نویسنده: عبدالحمید عارفیان*
در این نوشتار، مفهوم ماندگاری نهضت کربلا به مفهوم اسیر نشدن حادثه کربلا در بستر زمان و مکان خاص می باشد؛ چه اینکه نهضت کربلا همچون قرآن از ویژگی جاودانگی و ماندگاری برخوردار بوده و دارای خصیصه پذیرش بین المللی است. تمام جهانیان و فرد فرد انسان ها با تبیین و گزارش صحیح و با ابزارهای متداول و در دسترس، مانند هنر و نمایش، از نهضت کربلا، شیفته و مجذوب آن می شوند.
این مهم فراهم نمی گردد مگر با توجه به عواملی که این ماندگاری را به وجود آورده اند. عوامل مورد نظر به دو صورت درونی و محتوایی و بیرونی و پیرامونی مورد نظر می باشند.
عامل درونی مربوط به این است که نهضت کربلا در وهله نخست یک قیام با محتوای دینی به طور کامل می باشد و از طرفی دین هم فطری است؛ پس در نتیجه قیام حضرت منطبق بر فطرت بشری است و از این رو پذیرش آن عالم گیر می باشد.
عامل درونی در دو حوزه فکری و عملی قابل بررسی است؛ یعنی نهضت امام علیه السلام برخوردار از یکسری باورها و اعتقادات به اصول دین مانند مبدأ و معاد و …. و یکسری رفتارهای نیک و فضیلت گونه همراه با نیت خالصانه می باشد؛ چرا که اعمال صالح دارای حسن فاعلی( نیت خالصانه) و حسن فعلی( انطباق رفتار با تعالیم و فرهنگ دینی) است و عوامل بیرونی مربوط به عنصر مظلومیت و عاطفه و عنصر عقلانیت و عنصر تبلیغ و افشاگری است.
ما در این مقاله در صدد این مهم هستیم که این مباحث و مسائل را از دیدی جهانی و بین المللی مورد ارزیابی قرار دهیم و قضاوت نماییم.
مقدمه
از یک سو چون دین موجب سعادت واقعی بشر است، باید از آن پاسداری نمود و از سوی دیگر این دین در مسیر خود دچار انحراف و کجی نیز می شود، پس بقا و استمرار دین کامل و اصلاح آن از کجی ها و انحرافات امری بسیار مهم و اساسی است.
ادعای شیعه این است که نهضت کربلا این مهم را انجام داده است و امام علیه السلام و یارانش با خون خود دین کامل را آبیاری نموده اند.
دین کامل، حق هر ملت و دولتی است. فرد فرد انسان ها باید از آن خبردار و آگاه باشند و از تعالیم آن در زندگی استفاده کنند.
امام حسین علیه السلام با سختی ها و مصیبت ها و درایت و عقلانیت و دین داری ویژه، این دین کامل را به نمایش عمومی و جهانی درآورده است؛ چرا که تعالیم دین، در نهضت کربلا به گونه ای عملی و آشکار بروز نمود که با گزارش و تبیین صحیح آن می توان به آن چهره ی جهانی و فراگیر داد.
شناختن عوامل ماندگاری نهضت کربلا و تأکید بر آن از کارهای بسیار مهم برای گسترش دائمی امواج آن می باشد.
مفهوم ماندگاری
ماندگاری به معنای نو بودن، کهنه نشدن و همیشگی است؛ درواقع سخن در این مهم است که نهضت کربلا- که پیوند عمیق و جدا ناشدنی ای با سیدالشهدا خورده- پس از مدت های مدید و طولانی که خود می تواند مهم ترین و بزرگ ترین حوادث تاریخ را به فراموشی بسپارد، هنوز زنده و پاینده و مهم تر از آن، مؤثر، مفید، کارساز و تعالی بخش می باشد.
نهضت حسینی، همچون قرآن، از ویژگی جاودانگی برخوردار است؛ از این رو مؤلفه های جاودانگی و ماندگاری قرآن نیز در این نهضت به چشم می خورد که در خلال بحث به آنها پرداخته می شود.
ماندگاری نهضت امام حسین علیه السلام به این معناست که از عنصری فرازمانی و فرامکانی تشکیل شده و حتی برخوردار از پیام های فرادینی و دارای خصیصه ی بین المللی است و اینگونه نیست که حوادث روزگار سال 61 هجری، آن نهضت را تنها در خود جای داده باشد؛ بلکه تمام جهانیان در صورت تبیین صحیح و نمایاندن آن نهضت با تمام ابعادش و توسط ابزارهای تأثیرگذار امروزی، مانند فیلم و سینما و در قالب هنر به معنای عام، شیفته و دل نهاده آن می شوند.
اگر رهبران بزرگی چون گاندی توانسته اند پانصد میلیون انسان را به جنبش و قیام علیه ظلم استعمار انگلیس وادارند، به اعتراف خودشان(1) الگوبرداری از رهبران بزرگی چون امام حسین علیه السلام بوده است؛ آن هم از طریق مطالعه تاریخ عاشورا نه چیزی بیشتر؛ و این خود نشان می دهد اگر این نهضت به گونه ای جدیدتر و با کمک ابزارهای جدید اطلاع رسانی، بیان و تبیین شود، تأثیری فراگیرتر و عمیق تر به جا خواهد گذاشت.
عوامل ماندگاری نهضت سیدالشهداء علیه السلام
این عوامل را می توان از زاویه ای درونی و مربوط با ماهیت نهضت امام حسین علیه السلام و نیز از زاویه ای بیرونی و مربوط به مؤلفه های بیرونی، مورد بررسی قرار داد:
الف) عوامل درونی ماندگاری
این عوامل براساس ماهیت درونی نهضت، خود را نشان می دهند؛ چرا که ماهیت نهضت امام حسین علیه السلام به طور کامل منطبق با معیارهای درون دینی است.
قیام سیدالشهداء یکپارچه و به طور کامل و تمام، یک قیام و نهضت دینی و برخوردار از ارکان و اجزای دین کامل می باشد؛ درواقع با چند مقدمه به این نتیجه مهم می توان رسید:
1. نهضت امام حسین علیه السلام از نظر فکری و نظری و نیز عملی و رفتاری به طور کامل منطبق بر فرهنگ و تمدن دینی است.
2. دین کامل و فرهنگ ساز براساس فطرت انسانی پایه ریزی شده است.
3. زبان فطرت، زبانی همگانی و انسانی است.
در نتیجه، نهضت امام حسین علیه السلام زبان و پیامی فراگیر و همه گیر دارد و منطبق بر انگیزه ها و گرایش ها و رفتارهای بشری است.
حال باید نهضت عاشورا را از نظر فکری و عملی- که دو بخش عمده تعالیم دینی است- بررسی کرد.
می توان گفت: یک قیام و نهضت تربیتی بدون دین ناقص خواهد بود و به حتم نمی تواند جایگاهی همگانی و بین المللی به خود بگیرد. افلاطون در این مورد می گوید:« هر تربیتی که دینی نیست، ناقص و باطل است و هر دولتی که شهروندان آن از این مسائل با اهمیت روی گردان شوند، در معرض نابودی است.»(2)
1. حوزه فکری- دینی نهضت کربلا
حوزه فکری دین، مربوط به باورها و اعتقادات می باشد که به طور خلاصه همان اصول دین، یعنی اعتقاد به مبدأ و توحید، اعتقاد به نبوت و رسالت، اعتقاد به امامت و ولایت و اعتقاد به معاد و غایت زندگی است.
1-1. اعتقاد به مبدأ و یگانگی خدا
او و اصحابش برخوردار از مبدأیی پر رنگ و مستحکم بودند؛ به گونه ای این باور و ایمان، در صحنه زندگی فردی و اجتماعی، به خصوص در صحنه قیام و نهضتش آشکار شده است و تبلور عملیاتی پیدا کرده است؛ در حقیقت توحید ذاتی او تبدیل به توحید در اطاعت و عبادت شده است؛ چه اینکه حضرتش با باور و عقیده و یقین و با علم به شهادت در این گام نهاد و در هوای کوی دوست، خود و فرزندان و خویشان و اصحابش را به قربانگاه برد و به بزرگ ترین قربانی الهی در طول تاریخ تبدیل شد و قربانی ابراهیم- اسماعیل- از یادها رفت. حسین علیه السلام بنده حقیقی خداست:
« در راه عشق تو، همه خلق را ترک کردم و خانواده خود را ترک کردم تا تو را ببینم. اگر در راه عشق، مرا قطعه قطعه کنی، دل من به سوی دیگری میل نخواهد کرد».(3)
به یقین قلب او و اصحابش مالامال از عشق به یگانگی خداست و بی باکی و مقاومت و تحمل مصیبت های بزرگ و دلخراش، برخاسته از خورشید ایمان آنان بوده است:
هرکه باشد ز خورشید پشت گرم
نه بیم او را و نه ترس( مولوی)
در شهادت فرزند شش ماهه اش، آن گاه که او را به قربانگاه برد، فرمود:« چون در محضر خداست آنچه از بلا بر من نازل شد، بلا بر من آسان گشت»(4).
در برخورد با لشکر بزرگ کوفیان آنان که بی وفاترین می باشند، آنان که می بایست در رکاب حضرت با یزید می جنگیدند، فرمود:« … و به زودی خدا من را از شما بی نیاز می کند.»(5)
من ندارم حاجتی با هیچ کس
کار من با یکی اوفتاده است و بس
( مولوی)
ایمان حضرت و اصحابش موجب شد از دشمن پلید یک شب مهلت بخواهد تا با پروردگار راز و نیاز نمایند و این همان توحید عبادی است که سرلوحه قیام حضرتش بود. فرمود:« زیرا من نماز را دوست دارم.»(6)
برپاداشتن نماز برای حضرت قصه ای دیگر است. با اینکه این کار در چادرها و خیمه ها ممکن بود، آن را در وسط میدان کارزار و خون و شمشیر انجام داد؛ چرا که اقامه نماز با یک شهید و دو مجروح به مثابه ی احیای دین خدا بود که مبدأ، خدا و یاد او را در جبهه جنگ به یاد می آورد.
توحید ناب حضرت علیه السلام در مقام تسلیم و رضایتش و شیفتگی و عشق به شهادت، یعنی آنچه خدا را راضی و مقام لقاء الهی او را نشان می دهد، از زمان حرکتش از مکه به چشم می خورد. آنجا که فرمود:
سپاس مخصوص خداوند است. آنچه او خواهد، همان شود، هیچ کس را توان انجام کاری نیست مگر به کمک او و درود بر رسولش باد!
مرگ برای فرزندان آدم، همانند گردن بند بر گردن دختر بسته است و من آرزومند ملاقات نیاکان خود هستم؛ همان طور که یعقوب مشتاق دیدار یوسف بود…(7)
آخرین مناجاتش در قتلگاه عشق به لقاء الهی، زبان ها را می بندد و قلم ها را می شکند:« بر قضا و حکم تو ای خدا صبر پیشه سازم، خدایی به جز تو نیست. ای فریاد رس استغاثه کنندگان! پروردگاری غیر تو برای من نیست و معبودی به جز تو ندارم. بر حکم تو صبر می کنم…»(8)
مبدأ و وجود خدا به عنوان مهم ترین عامل حرکت و چاشنی قیام در این نهضت به چشم می خورد؛ به گونه ای که جدا کردن اعتقاد به مبدأ از این انقلاب جهانی و فراگیر، بزرگ ترین ظلم به آن می باشد.
استاد محمدتقی جعفری رحمه الله چنین می فرماید:« خدا در جان حسین علیه السلام جلوه کرده است؛ لذا حسین، جان جهان است. جهان در دل های آنان موج می زند»(9).
قبله ی جان را چو پنهان کرده اند
هرکسی رو جانبی آورده اند
جهان نهان در جسم و تو در جهان نهان
ای نهان اندر نهان ای جان جان
این است که نهضت سیدالشهداء گیرایی و دریافتی جهانی می یابد؛ چرا که در وجود یکایک انسان ها اعتقاد به مبدأ نهادینه شده است.
پی نوشت ها :
*مدرس حوزه علمیه امام خمینی رحمه الله جهرم و دانشگاه آزاد اسلامی
1. گاندی خود در این باره می گوید:« ما کاری نمی کنیم. فقط راهی را پیش گرفته ایم که امام سوم شیعیان پیش گرفت. من مبارزه را از شهیدان عاشورا آموخته ام»( محمدرضا حکیمی؛ قیام جاودانه؛ ص 87).
2. محمدتقی جعفری، امام حسین شهید فرهنگ، پیشرو انسانیت؛ ص 464.
3. ترجمه شعر عربی « ترکت الخلق طراً فی هواکا/ و أتیمت العیال یکی اراکا/ و ان قطعتنی فی الحب اربا/ لما حن الفواد الی سواکا» منسوب به حلاج است که بعدها مرثیه خوان ها این شعر را از زبان امام حسین علیه السلام بر زبان راندند.
4. نفس المهموم؛ ص 349.
5. موسوعه کلمات الامام الحسین؛ ص 377.
6. مقتل الحسین؛ ص 256.
7. بحارالانوار؛ ج44، ص 396.
8. مقتل الحسین؛ ص 283.
9. امام حسین شهید فرهنگ، پیشرو انسانیت؛ ص 401.
منبع: نشریه کنگره امام حسین علیه السلام و مقاومت ج 3
نهضت کربلا؛ ماندگاری و گسترش دائمی(2)