حزقیل سومین خلیفه از خلفای حضرت موسی است که اول آنها یوشع و دوم کالب ابن یوحنا بوده، حزقیل را پسر پیرزن هم می نامند؛ زیرا مادر او در سن پیری معجزه آسا او را به دنیا آورد. بعضی معتقدند او همان ذوالکفل می باشد و به این جهت او را به این نام نامیدند که او هفتاد پیغمبر را که اسیر بنی اسرائیل بودند و قصد قتل آنها را داشتند تکفل نمود و فرمود شما فرار کنید، من به جای شما می مانم، بدین ترتیب او خود تن به مرگ داد؛ ولی خداوند او را از مرگ نجات داد.[1]
در لغت نامه دهخدا آمده است: حزقیل یا حزقیال یا حزقل…. در مقبره ای که در حوالی بغداد است مدفون می باشد. او شخص وطن پرست و ثابت عزم و غیور بوده و خود را وقف خدمت به قواعد دینی خود نموده انواع و اقسام شرور و فساد را دفع می نمود.
حسن بصری می گوید: ذوالکفل که در قرآن آمده همان حزقیل است و مدفن او میان حله و کوفه می باشد و او معاصر اسارت بنی اسرائیل در بابل بوده است. در تاریخ طبری مسطور است که ایوب در اواخر عمر از جمله اولاد خود حزقیل را وصی خود ساخت و حزقیل به مرتبه نبوت رسید.[2]
در تفسیر نمونه در رابطه با ذوالکفل می فرمایند: مشهور این است که از پیامبران بوده و ذکر نام ایشان در ردیف پیامبران در سوره انبیاء آیه 85 بعد از نام اسماعیل و ادریس گواه بر این معنی است. و بعضی او را همان حزقیل می دانند که ذاالکفل به عنوان لقب او انتخاب شده است و آن اندازه از زندگی او در دست است دلیل بر استفامت او از طریق اطاعت و بندگی خدا و مقاومت در برابر جباران است و سر مشقی است برای امروز و فردای ما.[3]
درکتاب «تاریخ انبیاء از آدم تا خاتم»[4] هم حضرت حزقیل را یکی از انبیای بنی اسرائیل شمرده است و همچنین در کتاب گران سنگ حیاه القلوب حزقیل یکی از پیامبران به حساب آمده و بحث مفصلی درباره وی صورت گرفته است.
از کتابهای متعدد استفاده می شود، حضرت حزقیل یا حزقیال یکی از انبیای بنی اسرائیل بوده و در نبی بودنش شک نیست؛ اما این که آیا او همان ذوالکفل می باشد یا شخص دیگری، بین بزرگان اختلاف وجود دارد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. تاریخ انبیاء از آدم تا خاتم، عماد زاده، صفحه 651.
2. معارف و معاریف، سید مصطفی دشتی، قم جلد4، ص473.
3. لغت نامه دهخدا، جلد 6، ص 24 78.
پی نوشت ها:
[1] . دشتی، سید مصطفی، معارف و معاریف، قم، 1376، ج4، ص 473.
[2] . لغت نامه ،دهخدا، ج6، ص7824.
[3] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، ج19، ص 311.
[4] . عماد زاده، تاریخ انبیاء، از آدم تا خاتم، ص651.