جایگاه کسانی که بنابه هر دلیلی اقدام به خودکشی می‌کنند در آخرت چیست؟ آیا چنین افرادی از شفاعت ائمه اطهار و شهدا برخوردار می‌شوند؟

جایگاه کسانی که بنابه هر دلیلی اقدام به خودکشی می‌کنند در آخرت چیست؟ آیا چنین افرادی از شفاعت ائمه اطهار و شهدا برخوردار می‌شوند؟

دسته ای از دستورات و حقایق در شرع مقدس وجود داردکه عقل به تنهایی از درک آنها عاجز است و علت و حکمت آن را بدون بیان از طرف شرع و دین نمی‌تواند بفهمد مثل این که چرا باید نماز ظهر را چهار رکعت خواند و یا چرا روز عید فطر روزه حرام است و موارد متعدد دیگر که عقل چرایی آن را نمی‌فهمد. ولی به خاطر تعبد به شرع و علم به این که شارع و دستور دهنده آن عالم و حکیم است و در انجام این اعمال مصلحت و سعادت نهفته است همه آنها را می‌پذیرد، مثل بسیاری از جزئیات مسأله معاد و قیامت که از قسم دوم مفاهیم دینی است که عقل از فهم آن عاجز است و از احوالات آن باید به واسطه شرع آگاهی پیدا کند. (هر چند اثبات اصل وجود معاد و قیامت به دلیل عقلی هم ممکن است).
امّا نسبت به مسأله قتل النفس و خودکشی و عاقبت کسی که مرتکب این عمل می‌شود، شرع دارای دستور و بیان است.   از جمله در آیات قرآن و احادیث ائمه ـ علیهم السّلام ـ به حرمت و گناه بودن این عمل اشاره و تصریح شده است، از جمله در تفسیر آیه 30 سوره نساء: (و خودکشی نکنید خداوند نسبت به شما مهربان است و هر کس این عمل را از روی تجاوز و ستم انجام دهد به زودی او را در آتش  وارد خواهیم ساخت و این کار برای خدا آسان است.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: هر کس خود را عمداً بکشد، پس او در آتش جهنم تا ابد خواهد بود.[1] و از امام باقر ـ علیه السّلام ـ روایت شده است: ان المؤمن یبتلی بکل بلیه و یموت بکل میته الا انه لا یقتل نفسه؛ همانا ممکن است مؤمن به هر بلایی مبتلا شود و به هر (نوع) مرگی بمیرد امّا هیچ گاه خود را نمی‌کشد.[2] لذا در حرمت و قبح این عمل  نزد شرع جای هیچ شک و شبهه‌ای نیست، هرچند بعضی افراد و مکاتب در مواردی این عمل را جایز بدانند، در دین اسلام قابل پذیرش نخواهد بود، البته باید توجه داشت که عملی مانند عملیات استشهادی و فدا کردن خود برای از بین بردن دشمن در حقیقت جهاد و دفاع از مال و ناموس و دین است و خودکشی محسوب نمی‌شود بلکه نوعی از خودگذشتگی و ایثار است.
امّا نسبت به جایگاه آخرت کسی که خودکشی کرده است، از روایات گذشته روشن شد که جایگاه او در جهنم است و در حقیقت مبنای فهم حرمت و قبح یک عمل در نزد شارع و روایات اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ این است که اگر وعده عذاب و عقاب در جهنم برای آن عمل داده شود آن عمل جزء محرمات محسوب می‌شود و لو لفظ حرام در مورد آن استفاده نشده باشد.
امّا این سؤال که آیا کسی که مرتکب چنین گناهی شده است استحقاق شفاعت شافعان در روز قیامت را خواهد داشت یا خیر.
در آیات قرآن و روایات شرایطی را برای شفاعت شوندگان ذکر شده است که اگر کسی این صفات و شرایط را داشته باشد مورد شفاعت پیامبر و ائمه و سایر شفعاء قرار می‌گیرد که از جمله آنها: 1. شرک نورزیدن به خدا است، پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‌فرمایند: اگر خدا بخواهد من شفاعت می‌کنم برای کسی که می‌میرد و ذره‌ای به خدا شرک نمی نورزد.[3] 2. اقرار به شهادتین با اخلاص: رسول الله می‌فرماید: شفاعت من برای کسی است که به (لا اله الا الله) شهادت دهد و مخلص باشد و قلبش زبانش را تصدیق  ‌کند و زبانش قلبش را.
3. دشمنی نداشتن با اهل بیت  کسی که بغض و دشمنی اهل بیت را در دل داشته باشد به شفاعت نائل نمی‌شود.[4] 4. داشتن ولاء و محبت و عهد   اهل بیت عصمت و طهارت .[5] آن چه از  موارد فوق که در حقیقت شرایط ایمان است استفاده می‌شود ، این است که کسی که با ایمان از دنیا برود به این معنا که تصدیق و اقرار قلبی به باورهای دینی داشته باشد، و منکر آنها نباشد این ایمان در دنیا و آخرت برای او نتایجی را به دنبال خواهد داشت، در دنیا مال و جان و آبروی او محترم است، لذا کسی که به ظاهر و زبان اقرار به ایمان کرده باشد و انکار دین نکرده باشد تمام احکام مسلمانان بر او بار خواهد شد، حتی اگر خودکشی کرده باشد و در آخرت اگر با ایمان مرده باشد و لو گنهکار باشد, امکان شفاعت شافعان برای او وجود خواهد داشت. چرا که ممکن است مؤمن دارای لغزش و گناه باشد ولی از ایمان خارج نشده باشد و به کفر و شرک نرسیده باشد و صفات و شرایط شفاعت شوندگان را داشته باشد. البته روشن است که ایمان برای کسی تا قیامت باقی خواهد ماند که ایمان را تا لحظه مردن حفظ کند و با ایمان از دنیا برود، می‌تواند امید به شفاعت هم داشته باشد. و چه بسا افرادی بوده‌اند که ظاهراً مومن بودند امّا در آخرین لحظات مرگ منکر آن شده‌اند.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. معاد در قرآن، ج 5، استاد جوادی آملی، چ اول، انتشارات اسراء.
2. گناهان کبیره، شهید دستغیب.
3. الهیات و معارف اسلامی، استاد سبحانی، انتشارات توحید.

پی نوشت ها:
[1] . حر عاملی، وسایل الشیعه، بیروت، ج 29، ص 24.
[2] . همان.
[3] . سبحانی، جعفر، الالهیات، ج 4، ص 347.
[4] . همان.
[5] . ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، معاد در قرآن، چاپ اول، انتشارات اسراء.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید