اندیشه و احساس دو عنصر اصلی حیات بشر هستند. چرخهای اندیشه حرکت را پدید می آورد; و نسیم احساس گرمای تحرک و سایش و اصطکاک را برطرف می کند. مبانی متقن اندیشه ها با همه استواریشان اگر در فضای پاک احساس تنفس نکنند هرگز به شکوفه نخواهند نشست; احساس بی اندیشه نیز نسیمی است گذرا که شاید دست نوازش برگونه ها بکشد. اما خیلی زود عبور می کند و آدمی را در خلا اندیشه رها می سازد.
گروهی به اندیشه بها می دهند و آدمی را به اندیشه تعریف می کنند و گروهی دیگر دل به احساس می سپارند و تعریف انسان را از خمیرمایه احساس می سازند که در این میان گروهی نیز به هر دو می اندیشند اما در ترازوی تجربه هرگز به تعادل این دو دست نیافته اند.
شیعه بیش از دیگر جوامع اندیشه و احساس را در هم آمیخته است.
این قوم هنگام جانفشانی همه احساس خود را در جام شهادت با چشم باز و عقل هشیار سر می کشد.
مطمئنا این تعادل، ارمغان غرب به ما نیست چرا که اهل مغرب زمین اکنون در گرداب بی هدفی غرق شدن را اعتراف می کنند. هر چه شیعه دارد از اندیشه تا حماسه از حسین(ع) است ما با عاشورا حیات گرفته ایم. عاشورا نبض تپنده تاریخ ما است. اگر ما ایرانیان رابطه احساس و عقل را بهتر یافته ایم و میانشان پیوندی معجزه آسا برقرار کرده ایم در امتداد پیامهای صریح عاشورا قرنها زیسته ایم و بالیدن را در حماسه حسین(ع) سالها تمرین کرده ایم. انقلاب اسلامی خروش اندیشه در کالبد احساس بود.
مردم جان بر مرگ می سپردند، تا خط روشن اندیشه شان ادامه یابد.
تنها ایرانیان طعم تلخ استکبار و استعمار را نچشیده اند. اگر نگوئیم همه مردمان نیمه جنوبی جهان به یقین تمام مسلمانان، قسمتی از تاریخ خود را در سایه نفوذ غرب با افسوس می نگرند.
چرا انقلاب اسلامی از ایران برخاست و چرا پس از پیروزی مانند انقلابهای دیگر نپوسید و مانند انقلابهای دیگر که تاریخ مصرف دارند به گذشته مربوط نشد؟ و چرا هر روز دروازه های جدیدی می گشاید؟ پاسخ سؤال را باید در پیوند ذهن و دل یا به تعبیری حماسه عقلانی و عقلانیت حماسه ای جست که دست مسیحایی عاشورا در جان ملت نشانده است. ما مخاطبان رو در روی عاشورائیم. پیامهای مشخص عاشورا را به ارث برده ایم.
اندیشه مان در خدمت احساس و احساسمان در خدمت اندیشه است و این پیام روشن عاشورا است.
کجا می توان سازگاری احساس و عقل را این چنین به نظاره نشست؟
کجا می توان در جویبارهای اندیشه خروش احساس را اینگونه مشاهده کرد؟
عاشورا در فقه
فقه آمیزه دستورات است. پیامهای گفته و ناگفته دارد. گاه راه رسیدن به هدف را می گوید و گاه با هیچ سخن هدف را در لابلای تاریخ می جوید. عاشورا طوفانی بود برخاست و دریای زمان خود را در هم کوبید. اما آنچه آوای طوفان را هنوز در گوش جامعه نجوا می کند، فقه است.
فقه نگاههای ما را به عاشورا همیشگی می کند و سوز دل ما را ابدی می نماید. فقه عاشورا از زوایای بسیار این حادثه عظیم پرده بر می دارد. روابط خانوادگی، اوج گذشت، لحظه های درهم فرو ریختن و نگاههای پر رمز و راز.
امروز فقه دریچه نگاه ما به جهان است. اگر فقه نبود عاشورا احساس را بر می انگیخت و اندیشه را تغذیه می نمود. اما آیا ماندگاری می یافت و ژرفنای احساس و عمق اندیشه را در مسیر پر فراز و فرود تاریخ، فتح می کرد؟
و در یک کلمه فقه، نور عاشورا را به گستره تاریخ تاباند و فقه عاشورا قالبی است که برداشتهای ما را از عاشورا به نفع تاریخ تعریف می کند.
و اما امروز امروز هم فقه عاشورائی کرانه های دیگری از افق آن حماسه را بر ما می گشاید. عاشورائیان ناگزیر از فقه عاشورا درس آموخته اند.
با اینهمه، بسیاری با فقه عاشورا بیگانه اند. چه آن که فقه با زمان می بالد. فقه عاشورایی نیازهای امروز را از دل عاشورا بر می آورد.
آنچه در زیر به فهرست می کشیم فراخور برداشت عمومی است و نه حیطه مباحث تخصصی. بحث از فقه عاشورا بحثی کلان است که مجال کاوشهای بسیار دارد که پرداختن به آن نظریات کاربردی فراوان به ارمغان می آورد.
1- زیارتهای حسینی
زیارتهای بسیاری به نام امام حسین(ع) وارد شده اند. تنوع و تعدد این زیارتها که هر یک برای زمانی خاص در نظر گرفته شده اند ویژگی زیارتهای حسینی است. افکار دین فرصتهای ناب عرفانی را به بسط اندیشه هایی گمارده است که محور دین مداری و حق خواهی است.
از شب قدر که فرصت بی بدیل هستی برای نیل به عرفان الهی است، گرفته تا کم ترین بهانه زمانی با زیاراتی مخصوص برای سردار کربلا آراسته شده اند. دین از هر سوی و به هر سان، لحظه ای می جوید تا از لایه های زمان به روان دین داران رخنه کند و اندیشه های حسینی را در خونشان جاری سازد.
آنچه در زیر به فهرست می کشانیم فرصتها و زمانهایی است که هریک زیارتی مخصوص را به خود اختصاص داده است. شرح هر یک را می توان از مفاتیح و یا غیر آن به دست آورد:
– اول رجب.
– نیمه رجب.
– نیمه شعبان.
– اول رمضان.
– شب بیست و سوم رمضان. (شب قدر)
– روز عید فطر.
– روز عید قربان.
– شب عرفه.
– روز عرفه.
– روز عاشورا.
– روز اربعین.
و این همه، غیر از زیارتهای متعدد و متنوعی است که برای زائر حرم حسینی(ع) وارد شده اند.
2- زیارت قبر امام حسین علیه السلام
بر بال تاریخ که بنشینی و گذر زمان را نظاره کنی بر دو ماجرا برمی خوری که پیوندها و شباهتهای بسیار با یکدیگر دارند که بررسی آن گفتاری مستقل را می طلبد. آن دو، کعبه و فرزندان کربلاست. نگاهی ژرف به این دو حادثه طرحی مشترک را تداعی می کند. هر دو، اندیشه را با زبان احساس، با تو در میان می گذارند.
فضای مسجد الحرام پر از جلوه گاههای نمادین و پر از خاطره است. مروه و صفا منظری روحانی از صبر و مقاومت را در چشم انسان می نشاند. زمزم سخنی دارد، طواف کلامی و حجر الاسود پیامی.
حرم حسینی نیز گوشه گوشه آن با زائر سخن می گوید. جایگاه خیام، فاصله تل زینبیه و خیمه ها، علقمه، فرات، قتلگاه و… همه و همه منظره هایی از مقاومت و مظلومیت را ترسیم می کنند.
ماندگاری و بسط دو ماجرای کعبه و کربلا و ابراهیم(ع) و حسین(ع) را باید در مناسک نمادین هر دو واقعه جست. مناسک حج ماجرای توحیدی ابراهیم(ع) را به گونه ای دیگر برای حجاج بازآفرینی می کند. مناسک حرم حسینی نیز ویژگی ها و پیامهای حسینی(ع) را هر دم بازمی آفریند.
امامان شیعه (علیهم السلام) در توصیه به زیارت امام حسین(ع) اصراری کم نظیر و در نوع و زمینه خود بی نظیر داشته اند که برخی شبهه وجوب کرده و گفته اند. شاید بتوان گفت زیارت امام حسین(ع) در هر سال یکبار واجب است در برخی روایات این زیارت برابر با هزار حج مقبول و هزار عمره مقبول قرار داده شده است. (1) آنچه در زیر فهرست می کنیم اشاره ای گذرا به برخی از مناسک حرم حسینی; مناسکی که برخی از آنها تداعی کننده مناسک زیارت خانه خداست.
1- با پای پیاده رفتن به سوی مرقد حسینی.
پیاده رفتن به مکه، آموزه ای از فقه عظیم حج است. پیمودن مسیر با پای پیاده در مناسک زائر کربلا نیز به چشم می آید. (2) چه آنکه خداوند خواسته است هر دو دیار هوای افئده ای از ناس را به سوی خود داشته باشند. (3) پرنده قلبها رنج خار مغیلان و خستگی راه را برای رسیدن به منزل دوست به جان می خرد.
2- سرمه نکشیدن.
3- به فرات رفتن با تکبیر و تهلیل و غسل کردن و وضو گرفتن با آن.
4- لباس پاکیزه پوشیدن.
5- ترک مجادله و منازعه.
6- ترک قسم.
7- با پای برهنه رفتن به سوی حرم.
8- راه رفتن به صورت متواضعانه و با حالت دلشکستگی.
9- کم سخن گفتن.
10- احسان به سایر زوار حرم.
11- صلوات بر لب داشتن.
12- وارد شدن از جانب مشرق حرم.
13- آب دادن و سقایت کردن در روز عاشورا.
14- از غذاهای ساده استفاده کردن.
15- خواندن سلامها و زیارتها و نمازهایی که وارد شده است.
زیارتهایی که وارد شده اند سرشار از اندیشه ها و مفاهیم بارور انقلابی و عرفانی است. از زائران خواسته اند که هنگام رائت با توجه و معرفت کامل به امام(ع) زیارت را بخوانند تا احساس و اندیشه همپای هم بشکفد.
16- حاجت طلبیدن.
17- نفرین کردن مظلوم بر ستمگر که در این خصوص دعای مخصوصی وارد شده است. (4)
3- تربت حسینی
سنگ و خاک ماهیتی غیر مقدس دارند. کیمیای عنایت الهی گاه خاک و سنگ را به هویتی بلند می رساند و آنها را در زمره بوترین شعائر الهی جای می دهد. حجر الاسود سنگ سیاهی است که عظمت معنوی آن عالم و آدم را شیفته خود ساخته است. تربت حسینی نیز تاریخ را به نظاره تقدس نشانده است. آن یکی لب را برای بوسیدن، و این یکی پیشانی را برای سجده کردن می جویند. (5) شیعه با نهادن پیشانی بر تربت حسینی ذهن و دل به آفریننده مردی می سپارد که حماسه ای توحیدی به نمایش گذاشت. آری راه خدا از کوی حسینی(ع) می گذرد و عرفان خدا با درس گرفتن از مدرسه حسین(ع) به دست می آید.
تربت حسینی علاوه بر سجده کردن، احکام دیگری نیز دارد و از جمله:
1- نهادن قدری از آن در کام نوزاد. (6)
2- استشفای مریض به آن. (7)
3- ذکر گفتن با تسبیح ساخته شده با آن. (8)
4- تبرک جستن به آن. (9)
5- نهادن قدری از آن با میت در قبر (10)
4- گریه کردن
از آسمان محبت حسینی باران گریه بر دشت شیعه فرو می ریزد و فرهنگ سبز آن را هردم حیاتی تازه می بخشد.
شنیدن رویدادهای عاشورا گرچه بی اختیار اشک را جاری می کند ولی آنچه جریان گریه را در تاریخ مستمر ساخته، فقه عاشورا است.
امامان شیعه (علیهم السلام ) گریستن بر حسین(ع) را شانی فقهی بخشیدند و آن را در زمره مستحبات موکد جای دادند. مصائب دلخراش و نفسگیر، همه در برابر عاشورا بی رنگند و فراموش شدنی.
چتر عاشورا به گستره تمام غمهااست. هر غم بهانه ای برای مرور دوباره عاشورا است. امامان (علیهم السلام) در هر ماتم مصیبت حسین(ع) را به یاد می آوردند و بر هر مصیبتی لباس گریه بر حسین(ع) را می پوشاندند.
امام رضا(ع) به یکی از یاران خود فرمود: اگر می خواهی بر چیزی گریه کنی، بر حسین(ع) گریه کن (11) و نیز فرمود: (فعلی مثل الحسین(ع) فلیبک الباکون) بر مانند حسین(ع) باید گریه کنندگان بگریند. (12)
5- نماز
دین هر حادثه ای را سوژه ای برای طرح نماز و نماز را سوژه ای برای تقرب به خدا قرار داده است.
حسین(ع) از دل نماز برخاست و نماز ما مردمان از دل نهضت او سر برافراشته است. (13) محرم و کربلا زمان و مکانی هستند که بر چهره، رنگ دلنشین حسین(ع) را دارند. دین در این دو بذر نماز را افشانده است. شرح این داستان فرصتی بلند می طلبد. در اینجا تنها از یک زاویه به موضوع می نگریم و آن فهرستی از برخی از احکام نماز در ارتباط با کربلا و محرم است.
1- پیرامون نمازهای واجب.
الف- خواندن نماز واجب در حرم امام حسین(ع) از جایگاه و اهمیتی بلند برخوردار است. در روایت، ثواب آن برابر با حج قرار داده شده است. (14)
ب- مسافر در حرم حسینی مخیر میان تمام و یا شکسته خواندن نماز است. (15)
2- پیرامون نمازهای نافله
الف- خواندن نافله ها در حرم حسینی از اجری دیگر و اعتباری بیشتر بر خوردار است. در روایت، ثواب خواندن نافله در حرم حسینی برابر با عمره قرار داده شده است. (16)
ب- در ارتباط
با محرم و کربلا نمازهای مستحبی خاصی وارد شده است.
1- نمازهای شب عاشورا:
یکم: نماز صدر رکعتی.
دوم: نماز چهار رکعتی در آخر شب.
سوم: نماز چهار رکعتی دیگر.
2- نماز روز عاشورا; این نماز چهار رکعتی است.
3- نمازهای حرم امام حسین(ع).
در این زمینه نمازهای فراوانی وارد شده است که تنها به دو مورد اشاره می شود:
یکم: نماز دو رکعتی که در بالای سر مقدس خوانده می شود.
دوم: نماز چهار رکعتی که برای رفع حاجت خوانده شود. (17)
6- مقتل خوانی
مقتل خوانی و ذکر وقایع عاشورا از آداب روز عاشورا و مستحبات برشمرده می شود. باید دانست که مقتل را آنچنان که هست باید خواند. چه آنکه زیاده گویی و حادثه سازی دست خطاکار بشر را در فعل یکسره زلال معصوم (علیهم السلام) فرو می برد و تشنگان را از مفاهیم ناب عاشورا محروم و به نوشیدن گل و لای مخلوط با زلال عاشورا محکوم می کند. آنان که به بهانه سوز دل یا سوزاندن دلها، مردم را به صحنه حوادث جعلی می برند باید کار و انگیزه های خویش را مرور کنند. آیا آنان حادثه های دست ساز خود را از حوادثی که معصوم (علیهم السلام) آفریده است کارسازتر می دانند؟! قبح کم گذاری در بیان رویدادهای عاشورا از قبح زیاده گویی در آن کمتر نیست. نباید گزینشی عمل کرد گاه با نگفتن قطعه هایی از این نهضت استثنایی هدفهای آن را از بین می بریم یا هدفهایی نادرست برای آن ترسیم می کنیم. مقتل خوانی مروری است بر وقایع روز عاشورا آنچنان که رخ داده است.
7- شعرسرایی
شعر شیعه عطر حماسه می پراکند بوی خون می دهد و روح مخاطب را به جوش و خروش می اندازد.
شعر شیعه را اگر ردیابی کنی به عاشورا خواهی رسید. بغض شیعه در عاشورا می شکند و اشک و خون، بیت بیت بر صفحات تاریخ فرو می ریزد. شعر عاشورایی تجلیگاه شعار، خاستگاه شور و خیزش شعور و در یک کلمه، نقطه به هم رسیدن احساس و اندیشه شیعه است. شعر عاشورا تجسم و نمود عینی جانبازی و جانگذاری شیعه را پاس می دارد. قلمها و زبانهای عاشورائی با زمان سخن می گویند.
عاشورا را در گذشته نمی بینند. هر روز را در عاشورا می یابند و عاشورا در هر روز. شعر عاشورا شیعه را برای انتقام گیری مترصد نگه می دارد. امامان شیعه (علیهم السلام) شعر گفتن برای عاشورا را ارجی بزرگ می نهادند. دست نوازشگر امامت شاعران عاشورایی بسیاری را پرورش داد.
آنان شعرسرایی را شانی فقهی بخشیدند و لباس استحباب بر آن پوشاندند. (18) شعر عاشورایی را باید با سوز سرود و با سوز خواند. امام صادق(ع) به ابو هارون شاعر فرمود: شعری در باره حسین(ع) بخوان. او خواند. امام فرمود: آنگونه که در جمع خود می خوانی بخوان. ابو هارون این بار قصیده ای را با سوز خواند.
امام(ع) با صدای بلند گریست و صدای گریه زنان نیز از پس پرده برخاست. (19)
8- نپرداختن به امور دنیا
قلب و ذهن را در روز عاشورا نباید از توجه به حادثه حسینی باز داشت. پرداختن به امور دنیا این توجه را کم رنگ کرده و نهضت را از یادها می برد. به همین جهت وانهادن امور و حاجات دنیوی از آداب روز عاشورا قرار داده شده است. (20)
9- برپایی مجلس ماتم
برپا داشتن مجلس سوگواری به ویژه در روز دهم فرازی بر جسته از فقه عاشورا است. امامان (علیهم السلام) به این موضوع بسیار توجه نشان داده اند. گاه خود مجالسی پرشور را از زنان و مردان ترتیب می دادند و بر امام حسین(ع) فراوان اشک می ریختند. (21) در یکی از این مجالس که امام صادق(ع) ترتیب داده بود طفلی شیرخوار را به درون مجلس آوردند و به امام(ع) دادند.
امام(ع) با دیدن آن وضع، گریه اش شدت گرفت و در نتیجه جلسه پرشورتر شد. (22)
10- تعزیت گفتن
مستحب است در روز عاشورا مومنان یکدیگر تعزیت بگویند و این جمله را بر زبان آورند.
(اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین(ع) و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیه الامام المهدی من آل محمد (علیهم السلام)» (23)
11- خودداری از طعام
امام صادق(ع) به ابن سنان فرمود:
در این روز عاشورا از خوردن غذا خودداری کن اما روزه نگیر. (24) مستحب است در عصر با خوردن آب این امساک را بشکنیم. (25) و بعد از آن از غذاهای ساده استفاده کنیم. (26)
12- پوشیدن لباس پاکیزه
از آداب روز عاشورا پوشیدن لباس پاکیزه است. (27)
13- لعن کردن قاتلان
از آداب روز عاشورا لعن کردن قاتلان امام حسین(ع) است. در این روز گفتن این جمله «اللهم العن قتله الحسین(ع)» تا هزار بار مستحب است. (28)
14- ترک خنده و شادی
شادی نکردن و نخندیدن از آداب روز عاشورا برشمرده شده است. (29)
15- ترک لهو و لعب
لهو و لعب امری ناپسند است و در روز عاشورا ناپسندیده تر. ترک لهو و لعب از آداب روز عاشورا برشمرده شده است. (30)
16- قمه زنی
نهضت حسینی زلال و شفاف است هر کس از هر مذهبی می تواند جرعه ای از آن بنوشد. شایسته است عزاداران نهضت از رفتارهای ابهام آمیز و سنگین برای هاضمه جهانیان بپرهیزند.
قمه زنی به نهضت عاشورا ضربه می زند و چهره نادرستی از عاشورا در اذهان بسیاری می آفریند هر چند که قمه زنان نیت پاک داشته باشند. داشتن نیت حسینی کافی نیست باید رفتارها نیز حسینی شود. از این رو امام خمینی(ره) فرمود:
«در شرایط کنونی قمه نزنید.» همچنین رهبر معظم انقلاب اسلامی انجام این کار را به شدت منع کردند.
17- شبیه سازی
امام خمینی(ره) فرمود:
«شبیه سازی اگر مشتمل بر محرمات نبود و سبب تضعیف مذهب نباشد بلا مانع است.»
پی نوشتها:
1- سفینه، ج 2، ص 564
2- روایتی که این عمل را مستحب کرده از امام صادق(ع) است (مفاتیح، ص 754)
3- امام صادق(ع) به خداوند عرض کرد: یا من … جعل افئده الناس تهوی الینا اغفر لی و لاخوانی و زوار قبر ابی الحسین بن علی صلوات الله علیهما…(سفینه، ج 2، ص 564)
4- می توان برای دریافت شرح بیشتر این اعمال به مفاتیح و سفینه و اقبال سید و غیره مراجعه کرد.
5- سفینه، ج 1، ص 121.
6- وسائل الشیعه.
7- سفینه، ج 1، ص 121. (امام کاظم(ع) فرمود: «ان الله عزوجل جعلها شفاء لشیعتنا و اولیائنا»
8- همان.
9- همان.
10- همان.
11- بحار، ج، 44، ص 283.
12- وسائل، ج 14، ص 504.
13- «اشهد انک قد اقمت الصلاه »
14- مفاتیح، ص 760.
15- رساله های عملیه.
16- مفاتیح، ص 760.
17- به مفاتیح مراجعه شود.
18- وسائل الشیعه، ج 14، ص 593.
19- همان.
20- سفینه البحار، ج 2، ص 196.
21- بحار، ج 45، ص 257; الغدیر، ج 2، ص 192.
22- ماساه الحسین، الخطیب الکاشی، ص 151، چاپ منشورات رضی.
23- مفاتیح، ص 524 و 830.
24- بحار، ج 45، ص 257.
25- سفینه البحار، ج 2، ص 196.
26- مفاتیح، ص 525.
27- همان، ص 526.
28- مفاتیح الجنان، ص 527.
29- همان.
30- همان.