ظاهراً منشأ طرح این سئوال، این تلقی بوده است که گمان شده است وظیفه امام و جانشینی پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ صرفاً بیان احکام و مسائل شرعی برای مردم است! در حالی که جایگاه و وظایف امام ـ علیه السلام ـ بسیار فراتر از آن است. به همین جهت برای درک ضرورت وجود امام بعد از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ لازم است مقام امامت و شئون امام ـ علیه السلام ـ به خوبی مورد توجه قرار گیرد تا پاسخ این پرسش روشن گردد.
بر اساس مبانی اعتقادی شیعه، مقام امامت همانند مقام نبوت یک منصب الهی و آسمانی است که از سوی خداوند به افراد برگزیده از میان بندگان خود اعطا می شود به همین تناسب امامان و جانشینان پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نیز افراد عادی نمی باشند بلکه هم سنخ با پیامبر اند و انسان های ملکوتی و استثنائی هستند که همانند پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ دارای ویژگی های منحصر به فردی اند و از علم لدنّی و عصمت و مصونیت الهی برخوردارند با توجه به این ویژگی ها است که امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ برگزیدگانی اند که بر دیگران حق ولایت دارند.
شئون ولائی ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ هم در بعد تکوین و هم در بعد تشریع مطرح است. در بعد تکوین، امام ـ علیه السلام ـ محور عالم وجوداست که هم بقا و تداوم هستی وابسته به او است و هم فیوضات و نعمات الهی از مجرای مقام امامت به دیگران افاضه می شود. دراحادیث زیادی بر نقش محوری و شئون ولایت تکوینی ائمه ـ علیهم السلام ـ تاکید شده است:
سلیمان بن جعفر می گوید: از امام رضا ـ علیه السلام ـ سئوال کردم آیا زمین از حجت خالی می ماند؟ فقال: لو خلّت الارض من حجه طرفه عین لساخت باهلها.[1] فرمود: اگر زمین حتی به اندازه چشم بهم زدن از وجود حجت الهی خالی شود زمین با ساکنان خود در هم خواهند پیچید. امام زین العابدین ـ علیه السلام ـ می فرماید: «ما اهل بیت پیشوایان مسلمانان و حجت های الهی بر جهانیان هستیم. ما مایه ثبات و آرامش اهل زمین هستیم همان گونه که ستارگان مایه آرامش آسمانیان اند. خداوند به برکت وجود ما آسمان را از فروریختن باز داشته و به سبب ما زمین را از فرورفتن حفظ نموده است. به واسطه وجود ما باران می بارد و رحمت های واسعه الهی در همه جا منتشر می گردد و برکات زمینی آشکار می گردد و اگر از ما اهلبیت ـ علیهم السلام ـ کسی در این جهان حضور نداشته باشد، جهان و جهانیان نابود خواهند شد».[2] این نوع احادیث همه بیانگر نقش محوری و شئون ولائی امام ـ علیه السلام ـ در عالم تکوین است.
در بعد تشریع نیز، امام ـ علیه السلام ـ جانشین پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ است و به جز شأن نبوت سایر شئونات تشریعی پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را تماماً دارا می باشد. همان گونه که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ مفسر آیات قرآن است «و انزلنا الیک الذکر لتبین ما نزل الیهم»[3] هم چنین امام ـ علیه السلام ـ وظیفه تفسیر آیات و تبیین معارف قرآنی را به عهده دارد. همچنان که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ حق حکومت و فرمانروائی بر دیگران را دارد امام ـ علیه السلام ـ نیز به عنوان اولوالامر حق حکومت و فرمانروائی بر دیگران را دارد و بر همگان واجب است از وی مطلقا اطاعت و پیروی نمایند چنان که در آیه ذیل آمده است «یا ایها الذین آمنوا اطیعوالله و اطیعو الرسول و اولی الامر منکم»[4] و نیز در مسائل قضائی همچنان که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ سمت قضائی داشت «انا انزلنا الیک الکتاب لتحکم بین الناس بما اراک الله»[5] امام ـ علیه السلام ـ نیز شأن قضاوت دارد و همگان ملزم به پذیرش حکم او هستند و نیز در دیگر شئون سیاسی و اجتماعی مربوط به مدیریت اجتماعی و دینی جامعه، امام ـ علیه السلام ـ همان اختیارات و وظایفی را برعهده دارد که خود پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ از آن برخوردار بود چنان که در آیات و روایات بدان اشاره شده است.
بنابراین، بیان احکام و تفسیر و تبیین آیات الهی، یکی از وظایف امام ـ علیه السلام ـ است نه تمام کار او تا این گونه تلقی شود که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ چون احکام را بیان نموده و امام چیزی از خود ندارد پس دلیلی برای ضرورت وجود امام نخواهد بود! درحالی که امام و جانشین پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ علاوه بر جایگاه رفیع معنوی و سنخیت او با پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ از نظر علم و عصمت، درحوزه تشریع و بیان وظایف دینی نیز دارای شئون حکومت، قضاوت، مرجعیت علمی و دینی و اجرای احکام الهی در جامعه می باشد. ضمن این که بسیاری از جزئیات احکام و فروض مختلف، توسط پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بیان نشده بود.
نتیجه: امام ـ علیه السلام ـ ضمن اینکه دارای ولایت تکوینی است در حوزه تشریع نیز تمامی شئون پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را به جز شأن نبوت دارا می باشد. امام ـ علیه السلام ـ سرپرست و حاکم الهی بر جامعه است که حفظ دین و نظارت و تفسیر معارف دین و نیز اجرای حدود الهی و در نتیجه تشکیل حکومت اسلامی و رهبری امت را در همه ابعاد دینی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن، بر عهده دارد. این شئون و اختیارات در هر حال از آن مقام امامت است و امام ـ علیه السلام ـ در صورت بسط ید آن را عملی خواهند کرد و در صورت عدم بسط یدو یا در شرایط غیبت باز هم این مناصب از آن امام ـ علیه السلام ـ است و کسی بدون اذن امام ـ علیه السلام ـ حق تصدی این امور را ندارد. بنابراین از توجه به شئون و مناصب پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ این مطلب روشن می شود که وجود امام معصوم ـ علیهم السلام ـ به عنوان جانشین پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ جهت تصدی امور دینی و سیاسی جامعه، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است حتی در حوزه احکام نیز جامعه و امت اسلامی نیازمند به امام معصوم ـ علیهم السلام ـ بعد از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می باشند زیرا تنها امام معصوم ـ علیهم السلام ـ است که تمامی علوم پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را نزد خود دارد و در مواردی که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ چیزی به مردم نگفته است توضیح و جزئیات احکام دین را بیان می کند و جامعه را به راه حق رهنمون می گرداند تا حق از باطل روشن گردد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ امامت و رهبری، شهید مرتضی مطهری.
2ـ درآمدی به شیعه شناسی، ربانی گلپایگانی.
3ـ بررسی مسائل کلی امامت، ابراهیم امینی.
4ـ شیعه، علامه طباطبائی.
پی نوشت ها:
[1]. مختصر بصائر الدرجات، ص8؛ کمال الدین، ص204.
[2]. امالی صدوق، ص353؛ الاحتجاج،ج2، ص48.
[3]. نحل / 44.
[4]. نساء / 59.
[5]. نساء / 105.