عبادت نیکان

عبادت نیکان

نویسنده: رضا مختاری

عالمان بزرگ ما در کنار دیگر ابعاد دین حنیف اسلام، به امر پرستش توجه فوق العاده ای مبذول داشته اند و علاوه بر علم، در مرحله ی عبادت و عمل نیز گوی سبقت از سایر مردم ربوده، و در این راه بر فراز قله های عالی عبودیت صعودی کرده اند؛ علمای بزرگ ما، برای واجبات و مستحبات و ادعیه و زیارات و نمازهای مستحب اهمیت ویژه ای قائل بودند و اگر کسی بخواهد فرزند خلف آن بزرگواران و « عالمان ربانی» باشد، بدون شک لازم است به آنان اقتدا کند.
اینک چند نمونه از عبادت های چهره های درخشان عالم روحانیت و توجه فراوان آنان به فرائض و مستحبات:

امام خمینی
یکی از نزدیکان ایشان در این باره گفته است:
امام هیچ گاه از اذکار و نوافل و مستحبات غافل نمی ماند و حتی در حال قدم زدن، ذکر می گفت و زیارت می خواند. روزانه چند نوبت در هر فرصت مناسبی که پیش می آمد قرآن می خواند و معمولاً بعد از نماز صبح، قبل از نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا و یا در هر فرصت دیگر، مقید به این مستحب الهی بود و ما بارها که در روز خدمت ایشان می رسیدیم ایشان را مشغول خواندن قرآن می یافتیم. در منزل خیابان دربند شمیران، بارها امام را با صدایی ملکوتی مشغول خواندن دعای کمیل دیدیم.(1)
امام در نجف اشرف هر روز در ماه رمضان ده جزء قرآن می خواندند، یعنی در هر سه روز یک دوره قرآن می خواندند. فرزند امام می گفت: شبی در ماه رمضان، من پشت بام خوابیده بودم. بلند شدم دیدم که صدا می آید، متوجه شدم آقاست که در تاریکی در حال نماز خواندن است و دست هایش را طرف آسمان دراز کرده و گریه می کند. برنامه ی عبادی ایشان این بود که در ماه رمضان، شب تا صبح بیدار بودند و بعد از نماز صبح استراحت می کردند.(2)

میرزای شیرازی بزرگ
در شرح احوال عالم ربانی، مرجع شجاع آگاه؛ یعنی، میرزا محمدحسن شیرازی، صاحب فتوای مشهور در تحریم تنباکو آورده اند:
او بیشتر آیات قرآن را حفظ بود، همچنین دعاهای ماه رمضان را و دعاهایی را که در دیگر اوقات قرائت می کرد و زیارت هایی را که در حرم امامان می خواند. در حرم ها کتاب دعا با خود نمی برد، با این که مدتی دراز دعا و زیارت می خواند؛ و از آن جا که رقیق القلب بود و چشمه ی اشکش هم جوشان، بسیار می گریست آن هم با صدای بلند در نفوس همگان حتی فرزندان خود، حشمتی عظیم داشت و این همان شکوه ربانی بود.(3)

حجه الاسلام شفتی
مرحوم میرزا محمد تنکابنی رحمه الله می گوید:
من در اوایل ورودم به نجف اشرف، برای نماز مغرب و عشا به مسجد شیخ طوسی، که صاحب جواهر در آن جا اقامه جماعت می کرد، می رفتم؛ ولی نماز صبح را به مرحوم شفتی اقتدا می کردم و برای درک نماز صبح او هر روز از خانه ام که مسافت تقریباً زیادی تا مسجد وی داشت، بدان جا می رفتم و در نماز جماعت نزدیک او می ایستادم. سید همه ی نماز را با خضوع تمام و با حزن بلکه با گریه می خواند و بر هر مستمعی واضح می شد تکه نماز او با نهایت حضور قلب است و در نوافل هم ذکر رکوع و سجود را سه بار می خواند و زیر کف های دست هم مهر می گذاشت. خلاصه، نماز آن بزرگوار در حضور و خضوع، عدیل و بدیل نداشت و مستمع را هم به گریه می انداخت. سید مناجات « خمس عشره» را حفظ کرده بود و با گریه آن را می خواند.
شنیدم که نماز آخوند مولی علی نوری، حکیم معروف، در خوف و هیبت و حضور قلب، کامل تر از نماز حجه الاسلام شفتی بوده است. در آن زمان، علماء غالبا نمازها را بهتر از علمای این عصر می خواندند و پدرم نمازش با نهایت حضور قلب بود و مرحوم حاج محمدابراهیم کلباسی نیز نمازش کامل بود و بسیار نماز را طول می داد.(4)

میرزا سلیمان تنکابنی
صاحب قصص العلماء، درباره پدرش مرحوم میرزا سلیمان تنکابنی رحمه الله از شاگردان بزرگ آخوند ملاعلی نوری رحمه الله، می نویسد:
پدرم مواظب نماز اول وقت و نوافل رواتب بود و هر روز یک جزء قرآن تلاوت می کرد و نیز هر روز صبح سوره ی یس و صدمرتبه « لا اله الا اللهُ الملک الحق المبین» و برخی اوراد دیگر را می خواند و سوره ی واقعه را در نافله ی عشا قرائت می کرد و نماز شبش ترک نشد. شبی وقت سحر از خواب بیدار شدم دیدم پدرم نشسته است و به شدت می گرید. بعد از مدتی که گریه اش تمام شد، از سبب آن سوال کردم. در پاسخ فرمود: « در قنوت نماز وتر، مناجات « خمس عشره» می خواندم و می گریستم. ناگاه شنیدم که از سقف اتاق آوازی بر آمد که: « ایها العالم العامل…».
مرحوم والد بیش از این سخنی نگفت و دنباله ی صدایی را که شنیده بود اظهار نکرد. سپس افزود: « وقتی آن آواز را شنیدم، چنان گریه بر من مستولی شد که نتوانستم نماز را تمام کنم. بی اختیار نشستم و گریستم و تا من زنده ام راضی نیستم این ماجرا را بر کسی نقل کنید».
آن مرحوم مناجات « خمس عشره» را در نماز وتر می خواند.(5)

ادارک شب قدر
حاج محمد ابراهیم کلباسی که از معاصران میرزای قمی و سید شفتی و از شاگردان بحرالعلوم و صاحب ریاض است، شب قدر را با عبادت ادراک کرد؛ زیرا برای درک کردن شب قدر یک سال شب تا صبح عبادت کرد.(6)
هم چنین سیدعلی، صاحب ریاض شب های جمعه را تا صبح احیا می داشت و به عبادت خداوند متعال مشغول بود.(7)

شیخ انصاری
عباداتی که شیخ انصاری قدس سره از سن بلوغ تا آخر عمر به آنها مواظبت داشت، گذشته از فرائض و نوافل شبانه روزی و ادعیه و تعقیبات، عبارت بودند از: قرائت یک جزء قرآن و نماز حضرت جعفر طیار و زیارت جامعه و عاشورا در هر روز.(8)

حاج میرزا حسین خلیلی
درباره ی این مرد بزرگ که از رهبران جنبش مشروطه است آورده اند:
وی اخلاقی نیکو و نفسی کریم و دستی باز و محضری خوش و شمایلی زیبا داشت. با متانت و وقار و در عین حال متواضع و لطیفه گو بود و در انجام دادن وظایف مسجد کوفه و سهله و دیگر عبادات کوتاهی نمی ورزید. در همه ی سالها، دهه ی آخر ماه رمضان را در مسجد کوفه معتکف بود و در بین الطلوعین زیارت عاشورا از او ترک نمی شد و در اغلب زیارات مخصوصه از نجف تا کربلا را پیاده می پیمود.(9)

میرزا محمد جعفر انصاری
این عالم جلیل از بستگان شیخ انصاری و از مراجع خوزستان بوده است. او با آن همه مشاغل درسی عباداتی که از سن بلوغ مشغول آنها بود ترک ننمود. گذشته از نوافل شبانه روزی و قرائت یک جزء کلام الله و نماز حضرت جعفر طیار، هر روز زیارت جامعه و عاشورا را در یک جلسه ایستاده به جا می آورد و هنگام عبادت توجه خاصی داشت. حافظه اش بسیار عجیب بود و قرآن مجید و تعقیبات نمازها و دعاهای هر ماه و هر روز و شب ماه مبارک رمضان را از حفظ داشت.(10)

علامه طباطبائی
علامه در مراتب سیر و سلوک معنوی مراحلی را پیموده بود. اهل ذکر و دعا و مناجات بود، در بین راه غالباً ذکر خدا را بر لب داشت. در جلسات، وقتی جلسه به سکوت می کشید، دیده می شد که لب های استاد، به ذکر خدا حرکت می کرد. به نوافل مقید بود. و حتی گاهی دیده می شد که در بین راه مشغول خواندن نمازهای نافله است. شب های ماه رمضان تا صبح بیدار بود، مقداری مطالعه می کرد و بقیه را به دعا و قرائت قرآن و نماز و اذکار مشغول بود. در قم هفته ای حداقل یک بار به حرم حضرت معصومه علیها السلام مشرف می شد و در تابستان غالباً به زیارت حضرت رضا علیه السلام می شتافت. شب ها به حرم مطهر مشرف می شد و در بالای سر می نشست و با حال خضوع به زیارت و دعا می پرداخت.(11)

شیخ آقا بزرگ تهرانی
در شرح احوال این عالِم پرکار و نمونه ی عالی استقامت و همت والا نوشته اند:
شیخ با این همه اشتغال پر دامنه ی علمی و تتبعات فرصت گیری که داشت، از انجام دادن عبادات و ریاضات شرعی و تهذیب و ترویض نفس غفلت نمی کرد. شب چهارشنبه هر هفته پیاده از نجف به مسجد سهله می رفت و در آن جا به نماز و دعا و عبادات می پرداخت، این کار وی تا مدتی پس از رسیدن به هشتاد سالگی ادامه داشت. امام جماعت نیز بود و این سنت دینی و اجتماعی را به پا می داشت. تا سال 1376ق در مسجد شیخ طوسی ( در نجف) نماز جماعت می خواند. از این سال به بعد که در راه کربلا دچار تصادف شد و آسیب دید به علت دوری راهِ مسجد طوسی تا منزل وی، مسجد آل طرُیحی را انتخاب کرد، و تا چند سال پیش از درگذشتن این سنت را تعطیل نکرد.(12)

سید حسین خوانساری
سید حسین خوانساری استاد میرزای قمی رحمه الله نماز شب و زیارت عاشورا و نماز جماعت را ترک نکرد، و هرگاه به مسجد نمی رفت، در منزل با زن و فرزند خود نماز جماعت می خواند. بسیار با انصاف بود و با افراد مستمند مواسات می ورزید و در اصلاح امور مسلمان ها اهتمامی عجیب داشت. حاکم شهر خوانسار دستور داد مخصوص وی مسجدی جامع ساختند که نماز جمعه و جماعتش در آن برپا می شد. (13)

حاج مولی هادی سبزواری
این حکیم الهی هر شب در زمستان و تابستان و بهار و پاییز ثلث آخر شب را بیدار بود و در تاریکی شب عبادت می کرد تا اول طلوع آفتاب و اول شب چند ساعت در تاریکی عبادت می کرد.(14)

آقا نجفی قوچانی
این عالم روشن ضمیر، درباره ی احوال زمان طلبگی خویش می نویسد:
… در سال سوم اقامت و تحصیل ما در اصفهان به تأثیرات مواعظ استاد کامل، آخوند کاشی که نزد او منظومه ی سبزواری می خواندیم، و به اقتضای معارفی که از آن استاد گوشزد ما می شد، کم کم متمایل به شب زنده داری گردیدیم. تا آن که به خیال ریاضت افتادم. در ریاضت خانه ی شیخ بهایی در تخت فولاد اصفهان میان قبرستان، در زیرزمینی به اندازه ی قبری، با سنگ های ناخراشیده مسقف نموده اند به گودیِ دو پله، فقط قبری است لکن رو به قبله، به اندازه ای که نماز و رکوع و سجود بتوان به جا آورد. خیال کردم به رفقا وانمود نمایم که من می روم به تهران و بیایم در آن زیر زمینی تخت فولاد، روزها در آن پنهان باشم و شب ها در صحرا، در جوار مردگان، رذائل را از خود دور کنم و به فضائل آراسته گردم و مقام و منازل عارفین را نیز سیاحتی کرده باشم. مدتی در این خیال ها بودم و گاهی خیال می کردم که این کار صرف رهبانیت است … و شب های جمعه روضه می خواندیم .. و قرار گذاشتیم با خود که تا صبح بیدار باشیم و مشغول تلاوت قرآن و ادعیه و اوراد باشیم و در بین الطلوعین اشتغال به زیارت عاشورا و خیال تخت فولاد کم کم از سر ما بیرون رفت. (15)

آخوند خراسانی
آقا نجفی قوچانی رحمه الله در کتاب حیاه الاسلام می نویسد:
آخوند در دو وقت صبح و مغرب، نماز به جماعت می گزارد، الا در ماه مبارک رمضان که هر سه وقت نماز را به جماعت ادا می نمود، و نوافل شبانه روزی از آن جناب فوت نمی شد؛ لکن نه صرف ادای تکلیف باشد، بلکه روح جذبه ی حق از عباداتش هویدا بود.
یکی از همسایگان آن جناب می گفت: بام خانه ی ما متصل به بام منزل ایشان بود و ایشان در سجده سوز و گداز و ناله ی دلخراشی داشتند که هر قسی القلب می شنید، محال بود که منقلب نشود، گویا محب واصلی است که داد از زمان فراق دارد و یا عبد جنایت کاری است که این همه خوف و اضطراب دارد.
باطنی صاف و ظاهری نظیف داشت. ابداً پیرایه نداشت و از تزویر و تدلیسات بری و عاری بود و درغایت مراقبت نفس خود بود و تشرف به زیارت امیرالمؤمنین علیه السلام از ایشان فوت نمی شد؛ لکن مختصر انجام می داد.
در تشیع جنازه ها و مجالس فاتحه و عیادت مریضان و امور حسبیه و حوایج نوعی و شخصی مسلمان ها حاضر بود و همه ی ارباب حوائج از این مرد مقضیُّ المرام می شدند.(16)

مولی محمد تقی برغانی قزوینی
در احوال مولی محمدتقی برغانی رحمه الله، که در محراب عبادت هنگام سحر در حالی که مشغول خواندن مناجات « خمس عشره» در سجده بود به دست فرقه ی بابیه به شهادت رسید، نوشته اند:
عبادت آن جناب چنان بود که از نصف شب تا طلوع صبح صادق به مسجد خود می رفت و به مناجات و ادعیه و تضرع و زاری و تهجد اشتغال داشت و مناجات « خمس عشره» را از حفظ می خواند و بر این روش و شیوه ی پسندیده استمرار داشت تا همان شب که شربت شهادت نوشید.(17)

سید صدرالدین عاملی اصفهانی
مرحوم حاج شیخ عباس قمی رحمه الله در شرح حال این عالم بزرگوار می نویسد: این سید جلیل بکاء و کثیر المناجات بود. شبی از شب های ماه رمضان داخل حرم امیرالمؤمنین علیه السلام شد. بعد از زیارت پشت سر مقدس نشست و شروع کرد به خواندن دعای ابوحمزه، همین که کلمه ی « الهی لاتؤدبنی بعقوبتک» را بر زبان آورد گریه او را گرفت و پیوسته این کلمه را مکرر کرد و گریه کرد تا غش کرد و او را از حرم مطهر بیرون بردند.(18)

شیخ مفید
ابویعلی جعفری، داماد شیخ مفید و یکی از شاگردان او در وصفش گوید: شب ها جز اندکی نمی خوابید و باقی را به نماز یا مطالعه یا تدریس یا تلاوت قرآن مجید می گذرانید.(19)
متأسفانه برخی در این امر دچار افراط یا تفریط شده اند. شماری همین که چند اصطلاح خشک آموختند و چند بیت از الفیه ی ابن مالک را حفظ کردند دچار تکبر می شوند و به نماز جماعت و دعا و زیارت پشت پا می زنند و وردشان این است که مقام عالم بسی بالاتر از عابد است و دعا و قرآن و زیارت، کار پیرزن های بیکار و فارغ از تحصیل و مشاغل اجتماعی است و درس خواندن واجب است و این امور مستحب! اینان نمی دانند که افرادی مانند عالمانی که یاد شدند با آن بلندی مقام علمی و با آن همه مشاغل اجتماعی، چقدر برای عبادت ارزش قائل بودند و به آن ارج نهادند. علم بدون عبادت شایسته، در حقیقت علم نیست و ارزشی ندارد، بلکه چیزی جز انباشتن اصطلاح خشک نیست.
در مقابل این گروه، دسته ی دیگری تنها به دعا و زیارت چسبیده اند. و ابعاد دیگر اسلام را کنار گذاشته و تنها مشغول این بُعد- آن هم به طور زیان بار شده اند و این دین حنیف را به زیارات و امثال آنها منحصر کرده اند. اهل درس و مطالعه و تدریس نیستند و اوقات را به بطالت و تنبلی و سستی می گذرانند و بهانه می آورند که « علم غرور می آورد» و « علم حجاب اکبر است». اینان نیز، سخت در اشتباهند درباره ی آنان سخن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام صادق است که فرمود: « لا تَرَی الجاهِلَ اِلّا مُفرِطا أو مُفَرِّطا» ؛ انسان های نادان، یا دچار افراط اند یا تفریط.(20)
اگر آدمی، با دعا خواندن و تسبیح گرداندن عالم و مهذب می شد چه لزومی داشت بزرگان ما، برای تحصیل علم آن همه خون جگر بخورند؟ و آن همه دچار محرومیت و مشکلات و سختی ها و مصائب توان فرسا شوند؟ این گروه، بی سواد می مانند و جز سربار جامعه بودن و بیت المال را مصرف کردن و آبروی روحانیت شیعه را بردن، نتیجه ای ندارند.
باری، در این امر افراط و تفریط هر دو غلط است. طلبه باید دارای روشی معتدل، و در حد توان مشغول تحصیل باشد و در این راه کوشش کند و تمام سعی و نیروی خود را به کار اندازد، و در کنار آن، به عبادات و زیارت و دعاها بپردازد و به طوری که به تحصیل ضرر نرسد، این مستحبات را نیز به جا آورد و روز به روز بر توجهاتش به خداوند متعال و ائمه ی اطهار علیهم السلام بیفزاید.

پی نوشت ها :

1. فرازهایی از ابعاد روحی، اخلاقی و عرفانی امام خمینی، ص19.
2. همان، ص 70.
3. بیدارگران اقالیم قبله، ص219-220 و میرزای شیرازی، ترجمه ی هدیه الرازی، ص51-52.
4. قصص العلماء، ص 104 و 137.
5. همان، ص73.
6. همان، ص 118 و الفوائد الرضویه، ص 10.
7. وحید بهبهانی، ص192.
8. زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص90.
9. همان، ص 249.
10. همان، ص 382.
11. یادنامه ی علامه طباطبائی، ص 131؛ با تلخیص.
12. شیخ آقا بزرگ، ص7-8.
13. مناهج المعارف، ص 179.
14. اسرار الحکم، ص 20، مقدمه.
15. سیاحت شرق، ص 196-198، با تلخیص.
16. مرگی در نور، ص 394-395.
17. نجوم السماء، ص 408-411. شرح زندگانی او در شهداء الفضیله علامه امینی و ترجمه ی فارسی آن به نام شهیدان راه فضیلت، ص 476-479 آمده است.
18. منتهی الآمال، ج5، ص63، بخش شرح احوال اولاد امام موسی بن جعفر علیه السلام.
19. فیض القدیر، محدث قمی، ص 117.
20. نهج البلاغه، ص 479. باب « حکم» حکمت شماره 70.
منبع مقاله :
مختاری، رضا، (1386)، گزیده سیمای فرزانگان، قم: بوستان کتاب، چاپ ششم

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید