قبل از این که به پاسخ سؤال بپردازیم لازم است به این نکته توجه کنیم که عدالت خداوند مقتضی است که هیچ کس را بدون دلیل گرفتار عذاب نکند. بنابر این اگر در روایات آمده که عذاب الهی تنها شامل گنه کاران نمی شود، یا در آیات قرآن داریم که «از فتنه ای هراسناک باشید که تنها به ستمگران نمی رسد»[1]، این تعلیل هم در روایات وارد شده که بی گناهان از آن جا مشمول عذاب می شوند که از گناه گناهکاران جلوگیری نکردند و فریضه امر به معروف و نهی از منکر را ترک نمودند.[2] بنابراین عذاب الهی بر هر کس که وارد می شود به دلیل قصور و گناهی است که از او سرزده. از این مسئله می توان به صورت کلی نتیجه گیری نمود که بهترین راه نجات از عذاب الهی انجام وظایف فردی و اجتماعی، یا به عبارت بهتر، عمل به واجبات الهی و ترک منهیات الهی است. اگر تمام تلاشش را کسی به کار بست، ولی باز هم نتوانست در اصلاح جامعه تاثیری بگذارد، مطابق قواعد، باید مطمئن باشد که عذاب الهی دامنش را نخواهد گرفت.
علاوه بر این که نوع عذاب هایی که در آن گناهکاران ظاهری و بی گناهان ظاهری همگی گرفتار می شوند، اغلب گناهان اجتماعی هستند که وظیفه جلوگیری و خود داری از انجام آن ها هم وظیفه کل اجتماع است.[3]
تفصیل جواب شما را می توان این گونه ارائه داد:
عذاب های الهی ممکن است به یکی از دو صورت پدید آید:
1. یکی عذاب های استئصالی و بر انداز، نظیر آنچه بر امت های پیشین مانند قوم نوح، لوط، و عاد و ثمود نازل شده است. در این نوع عذاب، افراد گناه کار و کسانی که سبب نزول عذاب شده اند و اساساً عذاب برای نابودی آنها نازل شده، هرگز نمی توانند نجات یابند و به طور یقین عذاب دامنگیر آنها می شود و آنها را نابود می کند, لذا وقتی نوح پسر خود را دعوت کرد که وارد کشتی شود تا نجات یابد، او در جواب گفت: من به کوه پناه می برم تا مرا از طوفان حفظ کند، نوح در جواب گفت: از این طوفان و عذاب الهی هیچ چیزی نمی تواند تو را نجات دهد، و در همان حال بود که موجی آمد و او را غرق کرد.[4] از این آیه و آیات مثل آن بخوبی بدست می آید که برای مسببین نزول عذاب هرگز راه نجات از عذاب وجود ندارد.[5]
اما کسانی که اهل معصیت نیستند و نقشی در نزول عذاب الهی ندارند می توانند خود را از محل نزول عذاب دور کنند و نجات یابند. چه اینکه در جریان طوفان نوح و نزول عذاب به قوم لوط، مومنین از آن عذاب ها مصون ماندند، خداوند به پیامبران خود دستور داد تا زمینه نجات آنها را فراهم سازد و آنان را نجات دهد تا به آتش گناه معصیت کاران نسوزند. و این نکته در آیات سوره هود 37 و 81 و مانند آن به خوبی مطرح شده است، و همچنین درباره نجات اهل ایمان در جریان قوم صالح آمده است: «فلمّا جاءَ امرنا نجینا صالحاً و الذین آمنوا معه برحمهٍ منّا و من خزی یومئذٍ»[6] یعنی وقتی فرمان ما در رسید، صالح و کسانی را که به او ایمان آورده بودند به رحمت خود رهانیدیم، و از رسوایی آن روز نجات دادیم. بنابراین، اهل ایمان و افراد بی گناه حتی از عذاب های استئصالی هم می توانند نجات یابند گر چه برای دیگران راه نجات نخواهد بود.
2. برخی عذاب ها جنبه براندازی ندارد و به اصطلاح عذاب استئصالی نیستند، بلکه گاهی بعضی اعمال انسان سبب می شود که خود انسان و یا افراد پیرامون او دچار گرفتاری و به اصطلاح عذاب و نزول بلایای طبیعی نظیر خشکسالی و یا زلزله و یا امثال آن بشود.[7] در این گونه موارد، از طریق توبه و استغفار و بازگشت به سوی خداوند می شود از گرفتاریها و عذاب ها خود را نجات داد؛ لذا در روایات و آموزه های دینی زیاد سفارش شده که مومنین باید فراوان استغفار کنند.[8] در قرآن کریم نیز آمده: «و ما کان الله مُعذبهم و هم یستغفرون»[9] یعنی تا آنان طلب آمرزش می کنند، خدا عذاب کننده آنها نخواهد بود.
3. طبق مطالبی که بیان شد، مومنان و به تعبیر دیگر، (افراد خوب) می توانند از طریق توبه و استغفار و همراهی با انسان های کامل خود را از عذاب الهی حفظ کنند و حتی عذاب های برانداز نیز نمی تواند دامن گیر آنها بشود.
برای رهایی از عذاب های غیر استئصالی، راه چاره های دیگر نیز در آموزه های دینی بیان شده که به چند نمونه از آن اشاره می شود:
الف: مثلاً دعا موجب نجات است لذا در روایات آمده: امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: دعا قضایی را که از آسمان نازل شده بر می گرداند.[10] و در روایت دیگری از امام رضا ـ علیه السّلام ـ رسیده که فرمود: دعا بلاء را دفع می کند.[11]
ب: در روایات متعدد آمده که صدقه دادن موجب دفع بلایا می شود از جمله فرمود: «الصدقه تدفع البلاء»[12] یعنی صدقه بلا را دفع می کند. و در روایت دیگر آمده: الصدقه تمنع سبعین نوعاً من انواع البلاء»[13] یعنی صدقه هفتاد نوع بلاء را دفع می کند.
ح: در روایات آمده بسیاری از گناهان موجب نزول بلا و گرفتاری برای مردم می شود از جمله رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: هر گاه در میان مردم فحشاء علنی پدید آید، آن موجب طاعون و قحطی است. احتکار و کم فروشی و گران فروشی، سبب جور سلطان می شود و باعث بالارفتن هزینه های زندگی می گردد. ندادن زکات، خشکسالی را در پی خواهد داشت، عهد شکنی موجب تسلط دشمن بر انسان می شود.[14]
و از آنجا که گناهان یاد شده سبب نزول بلایای یاد شده است، لذا ترک آنها و استغفار نمودن از آن گناهان موجب رفع آن گونه بلایا خواهد شد. همچنین گناهان دیگر نیز سبب نزول بلا هستند مثلاً قطع صلهرحم باعث نابودی انسان می شود. دروغ موجب هلاکت انسان می شود.[15]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. امام خمینی (ره)، چهل حدیث، نشر موسسه آثار امام، 1378 ش.
2. ناصر مکارم، تفسیر نمونه، ج 22، ص 368 ـ ج 15، ص 290 ـ ج 6، ص 236، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1379 ش.
3. محمد شجاعی، مقالات (طریق عملی تزکیه 2) نشر سروش، تهران، 1379ش.
پی نوشت ها:
[1]. انفال/ 25.
[2]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، (حماسه حسینی)، تهران، انتشارات صدرا، چاپ ششم، 1382، ج 17، ص 253 ـ 275 و 307 ـ 311.
[3]. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1411 هـ ق، ج9، ص 50 ـ 53.
[4] . هود/ 43.
[5] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، نشر دارالکتب الاسلامیه، 1379 ش، ج 9، ص 99 ـ 101.
[6] . هود/ 66.
[7]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، عدل الهی، تهران، انتشارات صدرا، چاپ پنجم، 1373، ج1، ص 229.
[8] . کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تهران، نشر فرهنگ اهل بیت، بیتا، ج 4، ص 170 و 179.
[9] . انفال/ 33.
[10] . اصول کافی، همان، ج 4، ص 215.
[11] . همان.
[12] . محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، نشر مکتب الاعلام السلامی، 1362ش، ج 5، ص 320.
[13] . همان.
[14] . حر عاملی، وسائل الشیعه، قم، نشر موسسه آل البیت، 1416 ق، ج 16، ص 273.
[15] . همان.