نویسنده:سید محمد حسین حسینی هرندی
جوانان در مکتب امام عاشقان
در ماه محرم و در ایام عزاداری سالار شهیدان، چه بهتر که نسل جوان با دو وظیفه خود بیشتر و گسترده¬تر آشنا شود: از یکسو عزاداری و بر پا کردن مجالس حسینی، که به فرموده رهبر کبیر انقلاب «اگر چنانچه واقعاً بفهمند و بفهمانند که مسئله چه هست و این عزاداری برای چه هست و این گریه برای چه این¬قدر ارج پیدا کرده و اجر پیش خدا دارد، آنوقت ما را ملت گریه نمیگویند؛ ما را ملت حماسه می-خوانند».[1] امام خمینی (ره) در وصیت¬نامه الهی- سیاسی خود، باز هم بر لزوم آشنایی با نتایج این برنامه تأکید کرده است: «همه باید بدانیم که آنچه موجب وحدت بین مسلمین است، … مراسم عزاداری ائمه اطهار و به ویژه سید مظلومان و سرور شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) است».[2]
از سوی دیگر، نسل جوان در مکتب حسینی به فراگیری می¬پردازد و می¬آموزد که راه امام حسین(ع)، راه آزادگی و عزت است. راه نور در برابر ظلمت. معرفت در برابر جهالت. فضیلت در برابر رذیلت. خدمت در برابر خیانت. هدایت در برابر ضلالت و سعادت در برابر شقاوت.
پیمودن این راه، دومین وظیفه¬ای است که دانشآموختگان مدرسه احیای اسلامِ ناب محمدی و پیروان مکتب پاک علوی، آن را بر عهده خویش احساس می¬کنند.
درس پایداری و استواری
یکی از اصول مورد توجه در مکتب عاشورا، درس استقامت و پایداری است. استواری در راه آرمانهای الهی و پایداری در مسیر اهداف والای انسانی. پای فشردن بر امور متعالی، از آموزش¬هایی است که به تربیتشدگان این مدرسه میآموزند. در کلمات نورانی امام حسین(ع) آمده است که باید در برابر آنچه سخت است، اما آدمی را بر حق نگه می¬دارد، استقامت ورزید. همانگونه که در برابر آنچه مطلوب است و مورد خواست هوا و هوس، باید پایداری نمود.[3]
در مکتب انسان¬ساز اهل بیت(ع) صبر و استقامت، نیکوترین خصلت ایمان و ارجمندترین خوی انسانی است. پایداری، همانشجاعت است و بهترین یاور آدمی در برابر روزگار.[4] این چنین انسانی که شکیبایی ورزیده، بهتر از آن پاداش میگیرد و فرشتگان بر او سلام می¬کنند.[5]
چنین انسانی، آموخته است چگونه در راه حق استقامت ورزد و پایداری نماید و می-داند که بر دوش کشیدن پرچم حق و به مقصد رساندن آن، جز با شکیبایی ممکن نیست. چنین انسانی و چنان مکتبی، بر پایه¬ استقامت و استواری، استوار شده و هرچه آزمون¬ها و بلاها، بیشتر، میزان وفاداری و پایفشاری بر ارزش¬ها افزون¬تر.
در این مکتب، جوانی و آزادمردی، راه و رسم کسانی است که چون پیام استقامت در کام جانشان نشسته، همه مشکلات را آسان می¬بینند و لبریز از حماسه و شور و شعورند.
درس سازشناپذیری و ذلتگریزی
هر آدمی با هر روحیه و طرز تفکری، از خواری و زبونی می¬پرهیزد و ننگ و عار و ذلت را نمی¬پذیرد. از سوی دیگر، هر چه مراتب کمالات وی بالاتر رود، در برابر پستی و فرومایگی، سازشناپذیرتر و مقاومتر می¬شود. مکتب عاشورا، بهترین نمونه از آموزش چنین انسان¬هایی است. جوانان و رادمردانی که در آن صحنه حضور یافتند، این درس را فراگرفته، در سخت¬ترین لحظه¬ها از آن ارزش¬ها دست برنداشتند. بهترین جلوه در آن عرصه و زیباترین درس در آن هنگامه نبرد، کلامی است که استاد مکتب ذلت ناپذیری بر زبان آورده¬اند.
امام حسین(ع) در جمع یاران جوان¬مردش، که او را چونان نگینی در میان گرفته بودند، فرمودند: «هیهات که ما تن به خواری دهیم؛ زیرا خداوند و پیامبرش و مؤمنان از اینکه ما تن به ذلت دهیم، ابا دارند». از دیدگاه حضرت اباعبدالله(ع) «دامن¬های پاک مادران و انسان¬های پاکدامان و جان¬های باغیرت و نفوس باشرافت، روا نمی¬دارند فرمانبرداری فرومایگان، بر قتلگاه رادمردان مقدم داشته شود».[6]
این معنا در کلام ابن ابی الحدید، از نویسندگان اهل سنت اینگونه مورد توجه قرار گرفته است:
سرور کسانی که زیر بار خواری نرفته¬اند و به مردم، مردانگی، غیرت و مرگ زیر سایه¬های شمشیر را آموخته¬اند و آن را بر زبونی ترجیح داده¬اند، ابا عبدالله حسین بن علی بن ابی طالب(ع) است که به او و یارانش امان داده شد، اما از آنجا که نمی¬خواست تن به خواری دهد، مرگ را بر چنین امانی، ترجیح داد.[7]
درس وارستگی و پارسایی
از زیباترین درس¬های مکتب امام حسین(ع)، معرفی زشتی¬های دنیا و لزوم پرهیز از آن است. از دیدگاه حضرت سیدالشهداء(ع) دنیا، خانه نابودی و ناپایداری، و سرایی است که اهل خویش را پیوسته دگرگون می¬سازد.[8]
در واقع، کلام نورانی امامان شیعه، تفسیر واقعی آیات الهی است؛ آنجا که در قرآن می¬فرماید: «زندگانی دنیا، چیزی جز کالای فریب نیست»[9] و در جای دیگر، آن را «سرگرمی و بازیچه¬ای بیش نمی¬داند».[10]
بنابراین، در کلاس درس عاشورا، همگان به دور شدن از این دام توصیه می¬شوند؛ چراکه گرفتاری در این دام، آغاز هرگونه خطا و اشتباهی است که دامان آدمی را می¬گیرد. دل¬بستگی به دنیا، سبب می¬شود تا به تعبیر استاد بزرگ عرصه کربلا، آدمی دینش بر سر زبانش باشد و تا در رفاه و آسایش است، از دین پشتیبانی کند، ولی اگر به آزمایش گرفتار آید، آنگاه معلوم میشود دینداران واقعی اندکند.[11] پس در این مجموعه تربیتی، تلاش می¬شود تا وارستگی توصیه گردد؛ به ویژه آنکه این پشتپا زدن به دنیا و رها شدن از تعلقات مادی، در دوره جوانی و هنگامه اوج دل¬بستگی¬ها باشد، که در نتیجه عزت و قوّت و عظمت واقعی جوان برومند و ارزشمند به دست می¬آید، و انسان به مرتبه¬ای والا متصل می¬گردد، آنگاه تن به هیچگونه تعلق خاطر دنیوی نخواهد بست.
درس آزادی و آزادگی
در مکتب امام حسین(ع)، تا آدمی به آزادمنشی نرسد و از اسارت و گمراهی رهایی نیابد، به دریای موّاج و اقیانوس عمیق کمالات نخواهد رسید.
در این مکتب، جوان باارزش، جوانی است که خود را در میان برترین آفریدگان الهی می¬داند. از گرفتاری در مرداب پستی¬ها گریزان می¬شود و خود را به سراب هوا و هوس دلخوش نمی¬سازد. نه در میدان ریا و رنگ دنیا، دچار انگ و ننگ می¬شود، و نه عنوان و پست و مقام او را اسیر خود می¬کند.
جوان زانو زده در مکتب پر فیض حسینی(ع)، با گوهر حقیقت خویش آشنا شده، نه فریب دنیا می¬خورد و نه آخرت را به بهایی ناچیز از دست می¬دهد. او در مثال همچون یوسف پیامبر است که به بندگی افتاد و زندانی گشت، اما آزادگی او مقهور دیگران نشد.
صفات چنین شاگردی را از کلام نورانی امام صادق(ع) اینگونه میتوان برشمرد: «اگر بلا و سختی به او رسد، شکیبایی ورزد. اگر مصیبت¬ها بر سرش فرو ریزند، او را نشکند، و اگر به اسیری افتد، به آزادگیاش آسیب نرسد.»[12] بدیهی است در مکتب عاشورا، آدمی خون می¬دهد تا دیگران را نجات دهد. همانگونه که بزرگ استاد این عرصه¬، جان خود را تقدیم حضرت دوست نمود تا بندگان او را از گمراهی و سرگردانی نجات بخشد.[13] از دنیا و تعلقات آن پای می¬کشد و همچون سرو سربلندی می¬ایستد، تا به سخن حافظ:
سر به آزادگی از خلق بد آرم چون سرو
گر دهد دست که دامن ز جهان برچینم[14]
درس عدالت خواهی و عدالت جویی
امام حسین(ع) همچون دیگر امامان معصوم(ع)، زیباترین مظهر عدالتخواهی بود و در مکتب ایشان، ترویج قسط و داد و برقراری عدل و رفع ظلم، از بهترین درس¬هایی بود که ارائه می¬شد.
استاد این مکتب در کلام گهربار خویش، در پیش گرفتن راه قسط و عدالت و پیشه ساختن این مسیر را از صفات امام جامعه اسلامی برمی¬شمردند.[15] فطرت بیدار انسان¬های آزاده نیز با این بیان آسمانی همراهی دارد.
به سخن دیگر، عدالت، میزانی است که بنیان همه چیز با آن سنجیده می¬شود و معیاری است که فطرت انسان¬ها و سلامت دین و ایمان و نفس آدمی با آن محک می¬خورد.
در مکتب اهل بیت(ع) عدالت، شالوده¬ای است که جهان بر آن استوار است، و در حقیقت، ترازوی الهی است که برای برپا کردن حق در میان خلق گذاشته شده است. در دانشگاه معصومان(ع)، انسان می¬آموزد که عدالت، مایه زندگی است و اگر در جامعه¬ای اجرا شود، مردم آن بی¬نیاز خواهند شد.
اگر جوان یا جوانمردی به دنبال عدالت باشد، در این مکتب میآموزد که باید چشم خود را از حرام، زبانش را از گناهان و دستش را از مال مردمان فروبندد تا ویژگی¬های یک انسان عادل را درخود به وجود آورده باشد.[16]
جامعه¬ای که جوانانش عادل و قوانینش منطبق با عدل باشد و مردمانش به دنبال اجرای آن باشند، بی¬گمان مدینه فاضلهای است که آرزوی بسیاری از اندیشمندان و نظریهپردازان بوده است.
درس خداترسی و پرهیزکاری
حضرت سید الشهدا(ع)، در طول زمان به انسان¬ها آموخت که عظمت و بزرگی از آن خداست و معرفت به او در دل انسان¬های عارف به صورت خداترسی جلوه می¬کند. در حقیقت، بالاترین مرحله دانش و کمال معرفت در کلام امام حسین(ع)، همان است که آدمی از خدا بترسد.[17]
اینگونه پرورش یافتن در مکتب اهبل بیت(ع)، موجب می¬شود آدمی در برابر غیر خدا سر خم نکند و اگر جوانی باشد که دوره سرکشی و غرور را می¬گذراند، در عین حال از قدرت برتر شناخت پیدا کند. اینگونه انسان¬ها، دیگر به پستی و ذلت تن نخواهند داد و تسلیم باطل نمی¬شوند.
مکتب عاشورا، محل تربیت انسان¬هایی است که فقط از خدا می¬ترسند؛ چرا که شأن مسلمان واقعی آن است که جز بندگی خدا نکند و از هیچ چیز نهراسد. این معنا در کلام الهی نیز تصریح شده است که از مردمان نترسید و از من بترسید.[18]
به تعبیر امام حسین(ع)، انسان پرهیزکار بهترین امان را امان خدا می¬داند، و علم دارد که اگر در دنیا از خدا نترسد، هرگز در قیامت امان نخواهد یافت.[19]
در میان چهره¬های درخشان عرصه کربلا و مکتب امام حسین(ع)، فرزند برومند آن استاد، بهترین الگو برای جوانان و نمونه¬ای والا از خداترسی است که چون در راه خدا حرکت می¬کرد و در راه او جانفشانی می¬نمود، از مرگ هم نمی¬هراسید.[20] آری، کسی که از خدا بترسد، دیگر از مرگ و کشته شدن و قطعه قطعه گشتن هراس ندارد.
درس ظلمستیزی و ستمگریزی
یکی از برجسته¬ترین درس¬های مکتب حسینی، ظلمستیزی و مبارزه با استبداد و اختناق است. این معنا، در جای جای کلمات امیر قافله عاشورا مطرح شده است. ایشان در بیانی می¬فرمایند:
همانا رسول خدا (ص) فرموده است هرکس حاکم ستمگری را مشاهده کند که حرام¬های خدا را حلال می¬سازد، عهد و پیمان الهی را زیر پای میگذارد، با سنت و قانون پیامبر مخالفت می¬ورزد، با بندگان خدا با دشمنی رفتار می¬نماید و بر چنین حاکمی با زبان و عمل قیام نکند، خدا او را با ستمگران عذاب می¬کند.
آنگاه می¬فرمایند: «این اعمال از سوی بنی¬امیه انجام شده و من شایسته¬ترین کسی هستم که این وضع را تغییر دهم».[21]
در واقع ظلمستیزی در سیره و گفتار پیشوایان معصوم(ع)، جایگاهی ویژه دارد. از دید اینان، جهاد با ستمگران، ستون دین و راه روشن نیک¬بختان، و مایه پایداری دین است.[22]
اقبال لاهوری در باب قیام عاشورا و نتیجه ظلم ستیزی و ستم گریزی امام حسین(ع) سروده است:
بر زمین کربلا بارید و رفت
لاله در ویرانه¬ها کارید و رفت
تا قیامت قطع استبداد کرد
موج خون او چمن ایجاد کرد[23]
و این درسی است برای جوانان که با بهره¬گیری از مکتب سرخ حسینی، از پذیرش خفت و خواری دوری جویند و از جوانی خود، در راه پیش¬گیری از ستم و ریشه¬کن ساختن درخت استبداد، استفاده کنند.
پی نوشت ها:
[1] . صحیفه نور، ج 16، ص 209.[2] . همان، چ21، ص173.
[3] . موسوعه کلمات الامام حسین(ع)، ص 770، ح 948.
[4] . میزان الحکمه، ج 6، ص 2957.
[5] . رعد: 24.
[6] . تحف العقول، ج 1، ص 403.
[7] . شرح ابن ابی الحدید، ج3، ص249.
[8] . از خطبه حضرت در صبح عاشورا.
[9] . آل عمران: 185.
[10] . انعام: 32.
[11] . تحف العقول، ج1، ص437.
[12] . میزان الحکمه، ج3، ص1097، ح 3560.
[13] . زیارت اربعین.
[14] . دیوان حافظ، تصحیح خرمشاهی، غزل 357.
[15] . تحف العقول، ج1، ص174.
[16] . میزان الحکمه، ج7، ص3491.
[17] . شیخ طوسی، امالی، ص56.
[18] . مائده: 44.
[19] . تاریخ طبری، ج7، ص2972.
[20] . همان، ص2999.
[21] . همان، ص2993.
[22] . میزان الحکمه، ج7، ص3362.
[23] . کلیات اقبال لاهوری، ص75.
منبع: ماهنامه گلبرگ