اخلاق اسلامی در نظام اداری از دیدگاه امام علی (ع)

اخلاق اسلامی در نظام اداری از دیدگاه امام علی (ع)

ضرورت اخلاق اداری
اگر اخلاق اداری در زندگی کاری انسان وجود و حضور داشته باشد، کار کردن شیرین و توام با رضایت شغلی و احساس رضایتمندی و خود شکوفایی از یک سو و رضایت مردم و پیشرفت امور و شکوفایی کار از دیگر سو است، و در نتیجه موجب رضایت خالق و بارش رحمتها و برکتهای او می شود.
خطرناکترین رویداد انسانی انحطاط اخلاقی و شکسته شدن مرزهای اخلاقی است که در این صورت هیچ چیز به سلامت نخواهد ماند و انسانیت انسان فرو می ریزد، و این امر در امور اداری از جایگاهی خطیر و ویژه برخوردار است. زیرا وقتی انسان از محدوده فردی خارج می شود و در پیوند با دیگر انسانها قرار می گیرد و این پیوند صورتی اداری می یابد، اگر اخلاق نیک حاکم بر روابط انسانی نباشد، فاجعه چندین برابر می شود. به همین دلیل است که والاترین ملاک در هر سازمان اداری متخلق بودن افراد به اخلاق انسانی است.
از منظر امیر مومنان علی (علیه السّلام) آنچه مایه برتری آدمیان و سبب والایی شان ایشان است، کرامتهای اخلاقی است و این کرامتها در اداره امور نقشی اساسی دارد. روایت شده که آن حضرت فرمود: «علیکم بمکارم الاخلاق فانها رفعه»
« بر شما باد به مکارم اخلاق که آن سبب والایی است. »
والایی مردمان و اعتبار آنان به مکارم اخلاق در ایشان است و کسانی که در جایگاه اداره امور قرار می گیرند، بیش از هر چیز به مکارم اخلاق و بزرگواریهای انسانی نیازمندند که روابط انسانها بدون کرامتهای اخلاقی، روابطی خشک و نادرست خواهد شد.

اهمیت نوع نگرش اداری
مهمترین مبنا در سامان یافتن اخلاق اداری، تصحیح بینش کارکنان و بسامان آوردن نوع نگاه آنان به خودشان و مردمان و مسئولان و وظایفشان است. زمانی که نگاه انسان به خود و مردم و مافوق خود و کار اصلاح شود و با نگاهی توحیدی و پاک به این امور بنگرد و براساس این نگاه عمل نماید، کار کردن عین خدمت کردن و عبادت نمودن و همپای لذت و شیرینی و همتای رشد و شکوفایی است.
اینکه انسان خود را چگونه ببیند و چگونه بیابد و چه جایگاهی در هستی برای خود قائل باشد، به شدت در اخلاق و رفتار او تاثیرگذار است. آن که خود را «عبد» می یابد و برای خویش «کرامت انسانی» و «عزت ایمانی» قایل است به گونه ای رفتار می کند، و آن که «عبد» بودن خود را از یاد می برد و برای خویش «کرامت» و «عزت» قائل نیست به گونه ای دیگر و متضاد با گونه نخست رفتار می نماید.
بنابراین از مهمترین اموری که باید به آن پرداخت، حفظ و رشد کرامت کارکنان نظام اداری، و ترمیم و تقویت کرامت ایشان است که اگر کارکنان نظام اداری خود را کریم ببینند، کریمانه رفتار می کنند و کرامت خود را با هیچ چیز معاوضه نمی نمایند. امیرمؤمنان علی(علیه السّلام) در سفارشی گرانقدر به فرزندش حسن(علیه السّلام) چنین فرموده است:
«اکرم نفسک عن کل دنیه، و این ساقتک الی الرغائب، فانک لن تعتاض بما تبذل من نفسک عوضاً»1
نفس خود را از هر پستی گرامی دار، هرچند تو را به آنچه خواهانی برساند، چه آنچه را از خود بر سر این کار می نهی، هرگز به تو برنگرداند.
بیرون شدن از بندگی غیر خدا و خود را بنده خدا دیدن، انسان را به کرامت حقیقی می رساند و از پستی دور می سازد، چنانچه در آیات قرآن کریم داریم که:
«ماکان لبشر ان یؤتیه الله الکتاب و الحکم و النبوه ثم یقول للناس کونوا عباداً لی من دون الله و لکن کونوا ربانیین بما کنتم تعلمون الکتاب و بما کنتم تدرسون»2
هیچ بشری را نسزد که خدا به او کتاب و حکم و پیامبری بدهد، سپس او به مردم بگوید که به جای خدا، بندگان من باشید، بلکه باید بگوید که خداشناس و خداپرست باشید بدان سبب که کتاب خدا را به دیگران می آموختید و خود به خواندن آن می پرداختید.

نگاه به کار و مسئولیت
نوع نگاه انسان به کار و مسئولیت از امور مهم اخلاق مطلوب اداری است. کسی که کار و مسئولیت را امانت ببیند و آن را وسیله عزتمندی و سرمایه شکوفایی خویش بداند، از کار کردن احساس رضایت و خشنودی و خود شکوفائی می کند و همین امر باعث بهبود اخلاق اداری او می شود. امیرمؤمنان در آموزشهای اخلاق اداری کارگزاران و کارکنان دستگاه اداری را در این جهت آموزش می داد، چنانچه در نامه ای به اشعث بن قیس، استاندار «آذربایجان» چنین فرموده است:
« و ان عملک لیس لک بطعمه و لکنه فی عنقک امانه و انت مسترعی لمن فوقک لیس لک ان تفتات فی رعیه و لا تخاطر الا بوثیقه». 3 همانا کاری که به عهده توست، طعمه ای برایت نیست، بلکه امانتی است بر گردنت، و آن که تو را بدان کار گمارده، نگهبانی امانت را به عهده ات گذارده، و تو پاسخگوی آنی نسبت به آن که فردا دست توست. این حق برای تو نیست که در میان مردمان به استبداد و خودرأیی عمل نمایی و به کاری دشوار جز با دستاویز محکم درآیی.
نیکو و زیبا دیدن کار و تلقی مثبت از مسئولیت، حال و هوای زندگی انسان را مثبت و نیکو و زیبا می سازد و اساساً ارزش آدمی به آن چیزی است که آن را نیکو و زیبا می بیند. امیرمؤمنان علی(علیه السّلام) در سخنی بسیار والا فرموده است:
«قیمه کل امری ما یحسنه»4 انسان را آن بهاست که در دیده اش زیباست.
توجه به درستی عمل و دقت در کار خوب انجام دادن امور، حقی است برای نفس کار و مسئولیت و هر که در ادای چنین حقی کوتاهی روا دارد، باید پذیرای تبعات منفی آن در روح و روان خویش، گذشته از جوانب و نتایج دیگر، باشد. علی(علیه السّلام) چنین درباره کوتاهی در کار فرموده است: «من قصر فی العمل ابتلی بالهم»5 هر که در کار کوتاهی ورزد، دچار اندوه گردد.
در هر کار و مسئولیتی آنچه اساس است توجه به کیفیت و دقت، و درست و خوب انجام شدن آن است و این حق کار و مسئولیت است که باید ادا شود و نوع عملکرد آدمی میزان سنجش الهی است. امیرمؤمنان علی(علیه السّلام) در ضمن خطبه ای که سفارش به پرواپیشگی نموده، چنین فرموده است: «اراد ان یبلوکم ایکم احسن عملا. فبادرو بأعمالکم تکونوا مع جیران الله فی داره»6 او خواسته است شما را بیازماید تا کار کدامیک از شما بهتر انجام شود. پس با کردارهای خود پیشی گیرید تا در خانه خدا با همسایگان خدا باشید.
امیرمؤمنان(علیه السّلام) در این بیان خود به این آیه اشاره دارد که خدای متعال فرموده: «الذی خلق الموت و الحیاه لیبلوکم ایکم احسن عملاً»7 آن که مرگ و زندگی را بیافرید تا شما را بیازماید که کدامیک از شما نیکو کارتر هستید.
از این رو آنچه در انجام دادن کار و مسئولیت به عنوان حق آن باید سخت مورد توجه قرار گیرد، کیفیت کار و خوب انجام دادن مسئولیت است، نه گذراندن امور به هر صورت که شد، و این چیزی است که در اخلاق اداری باید در درجه نخست اهمیت قرار گیرد. به بیان امیرالمؤمنین علی(علیه السّلام): «انکم الی اعراب الأعمال أحوج منکم الی اعراب الأقوال»8 بی گمان شما به اعراب عملها محتاج ترید تا به اعراب سخنها.
عمل اعراب گذاری شده، عملی است کیفی و عملی که خوب و درست و دقیق انجام می گیرد و بی گمان چنین عملی اندک شمرده نمی شود. امام علی(علیه السّلام) در حکمتی والا در این باره فرموده است: «لایقل عمل مع التقوی، و کیف یقل ما یتقبل؟»9 هیچ کاری با تقوا اندک نیست و چگونه اندک بود آنچه پذیرفتنی است. بالندگی کار و مسئولیت در صحت و سلامت و قوت آن است و ترفیع آدمی با این میزان صورت می پذیرد. همچنین تلاش مداوم و پیوسته و دوری از هرگونه سستی و کوتاهی حقی اساسی در حقوق کار و مسئولیت است.

نگاه به مردم
اخلاق اداری مطلوب زمانی سازمان می یابد که کارکنان نظام اداری به مردم از منظری درست بنگرند و خود را کارگزار، خزانه دار، وکیل و خدمتگزار مردمان ببینند. در این صورت است که اخلاق سازمانی مطلوب ظهور می نماید. امیر مؤمنان علی(علیه السّلام) در این باره به کارگزاران خود چنین آموزش داده است:
«فانصفوا الناس من انفسکم، واصبروا لحوائجهم، فانکم خزان الرعیه و وکلاء الامه، و سفراء الائمه. ولا تحشموا احداً عن حاجته، و لا تحبسوه عن طلبته.»10 پس داد مردم را از خود بدهید و در برآوردن حاجتهای آنان شکیبایی ورزید، که شما خزانه دار رعیت هستید، و امت را وکلا، و امامان را سفیران. حاجت کسی را را ناکرده مگذارید، و او را از آنچه مطلوب اوست بازمدارید.
کارکنان اداری زمانی به درستی می توانند انصاف را پاس بدارند که داد مردمان را از خویش بدهند و در رفتار با آنان شکیبایی داشته باشند و با ا یشان طلبکارانه برخورد ننمایند و خود را وکیل و خزانه دار آنان ببینند و احساس کنند که به موکلان خود پاسخگویند و فلسفه وجودی ایشان در نظام اداری خدمتگزاری به مردم است.
خطرناکترین آفت اخلاق سازمانی و تباه کننده ترین عامل رفتار انسانی این است که کارگزاران و کارکنان نظام اداری از بالا به پایین به مردم بنگرند، و خود را بر آنان مسلط ببینند، و در اداره امور خود را فرمانروا تصور نمایند و اراده فرمانروایی کنند. در نگاه امیرمؤمنان علی(علیه السّلام) حقوق مردم بالاترین و والاترین حقوق شمرده می شود تا آنجا که امام(علیه السّلام) حقوق و حرمت مردم را برخاسته از اصل توحید و پیوند یافته با آن می بیند، چنانکه می فرماید:
«الفرائض الفرائض، ادوها الی الله تودکم الی الجنه. ان الله حرم حراما غیر مجهول، واحل حلالا غیر مدخول، و فضل حرمه المسلم علی الحرم کلها، و شد بالاخلاص و التوحید حقوق المسلمین فی معاقدها.»11 واجبها! واجبها! آن را برای خدا به جا آورید که شما را به بهشت می رساند. خدا حرامی را حرام کرده که ناشناخته نیست، ولی حلالی را حلال کرده که از عیب خالی است، و حرمت مسلمانان را از دیگر حرمتها برتر نهاده، و حقوق مسلمانان را با اخلاص و یگانه پرستی پیوند داده است.
در نظام اداری آنچه باید در رأس مناسبات و روابط و رفتارها حاکم باشد، حرمت نگهداشتن مردم و پاسداری از حقوق ایشان است. این دریافت که هر کس در هر مرتبه ای از نظام اداری در جایگاهی قرار گرفته است که بتواند پاسدار حقوق مردم و حافظ حرمتهایشان باشد، تلقی اشخاص را در رویارویی با نعمت مسئولیت و به کارگیری آن در جهت خدمت به انسانها تصحیح می نماید، و در این صورت است که یک نظام اداری مبتنی بر اخلاق انسانی ظهور می کند و در این مسیر پایدار می ماند. به بیان امام علی(علیه السّلام):
«ان الله عبادا یختصهم الله بالنعم لمنافع العباد فیقرها فی ایدیهم مابذلوها، فاذا منعوها نزعها منهم ثم حولها الی غیرهم.»12 همانا خدا را بندگانی است که آنان را به نعمتها مخصوص کند برای سودهای بندگان. پس آن نعمتها را در دست آنان وامی نهد چندان که آن را ببخشد، و چون از بخشش بازایستند، نعمتها را از ایشان بستاند و دیگران را بدان مخصوص گرداند.

اصول اخلاق اداری

امانتداری
تلقی امانتدارانه از کار و مسئولیت و انجام دادن امور با رویکرد امانتداری، اصلی اساسی در اخلاق است. اگر انسان کار و مسئولیت را امانت بداند، بی گمان حرمت آن را پاس می دارد و تلاش می کند که به خوبی آن را پیش ببرد و بالنده سازد. امام علی(علیه السّلام) از کارگزاران و کارکنان نظام اداری خود می خواست که کار و مسئولیت را امانت بدانند و در مناسبات و روابط خود امانتداری نمایند، چنانکه خطاب به اشعث بن قیس، استاندار آذربایجان، نوشت:
«ان عملک لیس لک بطعمه، و لاکنه فی عنقک امانه»13 همانا کاری که به عهده توست، طعمه ای برایت نیست، بلکه امانتی است بر گردنت.
بر این مبنا هر کس در هر مرتبه اداری امانتدار مردم است و باید از اموال و امکانات و حقوق و حدود و حیثیت و شرافت آنان پاسداری کند. در منظر امیرمؤمنان علی(علیه السّلام) بزرگترین خیانت، خیانت به امت و تعدی به امانت است.
در آموزشهای امام علی(علیه السّلام) امانت والاترین چیز و امانتداری برترین کار معرفی شده است. از این رو نخستین شرط اتصاف به اخلاق اداری، امانتداری است. در سخنان گرانقدر امیر مؤمنان علی(علیه السّلام) چنین آمده است: «رأس الاسلام الأمانه»14 رأس امانتداری مسلمانی است. ]یعنی امین بودن و خیانت نکردن[

خدمتگزاری
فلسفه وجودی نظام اداری، خدمتگزاری به مردم است، و همه کارگزاران و کارکنان در تمام مراتب، خادمان مردمند. این امر به عنوان یک اصل در نظام اداری مطرح است و مادام که چنین احساسی وجود داشته باشد، کارگزاران و کارکنان نظام اداری با مردم رفتار مالکانه و فرمانفرمایانه نخواهند داشت، بلکه جایگاه و موقعیت خود را نعمتی می دانند که وسیله خدمت به مردم است. امام علی(علیه السّلام) در حکمتی خطاب به جابرابن عبدالله انصاری چنین فرموده است:
«یا جابر، من کثرت نعم الله علیه کثرت حوائج الناس الیه، فمن قام لله فیها بما یجب عرضها للدوام و البقاء، و لم یقم فیها بما یجب عرضها للزوال والفناء.»15 «ای جابر! آن که نعمت خدا بر او بسیار بود، نیاز مردم به او بسیار باشد. پس هر که در آن نعمت ها برای خدا کار کند، خدا نعمت ها را برای وی پایدار کند. و آن که آن را چنان که واجب است به مصرف نرساند نعمت او را ببرد و نیست گرداند.
هرچه در انجام دادن امور، روحیه خدمتگزاری کامل تر باشد، ارزش کار و کارگزار بیشتر است و امیرمؤمنان(علیه السّلام) سفارش می کند که باید در این جهت حرکت کرد. آن حضرت فرموده است.
«لایستقم قضاء الحوائج الا بثلاث: باستصغارها لتعظم، و باستکتامها لتظهر، و بتعجیلها لتهنو.»16 روا ساختن حاجت جز با سه چیز راست نیاید. خرد شمردن آن تا بزرگ نماید، پوشیدن آن تا آشکار گردد. و شتاب کردن در آن تا گوارا شود.

مسئولیت پذیری
مسئولیت پذیری در اخلاق اداری، اصلی مبنایی است به گونه ای که هر نوع بی مسئولیتی به مفهوم بیرون شدن از مسیر درست و گام نهادن در کجی ها و ناراستی هاست. به بیان امیرمومنان علی(علیه السّلام): «و ان من ابغض الرجال الی الله تعالی لعبدا و کله الله الی نفسه، جائرا عن قصد السبیل، سائرا بغیر دلیل. ان دعی الی حرث الدنیا عمل، وان دعی الی حرث الآخره کسل! کأن ما عمل له واجب علیه، و کان ما ونی فیه ساقط عنه!»17 دشمن ترین مردم در نزد خدا، بنده ای است که خدا او را به خود واگذارد، و او پای از راه درست بیرون نهد و بی راهنما گام بردارد، اگر به کار دنیایی اش خوانند، به کار پردازد، و اگر به کار آخرتی اش خوانند، سستی و کاهلی نماید، گویی آنچه برای آن کار کند بر او بایسته است، و آنچه در آن سستی و کاهلی ورزد، از او ناخواسته.
کمال آدمی، به کمال مسئولیت پذیری اوست. هر چه کسی در مسئولیت پذیری سستی ورزد، تباهی در کارش بیشتر خواهد بود، و هر چه کسی مسئولیت پذیری بیشتری داشته باشد، به کمال بیشتری از نظر اخلاق فردی و اخلاق اداری دست می یابد. امام علی(علیه السّلام) حیطه مسئولیت پذیری را بسیار گسترده تعیین نموده و از کارگزاران و کارکنان خود خواسته است که نسبت به کلیه کارها و اقدامات، و نیز روابط و مناسبات خود مسئولیت پذیر باشند.
«اتقوا الله فی عباده و بلاده، فانکم مسؤولون حتی عن البقاع والبهائم.»18 از خدا بترسید در حق بندگانش و شهرهایش، زیرا شما مسئولید حتی در برابر سرزمین ها و چارپایان.
اصل مسئولیت پذیری می آموزد که هر کس در هر مرتبه ای که باشد، نسبت به تمام امور و کارهای خود مسئول و پاسخگوست. هیچ کارگزاری نمی تواند هرگونه که خواست با مردم رفتار نماید و خود را نیز پاسخگو نداند. بر این مبنا کسی حق کمترین اهانت و بی احترامی به مردم را ندارد. که افراد حتی نسبت به نوع نگاه و بیان و رفتار خود مسئولند. امام علی(علیه السّلام) یادآور شده است: «لاتقل ما لایعلم، بل لاتقل کل ما تعلم، فان الله سبحانه قد فرض علی جوارک کلها فرائض یحتج بها علیک یوم القیامه.»19 چیزی را که نمی دانی نگو، حتی بسیاری از چیزهایی را که می دانی، بر زبان نیاور، زیرا خدا بر اعضای تو احکامی واجب کرده است که در روز رستاخیز بدان اعضا بر تو حجت خواهد آورد.

انضباط کاری
انضباط کاری یعنی سامان پذیری، آراستگی، نظم و ترتیب و پرهیز از هرگونه سستی و بی سامانی در کار. این امور از عمده ترین آداب اخلاق اداری است و هیچ سازمان و نظامی بدون رعایت این امور راه به جایی نخواهد برد. بهترین سازمان ها و نظام ها با زیرپا گذاشته شدن اصل انضباط کاری، به تباهی کشیده می شوند و وجوه مثبت آنها نیز بی ارزش می گردد. تواناترین مدیران و کارگزاران و کارکنان در یک مجموعه اداری که اصل انضباط کاری بر آن حاکم نیست توفیقی کسب نخواهد کرد و جز اتلاف نیرو بهره ای نخواهند برد. امام علی(علیه السّلام) فرموده است:
«وامض لکل یوم عمله، فان لکل یوم ما فیه.»20 کار هر روز را در همان روز انجام ده، زیرا هر روز کاری مخصوص به خود دارد.

پیگیری
امور اداری و پیشبردن اهداف سازمانی جز با پیگیری جدی کارها تحقق نمی یابد و هرکاری نیازمند پیگیری جدی و تلاش اساسی است تا به نتیجه مطلوب برسد و بدون وجود روحیه پیگیری در کارها هیچ کاری به درستی صورت نمی پذیرد. امیرمؤمنان علی(علیه السّلام) در فرمانها و دستورالعملهای حکومتی و اداری خود، کارگزاران و کارکنانش را به پیگیری امور سفارش نموده و از آنان خواسته است که در خدمتگزاری مردمان پیگیرانه عمل کنند. آن حضرت در دستورالعملی چنین فرموده است: «ولاتحشموا أحداً عن حاجته، ولاتحسبوه عن طلبته.» 21 کسی را از درخواستش به خشم نیاورید و حاجت کسی را روا ناکرده نگذارید، و کسی را از آنچه مطلوب اوست باز ندارید.
نظام اداری نباید به گونه ای باشد که مردم سردرگم شوند و کارشان معطل گردد و به سرگردانی گرفتار آیند. حبس کردن امور و متوقف ساختن کارها از بزرگترین آفات نظام اداری است که جز با روحیه پیگیری جدی رفع نمی گردد.

مهرورزی
انجام دادن کارها و خدمتگزاری از سر مهرورزی والاترین هنر در اخلاق است. چنانچه اگر انجام دادن امور با مهرورزی توأم شود، صورتی زیبا و کاملا انسانی می یابد و موجب پیوند جانها و الفت قلبها می گرددو در رفتار و مناسبات اداری، انقلابی معنوی به وجود می آورد. امیرمؤمنان علی(علیه السّلام) در حکمتی والا فرموده است:
«قلوب الرجال وحشیه، فمن تألفها أقبلت علیه.»22 دلهای آدمیان رمنده است، پس هرکه با آن الفت برقرار سازد، روی بدو نهد.
نیروی محبت از نظر اجتماعی، نیروی عظیم و مؤثری است و بهترین اجتماع آن اجتماعی است که با نیروی محبت اداره شود. محبت زعیم و زمامدار به مردم و محبت و ارادت مردم به زعیم و زمامدار، علاقه و محبت زمامدار عامل بزرگی برای ثبات و ادامه حیات حکومت است. تا عامل محبت نباشد، رهبر نمی تواند و یا بسیار دشوار است که اجتماعی را رهبری کند و مردم را افرادی منضبط و قانونی تربیت کند ولو اینکه عدالت و مساوات را در آن اجتماع برقرار کند. مردم آنگاه قانونی خواهند بود که از زمامدارشان علاقه ببینند، و آن علاقه هاست که مردم را به پیروی و اطاعت می کشاند. قرآن به پیغمبر خطاب می کند که ای پیغمبر، نیروی بزرگی را برای نفوذ در مردم و اداره اجتماع در دست داری.
«فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظاً غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر» 23 به موجب لطف و رحمت الهی، برایشان نرم دل شدی که اگر تندخوی سخت دل بودی از پیرامونت پراکنده می گشتند. پس، از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کار با آنان مشورت کن.
در اینجا علت گرایش مردم به پیامبراکرم(ص) را علاقه و مهری دانسته که نبی اکرم(ص) نسبت به آنان مبذول می داشت. باز دستور می دهد که ببخششان و برایشان استغفار کن و با آنان مشورت کن. اینها همه از آثار محبت و دوستی است، همچنان که رفق و حلم و تحمل همه از شئون محبت و احسانند.

بردباری
هرکس که در هر مرتبه ای از مراتب نظام اداری قرار می گیرد باید با بردباری تمام امور را پیش ببرد و در برابر خواست مردم و احتیاجات آنان کم حوصلگی نداشته باشد و با تحمل فراوان خدمتگزاری نماید. امام علی(علیه السّلام) در دستورالعملهای حکومتی و اداری خود، کارگزاران و کارکنان را به چنین بردباری ای فراخوانده است:
«واصبروا لحوائجهم» 24 در برآوردن حاجتهای مردم شکیبایی ورزید.
امیرمؤمنان بردباری را در کنار دانش در رأس ارزشها معرفی کرده است، چنانکه وقتی او را از خیر پرسیدند، فرمود:
«لیس الخیر أن یکثر مالک و ولدک، ولکن الخیر ان یکثر علمک و یعظم حلمک» 25
خیر آن نیست که مال و فرزندت بسیار شود، بلکه خیر آن است که دانشت فراوان گردد و بردباری ات بزرگمقدار شود.
بنابراین یک نظام اداری ارزشمند، نظامی است که بر اعمال و رفتار کارگزاران و کارکنانش بردباری حاکم باشد.

دادورزی
رعایت عدل و انصاف در روابط و مناسبات اداری و در خدمتگزاری مردم اصلی است که بدون آن، نظام اداری از صورت انسانی بیرون می رود و هر فساد و تباهی گریبانگیر آن می شود. حاکمیت عدالت در نظام اداری، و پاس داشتن داد و حفظ حقوق دیگران همانند حقوق خود، و در مقام داوری حقوق طرفین را یکسان و برابر رعایت کردن، و برای دیگران حقوقی برابر خود قائل شدن مهمترین قاعده ای است که حافظ سلامت و قوت نظام اداری و مایه پیوند دلهاست. اگر همین قاعده در نظام اداری رعایت شود، رابطه کارگزاران و کارکنان با مردم درست سامان می یابد و عدل و احسان جلوه پیدا می کند. امیرمؤمنان (علیه السّلام) درباره فرموده خدای متعال «ان الله یأمر بالعدل و الاحسان» 26 (همانا خداوند به انصاف و نیکوکاری فرمان می دهد) گفته است:
«العدل الانصاف، والاحسان التفضل» 27 عدل انصاف است و احسان نیکویی کردن.
خداوند به نیکویی کردن و انصاف فرمان داده است و این فرمان شمول دارد و نظام اداری، نظامی اخلاقی است که تمام روابط و مناسبات آن بر اساس دادورزی باشد. بر این مبناست که امام علی(علیه السّلام) کارگزاران دستگاه اداری خود را پیوسته به دادورزی فراخوانده است.

نویسنده:زهرا حقیقت
پی نوشت :

1) نهج البلاغه، نامه 31
2) قرآن، آل عمران79.
3) همان نامه، 5
4) نهج البلاغه، حکمت81
5) همان حکمت، 127
6) همان خطبه، 183
7) قرآن، ملک آیه 2
8) غررالحکم، جلد یک ص 262
9) نهج البلاغه، حکمت95
10) همان نامه، 51
11) همان، خطبه 167
12) همان، حکمت 425
13) نهج البلاغه، نامه 5
14) شرح غررالحکم، جلد 4، ص 47
15) نهج البلاغه، حکمت372
16) حکمت، 101
17) همان، خطبه 103
18) همان، خطبه167
19) همان، حکمت 382
20) نهج البلاغه، نامه53
21) نهج البلاغه، نامه51
22) نهج البلاغه، حکمت50
23) قرآن، آل عمران، 159
24) همان، نامه 51
25) همان، حکمت 94
26) قرآن، نحل90
27) نهج البلاغه، حکمت 231

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید