پاسخ در چند محور ارائه میشود:
1- درباره پرسش اول باید گفت: که فلسفه خاصی که آفریدن و خلقت را در مقابل اثر بودن قرار بدهد و بگوید، موجودات عالم مخلوق و آفریده خدا نیستند بلکه اثر خداوند هستند، تا کنون مطرح نشده است، در هر صورت نکته اساسی این مسئله آن است که آنچه در آموزههای دینی و اصطلاح علمای اهل کلام (متکلمین) به مخلوق تعبیر میشود مثلاً خدا خالق و موجودات عالم مخلوق و آفریده شده اوست. در اصطلاح فلسفی گفته میشود: خداوند علت و سبب است و سایر موجودات معلول و مسبب هستند. و آنچه در فلسفه به نام علت و معلول و در علم کلام به نام خالق و مخلوق یاد میشود، در اصطلاح عرفان نظری با تعبیر اثر و مؤثر و اینکه عالم جلوه خداوند است مطرح شده است.[1]
پس آنچه در اصطلاح علم کلام به عنوان مخلوق یاد میشود در اصطلاح فلسفه به نام معلول خوانده میشود و در اصطلاح عرفان تحت عنوان اثر و جلوه الهی مطرح است. همه این اصطلاحات ناظر به یک حقیقت است و تنها تفاوت در تعبیر است و هرگز این اصطلاحات در صدد نفی همدیگر نیستند، بلکه هر کدام در جای خود درست است.
بنابراین اگر گفته میشود که موجودات عالم اثرات خداوند هستند بدین معنا است که آنها مخلوقات خداوند هستند، چه اینکه اگر گفته شود موجودات عالم معلولهای علت هستی بخش یعنی خداوند هستند، باز مراد همان است و تنافی بین این اصطلاحات وجود ندارد. یعنی اثر بودن منافی با مخلوق بودن نیست. پس عالم با تمام پدیدهه ای خود مخلوق، اثر، و معلول خداوند است.
امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ در تفسیر سوره حمد ضمن مباحثی مبسوط درباره این گونه تفاوت در تعبیرها و اصطلاحها، نکتههای آموزندهای را مطرح کرده و فرموده است: گاهی اختلافاتی بین اهل نظر پدید میآید که زبانهای یکدیگر را درست نمیدانند، هر طایفهای یک زبان خاصّ دارند، فلاسفه زبان خاص به خودشان را دارند، زبان عرفا هم خاص به خودشان است، فقها هم اصطلاح خاص به خودشان را دارند، مثلاً فلاسفه با تعبیرات «عله العلل» «معلول اول و معلول ثانی» و امثال آن همیشه با تعبیر علیت و معلولیت تعبیر میکنند و گاهی تعبیر سبب و مسبب و مبدء و اثر دارند، فقهاء تعبیر معلولیت و علت دارند و در عین حال بیشتر با تعبیر خالق و مخلوق تعبیر میکنند، عرفا تعبیراتی مثل ظاهر، مظهر، تجلی و امثال آن دارند.[2]
پس مخلوق بودن منافات با اثر بودن و معلول بودن ندارد، بلکه هر کدام از عبارات و تعبیرات یاد شده در واقع از یک معنا حکایت میکند.
حال که بیان شد مؤثر و اثر همان علت و معلول و همان خالق و مخلوق است و بین آن ها تفاوتی وجود ندارد روشن می شود که واژه ی خلقت در قرآن مجید نیز به همان معناست.
2- اما در مورد بخش دوم سؤال باید گفت درباره هیچ پدیده غیر از انسان در قرآن گفته نشده که از خاک خلق شده است، تنهادر مورد انسان است که خداوند می فرماید اورا از خاک آفریدم، وقتی خداوند انسان را از خاک آفریده است انسان می شود اثر دست قدرت آفریدگار ومخلوق او، روی این حساب هیچ اشکالی ندارد که خداوند انسان را از خاک بیافریندو انسان هم اثر ومخلوق او باشد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. جوادی آملی، حیات حقیقی انسان در قرآن، نشر مرکز اسراء، قم، 1383 ش.
2. مرتضی مطهری، تماشاگه راز، انتشارات صدرا، سال 1372 ش.
3. مطهری، مرتضی، عرفان حافظ، نشر صدرا، چاپ 16، سال 1378 ش.
4. جوادی آملی، حکمت عبادات، ص 25، نشر اسراء، قم، 1378 ش.
پی نوشت ها:
[1] . فیض کاشانی، کلمات مکنونه فی علوم اهل الحکمه و المعرفه، تهران، مؤسسه انتشارات فراهانی، 1360 ش، ص 4 و 25.
[2] . موسوی خمینی، سید روح الله، سوره حمد، نشر مؤسسه آثار امام، 1376 ش، ص 175 تا 193، جلسه 5.