امام جماعت، که اکثرا جنبه ایمنی داشت و هنگام نماز و خطبه، نوعی فاصله با مردم ایجاد میکرد، بدعتی بود که حتی امیر المؤمنین _ علیه السلام _ با آن مخالفت و مقابله میکرد و حتی در احادیث آمده است که آنحضرت، هنگام برخورد با چنین موضعهائی در مساجد، آنها را میشکست و میفرمود که اینها شبیه قربانگاههای قوم یهود است! (عن علی علیه السلام انه کان یکسر المحاریب اذا راءها فی المساجد و یقول:انها کمذابح الیهود.)[9]
آنچه که در احادیث مکرری با عنوان محراب یا مقصوره آمده است و نهی شده، از این قبیل بوده است.
محراب، که به معنای محل جنگ، صدر مجلس و محل ایستادن امام جماعت در مسجد است، به معنای غرفه و اطاقک هم میباشد. و محراب به این معنی، در زمان پیامبر نبوده و در عهد خلفای بعد، از زمان عمر بن عبد العزیز به بعد ساخته شده است.و اگر در برخی روایات هم تعبیر«محراب النبی»بیان شده، منظور محل نماز و مصلای اوست. «مقصوره»هم، اطاقکی است که دارای یک دریچه است و مردم، از آنجا به پیشنماز نگاه میکردند و عثمان، اولین کسی بود که در مسجد، مقصوره ساخت.و این، بدنبال کشته شدن عمر بود.و هنگامیکه عثمان خلیفه شد، مقصورهای کوچک ساخت که داخل آن جای میگرفت و نماز میخواند.[10]
در این رابطه بعنوان مثال، عمل«مروان بن حکم»، خلیفه اموی، قابل ذکر است.وی، بدنبال حادثه سوء قصدی که به او شد و کسی با چاقو به او زد و قصد ترورش را داشت و بالاخره دستگیر و زندانی و پس از مدتی، اعدام شد، به فکر ساختن مقصورهای محکم افتاد و مروان، اولین کسی بود که در مسجد، مقصوره را با سنگهای نقش و نگاردار ساخت و برایش دریجه قرار داد.معاویه هم بعد از ماجرای سوء قصدی که به او شد، در مسجد، مقصوره درست کرد.[11]
ظاهرا در مورد برخی از اینان، همچون معاویه، سبب اختیار این مقصورهها، شهادت علی _ علیه السلام _ و بعضی دیگر در مسجد و در اثناء نماز بوده استیا بخاطر نوعی اظهار بزرگی و جبروت بوده، بخاطر دور ماندن و پوشیده ماندن از مردم، که این مقصورهها را ساختند تا هنگام نماز، داخل آن شده و از مردم، پنهان بمانند.[12]
پی نوشت ها:
[1] . دانش مسلمین،محمد رضا حکیمى،ص 25[2] . المساجد و احکامها فى التشریع الاسلامى:جناتى،ص 146
[3] . تاریخچه و احکام مساجد و مشاهد:حسن مظفرى معارف،ص 38 به نقل از میبدى.
[4] . مساجد الکوفه،کامل سلمان الجبورى،چاپ جف،1397 ه،صفحه 13.
[5] . وسائل الشیعه،ج 3 ص 505
[6] . مساجد الکوفه،ص 14-15
[7] . مساجد الکوفه،ص 10
[8] . مساجد الکوفه،ص 11
[9] . وسائل الشیعه،ج 3،ص 510
[10] . مساجد الکوفه،کامل سلمان الجبورى،ص 16
[11] . مساجد الکوفه،کامل سلمان الجبورى،ص 16
[12] . المساجد و احکامها،ص 151