به چه علت خداوند متعال در قرآن کریم به صورت شفاف و واضح به امر امامت که بعد از پیامبر امری بسیار مهم و سرنوشت ساز می باشد اشاره ای نکرده و فقط ما می توانیم در تفسیر آیات به اثبات امامت بپردازیم؟

به چه علت خداوند متعال در قرآن کریم به صورت شفاف و واضح به امر امامت که بعد از پیامبر امری بسیار مهم و سرنوشت ساز می باشد اشاره ای نکرده و فقط ما می توانیم در تفسیر آیات به اثبات امامت بپردازیم؟

این پرسش را به دو صورت (که با هم کاملا مرتبط است) می توان پاسخ داد.
اولا: معرفی شخص و یا اشخاص به دو شیوه قابل تبیین است:
1ـ معرفی اسمی که شخص و یا اشخاص مورد نظر، با ذکر نام و خصوصیات شناسنامه ای معرفی شود.
2ـ معرفی توصیفی که اوصاف شخص مورد نظر ذکر گردد و به بیان ویژگی های بارز و یا منحصر به فرد آن شخص و یا اشخاص، پرداخته شود.
شیوه قرآن کریم در معرفی ائمه ـ علیهم السلام ـ ، معرفی با روش توصیفی است با این توضیح که قرآن کتابی است که هدفش هدایت جامعه و بیان حقایق در حد اتمام حجت بر بندگان است لذا در مورد پیامبران الهی (جز تعداد اندکی) و نیز وقایع و رخدادهای مهمی که در قرآن مطرح شده است این شیوه اتخاذ شده و به لحاظ این که ضرورتی برای ذکر نام آنان نبوده است ، به بیان کلیات قضیه اکتفا نموده است.
در خصوص معرفی ائمه ـ علیهم السلام ـ نیز گرچه قرآن صریحا به ذکر نام آنان نپرداخته است اما در آیات متعددی با بیان اوصاف و ویژگی های منحصر به فرد آنان، چهره درخشان امامان و جانشینان پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را به خوبی معرفی نموده است به گونه ای که این ویژگی ها بر فرد دیگری جز شخصیت ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ قابل تطبیق نمی باشد.
از جمله این ویژگی ها، وصف عصمت و ضرورت مصونیت قطعی جانشیان پیامبر و امامان ـ علیهم السلام ـ از هر گونه گناه و خطا است و نیز علم بی پایان آنان که از ناحیه خداوند متعال به آنان موهبت می شود و اصطلاحا از آن به «علم لدنّی» تعبیر می شود. لزوم این اوصاف برای امام و جانشین بعد از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بیان گر آسمانی بودن مقام امامت و الهی بودن این منصب است که می باید از سوی خداوند برگزیده شود.
در این جا به دو نمونه از این دسته آیات اشاره می نمایم. از جمله در آیه معروف به «اولی الامر» می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا اطیعو الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم…»[1] ای کسانی که ایمان آورده اید از فرامین خدا اطاعت کنید و از پیامبر و صاحبان امر تبعیت نمائید. در این آیه شریفه اطاعت از سه مرجع واجب و ضروری شمرده شده است: یکی اطاعت از دستورات خداوند دوم اطاعت از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و سوم اطاعت از صاحبان امر (حکومت) طبق این آیه این سه مرجع، بر همگان ولایت تشریعی دارند و همه ملزم به تبعیت و پیروی از آنان اند.
نکته قابل تأمل در آیه این است که اطاعت رسول در این آیه در ردیف اطاعت از خدا قرار گرفته و اطاعت از اولی الامر نیز مساوی با اطاعت رسول ذکر شده و بر آن عطف شده است. آیه، لزوم اطاعت در هر سه مورد را مطلق ذکر نموده است هم چنان که اطاعت از خداوند، مطلق و بدون استثنا است اطاعت از رسول نیز چنین است و اطاعت از اولی الامر نیز از سنخ اطاعت از رسول است به همین جهت لفظ «اطیعوا» در مورد رسول تکرار شده و در مورد اولی الامر بدون تکرار به واسطه واو عاطفه بیان شده است که نشان می دهد اطاعت رسول و اولی الامر هر دو از یک سنخ است بنابراین، اطلاق آیه بر لزوم اطاعت از اولی الامر بیان گر عصمت آنان از هر گونه عیب و خطا است زیرا بدون عصمت، امر به اطاعت مطلق معقول نبوده و با حکمت الهی سازگار نمی باشد، چون حتی در یک مورد اگر شخص معصوم نباشد و دچار خطا و گناه شود، اطاعت از او، اطاعت از جاهل و عاصی خواهد بود. این آیه در حقیقت در صدد معرفی و توصیف از کسانی است که در میان امت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ وجود دارند و دارای چنین ویژگی هایی هستند و همانند پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ واجب الاطاعه می باشند. از نظر مصداقی این آیه صرفا بر معصومین ـ علیهم السلام ـ قابل تطبیق می باشد و مصداق دیگری برای آن وجود ندارد.
نمونه دوم، آیه شریفه «اذابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُک لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّیَّتِی قَالَ لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ؛[2] هنگامی که خداوند ابراهیم را با حقایقی امتحان کرد و آن ها را به اتمام رسانید به او فرمود: تو را به مقام امامت و پیشوائی مردم ارتقاء خواهیم داد. ابراهیم گفت: از فرزندانم کسی بدین مقام نائل خواهند شد؟ خدا فرمود: عهد امامت و پیشوائی به ستمکاران نخواهد رسید».
مفاد آیه شریفه این است که در احراز مقام امامت، استعداد ذاتی و نورانیت و صفات ویژه لازم است و هر کس نمی تواند به این مقام رفیع دست یابد لذا حضرت ابراهیم ـ علیه السلام ـ با این که مقام نبوت را داشت، برای ارتقاء به مقام امامت و رهبری امت، بعد از ارتقاء به مرتبه یقین و مشاهده ملکوت آسمان و زمین[3] و گذراندن امتحانات سخت آتش نمرود و ذبح اسماعیل و… مفتخر به مقام امامت گردید. ذیل آیه دلالت دارد بر این که مهم ترین شرط تصدی مقام امامت عصمت از گناه و خطا است زیرا کسی که آلوده به ستم و گناه باشد لیاقت پیشوائی مردم را ندارد چون امام از هر نظر می باید الگو باشد و چنین امری بدون وصف عصمت ممکن نمی باشد زیرا ارتکاب هر نوع ستم و گناه ظاهری و باطنی با مقام امامت تضاد دارد.
این دسته از آیات به روشنی دلالت دارد که اولا عصمت و مصونیت از گناه و خطا مهم ترین شرط تصدی مقام امامت است و امام و جانشینان پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ هم سنخ پیامبراند که خداوند اطاعت و پیروی از آنان را بدون قید و شرط واجب شمرده است.
ثانیاً ـ بر اساس توصیه خود قرآن «بِالْبَیِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنزَلْنَا إِلَیْک الذِّکرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکرُونَ»[4] امر تبیین و توضیح آیات قرآن که شامل تفسیر و تطبیق آن بر مصادیق می شود، بر عهده پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ گذاشته شده است. به همین جهت سنت در کنار قرآن، منبع دیگر دین است و اگر یک موضوعی در قرآن به طور کلی و یا توصیفی مطرح شده است در سخنان پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ شرح و تطبیق آن بیان شده است. مسأله معرفی و ذکر جزئیات مربوط به جریان امامت همانند جزئیات احکام نماز از نظر تعداد رکعات و کیفیت و دیگر خصوصیات است. هم چنان که اصل تشریع نماز در آیات قرآن مطرح شده اما تفصیل و تطبیق و جزئیات آن در لسان پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ آمده است. تفسیر و تطبیق آیات مربوط به امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ نیز در احادیث متعددی از زبان پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بیان شده است.
جابر خدمت پیامبر عرض می کند: یا رسول الله قد عرفنا الله و رسوله فمن اولی الامر الذین قرن الله طاعتهم بطاعته؟ می گوید: یا رسول الله ما خدا و پیامبرش را شناختیم اما صاحبان امر چه کسانی اند که خداوند فرمانبری از آنان را همسان با فرمانبری از خود قرار داده است؟ پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می فرماید:« هم خلفائی یا جابر و ائمه المسلمین بعدی اولهم علی بن ابی طالب ثم الحسن ثم الحسین…[5]» ای جابر آنان جانشینان من و پیشوایان مسلمانان بعد از من اند که اولین آنان علی بن ابی طالب، سپس فرزندش حسن، سپس حسین و.. می باشد. در این حدیث پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ تک تک امامان 12 گانه را به عنوان مصادیق آیه با ذکر خصوصیات اسمی آنان معرفی نموده است. در برخی احادیث پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ جانشیان خود را به عنوان پاکان معصوم معرفی نموده است می فرماید: «انا و علی و الحسن و الحسین و تسعه من ولد الحسین مطهرون معصومون؛ من و علی و حسن و حسین و نه فرزند حسین، پاک و معصوم از گناه و خطا ایم».[6] و احادیث فراوان دیگر در مجامع حدیثی شیعه و اهل سنت نقل شده است همگی گویای تطبیق این آیات بر امامان اهل بیت ـ علیهم السلام ـ و معصوم بودن آنان است. در حالی که دیگر خلفا از جمله ابوبکر و عمر نه تنها مدعی عصمت و علم نبوده بلکه خود مکررا بر جهل و خطای خویش اعتراف نموده اند.[7] نتیجه اینکه: ویژگی ها و توصیفات مطرح در آیات قرآنی راجع به مساله امامت و جانشینان پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نشان می دهد که اولا قرآن با شیوه توصیفی مقام امامت و امامان وجانشینان پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را معرفی نموده است. ثانیا با توجه به احادیث تفسیری ذیل این آیات، پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در موارد متعددی این آیات را بر امامان اهل بیت ـ علیهم السلام ـ تطبیق نموده و مصادیق آیات را با خصوصیات اسمی آنان به عنوان دوازده امام بعد از خود معرفی نموده است. بنابراین با وجود این توصیفات، حجت بر همگان تمام است و هیچ عذر و بهانه در معرفی اوصاف و مصادیق جانشینان پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ برای انسان های منصف و حقیقت جوئی باقی نمی ماند.
ضمن این که هیچ کدام از خلفا ادعای عصمت و مصونیت از خطا را نداشته و بلکه خلفای بنی امیه و بنی عباس معروف به ستم پیشگی و عداوت نسبت به خاندان پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می باشند. از این نظر با توجه به قاعده تقسیم، حتی از بعد تطبیقی قضیه، هیچ مصداق دیگری جز امامان معصوم دوازده گانه اهل بیت ـ علیهم السلام ـ برای این دسته از آیات یافت نمی شود بنابراین روشن می گردد که مقام امامت، منصبی الهی است که مستلزم علم و عصمت است و اولی الامر که خداوند اطاعت آنان را بر همگان واجب نموده اند، کسانی اند که همانند پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ معصوم از هر گونه لغزش و خطا باشند تا بتوانند صلاحیت تصدی مقام امامت و رهبری امت را در هر شرائطی داشته باشند.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ بررسی شخصیت اهل بیت در قرآن، تألیف: دکتر ولی الله نقی پور.
2ـ بررسی مسائل کلی امامت، تألیف: آیت الله ابراهیم امینی.
3ـ راه و راهنما شناسی، تألیف: آیت الله مصباح یزدی.

پی نوشت ها:
[1]. نساء / 59.
[2]. بقره / 124.
[3]. «وَکَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ» انعام / 75.
[4]. نحل / 44.
[5]. اعلام الوری باعلام الهدی، ص397؛ تفسیر نور الثقلین، ج1، ص499؛ تفسیر المیزان، ج4، ص409.
[6]. عیون اخبار الرضا (ع) ج1، ص64؛ کمال الدین، ص280؛ مناقب آل ابی طالب، ج1، ص253.
[7]. بررسی مسائل کلی امامت، ص74.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید