واژه«معجزه» از مصدر«اعجاز» گرفته شده از ریشه ثلاثی مجرّد«عجز» است که به معنای درماندگی، ناتوانی و نیز پایانه و انتهای هر چیز است.[1] و در اصطلاح علم کلام و تفسیر «اعجاز» کار شگفت و امر خارق العاده ای است که پیامبران الهی بر خلاف قوانین عادی و جاری طبیعت، به منظور اثبات ادّعای رسالت خدایی خویش انجام می دهند، اموری که اشخاص عادی از انجام مانند آن ناتوان و درمانده اند.[2] پیامبران الهی که از طرف خداوند برای هدایت انسان ها مبعوث شده اند، باید در دعوت خودشان دارای مشخّصه و علامتی باشند که مردم با مشاهده آن، آنها را تصدیق کنند، زیرا اگر انبیا برای دعوی خود این ویژگی را نداشته باشند، مردم پیامبران حقیقی را از پیامبران دروغین تشخیص نخواهند داد؛ از این رو پیامبران الهی باید «معجزه» داشته باشند، تا مردم بفهمند که این شخص با خدا ارتباط دارد و در نتیجه کلامش را بپذیرند. لذا در قرآن کریم نقل شده است که وقتی انبیا برای آنها مبعوث می شدند از ایشان نشان و علامت نبوت مطالبه می کردند:
«فَأْتِ بِآیَهٍ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ»[3] «اگر راست میگویی و پیغمبری، باید نشانی داشته باشی.»؛ بنابراین وجود معجزه برای انبیا ضرورت دارد چون تا این نشانه نباشد حجّت بر مردم تمام نمی شود. البته از بررسی موارد معجزات در قرآن کریم کاملاً روشن می شود که دایره معجزه منحصر به چنین موردی نیست، انبیاء در غیر مقام اثبات نبوّت هم معجزاتی آورده اند.[4]
بنابر این معجزه عبارت است از انجام کار خارق العاده که دیگران از انجام آن عاجز اند، و هدف از آن اثبات نبوت و رسالت است. البته طبق بینش شیعی اختصاص به اثبات رسالت و نبوت ندارد بلکه در جهت اثبات امامت نیز به کار می رود.
معجزات برخی از پیامبران:
1. شتر صالح؛ یکی از معجزات پیامبران الهی شتر صالح است، می فرماید:«وَ آتَیْنا ثَمُودَ النَّاقَهَ مُبْصِرَهً»[5] به فرمان الهی از دل کوه بیرون آمد و حضرت صالح آن را به عنوان آیه ای از آیات الهی برای قوم خود معرفی کرد. [6]
2. معجزات حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ :
موسی کلیم معجزات فراوانی از خدای سبحان دریافت کرد، امّا مهمترین معجزه اش عصا و ید بیضاء است، رسالت موسی آن بود که به سوی فرعون طغیانگر برود و او را از عذاب الهی بیم دهد تا او از ادعای خدایی خود دست بردارد و بنی اسرائیل را آزاد سازد. روشن است که ادّعای رسالت در میان مردم معمولی، تا چه رسد در مقابل فراعنه با داشتن آن تمدنهای پیشرفته، ادّعای بزرگی است که باید با دلیل و برهان همراه باشد و اگر خدا به موسی بن عمران چنین رسالت را می دهد، حتماً باید او را به معجزه مجهّز سازد تا او بر اساس چنین قدرتی با دل گرمی و پشتیبانی غیبی، گام به پیش نهد. از این جهت خدا او را با دو معجزه تأیید کرد، یکی این که هرگاه عصای چوبی خود را می افکند به صورت ماری در می آمد و هر موقع می گرفت به همان حال نخست باز می گشت، و دیگری این که اگر دستش را در گریبان یا بغل فرو می برد و سپس بیرون می آورد بدون هیچ عیب و نقصی سفید و درخشان می شد. معجزه اوّل، معجزه وحشت آور؛ ولی دوّم امید زاست که اگر به هم آمیخته شوند مظهر انزار و بشارت خواهند بود.[7]
بعد از این که بنی اسرائیل از مصر خارج شدند و از چنگال فرعونیان نجات پیدا کردند معجزات زیادی ظاهر شد که در قرآن بیان شده است.
الف: اوّلین معجزه گذشتن بنی اسرائیل از دریا است. «وَ جاوَزْنا بِبَنِی إِسْرائِیلَ الْبَحْرَ»؛[8] یعنی بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم.» وقتی بنی اسرائیل خواستند از مصر خارج شوند، شبانگاهان حرکت کردند و به رود نیل رسیدند که باید از آن عبور می کردند خدای متعال دریا را خشکاند. و بنی اسرائیل عبور کردند.
ب: بنی اسرائیل در اثر پیمودن راه دراز دچار تشنگی و بی آبی شدند حضرت موسی از خدا خواست که برای اینها آبی بفرستد. خداوند فرمود، که عصایت را بر سنگ بزن تا دوازده چشمه به عدد اسباط بنی اسرائیل جاری شود. بعد از این قضیه آنها این سنگ را با خودشان حمل می کردند هر جا تشنه می شدند همین کار را می کردند.
ج: بنی اسرائیل در بیابان از گرما ناراحت بودند. به فرمان خدا قطعه ابری بر سر آنها سایه افکند تا از حرارت خورشید در امان باشند. این موضوع مکرّر در قرآن ذکر شده است. از جمله«…. و ظلّلنا علیهم الغمام ….» که این یک امر عادی نبود؛ بلکه با اراده خدا چنین جریانی اتفاق می افتاد که بنی اسرائیل از نور خورشید ناراحت نشوند.[9]
3. معجزات حضرت داوود ـ علیه السّلام ـ :
در قرآن درباره حضرت داوود و نیز حضرت سلیمان آیات زیادی داریم که خدا الطاف خاصّی به این پدر و پسر داشته است: از جمله این که به حضرت داوود صنعت «زره سازی» را تعلیم داد و آهن را در دست ایشان نرم کرد که البتّه منکرین اعجاز این مسایل را هم به صورت، ساده ای تأویل می کنند. و آن را امر عادی می دانند. همین طور حضرت داوود ـ علیه السّلام ـ موقعی که زبور را با صدای زیبا تلاوت می کرد کوهها و پرندگان همراهیش می کردند. قرآن در این آیه درباره معجزات وی می فرماید: «وَ لَقَدْ آتَیْنا داوُدَ مِنَّا فَضْلاً یا جِبالُ أَوِّبِی مَعَهُ وَ الطَّیْرَ وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ أَنِ اعْمَلْ سابِغاتٍ وَ قَدِّرْ فِی السَّرْدِ …»[10] داوود را از سوی خود فضیلتی بزرگ دادیم (ما به کوه ها و پرندگان گفتیم): ای کوهها و ای پرندگان! با او هم آواز شوید (با او تسبیح خدا گویید) و آهن را برایش نرم کردیم (و به او دستور دادیم:) زره های کامل و فراخ بساز و حلقه ها را به اندازه و متناسب کن[11]
4. معجزات حضرت سلیمان:
1. یکی از معجزاتی که به حضرت سلیمان داده شده بود این بود که آن حضرت سخن پرندگان را درک می کرد«وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ وَ قالَ یا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَ أُوتِینا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ»[12] سلیمان وارث داوود شد و گفت: ای مردم به ما زبان مرغان آموخته شده و از هر نعمتی ارزانی داشته شده است» شاید از این آیه استفاده شود که حضرت داوود هم چنین بود. چون می فرماید«عُلِّمنا» نمی فرماید:«عُلِّمتُ».
2. و باز از این آیات استفاده می شود که دانستن منطق حیوانات منحصر به پرندگان نبود نیست؛ بلکه حیوانات دیگر را هم شامل شود. چون سلیمان منطق مورچه را هم شنید:«یا ایها الَّنمْلُ ادْخُلُوا مَساکِنَکُمْ ….»[13] مورچه ای گفت: ای مورچگان به لانه های خود بروید سلیمان این سخن را شنید و درک کرد.«فتبسَّمَ ضاحکاً من قولِها ….» و از سخن او خندید.
3. معجزه دیگر حضرت سلیمان این بود که خدا باد را مطیع ایشان کرده بود هر جا که می خواست باد به امر آن حضرت بساط ایشان را حرکت می داد: «فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخاءً حَیْثُ أَصابَ»؛[14] پس باد را رام او کردیم که به نرمی هر جا که آهنگ می کرد به فرمان او می رفت.»
4. معجزه دیگر این که، خداوند متعال چشمه مس را برای حضرت سلیمان ظاهر کرد و گویا صنعت ذوب مس به وسیله آن حضرت ظاهر شده است. «وَ أَرْسَلْنا له عَیْنَ القِطْرِ»؛ یعنی و چشمه مس را برایش جاری ساختیم.
5. معجزه دیگر تسلّط بر جنّ و شیاطین بود: «وَ مِنَ الْجِنِّ مَنْ یَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ …..»[15] و گروهی از دیوها به فرمان پروردگارش برایش کار می کردند و هر که از آنان سر از فرمان می پیچید به او عذاب آتش سوزان را می چشاندیم.[16]
5. معجزه حضرت یونس ـ علیه السّلام ـ :
نجات یافتن حضرت یونس ـ علیه السّلام ـ از شکم ماهی هم یکی از مسائل غیر عادی است و معجزه به حساب
می آید، هر چند که در مقام اثبات نبوّت نبوده است. آن حضرت بعد از این که قومش را رها کرد و از اصلاح آنان ناامید شد، راه دریا را در پیش گرفت و سوار کشتی شد، اتفاقاً دریا متلاطم شد، در آن موقع رسم بر این بود که وقتی یک حیوان دریایی به کشتی حمله می کرد برای نجات از دست آن و دور کردنش قرعه می انداختند، و یکی از سرنشینان کشتی را در دهان آن حیوان می انداختند. بار اول قرعه انداختند به نام یونس در آمد مرتبه دوّم و سوّم هم باز به نام او در آمد؛ بالاخره آن حضرت را به دریا انداختند. پیداست که افتادن در دهان چنین حیوانی نجات ندارد. ماهی ایشان را بلعید و …. که این داستان مکرّراً در قرآن ذکر شده است؛ به هر حال این هم یک امر خارق العاده ای است ولی برای اثبات نبوّت نبوده است.[17]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. معجزه شناسی ـ محمد باقر سعیدی روشن ـ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
2. معارف قرآن(4 و5) ـ درسهای استاد مصباح یزدی ـ انتشارات موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ .
3. تفسیر موضوعی ـ آیت الله جوادی آملی ـ ج 6 و 7 ـ نشر اسراء.
پی نوشت ها:
[1] . ابن فارس، مقاییس اللّغه، ج 4، ص 232.
[2] . سعیدی روشن، محمد باقر، معجزه شناسی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. ص 18،
[3] . شعرا/ 154.
[4] . رجوع شود به: مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن، بحث اعجاز، انتشارات مؤسسه امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ
[5] . اسراء/ 59.
[6] . جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی، نشر اسراء، ج6، ص 320، 321.
[7] . سبحانی، جعفر، منشور جاوید، انتشارات موسسه امام صادق ـ علیه السّلام ـ ، ج 12، ص 64، 63.
[8] . اعراف/ 138.
[9] . مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن(4 و 5)قم، موسسه امام خمینی، اول، ص 97، 98.
[10] . سبأ/ 10، 11.
[11] . مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن(4 و5) ص 107، 108.
[12] . نمل/ 16.
[13] . نمل/ 18 و 19.
[14] . ص/ 36.
[15] . سبأ/ 12.
[16] . مصباح یزدی، معارف قرآن،(4 و5)، ص 109، 110.
[17] . مصباح یزدی،معارف قرآن،(4 و5)، ص 106.