نویسنده:سپهر نیک گوهر
منبع: روزنامه قدس
1) معمولاً رسم این است که هر هنری را به مذهبی و غیرمذهبی تقسیم کنند. این تقسیم بندی در آیین یهودیت و مسیحیت وجود دارد و انصافاً برای تحلیل ماهیت هنر در آن ادیان جواب می دهد. اما این تقسیم بندی برای اسلام و تمدن اسلامی چندان جوابگو نیست، زیرا اسلام برخلاف این دو دین، صاحب آرا و مواضع سیاسی و اجتماعی بسیاری است.بی تردید اسلام تنها دینی در تاریخ است که پیامبر آن زعامت سیاسی و اجتماعی جامعه را نیز بر عهده دارد و از این لحاظ منحصربه فرد است. به همین دلیل همان طور که در این دین حنیف شاهد آموزه های معنوی و اخلاقی بسیاری هستیم، با آرای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی زیادی نیز روبه رو می شویم. همین تفاوت اسلام با دو دین ابراهیمی دیگر و همچنین ادیان معنوی موجود در تاریخ سبب شده عبادتگاه مسلمانان نیز با عبادتگاه دیگر ادیان تفاوتهایی داشته باشد. در طول تاریخ اسلام – بخصوص در صدر آن – مسجد نه تنها جایی برای نیایش، بلکه محلی برای تصمیمهای مهم سیاسی و اجتماعی مهم نیز بوده است. حتی در برخی زمانها مساجد مدرسه و محکمه قضایی هم بوده اند. نمازجمعه نمادی از این روح اجتماعی اسلام است که در مسجد برگزار می شود. در این مراسم علاوه بر آموزه های معنوی و اخلاقی تحلیلهای اجتماعی و سیاسی نیز مطرح می شود. به نظر برخی پژوهشگران، در هر تحلیل تطبیقی که میان اسلام و دیگر ادیان بخصوص مسیحیت صورت می گیرد، این تفاوت مهم باید لحاظ شود.
2) قرآن در چند جا از عنوان «مسجد» نام برده است در سوره توبه آیات 17 و 18 تصریح شده است: «مشرکان را نرسد که مساجد خدا را آباد کنند، در حالی که به کفر خویش شهادت می دهند. آنانند که اعمالشان به هدر رفته و خود در آتش جاودانند. مساجد خدا را تنها کسانی آباد می کنند که به خدا و روز بازپسین ایمان آورده و نماز برپا داشته و زکات داده و جز از خدا نترسیده اند، پس امید است که اینان از راه یافتگان باشند.»به نظر تعدادی از مفسران، منظور این آیه نگهداری از مسجدالحرام است، هرچند از معنای آیه این گونه برداشت می شود که مسجد تنها به معنای اسلامی اش در اینجا مدنظر نیست و هرگونه نیایشگاه مورد توجه است زیرا حتی مشرکان مدعای داشتن آن را دارند. همچنین در آیه 107 همین سوره آمده است: «و آنهایی که مسجدی اختیار کردند که مایه زیان و کفر و پراکندگی میان مؤمنان است و [نیز] کمینگاهی است برای کسی که قبلاً با خدا و پیامبر او به جنگ برخاسته بود و سخت سوگند یاد می کنند که جز نیکی قصدی نداشتیم ولی خدا گواهی می دهد که آنان بی تردید دروغگو هستند.» مشخص است که لفظ مسجد در این آیه نیز دلالت بر هرگونه حرمی می کند، زیرا کافران نیز آن را می سازند. در این زمینه، همچنین در آیه 40 سوره حج آمده است: «همان کسانی که به ناحق از خانه هایشان بیرون رانده شدند [آنها گناهی نداشتند]جز اینکه می گفتند پروردگار ما خداست و اگر خدا بعضی از مردم را با بعضی دیگر دفع نمی کرد، صومعه ها، کلیساها، کنیسه ها و مساجدی که نام خدا در آنها بسیار برده می شود سخت ویران می شد و قطعاً خدا به کسی که [دین] او را یاری می کند یاری می دهد…» این آیه نیز هرچند در باب مساجد است، اما به نوع خاصی که یک بنای عبادی باید باشد اشاره ای ندارد. بنابراین این گونه برداشت می شود که قرآن هیچ اشاره ای به نوعی خاص از معماری و تزیین مساجد ندارد و کلیت امر را مشخص کرده است. این نکته در باب بسیاری از موضوعات دیگر هم برقرار است. به طور مثال وقتی قرآن به علم، هنر یا تفکر اشاره می کند، نوع خاصی از آن را پررنگ نمی کند و کلیت امر را مدنظر قرار می دهد.البته در این مورد، مسجدالحرام و مسجد الاقصی به دلیل اهمیت خاصشان منحصر به فردند و قرآن تنها بر این مساجد تأکید خاصی روا داشته و آنها را با نام مشخص کرده است.
3) نمازهای یومیه و همچنین نماز جمعه که از سوی اسلام مطرح شدند و اسلام به جماعت برگزار کردن آنها تأکید داشت بحث ساختن مساجد را مطرح کرد. مباحث فراوانی در باب جنبه های مختلف نماز مطرح شده اند و این آیین عبادی از جنبه های گوناگون فردی و اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. با وجود این، بد نیست برای تحلیل وضعیت معماری مساجد از خانه رسول خدا (ص) شروع کنیم که هم اکنون محل دفن ایشان نیز هست. آن گونه که از روایات و متون زیادی برداشت می شود، این خانه جایی برای عبادت نبوده و ایشان کارهای فردی، سیاسی و اجتماعی خود را در آن به انجام می رساندند. البته برخی از ویژگیهای آن در ساختن مساجد مورد توجه بودند که به این نکته نیز اشاره خواهیم کرد !این خانه یک صحن بزرگ داشت که دو محوطه سایبان دار در آن موجود بود، یکی در سمت جنوب و متشکل از دو ردیف تنه نخل با سقفی توخالی که این سایبان برای نشان دادن سمت قبله هم مورد استفاده قرار می گرفته است. در جانب شرقی هم اتاقهایی بود که خانواده پیامبر(ص) درآن زندگی می کردند که در اتاقهای آن به صحن باز می شد و ایشان در یکی از این اتاقها به خاک سپرده شده اند. پیامبر اکرم (ص) برای مراسم رسمی مردم را به بیرون از شهر و به مصلی می بردند؛ هرچند اطلاعی از نوع مصلی های آن زمان به دست ما نرسیده است.
4) دو مسجد بزرگی که در صدر اسلام ساخته شدند مساجد «دمشق» و «قرطبه» هستند. مسجد بزرگ دمشق در سالهای 85 تا 94 هجری به دست خلیفه اموی ساخته شد. این مسجد دارای برجهای چهارگوشی است که به عنوان مناره مورد استفاده قرار می گرفتند و فقط یکی از آنها بر جای مانده است. شکل و ابعاد این مسجد از پرستشگاهها و صحنهای مقدس معابد رومی بسیار تأثیر پذیرفته است. این بنا سه ورودی اصلی دارد که ورودیهای غربی و شرقی آن بخشی از ترکیب هنر عهد عتیق است. ورودی شمالی نیز ترکیب عهد عتیق داشته، اما نوسازی شده است. ورودی جنوبی نیز قبله را نشان می دهد. مسجد در سه جانب به وسیله رواقهایی احاطه شده و در جانب چهارم یا جنوبی نیز از سه فرش انداز تشکیل شده است. فرش انداز به راهرو میان دو ردیف ستون در شبستانهای ستوندار می گویند. فرش انداز اصلی به یک تورفتگی بزرگ در دیوار عقب منتهی می شود که این تورفتگی در همه مساجد به «محراب» معروف است. بیشتر معماریها و نقاشیهای دور مسجد از معماریهای مسیحی الهام گرفته شده است. بنای نامتعارف هشت ضلعی ای بر روی ستونهای گوشه شمال غرب واقع شده که باتوجه به روایات، خزانه مسجد اولیه بوده که بیت المال مسلمانان در آنجا نگهداری می شده است. مسجد «قرطبه» سرگذشتی پیچیده تر دارد و تاریخ آخرین ساخت آن به دست مسلمانان به سال 366 هجری می رسد.این مسجد نوزده در دارد و طرح اصلی تزیین آن یعنی طاق نعل اسبی که در مربعی قرار دارد به روشی است که قبلاً در دروازه «سن استفان» دیده شده است. در جوار یکی از درهای شمالی مناره ای چهارگوش قرار دارد و هم مسجد هم صحنی به اضلاع 58 در 120 متر موجود است. جانب جنوبی صحن رو به تالاری بزرگ مرکب از 19 فرش انداز باز می شود. عرض این فرش اندازها با هم متفاوت است. دراین مسجد تزئینهایی از مرمر و کاشی وجود دارد .
5) این مساجد مانند مساجد دیگری که در دو – سه قرن اول هجری ساخته می شدند بسیار بزرگ بودند. این امر بدان دلیل بوده که این مساجد بنا بوده جمعیت زیادی از شهر را برای نماز جمعه و دیگر مراسم گردهم آورد. مساجد جامع بر خلاف مساجد محلی از حاکمیتهای محلی بودجه ای را نمی گرفتند و حاکمیت مرکزی با توجه به اهمیت آنها، بودجه هایشان را تأمین می کردند. در حالی که میان مسجد دمشق و قرطبه اشتراکاتی وجود دارد، تفاوت عمده آنها به قسمت سرپوشیده بر می گردد. بنای سوری، از ترکیبی متوازن و منظم برخوردار است، در حالی که مسجد قرطبه بنایی نامتقارن دارد. شاید این نامتقارنی به علت اصلاحات و مرمتهای زیادی باشد که در آن صورت گرفته است. هرچند همه این الحاقها به پیروی از ترتیب اولیه قوسها و ستونهای اصلی صورت گرفته اند. درهای زیاد مسجد قرطبه به موقعیت آن و برای سادگی دسترسی افراد بدان بر می گردد، اما اندکی درهای مسجد دمشق به پیروی آن از بناهای رومی متکی است.
6) پرسش مهمی که در زمینه معماری مساجد اسلامی وجود دارد، درباره ستون دار بودن مساجد صدر اسلام است. پژوهشگران معتقدند این امر سبب می شد مهمترین تکیه گاه به عنصری واحد متکی باشد، بنابراین در صورت امکان، گسترش آن در هر جهتی میسر شود. در بسیاری از موارد این مساجد ادامه ستونهایی بودند که قبلاً وجود داشته اند و بدانها ستونهایی شبیه ستونهای قبل اضافه شده اند. به همین دلیل، برخی پژوهشگران این ستونها را ناشی از اقتباس از معماری مصر باستان یا هخامنشیان می دانند که برای چند سده از رونق افتاده بود. برخی نیز این ستونها را تقلید گونه ای از خانه بسیار ساده حضرت محمد(ص) می دانند که با تعدادی از تنه های نخل در دو انتهای شمالی و جنوبی محوطه ای باز قرار داشتند، موجود بودند. شاید این خانه اولین نمونه بنا با شیوه سقف متکی بر ستون باشد که بعداً در عراق گسترش یافت. همچنین برای اولین بار در مسجد کوفه است که ترکیب سقف متکی بر ستون را می بینیم . این زمانی است که مسلمانان در دوره خلیفه دوم به این فکر افتاده بودند که مسجد بنایی ویژه است و استفاده از آن روشی مهم برای ارتباط میان مسلمانان و انجام امور اجتماعی و حتی سیاسی است. البته در این میان نمی توان تأثیرپذیریهای معماری اسلامی از معماریهای بومی را نادیده گرفت. مشکل اصلی در عراق با شهرهای اسلامی اش، حفظ نوعی نظم و حالتی از جامعه بود. که به همین دلیل خلیفه دوم مقرر نمود مسجد جامع یا مسجدی برای کل جامعه مسلمانان ساخته شود. در این میان، هیچ ایده ای جز شیوه های گران و سنگین معماری ساسانی وجود نداشت و آنچه در نتیجه این وضع اتفاق افتاد، ابداع محلی برای آسان برپا کردن فضای بزرگ با سقفی مسطح یا شیبدار بود که بر ستونهایی استوار می شد. اگر چه نمی توان نقش و تأثیرپذیری از معماری هخامنشیان، مصریان و رومیان را نیز نادیده انگاشت.