نگرش قرآن به شادی و سرور
انسان موجودی است که نسبت به تحولات و حوادث محیطی خویش واکنش نشان می دهد.
واکنشهای انسان درهنگام برخورد با عواملی که برایش مثبت تلقی شود به صورت شادی و خوشحالی و هنگامی که در برابر مشکلی یا حادثه ای ناگوار قرارگیرد به شکل گریه و اندوه نمایان می شود.
نویسنده مقاله کوشیده است که به بررسی اجمالی سرور و شادی و لزوم اعتدال درآن بپردازد.
اینک مطلب را با هم از نظر می گذرانیم:
سرور به معنای شادی، آثار و فرح به معنای خوشحالی دو واکنش عاطفی و هیجانی بشر نسبت به اموری است که در او تاثری را برانگیخته است. به این معنا که انسان نسبت به امور و مسایل درونی و بیرونی پس ازشناختی حتی اجمالی از راه حواس و یا تفکر و یا شهود، واکنش هایی را بروز می دهد که از آن میان می توان به واکنش های درونی و عاطفی غم واندوه و در مقابل شادی و سرور و یا واکنش های هیجانی بیرونی چون گریه و یا خنده و تبسم اشاره کرد.
بنابر این واکنش هایی چون تبسم و خنده که بیانگر بروز و ظهور هیجانی تاثر عاطفی انسان است همان خوشحالی و فرح است گاه در حالتی باطنی از آن به سرور و شادی یاد می کنند.
به سخن دیگر به نظر می رسد که انسان هنگامی که تحت تاثیر عاطفی امری مثبت قرار می گیرد در درون و باطن خویش نوعی واکنش مثبت نشان می دهد و عواطف و احساسات وی متاثر از آن می شود که از آن به سرور و شادی درونی یاد می شود که بروز و ظهور آن به شکل هیجانی خنده و تبسم همان خوشحالی و فرح است. درمقابل واکنش عاطفی و احساسی آدمی به امری منفی نیز به دو شکل غم واندوه و حزن درونی و گریه و مویه بیرونی خود را نشان می دهد.
سرور، شادی پنهان
به نظر می رسد که بیش تر مردم وحتی بسیاری از محققان و پژوهشگران تفاوت های معناداری درواکنش های آدمی به شادی و خوشحالی (درمقابل سرور وفرح) قایل نیستند. (به نظر می رسد که انتخاب واژه خوشحالی در مقابل واژه عربی فرح و شادی در مقابل سرور انتخابی ازسر ناچاری است و شاید اگر عکس عمل می شد بهتر بود؛ زیرا در خوشحالی سخن از حال خوش است که بیانگر واکنش امری درونی است که درمقابل آن شادی قراردارد که امری بیرونی است به هرحال منظور تفاوت هایی است که میان دو مفهوم سرور و فرح در فرهنگ و ادبیات قرآنی است.) با آن که این تفاوت ها وجود دارد و از این برای هر یک حکم خاصی می توان بیان کرد و آثار خاصی نیز بر آن مترتب نمود.
واکنش های عواطف انسان
عواطف آدمی متاثر از امری بیرونی که از راه حواس درک می شود و یا درهنگام تفکر به چیزی و یا شهود امری درونی پدید می آید واکنش های دوگانه دارد که با توجه به واکنش های ظهوری و بروزی آن می توان به چهار دسته بخش کرد.
1- غم و اندوه: واکنش آدمی نسبت به امری که آن را تلقی به منفی می کند و از نظر احساسات و عواطف روحی و روانی درراستای خواسته ها و نیازهای کمالی خویش نمی یابد، غم واندوه و حزن است. غم و اندوه بیشتر بلکه در همه مواردم برخاسته از نگرش منفی نسبت به امری است که اتفاق افتاده و فقدان آن را به معنای نقصان و کمبود برای خود می یابد. حالت دیگری که دراین جا می توان تصور کرد مساله خوف و ترس است که نسبت به فقدان چیزی در آینده است که خود عامل تاثیرگذار بر روح و روان آدمی است. از این رو در آیات قرآنی درباره مومنان به عدم حضور حزن و اندوه و یا ترس و خوف اشاره شده و بیان گردیده است که مومنان واقعی در دنیا و آخرت مردمانی هستند که متاثر از جنبه های منفی نیستند و احساسات و عواطف خود را مدیریت و مهار و کنترل می کنند؛ زیرا بینش و نگرشی دارند که آنان را از متأثر شدن واقعی و غیرمهار شده باز می دارد؛ هر چند که به طور طبیعی واکنش های احساسی و عاطفی به عنوان انسان از خود بروز می دهند ولی به شکل پایداری نیست که از آن به حزن و اندوه و یا خوف یاد شود. خوف و حزن به حالتی از حالتی های احساسی و عاطفی گفته می شود که در آن عنصر پایداری وجود داشته باشد. اما اگر شخصی در برابر امری منفی واکنش طبیعی و احساسی به دو شکل درونی شده و یا بیرونی شده ابراز کند ولی از عنصر و مولفه های پایدار و دوام حالت و واکنش برخوردار نباشد نمی توان آن را به عنوان حزن و اندوه و یا خوف و ترس یاد کرد. بنابراین تنها زمانی سخن از اندوه و ترس به میان می آید که از عنصر پایداری و دوام حالت برخوردار باشد و این گونه است که خداوند درباره مومنان می فرماید: آنان اندوهی نسبت به گذشته و فقدان امری و یا حالت ترس نسبت به آینده و از دست دادن چیزی رنج نمی برند و این دو مسئله آرامش و آسایش آنان را به هم نمی زند.
2- گریه و مویه: واکنش احساسی و عاطفی شخص نسبت به هر امر منفی که به سبب فقدان آن یا ترس از فقدان آن در آینده به شکل بروز و ظهور احساسات در صورت و بدن و حرکات باشد، حالت دیگری است که می توان تصور کرد. اگر تأثر آدمی از امری احساسی و عاطفی به شکل هیجانی باشد بستگی به درجات تأثرپذیری فرد و عامل تأثیرگذار به دو شکل غم در چهره و صورت همانند تبسم و یا حرکات بدنی چون گریه و مویه بروز و ظهور می کند. من اصطلاح و نامی برای حالت ظاهری که تنها در چهره بدون حرکات بدنی باشد در زبان فارسی نیافتم و به همین اکتفا می شود که این حالت را غم ظاهری در چهره و اندوه شماریم. شاید واژه اندوه بهترین واژه برای این حالت و بیان آن باشد. اما در زبان فارسی به حرکاتی که برخاسته از تأثر شدید آدمی به غم و اندوه باشد واژگانی چون گریه و مویه و یا حالتی که برخی از آن به چمباتمه زدن یاد می کنند بهترین شکل توضیح مطلبی باشد که در این جا مراد و مقصود نویسنده است.
3- سرور و خوشحالی (به نظر می رسد که واژه خوشحالی بتواند در برابر سرور قرار گیرد و شادی را در مقابل واژه عربی فرح قرار دهیم. بالاخره انتخاب واژگانی با خواننده است که بهترین را برگزیند و ما در این جا تنها به بیان حالت و توضیح و تشریح آن بسنده می کنیم): گاه شخص متأثر از امری مثبت چون به دست آوردن چیزی و یا کشف و یافتن امری و یا قرار گرفتن در وضعیتی در حال و یا آینده واکنش هایی از خود بروز می دهد. این امر نیز همانند حالتی است که نسبت به امر منفی دارد. از این رو واکنش هایی طبیعی است که می تواند لحظه ای و زودگذر باشد که امری غیرکنترلی و به دور از دسترس بشر و مدیریت آن است. هر چند برخی با تلاش و کوشش کاری می کنند تا هر گونه احساسات خود را کنترل و مدیریت کنند و به شکلی بی احساس نشان می دهند و مردم ایشان را افرادی بی عاطفه و بی احساس می شمارند ولی این مسئله واقعیت ندارد؛ زیرا اینان تنها واکنش های خود را نسبت به امور جزیی مدیریت و مهار می کنند و درحقیقت احساسات شدیدی ندارند و کم تر حتی تحت تأثیر طبیعی و معمولی هستند با این همه این دسته از انسان ها نیز در هر حال در شداید و مشکلات و یا اموری که عواطف و احساسات را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد به طور طبیعی واکنش نشان می دهند. آن چه ما در کاربردهای واژگانی داریم نسبت به واکنش های پایدار و تا اندازه دایمی است. به این معنا که واژه سرور و خوشحالی برای واکنش مثبتی است که به نسبت پایدار می باشد. این شکلی از تأثر آدمی است که در درون خود احساس شعف و سرور می کند. قرآن در آیات بسیاری در ترسیم مومنان واقعی در دنیا و آخرت از سرور و خوشحالی آنان یاد می کند. درحقیقت خوشحالی و سرور از ویژگی های مومنان شمرده شده است.
4- فرح و شادی: فرح شکل بروزی و ظهوری شادی است که می تواند در چهره و یا حرکات بدنی باشد. شخص اگر تحت تأثیر امر مثبتی قرار گیرد نسبت به شدت و ضعف موثر واکنش هایی نشان می دهد که اگر تأثیر آن کم باشد به شکل تبسم و در حالت شدیدتر خنده و در صورتی که بسیار شدید باشد به شکل افراطی حرکات بدنی خود را نشان می دهد که در آیات قرآنی از آن به مرح یاد شده است. (مجمع البیان ج 7 و 8 ص 872 و نیز روح المعانی ج 13 جزء 24 ص 132) در برخی از آیات شادی افرادی که به دنبال دست یابی به سرمایه های مادی و آسایش و معیشت بسیار پدید می آید به عنوان بطر یاد شده است. راغب اصفهانی در مفردات ص 129 بطر را به معنای نشاط و شادمانی بیش از اندازه دانسته است.
ناگفته نماند که واکنش های آدمی نسبت به امور تأثیرگذار در روان و احساسات و عواطف با توجه به اختلاف روحیات و احساسات هر یک مختلف و متفاوت است و شدت و ضعف دارد. برخی از امری به شدت متأثر می شوند درحالی که در دیگری تأثری را برنمی انگیزد و یا تأثر اندکی را به جا می گذارد. بنابراین در یکی موجب سرور و در دیگری فرح و در برخی حتی موجب رقص و حرکات بدنی به عنوان واکنش های غیرمدیریت شده می شود.
به نظر می رسد که در حوزه شادی و خوشحالی یعنی فرح و سرور می بایست به تفاوت های آن توجه کرد؛ زیرا برای هر یک حکم خاصی است. در این جا تنها به شادی و خوشحالی یعنی فرح و سرور پرداخته می شود تا دیدگاه قرآن از مسئله دانسته شود.
اعتدال در ابراز احساسات و عواطف
نگرش قرآن به خوشحالی و سرور نگرشی مثبت است و احکامی که برای آن بیان می شود برخاسته از این واقعیت است که از نظر قرآن سرور امری مطلوب برای آدمی است و حتی به عنوان یکی از ویژگی های بهشتیان می کوشد تا این معنا را منتقل کند که سرور و خوشحالی امری مطلوب می باشد که مومنان می بایست از آن در دنیا نیز برخوردار باشند؛ زیرا خوشحالی بیان گر این معناست که شخص در حالت آرامش است و آرامش در سایه ایمان امری مطلوب است و خداوند ایمان را برای ایجاد خوشحالی و فرح اصلی اساسی می شمارد. به این معنا که خوشحالی یکی از بازتاب های ایمان به خداوند است و کسی که از ایمان واقعی برخوردار می باشد در حالتی از سرور و خوشحالی قرار دارد.
با این همه قرآن از مردم می خواهد که در بروز احساسات و عواطف خویش نسبت به امور مثبت کنترل و مدیریت احساسات را در اختیار گیرند. این بدان معناست که بیرون از حوزه واکنش های طبیعی و ناخواسته می توان کاری کرد که تسلط بیش تری بر احساسات و عواطف داشت و نگذاشت که واکنش های احساسی و عاطفی مدیریت عقل و هوش را از آدمی سلب کند. تأثرپذیری در حد و اندازه هایی مفید و سازنده است اما می بایست در حد اعتدال باشد.
خداوند در آیه 75 سوره غافر خروج از اعتدال در بروز احساسات مثبت را نکوهش می کند و حتی آن را عاملی برای دوری از حق می شمارد. در این آیه فرح که به معنای ابراز احساسات به شکل خنده و حرکات بدنی است را امری نمی داند که بتوان به عنوان حالت دایمی مثبت ارزیابی کرد. اگر سرور به معنای خوشحالی امری خوب باشد که حتی در حالت چهره به شکل تبسم بروز کند مفید و در جلب اعتماد و گرایش مردمان سازنده و در افزایش کنش های ارتباطی مثبت موثر است چنان که پیامبر همواره با تبسم با مردمان رو به رو می شده است اما خنده و فرح امری مثبت تلقی نمی شود به ویژه اگر که بر پایه ناحق واموری باشد که در شکل تمسخر و استهزای دیگری باشد. برخی از مردم برای دست انداختن دیگری می خندند و خنده ها و فرح ایشان ریشه در امری باطل دارد. این گونه فرح و ابراز احساسات به دو جهت نادرست است؛ زیرا هم موجب می شود که شخص خود را از حالت طبیعی و هوشیاری بیرون برد و هم دیگری را دست اندازد. در حقیقت فرحی که ریشه در امر باطلی دارد از نظر اسلام و قرآن مذموم است از این امر بدتر و ناپسندتر مرح است که شکل افراطی فرح است و شخص مدیریت رفتار و حرکات خویش را در اختیار احساسات و عواطف می گذارد و به شکل افراطی شادی و سرور خویش را ابراز و اظهار می دارد.
افراط در شادی از نظر قرآن امری مذموم است به ویژه که این امر برخاسته از تصویری نادرست از جهان و مسایل شناختی باشد. بسیاری از مردم واکنش های نادرست در برابر نعمت ها از خود بروز می دهند و هنگامی که خداوند به ایشان نعمتی را ارزانی می دارد به سرعت تحت تاثیر آن قرار می گیرند و واکنش های عاطفی ایشان بیرون از مدیریت عقلی و هوشی است. این گونه است که شادی و خوشحالی ایشان همانند و غم واندوه آنان حالت طبیعی ندارد. وقتی به چیزی می رسند در پوست نمی گنجند و هنگامی که چیزی را از دست می دهند به زمین و زمان ناسزا می گویند و کفر و ناسپاسی می ورزند. (هود آیه 9 و 10 و نیز شوری آیه 48)
آثار افراط در شادی
چنان که گفته شد شادی بروز و ظهور خوشحالی و سرور درونی است که به شکل هایی چون تبسم و خنده و نیز قهقهه و حرکات بدنی که از این دو حالت اخیر به فرح و مرح یاد می شود خود را نشان می دهد. قرآن برای فرح و مرح آثاری چند را بیان می کند که می توان به شرک به خدا (غافر آیه 73 و 75) غفلت از خدا و تاثیرگذاری آن در امور و مسایل هستی و ربوبیت و مدیریت وی (همان) گمراهی و ضلالت (همان) و در نتیجه هلاکت و نابودی (قصص آیه 58) اشاره کرد.
ریشه این گونه افراط در شادی را می بایست در روحیه فخرفروشی (لقمان آیه 18) و تکبر و غرور (همان) جست و جو کرد.
حکم مرح و بطر و فرح
آیات قرآنی شادی که به شکل های افراطی فرح البته به غیر حق یا بطر و مرح باشد امری مذموم و ناپسند می شمارد و از خروج مستانه مومنان حتی به سوی جهاد و جنگ نهی و باز می دارد. به این معنا که حتی اعمالی که خداپسندانه است نمی بایست آدمی را از حالت اعتدال بیرون برد و هر امری می بایست در دایره عقل و هوش مدیریت شود. به این معنا که اگر آدمی حتی در امور دینی و عمل به اعمال عبادی چون جهاد که مرگ را با خود همراه دارد از حالت اعتدال و تعادل بیرون رود امری مذموم است و خداوند به حکم فقهی از آن نهی نموده است؛ زیرا انسان نمی بایست مدیریت زندگی و رفتار خویش را به احساسات و عواطف بسپارد و می بایست همواره با عقل و هوش خویش احساسات را مهار و مدیریت نماید. (انفال آیه 45 و47 و از این روست که هرگونه افراط و زیاده روی در شادی که به شکل فرح و مرح و بطر است امری مذموم و ناپسند اخلاقی شمرده شده است و در آیات 37 و 38 سوره اسراء و نیز 18 لقمان از آن بازداشته است.
عوامل سرور و خوشحالی مومنان
مومنان واقعی همواره در خوشحالی و سرور هستند و آن را به شکل تبسم و نشاط نشان می دهند. علت این امر را می بایست در اموری چون اخلاص ایشان در امور و کارها و توحید محض دانست (انسان آیات 5 تا 11) خداترسی (همان) ایمان به حسابرسی آسان در قیامت و روز رستاخیز (انشقاق آیه 7 و9) عقیده به روز قیامت و پاداش بهشت و به روزی (حاقه آیه 19 تا 24 و نیز انسان آیه 10 و 11) که برخاسته از روحیه ایثارگری (انسان آیات 5 تا 11) و انفاق و اطعام به نیازمندان (همان) و شهادت طلبی (توبه آیه 111) و اعمال نیک و صالح (غاشیه آیه 8 و 9) است موجب می شود تا سرور و خوشحالی همه وجود ایشان را در برگیرد و هرگز حزن و اندوهی برگذشته و خوف و ترسی از آینده نداشته باشند.
آنان به سبب این که به تقدیر الهی در همه امور (حدید آیات 22 و 23) و حتی رزق و روزی (روم آیه 36 و 37) ایمان واقعی دارند و بر این باورند که خداوند مالک مطلق زمین و آسمان است (شورا آیه 48 و 49) بر هر تنگدستی و مصیبتی صبر می کنند (هود آیه 10 و 11) و همواره بر عمل صالح و نیک تاکید می کنند (همان) و این گونه است که برخوردار از آرامش روحی و روانی هستند.
منبع: کیهان