اولاً باید گفت: آنچه که در آخرت به عنوان پاداش یا کیفر به نیکوکاران و بدکاران داده میشود تجسم خود عمل است. قرآن کریم میفرماید: (روزی که هر کس آنچه از کار نیک یا زشت انجام داده است حاضر میبیند، آرزو میکند که کاش بین او و بین کار زشتش مسافت درازی فاصله میبود)[1] و در جای دیگر فرمود: (ای ایمانداران از خدا بترسید و پروای او را داشته باشید و هر کسی باید بنگرد که چه چیزی برای فردای خود پیش فرستاده است)[2] در این آیه لحن بسیار قاطع و صریح و عجیب است به صورت امر میفرماید هر کس باید بنگرد که برای فردای خود چه پیش فرستاده است، سخن از پیش فرستادن است یعنی شما عیناً همان چیزهایی را که اکنون میفرستید خواهید داشت لذا آنها را درست بنگرید که چیست؟[3] پس مجازات آخرت اعم از کیفر یا پاداش تجسم یافتن عمل است، نعیم و عذاب آن جا همین اعمال نیک و بد است که وقتی پرده کنار رود تجسم و تمثل پیدا میکند، مثلاً تلاوت قرآن کریم صورتی زیبا میشود و در کنار انسان قرار میگیرد، غیبت و رنجانیدن مردم به صورت خورش سگان جهنم در میآید. شهید مطهری در تشریح این مسأله میگوید: اعمال ما یک صورت مُلکی دارد که فانی و موقت است و آن همان است که در این جهان به صورت سخن یا عملی دیگر ظاهر میشود و یک صورت و وجههای ملکوتی دارد که پس از صدور ازما هرگز فانی نمیشود و از توابع و لوازم جدا ناشدنی ما است، اعمال ما از جهت ملکوتی و چهره غیبی باقی است و روزی ما به آن اعمال خواهیم رسید و آنها را با همان وجهه و چهره مشاهده خواهیم کرد اگر زیبا و لذتبخش بود نعیم ماست و اگر زشت و کریه بود آتش و جحیم ما خواهد بود… کوتاه سخن این که رعایت تناسب بحثی است که در مورد کیفرهای اجتماعی و قراردادی قابل طرح است البته در این گونه کیفرها قانونگزار باید متناسب بودن کیفر را با جرم درنظر بگیرد، اما درکیفرهایی که رابطه تکوینی با عمل دارد یعنی معلول واقعی و اثر حقیقی کردار است یا کیفری که با گناه رابطه عینیت و وحدت دارد یعنی در حقیقت خود عمل است دیگر مجالی برای بحث تناسب داشتن و نداشتن نیست).[4]
ثانیاً: در روایات یکی از اموری که در رابطه با این سؤال مطرح است این ا ست که راوی می گوید از امام صادق ـ علیه السّلام ـ درباره فلسفه و جهت همیشه بودن جهنمیان در جهنم و بهشتیان در بهشت پرسیدم، حضرت فرمود: علت همیشه بودن دوزخیان در دوزخ این است که تصمیم آنها این بوده که هر گاه جاویدان در دنیا بمانند خدا را نافرمانی کنند، و جهت همیشه بودن بهشتیان در بهشت نیز آن است که تصمیم آنها این بوده که هر گاه جاودانه در این دنیا بمانند اطاعت و بندگی خداوندرا انجام دهند، پس تصمیمهای آنان آنها را بهشتی دائم و دوزخی همیشگی کرده است. برخی از صاحبنظران با استناد به این گونه روایات گفتهاند: از آن جا که دوزخیان از کفار و منافقان در پذیرش اسلام، عناد داشتند و تصمیمشان این بوده که هر چقدر در دنیا بمانند، به خدا ایمان نیاورده و در برابر فرمان او سر تعظیم فرود نیاورند، از این جهت با این نیت زشت و تصمیم پلیدشان کیفر داده شده و به طور دائم در جهنم معذب خواهند بود، ولی مؤمنان برعکس کفار، تصمیمشان این بوده که هر چقدر خداوند به آنان در این دنیا عمر بدهد، همه را وقف در عبادت و اطاعت اوکنند و لذا خداوند نیز به آنان پاداش نیکو عنایت کرده و به طور جاودانه در بهشت شان متنعم خواهد فرمود.[5]
ثالثاً: این گونه ایرادها ناشی از غفلت از یک نکته اساسی است و آن این که باید میان مجازاتهای قراردادی و مجازاتهای تکوینی فرق و تفاوت گذاشت، زیرا کیفرهایی که در حقیقت اثر طبیعی عمل است و خاصیت تکوینی آن محسوب میشود و یا نتیجه حضور خود عمل در برابر انسان است این گفتگوها را که باید کیفر از نظر زمانی محدود و متناسب با عمل باشد، نمیپذیرد.
مثلاً انسان باید با دو بال (ایمان) و (عمل صالح) به فراز آسمان سعادت پرواز کند و از نعمتهای ابدی بهشت و لذّت قرب خدا بهرهمند شود، حال اگر بر اثر هوسبازی در یک لحظه یا یک عمر صدساله دو بال خود را درهم بشکند باید برای همیشه در ذلت و بدبختی بماند این جا مسأله زمان، مکان و جرم مطرح نیست بلکه مسأله علت و معلول و آثار کوتاه مدت و دراز مدت آن مطرح است یک کبریت کوچک ممکن است شهری را به آتش بکشد و یک گرم بذر خار مغیلان ممکن است بعد از مدتی یک صحرای وسیع خار به وجود آورد، همانگونه که چند گرم بذر گل ممکن است با گذشتن چند سال صحرایی از زیباترین و معطرترین گلها به وجود آورد که عطر آن مشام جان را معطّر و دل را نوازش دهد حال اگر کسی بگوید یک کبریت چه تناسبی با آتش گرفتن یک شهر دارد و چند بذر کوچک چه تناسبی با یک صحرای خار یا گل میتواند داشته باشد؟ آیا این سؤال منطقی است؟ مسلماً نه.
اعمال نیک و بد ما نیز همین گونه هستند و ممکن است آثار جاودانی بسیار گستردهای از خود به یادگار بگذارند، مسأله مهم این جا است که رهبران الهی و پیامبران بزرگ و اوصیای آنها این هشدار را پی در پی به ما دادند که نتیجه چنان گناهانی، عذاب جاودان است و نتیجه چنین اعمال صالحی، نعمت مخلد و ابدی است، درست مثل اینکه باغبان آگاه و بیداری اثر وسیع آن بذر خار و گل را برای ما قبلاً بیان کرده باشد و ما آگاهانه راه خودمان را از این مسیر انتخاب کنیم، در این جا به چه کسی میتوانیم ایراد کنیم و به چه چیزی خرده بگیریم و به کدام قانون اعتراض نمائیم، جز به خودمان[6] در آخر ذکر این نکته ضروری است که این گونه پرسشها در واقع از باب مقایسه آخرت به دنیاست در حالی که قوانین حاکم بر آن جا هرگز قابل مقایسه با امور دنیایی و تجربههای دنیایی نیست.[7]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 . بحارالانوار، ج 8، نشر مؤسسه الوفا، بیروت، سال 1403 ق.
2 . سیدمحمد حسین حسینی تهران، معاد شناسی، نشر حکمت، چاپ اول، سال 1407 ق.
3 . محمد شجاعی، معاد یا بازگشت به سوی خدا، ج 1 و 2 نشر شرکت سهامی انتشار، چاپ 2، سال 1371 ش.
4 . جوادی آملی، یاد معاد، چاپ 3، سال 1375ش، نشر مرکز فرهنگی رجاء، تهران.
5 . فلسفی، محمدتقی، معاد از نظر روح و جسم، ج 3، نشر هیئت نشر معارف اسلامی.
پی نوشت ها:
[1] . آلعمران/ 30.
[2] . حشر/ 18.
[3] . مطهری، مرتضی، عدل الهی، تهران، نشر شرکت سهامی انتشار، 1352 ش، ص 214.
[4] . همان، ص 216 تا ص222.
[5] . قربانی لاهیجانی، زینالعابدین، به سوی جهان ابدی، قم، انتشارات مؤسسه مطبوعاتی طباطبائی، 1387 ق، ص 376.
[6] . مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، تهران، نشر دارالکتب الاسلامیه، چاپ پنجم، 1377 ش، ج 6، ص 501 ـ 503.
[7] . سبحانی، جعفر، الهیات، قم، نشر مؤسسه امام صادق ـ علیه السّلام ـ ، 1417 ق، ج 4، ص 404.