قرآن کریم درباه حیات طیبه می فرماید: «مَن عَملَ صالحاً من ذکر او اونثی و هو مومن فلنحیینّه حیاه طیبهً و لنجزینّهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون»[1].
بعضی از مفسران گفته اند: در این آیه یک قانون کلی برای بیان نتیجه اعمال صالح که توام با ایمان است مطرح شده که بر اساس آن معیار وصول به حیات طیبه تنها درسایه ایمان و اعمال صالح میسر است و دیگر هیچ قید و شرطی از نظر سن و سال، و نژاد، و جنسیت و پایه و رتبه اجتماعی در کار نیست. نتیجه عمل صالح برخاسته از ایمان در این جهان (حیات طیبه) است یعنی تحقق جامعه ای توام با آرامش، امنیت، رفاه، صلح، محبت، دوستی، تعاون و مفاهیم سازنده انسانی و به دور از نابسامانی ها و درد و رنجهائی که بر اثر استکبار و ظلم و طغیان و هوا پرستی و انحصار طلبی به وجود می آید.[2]
بر اساس این دیدگاه ظرف تحقق حیات طیبه برای اهل ایمان، همین عالم دنیا است.
در بعضی از کتاب های تفسیری به دیدگاه های متعدد و مختلف درباره حیات طیبه اشاره شده و چنین آمده است:
ـ حیات طیبه همان حیاتی است که در بهشت نصیب انسان مومن می شود که مرگ، تنگ دستی، مریضی و دیگر امور ناگوار در آن وجود ندارد.
ـ مراد از حیات طیبه، همان حیاتی است که در برزخ، نصیب انسان می شود.
ـ حیات طیبه عبارت است از حیات دنیایی که همراه با قناعت و رضا به حکم خداوند در هر مسئله است، این نوع حیات پاکیزه ترین زندگی است.
ـ مراد از حیات طیبه، رزق حلال است که هیچ گونه عقابی را به دنبال نداشته باشد.
ـ مراد، همان رزق و روزی است که هر روز، نصیب انسان می شود.[3]
3. علامه طباطبایی در توضیح آیه ی پیشین می فرماید: در جمله (فلنحیینّه حیاه طیبه) حیات، به معنای جان انداختن در چیز و افاضه حیات به آن است، پس این جمله با صراحت لفظش دلالت دارد بر این که خدای تعالی مومنی را که عمل صالح انجام دهد به حیات جدیدی غیراز آن حیاتی که به دیگران داده، زنده می کند.
این آیه شریفه نظیر آیه: «و من کان میتا فاحییناه و جعلنا له نورا یمشی به فی الناس»[4] است که بر اساس آن خدای متعال حیاتی ابتدائی و جداگانه و جدید به او افاضه می فرماید. از باب تسمیه مجازی هم نیست که حیات قبلی او را بخاطر این که صفت طیّب به خود گرفته مجازا حیاتی تازه نامیده باشد، زیرا آیاتی که متعرض این حیات هستند آثاری حقیقی برای آن بیان می کند مثل آیه ای که می فرماید: «خدا ایمان را در دل اینان نوشت و با روحی از خود تاییدشان کرده.»[5] در این آیه و آیه قبل به آثار واقعی و حقیقی این حیات (حیات طیبه) اشاره شده است مثلا نوری که در آیه سوره انعام مطرح شده قطعا نور علمی است که آدمی بوسیله آن به سوی حق راه می یابد، و به اعتقاد حق و عمل صالح نائل می شود.
پس افرادی که از حیات طیبه برخوردار می شوند دلهاشان متعلق و مربوط به پروردگار حقیقی است، همان پروردگاری که با کلمات خود هر حقی را احقاق می کند، و این گروه جز آن پروردگار را نمی خواهند و جز تقرب به او را دوست نمی دارند و جز از سخط و دوری او نمی هراسند، برای خویشتن حیات ظاهر و دائم سراغ دارند که جز خدای بخشنده مهربان کسی اداره کننده آن نیست، این چنین انسانی در نفس خود، نور و کمال و قوت و عزت و لذت و سروری درک می کند که نمی توان اندازه اش را معین کرد و نمی توان گفت که چگونه است و چگونه چنین نباشد و حال آنکه مستغرق در حیاتی دائمی و زوال ناپذیر و نعمتی باقی و فنا ناپذیر و لذتی خالص از درد و کدورت، و خیر و سعادتی نیامیخته با شقاوت است و این ادعاء خود حقیقتی است که عقل و اعتبار مویّد آن است و آیات بسیاری از قرآن کریم نیز بدان اشاره دارد.
این آثار جز بر زندگی حقیقی مترتب نمی شود، و زندگی مجازی بوئی از آن ندارد خداوند این آثار را بر حیاتی مترتب کرده که آن را مختص به مردم با ایمان و دارای عمل صالح دانسته است که حیاتی است حقیقی و واقعی و جدید که خدا آن را به کسانی که سزاوارند افاضه می فرماید. و این حیات جدید و اختصاصی جدای از زندگی سابق که همه در آن مشترکند نیست، در عین این که غیر آن است با همان است، تنها، تفاوت به مراتب است نه به عدد، پس کسی که دارای چنان زندگی است زندگیش قوی تر و روشن تر و واجد آثار بیشتر است، با این بیان علت این که چرا قرآن، آن زندگی را با وصف طیب توصیف فرمود، روشن خواهد شد، همان طور که روشن شد حیات یاد شده (حیات طیب) است حیات خالص که خباثتی در آن نیست که فاسدش کند و یا آثارش را تباه سازد.[6]
معرفی منبع جهت مطالعه بیشتر:
1. جوادی آملی عبدالله، حیات حقیقی انسان در قرآن (تفسیر موضوعی قرآن ج15) نشر موسسه اسراء، قم 1382ش.
پی نوشت ها:
[1] . نحل/ 97، ترجمه: هر کس از مرد و زن کار شایسته کند و مومن باشد، او را زندگی پاکیزه و حیات حقیقی بخشیم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام می دادند پاداش خواهیم داد.
[2] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، نشر دارالکتب الاسلامیه، بی تا، ج11، ص389.
[3] . طبرسی، ابی علی الفضل بن الحسن، مجمع البیان، بیروت، نشر دارالمعرفه، بی تا، ج5-6، ص593.
[4] . آیا کسی که مرده بود و ما او را زنده کردیم و نوری برایش قرار دادیم که با آن در میان مردم آمد و شد می کند مثل کسی است که … انعام/ 122.
[5] . مجادله/ 22.
[6] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، نشر دفتر انتشارات اسلامی، 1366ش، ج12، ص491.