در این رابطه به آیاتی اشاره می شود: «و یوم ینفخ فی الصور ففزع من فی السماوات و من فی الارض الاَّ من شاءاللَّه…»[1] روزی که در صور دمیده میشود آنان که در آسمان و زمین هستند به بیتابی و فزع در میآیند، جز آنکه خدا بخواهد.
و آیه: «و نفخ فی الصور فصعق من فی السموات و من فی الارض الاَّ من شاءاللَّه ثم نفخ منه اخری فاذا هم قیام ینظرون».[2] و در صور دمیده میشود، آنگاه اهل آسمان و زمین همه مدهوش میشوند جز آنکس که خدا بخواهد. سپس بار دیگر در صور دمیده میشود، که ناگهان همه به پا ایستاده و نگران و منتظر خواهند بود.
در رابطه با این آیات و چگونگی مرگ مخلوقات و پایان زندگی دنیا، نکاتی قابل ذکر است.
1- در آیات از لفظ «صعق» و «فزع» استفاده شده نه «موت»، زیرا «موت» لفظی است که بر خروج روح از بدن اطلاق میشود، در حالی که «صعق» و «فزع» همه موجودات آسمان و زمین (از جمله ملائکه و ارواح) را نیز شامل میگردد؛ برخلاف «موت».
بنابراین، اگر مراد از مرگ ملائکه، خارج شدن آنها از عالم دنیا و وارد شدن به عالم آخرت باشد، پاسخ مثبت است، به این معنا که ملائکه نیز با نفخ صور به پایان زندگی خود میرسند، البته نه به معنای خروج روح از بدن بلکه به معنای انتقال آن ها به عالم آخرت در این رابطه روایات فراوانی در دست است[3] که به نمونهای از آن اشاره میکنیم:
یکی از یاران امام صادق(ع) به نام یعقوب احمر میگوید: در جریان مرگ اسماعیل – فرزند امام صادق(ع) – به خدمت ایشان رفتم تا تسلیت بگویم. ایشان پس از آنکه برای فرزندش اسماعیل از خداوند طلب رحمت نمود، فرمود: …. جدّاً همه اهل زمین خواهند مرد، حتی یک نفر نیز باقی نمیماند، سپس همه اهل آسمانها خواهند مرد و حتی یک نفر نیز باقی نمیماند، مگر فرشتهای که مأمور قبض ارواح است و حاملان عرش و جبرئیل و میکائیل.
پس ملکالموت میآید و در مقابل خدا میایستد، به او گفته میشود چه کسی مانده است؟ – در حالی که خودش عالمتر است – ملکالموت میگوید: پروردگارا، کسی نمانده مگر ملکالموت و حاملان عرش و جبرئیل و میکائیل. آنگاه به او امر میشود که به جبرئیل و میکائیل بگو بمیرند. در این موقع فرشتهها یعنی حاملان عرش میگویند: ای رب ما، این دو فرشته رسول و امین تو هستند. پاسخ میرسد که قضای حتمی من این است که هر نفسی که در آن روح باشد باید بمیرد. ملکالموت میآید و در برابر خدا میایستد. آنگاه به او گفته میشود چه کسی باقی مانده است؟ – در حالیکه خودش بهتر میداند – ملکالموت میگوید: پروردگارا، جز ملکالموت و حاملان عرش کسی باقی نمانده است. در این حال گفته میشود: به حاملان عرش بگو بمیرند.
امام(ع) فرمود: سپس ملکالموت غمگین و محزون و سرافکنده در برابر خدا میایستد. به او گفته میشود: چه کسی باقی مانده است؟
ملکالموت پاسخ میدهد: ای پروردگار، غیر از ملکالموت کسی باقی نیست، آنگاه از جانب خدا به او گفته میشود: ای ملکالموت بمیر.[4]
2- نکته دیگری که در رابطه با مرگ موجودات در هنگام نفخ صور لازم به ذکر است، اشاره قرآن کریم است به مرگ آنها که در آسمان و زمین هستند. با توجه به برخی روایات و توضیحات مفسرین ذیل آیه مورد بحث، میتوان خلایق را به سه گروه تقسیم کرد:
الف) آنها که در زمین هستند. «ما فی الارض» که منظور اهل برزخ هستند، زیرا قبلاً افرادی که در روی زمین در قید حیات بودند، با یک صیحه یا فریاد جان سپرده و رهسپار عالم برزخ شده بودند.
ب) اهل آسمان: «من فی السموات» که ملائکه و فرشتگان هستند. قرآن کریم در آیات دیگر این مطلب را توضیح داده که جهان را پایانی حساب شده و معین است و اختتام جهان را چنین بیان میکند: «تعرج الملائکه و الروح الیه فی یوم کان مقداره خمسین ألف سنه».[5] فرشتگان و روح در روزی که مقدار آن پنجاه هزار سال است، به سوی خداوند بالا رفته و عروج میکنند.
واضح است که فرشتگان به عنوان واسطه بین عالم ملک و عالم ربوبی و نیز مسؤول تدبیر امور خلق، تنها تا هنگامی که نظم فعلی جهان برقرار است انجام وظیفه میکنند و با دگرگونی نظام خلقت و آفرینش، مأموریت آنها پایان یافته است. پس به سوی خدا باز میگردند. پس ملائکه نیز با نفخ صور خواهد مرد ولکن کیفیت مرگ آن ها برای ما معلوم نیست ولی مرگ آنها به معنای مرگ مصطلح که جدا شدن روح از بدن است یقینا نخواهد بود.
ج( استثناشدگان: «الاَّ من شاءاللَّه». اینان گروهی هستند که به خواست خدا از فزع و «صعق» در امان هستند. آیات دیگری که این گروه را معرفی کرده بیان میدارد که آنان بندگان پاک و مخلص خدا هستند: «من جاء بالحسنه فله خیرٌ منها و هم من فزع یومئذٍ آمنون و…»[6] هر کس حسنه (خوبی) را با خود بیاورد برای او بهتر از آن خواهد بود، آنان روز قیامت از «فزع» در امان هستند.
البته مراد از «حسنه» حسنه مطلق است که با بدیها آمیخته نباشد.
بنابراین، تنها کسی که ذاتش از شرک و بدی پیراسته باشد و ایمان به غیر خدا نداشته باشد، در نفخ صور ایمن از عذاب است؛ ایمانی که هیچ شریکی برای خداوند نبیند، نه در وجود، نه در صفات و نه در افعالش و این همان ولایت است.[7]
در تفسیر قمی ذیل آیه «من جاء بالحسنه فله خیر منها» آمده است: به خدا قسم «حسنه» همان ولایت امیرالمؤمنین است. و «سیئه» همان پیروی از دشمنان او![8]
در نتیجه در نفخ صور همه ی اهل آسمان (ملائکه) و زمین (انسان) می میرند مگر کسانی که جزء مخلصین هستند که مصداق کامل آن ها حضرات اهل بیت ـ علیهم السلام ـ می باشند اما کیفیت مرگ ملائکه روشن نیست.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. آغاز و انجام، خواجه نصیرالدین طوسی، با حاشیه استاد حسنزاده آملی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد، چاپ دوم، 1370.
2. معاد، محسن قرائتی، مؤسسه در راه حق، قم، چاپ سوم، 1368.
3. سرنوشت انسان، احمد زمردیان، کتابفروشی اسلامیه، چاپ سوم، 1354.
4. حیات پس از مرگ، علامه طباطبائی، دفتر انتشارات اسلامی، تیرماه 1362.
5. معاد در قرآن، استاد مظاهری، انتشارات شفق، 1364.
6. معاد شناسی، حسینی طهرانی، جلد 4 انتشارات حکمت یاب 1403 هجری قمری.
7. المیزان ذیل آیات مورد بحث در جزوه.
8. نمونه ذیل آیات مورد بحث در جزوه.
9. معاد از دیدگاه قرآن، حدیث و عقل، حسین ربانی میانجی، چاپ دوم، 1373.
پی نوشت ها:
[1] . نمل/ 87.
[2] . زمر/ 68.
[3] . ر.ک. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج6، ص 324.
[4] . ربانی میانجی، حسین، معاد از دیدگاه قرآن، حدیث و عقل، ص426؛ از مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج6، ص329؛ و کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج1، ص71.
[5] . معراج/ 4.
[6] . النمل/ 89.
[7] . ر.ک. طباطبایی، سید محمد حسین، حیات پس از مرگ، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1362، ص47، و خواجه نصیرالدین، آغاز و انجام، چاپ اول، تهران، سازمان چاپ و انتشار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1366، ص 49.
[8] . ر.ک. طباطبایی، سید محمد حسین، حیات پس از مرگ، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1362، ص48.