نویسنده:دکتر سید عسکری حسینی مقدم*
چکیده
یکی از حوادث مهم و بزرگ تاریخ اسلام، حادثه غدیر است. این حادثه ی بزرگ که در اواخر عمر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رخ داده است، منشأ بسیاری از حوادث، تحوّلات، گرایشها، فرهنگها، عقاید و ایدهها گردید. در طول1400سال گذشته، محققان و اندیشه مندان بسیاری، به پژوهش و تجزیه و تحلیل و بررسی این واقعه ی تاریخی پرداختهاند. پایه ی همه این بررسیها بر فرض صحت و تحقق حادثه غدیر استوار است. آیا حادثه ی غدیر ساخته و پرداخته شیعیان است؟ آیا حادثه ی غدیر در گفتار دیگران آمده است؟ و دهها سؤال دیگر.
در این گفتار مختصر، به یکی از جوانب، یعنی غدیر از منظر عالمان و منابع اهل سنت پرداخته میشود.
مقدّمه
با بعثت پیامبراکرم، حضرت محمد صلی الله علیه و آله تحولی بزرگ در جهان بشریت ایجاد شد؛ تحولی که از جنبه های مختلف، جهان را تحت تأثیر قرار داد و در زمانی کوتاه از منطقه ی مکه و مدینه، (از زادگاه اصلی خود) خارج شد و سراسر جهان را فراگرفت و به عنوان یک فرهنگ برجسته، مورد توجه جهانیان قرار گرفت.
بیتردید تحولی که ظهور اسلام در جهان بشریت ایجاد کرده است،در نوع خود بی نظیر بوده است؛ همانطوری که ادیان بزرگ گذشته نیز در ظرف زمانی خود، تحولی بزرگ ایجاد کردهاند. امتیازات و برجستگی های دین اسلام سبب شد تا تحولات آن نیز بیشتر و گستردهتر باشد و با فاصلهای کوتاه، مورد توجه و قبول انسانهای علاقهمند قرار گیرد و از محدوده ی جزیرهالعرب خارج شده، به امپراتوری ایران و رم برسد.
لحظه لحظه ی حیات پیامبراکرم صلی الله علیه و آله خاطره و تحول است. اولین خاطره، نزول قرآن کریم بود که با آیه ی شریفه «إقرَأ بِاسمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَق» آغاز شد و سپس هر روز شاهد حوادث و تحولات بسیاری بودهایم که شمارش آن از این گفتار خارج است. هر یک از آن حوادث، فرهنگی بسیار ارزشمند در بردارد و شایسته است محققان درباره ی آن تحقیق کنند و آثار نو و جدید آن را معرفی نمایند.
یکی از این حوادث مهم و باارزش و ماندگار- که در اواخر عمر آن حضرت صلی الله علیه و آله رخ داده است- حادثه غدیرخم بود که منشأ بسیاری از حوادث بعدی گردیده است. گویی حادثه ی غدیر، حادثهای بس عظیم و بزرگ بوده است که با درخشش آن، تحولی بزرگ در انقلاب کبیر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ایجاد شده است.
تا قبل از حادثه غدیر، بسیاری تصور میکردند با رحلت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله، رشد و توسعه و گسترش اسلام در ابعاد متعدد، بسته خواهد شد و همچون ادیان بزرگ گذشته، دین اسلام نیز به نقطه ی پایان خواهد رسید و دوران رکود و انحطاط آن آغاز خواهد شد و دین جدید که دوران شکوفایی خود را در زمان حیات آن حضرت آغاز نموده است، بعد از سالها به یک دین متروک و کهنه تبدیل خواهد شد؛ ولی حادثه ی غدیر، افق جدیدی در برابر دین اسلام گشود. آری اگر این حادثه تحقق نمییافت، دین اسلام نیز مانند ادیان گذشته به سر حد کمال نمیرسید و نمی توانست به عنوان یک دین جاودانی معرفی گردد، زیرا بدخواهان و دشمنان برای رحلت آن رسول خدا، لحظه شماری میکردند و خیال میکردند با رحلت آن حضرت، دین اسلام نیز چون ادیان گذشته، به نقطه ی پایان خواهد رسید و آن گاه، دوران قهقرایی و رکود را طی خواهد کرد و با گذشت زمان، بسیاری از احکام آن ازبین خواهد رفت و جز نام، چیزی از دین جدید باقی نخواهد ماند.
با اعلام عمومی جمله ی معروف «من کنت مولاه فعلی مولاه» توسط پیامبراسلام صلی الله علیه و آله که بعد از اجتماع عمومی مسلمانان جهان در مجمع و کنگره بینالملی حج انجام گرفت، سرفصل جدیدی در دین اسلام گشوده شد و دین اسلام وارد مرحله ی تازه و نویی شد که در ادیان گذشته، سابقه نداشت؛ چه اینکه با حرکت این رودخانه بزرگِ فرهنگ غنی اسلام، همه ی انسانها از آن سیراب خواهند شد.
آری، حادثه غدیر، کاملکننده حادثه بزرگ بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است و به همان اندازه تأثیرگذار و باارزش است. اگر حادثه غدیر نمیبود، خاتمیت دین اسلام مورد اشکال و ایراد بود؛ زیرا لازمه ی خاتمیت دین، استمرار آن است. دینی که در یک نقطه ی زمانی به پایان برسد، نمیتواند دین کامل، فراگیر و دائمی باشد؛ قطاری که نقطه ی پایان داشته باشد و در یک مسیر خاص و زمان خاص حرکت کند، نمیتواند همه مسافران را به مقصد برساند؛ رودخانهای که در یک زمان و مکان خاص جاری باشد، نمیتواند همه ی مزارع و دشتها را سیراب کند.
اگر شیعه اصرار بر ترویج فرهنگ غدیر دارد، تنها برای حمایت از یک فرد یا افرادی خاص نیست. شاید بعضی خیال کنند شیعه به علت تعصب بیجا، از یک فرد یا افرادی حمایت میکند و دلباخته ی آنان است. جدای از دلباختگی و علاقهمندی، به اعتقاد محققان و دانشمندان شیعه، اسلامِ بدون غدیر، ابتر و ناقص است.
حادثه غدیر، از زوایا و ابعاد گوناگون قابل بحث و تحقیق است؛ زیرا این حادثه ی بزرگ، آغاز و منشأ بسیاری از حوادث بعدی بوده است. ما در این گفتار به بررسی یکی از این زوایا میپردازیم: «غدیر از منظر عالمان و منابع اهل سنت».
برخی از جوانان خیال میکنند حدیث غدیر تنها توسط محدثان و عالمان شیعه مطرح شده است و گویی این ساخته و پرداخته عالمان شیعه است و در منابع حدیثی اهل سنت مطرح نشده است؛ تا جایی که برخی خیال کردهاند حدیث غدیر افسانهای بیش نیست و شیعیان آن را طراحی کردهاند. برای رفع این ابهام، محققان شیعه زحمات بسیاری متحمل شدهاند که از جمله آنان، علامه امینی مؤلف کتاب گرانسنگ الغدیر است؛ لذا با توجه به آنچه گذشت، از این فرصت استفاده میشود و گزارش مختصری در مورد حدیث غدیر در منابع اهل سنت با استفاده از منابع معتبر و اصلی آنان تقدیم میگردد.
امید است این اثر ناچیز، در نزد خداوند متعال و مولی الکونین علی علیه السّلام مورد قبول واقع شود.
الف) موقعیت جغرافیایی غدیرخم
«غدیر خم» نام ناحیهای است در میان مکه و مدینه که بر سر راه حجاج قرار دارد. غدیر خم نام محلی است که به سبب وجود برکهای در این محل- که در آن آب باران جمع میشده است- به «غدیرخم» شهرت یافته است. غدیر در 3 تا 4کیلومتری جحفه واقع شده و جحفه در 64 کیلومتری مکه قرار دارد که یکی از میقاتهای پنجگانه است. در جحفه راه اهالی مصر، مدینه، عراق و شام از یکدیگر جدا میشود. غدیرخم به علت وجود مقداری آب و چندین درخت کهنسال، محل توقف و استراحت کاروان ها واقع می شد،اما با این همه، دارای گرمایی طاقت فرسا و شدید بود(دائرهالمعارف ویکی پدیا، ذیل کلمه«غدیر»/ ابنخلکان، 1397، ج5،ص231/ لسانالعرب، ذیل کلمه«غدیر»).
فاصله مکه تا مدینه حدود 500 کیلومتر است. در 270کیلومتری مکه، سرزمین رابغ قرار دارد که در گذشته بیابان بوده است، ولی امروزه شهرکی است و در کنار جحفه، یکی از میقاتهای حج قرار دارد. فاصله ی جحفه تا مکه، حدود 250کیلومتر و تا رابغ 26کیلومتر است. در رابغ برکه ی آبی قرار دارد که بدان غدیرخم میگویند؛ از اینرو به آن غدیرخم گفتهاند که آب آن قابل استفاده نیست؛ زیرا خم به معنی هر چیز فاسد و بدبوست؛ لذا چون آب آن بدبو و غیرقابل استفاده بود، بدان غدیر خم گفتهاند(حموی، 1979م، ج2، صص111 و389/ طریحی، 1408ق، ج1، ص704).
ب) حدیث غدیرخم
در آغاز لازم است گزارش مختصری از حدیث خم ارائه شود.
در سال دهم هجری، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تصمیم گرفت مراسم باشکوه حج را با مسلمانانی که از نقاط مختلف جزیرهالعرب آمده بودند، برگزار کند. بسیاری از مسلمانانی که توانایی انجام فریضه ی حج را داشتند، برای حج خانه خدا مشرف شدند. مراسم باشکوه و بی نظیر حج در آن سال با حضور به یاد ماندنی آن حضرت صلی الله علیه و آله و جمع بسیاری از مسلمانان برگزار شد. از آنجایی که این حج، آخرین حج آن رسول خدا بود، به حجهالوداع معروف شد.
بعد از پایان مراسم حج، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و بسیاری از مسلمانانی که از شهرهای دیگر مشرف شده بودند، تصمیم به بازگشت نمودند و با انبوهی از مسلمانان حجگزار از مکه خارج شدند. در بازگشت، به منطقه جحفه رسیدند و وارد سرزمین رابع شدند. در رابع برکه ی آبی است که به آن غدیرخم میگویند.
در روز پنجشنبه، 18ذیالحجه، جبرئیل امین بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل شد و آیه شریفه «یا أیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ مَا أنزِلَ إلَیکَ مِن رَّبِّکَ وَ إن لَّم تَفعَل فَمَا بَلَّغتَ رِسَالَتَهُ وَاللهَ یَعصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إنَّ اللهَ لاَیَهدِی القَومَ الکَافِرِینَ» (مائده: 67) را تلاوت کرد(2)(ر.ک. به: واحدی نیشابوری، 1388ق، ص135/ حاکم حسکانی، [بیتا]، ج1، ص200/ ابنکثیر، 1992م، ج2، ص15/ خطیب بغدادی، [بیتا]، ج8، ص290).
از ظاهر این آیه ی شریفه فهمیده میشود: مأموریت بزرگی به پیامبر صلی الله علیه و آله محول شده است و در ابلاغ آن باید تسریع کند و از هیچ کوششی دریغ نورزد؛ این پیام آن قدر بزرگ و مهم است که مساوی با رسالت و بعثت آن حضرت شمرده شده است و ابلاغ نکردن آن، برابر با عدم اجرای رسالت نبوت به حساب آمده است. گویی تمام زحمات 23ساله آن پیامبر همام به ابلاغ این پیام مهم وابسته است.
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله برای ابلاغ این پیام بزرگ به کاروانها دستور توقف داد و کاروانها و همراهان آن حضرت در منطقه ی غدیرخم (مکانی که مصر، عراق، مدینه و حضر موت و تهامه از هم جدا میشد) فرود آمدند. از نظر استراتژیکی این منطقه بهترین محل برای ابلاغ پیام به همه ی همراهان آن حضرت بود؛ زیرا بعد از این نقطه، مسیر قبایل و کاروانها از هم جدا میشد. اجتماع بزرگی در آن بیابان ایجاد شد. همه ی مردم در تعجب و شگفتی بودند که چه مطلب و حادثه ی مهمی رخ داده است که آن حضرت دستور به توقف و اجتماع مسلمانان داده است.
از جهاز شتران، منبری برای آن حضرت درست کردند. نزدیک ظهر، آن حضرت بر بالای منبر رفت و خطبه خواند. حضرت بعد از حمد خداوند، از شرِّ نفس و بدی اعمال به خداوند پناه برد و بر یگانگی خداوند و رسالت محمد- بنده ی خدا- شهادت داد و از نزدیک شدن رحلت خود و اجابت دعوت حق سخن گفت و در ادامه فرمود: من در میان شما دو میراث گرانبها به امانت میگذارم. یکی از آن دو که بزرگ تر است، کتاب خداست و دیگری که کوچک تر است، عترت و خاندان من است و سپس فرمود: «أیّهاالنّاس من اولی النّاس بالمؤمنین من انفسهم؟ قالوا: الله و رسوله اعلم. قال: إنَّ الله مولای و أنا مولی المؤمنین و أنا اولی بهم من انفسهم فمن کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه»: ای مردم چه کسی نسبت به مؤمنان از خود آنان سزاوارتر است؟ گفتند: خدا و رسولش بهتر میدانند. فرمود: خدا مولا و سرپرست من است و من مولا و سرپرست مؤمنانم و من نسبت به مؤمنین از خود آنان سزاوارترم؛ پس هرکس، من مولا و سرپرست او هستم، علی مولا و سرپرست اوست (حضرت، این جمله را سه بار تکرار کرد و در حدیث امام احمد حنبلی آمده است حضرت این جمله را چهاربار تکرار کرد).
1. سپس فرمود: خدایا! دوستی کن با هر کس که با علی دوستی کند و دشمنی کن با هر کس که با علی دشمنی کند؛ و آن گاه در حق آن حضرت دعا کرد (طبرانی، [بیتا]، ج5، ص166/ امینی، 1379، ج1، ص1/ یعقوبی، [بیتا]، ج2، ص110/ نسائی، [بیتا]، ج5، ص45/ مسعودی، [بیتا]، ص221/ ابن عساکر، 1995م، ج13، ص69 و ج18، ص138).
2. هنگامی که خطبه ی پیامبر صلی الله علیه و آله پایان یافت، جبرئیل امین دوباره نازل شد و آیه ی شریفه «الیَومَ أکمَلتُ لَکُم دِینَکُم و أتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإسلاَمَ دیناً» (مائده: 3) را قرائت کرد: امروز دین را بر شما کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و راضی شدم اسلام، دین شما باشد.
بعد از پایان خطبه، آن حضرت در خیمهای نشست و فرمود: علی علیه السّلام در خیمهای دیگر بنشیند؛ حضرت رو به اصحاب فرمود: به دیدار علی علیه السّلام بشتابید و مقام ولایت را به او تبریک بگویید. بر این اساس، اصحاب و مسلمانان، گروه گروه، نزد علی علیه السّلام شتافتند و با آن حضرت بیعت کردند؛ از جمله ی آنان عمر بن خطاب، ابوبکر، عثمان، طلحه و زبیر بودند. عمر نیز جمله معروف «بخ بخ یابن ابی طالب اصبحت مولای و مولی کل مؤمن و مؤمنه» را بیان کرد.(3)
پس از پایان تهنیت و تبریک و بیعت صحابه با علی علیه السّلام، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مراسمی، تاجگذاری علی علیه السّلام را انجام داد و عمامه خود را که «سحاب» نام داشت، بر سر آن حضرت نهاد و فرمود:
3. «یاعلی! العمامه تیجانالعرب»: عمامه تاج عرب است. آن گاه فرمود: فرشتگانی که در روز بدر و حنین به یاریم آمدند، این گونه عمامه داشتند (ابن خلکان، 1379ق، ج1، ص60 و ج2، ص232/ امینی، 1379ق، ج1، ص267/ حاکم حسکانی، [بیتا]، ج3، ص109/ بیهقی، [بیتا]، ج10، ص14).
ج) حادثه غدیرخم در منابع اهل سنت
قبل از بررسی حدیث غدیر در منابع اهل سنت و از منظر عالمان سنی، شایسته است اصل حادثه غدیر مورد بررسی تاریخی قرار گیرد تا مشخص شود آیا چنین حادثهای در سال دهم هجری در منطقه ی غدیر خم رخ داده است یا خیر؟ زیرا بسیاری از منتقدان، اصل حادثه ی غدیر را قبول ندارند و آن را ساخته و پرداخته ی عالمان شیعه میدانند؛ و حدیث غدیر نیز وابسته به اصل حادثه غدیر است. وقتی اصل حادثه مورد اشکال و ایراد باشد، خود حدیث غدیر نیز مبنایی نخواهد داشت(هیثمی، 1405، ص64/ طبری، 1415ق، ج6، ص416/ ابنحزم، [بیتا]، ج4، ص224).
حادثه غدیر خم، توسط بسیاری از عالمان بزرگ اهل سنت ذکر شده و در کتب معتبر آنان نیز بیان شده است و ما از باب نمونه، به تعدادی از این منابع معتبر اشاره میکنیم:
1. ابوداوود طیالسی متوفای 204ه.ق در کتاب مسند ابوداوود حادثه غدیرخم را مطرح کرده، داستان عمامهگذاری حضرت علی علیه السّلام را بیان داشته است(طیالسی، [بیتا]، ص23).
2. امام احمد بن حنبل متوفای 241ه.ق در کتاب مسند و کتاب «فضائل الصحابه» حادثه ی غدیر را ذکر کرده است (احمد بن حنبل، [بیتا]، ج1، صص84، 88 و118).
3. بلاذری (احمد بن یحیی) متوفای 279ه.ق از مورخان بزرگ اهلسنت در کتاب انسابالاشراف، با چند سند، از براء بن عازب و ابوهریره و زید بن ارقم و ابن عباس و بریده بن الحصیب و ابوسعید خدری در ضمن پنج حدیث معتبر، حدیث غدیر را نقل کرده است(بلاذری، [بیتا]، ص108-113).
4. ابن ماجه (محمد بن یزید قزوینی)متوفای 275ه.ق از فقها و محدثان بزرگ اهل سنت و یکی از نویسندگان صحاح سته در کتاب سنن ابن ماجه به سندش از براء بن عازب روایت می کند: با پیامبر صلی الله علیه و آله در حجالاسلام بودیم، در بین راه، پیامبر صلی الله علیه و آله فرود آمد و دستور به نماز جماعت داد. سپس دست علی علیه السّلام را گرفت و فرمود: «هذا ولی من انا مولاه» (ابن ماجه، [بیتا]، ج1، ص43).
5. حاکم نیشابوری (محمد بن محمد نیشابوری) متوفای 405 ه.ق از محدثان و فقهای بزرگ اهل سنت، در کتاب معروف المستدرک، با چند سند معتبر از زید بن ارقم، حادثه ی غدیر خم را بیان کرده و در پایان نوشته است: این حدیث صحیح است؛ و به عنوان شاهد، چهار حدیث دیگر نیز در تأیید آن نقل می کند(حاکم نیشابوری، [بیتا]، ج3، ص109).
6. واحدی (ابوالحسن علی بن احمد واحدی)، متوفای 468ه.ق از مفسران بزرگ اهل سنت، در کتاب اسباب النزول می نویسد: آیه شریفه «اَلیَوم أکمَلتُ لَکُم دِینَکُم…» در حجهالوداع، در سال دهم هجری نازل شد؛ او در ذیل آیه «یَا أیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ…» به سند خودش از ابو سعید خدری روایت میکند که این آیه در روز غدیر خم در مورد علی علیه السّلام نازل شده است(واحدی نیشابوری، 1388، صص126 و135).
7. نسائی (ابی عبدالرحمن احمد بن شعیب نسائی) متوفای303ه.ق از محدثان بزرگ اهل سنت و یکی از نویسندگان صحاح سته و مؤلف کتاب السنن الکبری به سندش از زید بن ارقم و ابوطفیل، حادثه ی غدیر را بیان کرده است(بیهقی، [بیتا]، ج5، صص45، 130 و132).
وی همچنین در کتاب خصائص امیرالمؤمنین، حادثه غدیر را نقل کرده است(نسایی، [بیتا]، صص93 و96).
8. یاقوت حموی متوفای626ه.ق از مورخان بزرگ اهل سنت در کتاب معجم البلدان در ذیل کلمه «خم» به حادثه غدیر اشاره کرده، مینویسد: خم، بیابانی است در بین مکه و مدینه در نزدیکی جحفه که در آن برکه [غدیر] قرار دارد و پیامبر صلی الله علیه و آله در آنجا خطبه خواند(حموی، 1979م، ج2، ص389).
9. بیهقی(احمد بن الحسین) متوفای458ه.ق از محدثان بزرگ اهل سنت، در کتاب السنن الکبری حادثه غدیر را نقل کرده و موضوع عمامهگذاری آن حضرت را بیان کرده است(بیهقی، [بیتا]، ج10، ص14).
10. هیثمی(نورالدین هیثمی) متوفای 807 ه.ق از محدثان و فقهای بزرگ و معروف اهل سنت در کتاب مجمع الزوائد و منبع الفوائد،واقعه غدیر را با چند سند معتبر از رباح الحارث، زید بن ارقم، ابوطفیل، سعید ابن وهب، زید بن یثیع، عبدالرحمن بن ابی لیلی، ابوهریره، ابن عمر، ملک بن حویرث، ابن جناده و… نقل کرده است(هیثمی، [بیتا]، ج9، ص104-109).
11. نووی متوفای قرن هشتم هجری در کتاب شرح صحیح مسلم در توضیح جمله «ماء یدعی خمّا بین مکه والمدینه» به واقعه ی غدیر اشاره کرده است(نووی، [بیتا]، ج15، ص180).
12. احمد بن ابی یعقوب متوفای284ه.ق از مورخان بزرگ اهل سنت، در کتاب تاریخ یعقوبی، حادثه غدیر را ذکر کرده است(یعقوبی، [بیتا]، ج2، 112).
13. مسعودی متوفای 345ه.ق از مورخان بزرگ در کتاب التنبیه و الاشراف حادثه غدیر را بیان کرده است(مسعودی، [بیتا]، ص221).
14. حاکم حسکانی متوفای قرن پنجم از مفسران بزرگ اهل سنت در کتاب شواهد التنزیل در ذیل آیه شریفه «بَلِّغ مَا أنزِلَ إلَیکَ» و آیه شریفه «الیَومَ أکمَلتُ…» حادثه غدیر را نقل کرده است(حاکم حسکانی، [بیتا]، ج1، ص200-239).
15. جلالالدین السیوطی متوفای911ه.ق از محدثان و مفسران بزرگ اهل سنت در تفسیر الدُّر المنثور از ابوسعید خدری روایت کرده که آیه ی شریفه «بَلِّغ مَا أنزِلَ إلَیکَ» در غدیر خم در مورد علی بن ابی طالب علیه السّلام نازل شده است(سیوطی، [بیتا]، ج2، صص259 و298).
سایر منابع:
حادثه غدیر خم در بسیاری از کتب اهل سنت مطرح شده و ما از باب نمونه پانزده مورد را بیان کردیم و در ادامه سایر منابع را به اختصار مطرح می کنیم:
16. ابو جعفر اسکافی متوفای 220ه.ق در کتاب المعیار و الموازنه، صص71، 210، 214 و311.
17. ابن ابی شیبه متوفای 235ه.ق در کتاب المصنف، ج7، صص495 و502.
18. عمرو بن ابی عاصم متوفای 287ه.ق در کتاب السنه، ص593.
19. ابن حیان متوفای 739ه.ق در صحیح ابن حیان، ج15، ص376.
20. سلیمان بن احمد طبرانی متوفای 360ه.ق در المعجم الصغیر، ج1، ص64 و در کتاب المعجم الکبیر، ج1، ص308، ج2، صص275 و369، ج4، ص17 و ج5، صص192،170،166 و204.
21. ابن ابی الحدید متوفای 656ه.ق در شرح نهج البلاغه، ج2، صص 59 و288 و ج3، ص208.
22. زرندی حنفی (جمالالدین محمد بن یوسف) متوفای 750ه.ق در کتاب نظم درر المسمطین، ص93.
23. جمال الدین زیعلی متوفای 762 در نصبالرایه، ج6، ص 499 و کتاب سیر اعلام النبلاء، ج1، ص75.
24. ابن الدمیاطی متوفای 643ه.ق در کتاب المستفاد من ذیل تاریخ بغداد، ج2، ص129.
25. ابوالمحاسن متوفای 765ه.ق در کتاب الاکمال فی سند الامام احمد، ص664.
26. ابن حجر عسقلانی متوفای 852ه.ق در کتاب تهذیب التهذیب، ج2، ص155، ج7، ص296، ج8، ص106 و کتاب لسان المیزان، ج1، ص387، ج2، صص312 و379 و ج5، ص100 و کتاب تعجیل المنفعه، ص464 و کتابالاصابه، ج2، صص14 و140 و ج3، صص481 و484 و ج4، صص227، 301 و467.
27. حاجی خلیفه متوفای 1067ه.ق در کتاب کشف الظنون، ج2، ص1672.
28. حافظ اصفهانی متوفای 430ه.ق در کتاب ذکر اخبار اصبهان، ج1، صص107، 126 و 235.
29. عبدالرحیم بن حسین عراقی متوفای 806ه.ق در کتاب الاربعین العشاریه، ص130.
30. هیثمی (علی ابن ابوبکر) متوفای 807ه.ق در کتاب موارد الظمان الی زوائد ابن حیان، ص544.
31. متقی هندی (علاءالدین علی المتقی بن حسام الدین) متوفای975 در کتاب کنزالعمال، ج13، صص104، 105، 134 و157.
32. قرطبی (محمد بن احمد) متوفای 671ه.ق در تفسیر قرطبی، ج6، ص61.
33. ابن کثیر (اسماعیل) متوفای744ه.ق در کتاب تفسیرالقرآن العظیم، ج2، ص15.
34. ابی عاصم(عمرو بن ابی عاصم) متوفای 287ه.ق در کتاب اسنه، صص593 و630.
35. المناوی(محمد بن عبدالرئوف) متوفای 1331در کتاب فیض القدیر، ج6، ص282.
36. شوکانی(محمد)، متوفای1250ه.ق در فتح القدیر، ج2، ص60.
37. خطیب بغدادی(ابوبکراحمد بن علی) متوفای 463ه.ق در تاریخ بغداد، ج3، ص94 و ج7، ص389.
38. ابن عساکر(ابوالقاسم) متوفای 571ه.ق در کتاب تاریخ مدینه دمشق، ج13، صص69 و70 و ج18، ص138.
39. ابن اثیر(علی) متوفای630ه.ق در کتاب اسدالغابه، ج1، صص308 و367 و ج2، ص232.
40. ابن النجار بغدادی(ابو عبدالله محمد بن محمود) متوفای643ه.ق در کتاب ذیل تاریخ بغداد، ج3، ص10.
41. ابن سعد (محمد بن سعد) متوفای 230ه.ق در طبقات الکبری، ج5، ص320.
42. عصفری (خلیفه بن خیاط) متوفای 240ه.ق در تاریخ خلیفه، ص361.
43. بخاری (ابو عبدالله محمد بن اسماعیل بخاری) متوفای 256ه.ق در کتاب تاریخ الکبیر، ج1، ص375.
44. عقیلی(محمد بن عمرو عقیلی) متوفای 322ه.ق در کتاب الضعفاء الکبیر، ج3، ص271.
45. ابن خلدون متوفای 808ه.ق در کتاب العبر معروف به تاریخ ابن خلدون، ج1، ص197.
46. ابن مزاحم منقری متوفای212ه.ق در کتاب واقعه الصفین، ص338.
47. ابن قتیبه دینوری در کتاب الاستغاثه، ج2، ص63.
48. ذهبی متوفای 747ه.ق در کتاب میزان الاعتدال، ج2، صص396 و640، ج3، ص294.
منابعی که ذکر شد، تنها بخشی از منابع معتبر اهلسنت بود که حادثه غدیر در آن مطرح شده است. دانشمندان بزرگ سنی که حادثه ی غدیر را بیان کردهاند، از گروههای مختلف بودهاند: برخی از آنان محدث، بعضی مورخ، گروهی مفسر، جمعی سیره نویس و تعدادی از اهل لغت و بخشی از فقهای بزرگ بودهاند؛ لذا حادثه غدیر فقط از یک طبقه و یک گروه، نقل شده است. از این مطلب به دست میآید که: حادثه غدیر، علیرغم دشمنی های فراوان گروهی از افراد لجوج و کم خرد، آن قدر حادثه ی مهم و مورد توجه عام و خاص بوده است که گروه های مختلفی از علما آن را بیان کردهاند. با نیم نگاهی بدان درمییابیم، حادثه ی غدیر از حوادث مسلَّم تاریخ اسلام است که انکار آن جز از روی عناد و غرض ورزی، هیچ دلیل دیگری نخواهد داشت؛ زیرا درخشش حادثه غدیر همچون آفتاب عالم تابی است که جز نابینایان و نااهلان و خفاشان، کسی نمیتواند آن را انکار کند. ما در این گفتار به بیش از پنجاه منبع معتبر و دست اول از منابع اهل سنت- که حادثه ی غدیر در آن مطرح شده است- اشاره کردیم.
آیا با این فرض می توان گفت حادثه غدیر، افسانهای بیش نیست؟ و این مسئله، ساخته و پرداخته ی شیعیان است؟ چه اینکه این مسئله از چنان وضوح و روشنیای برخوردار است که بسیاری از دانشمندان برجسته و بزرگ اهلسنت آن را از روایات متواتر دانستهاند و بعضی از این دانشمندان، این حادثه را با چندین روایت و چندین سند، از صحابه بزرگ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کردهاند که در بخش بعدی، مطرح خواهد شد.
پی نوشت:
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری*
1.تاریخ وصول:1386/11/18؛تاریخ تصویب نهایی:1387/1/26.
2.ای رسول ما!آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شد،به مردم برسان و اگر این کار را انجام ندهی،رسالت خود را به انجام نرسانده ای و خداوند تو را از مردم ایمن نخواهد کرد. همانا خداوند گروه کافر را هدایت نمی کند.
3.خوشا به حالت ای فرزند ابوطالب! تو مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمن هستی.
منبع:نشریه شیعه شناسی ،شماره 21