حسن خلق چنان که پیامبر بزرگ اسلام فرمودهاند: اخلاق اعظم خداست. این اخلاق یا رشتههایى از آن، در هرکس باشد مایهى نجات دنیا و آخرت او و سبب رهایىاش از مشکلات و رنجها و عامل آزادىاش از دوزخ است.
تحمل حسنات اخلاقى و بویژه در برخورد با مردم و به کارگرفتن آن حقایق عالى نسبت به دوست و دشمن، روحى گسترده و حوصلهاى وسیع و شرح صدرى عظیم مىطلبد، که همهى این امور جزء به جزء و قدم به قدمش، حرکت به سوى حق و هماهنگى با اخلاق خدا و عبادتى باارزش و روزنه اى است براى ورود به رحمت واسعهى الهى و جلب رضایت و خشنودى پروردگار؛ و در نتیجه سبب رهایى از خزى دنیا و عذاب آخرت و زمینهى به دست آوردن سعادت امروز و فرداست .
جبرئیل از جانب خداى “عزّ و جلّ” به من خبر داد که تو داراى پنج خصلتى که خداوند و رسولش آنها را دوست دارد
آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام نشان مىدهد که چه بسیار مردمى که محروم از عباداتى چون نماز و روزه و حج و زکات بودند ولى به خاطر دارا بودن برخى از حسنات اخلاقى توفیق خدا رفیقشان شد، و آنان را از گمراهى و انحراف و سردرگمى و خلاف نجات داد، و به گردونهى عبادت و بندگى حق وارد کرد، و سبب نجات آنان از زندان هواى نفس و اسارت شیطان شد، تا جایى که به جبران گذشته برخاستند، و توبهى نصوح به جاى آوردند، و عبادات از دست رفته را قضا کردند، و خود را به آمرزش و مغفرت حق رساندند، و در دریاى رحمت واسعهى الهى غرق شدند .
و چه بسیار مردمى که اهل نماز و روزه بودند و گاهى بر سجاده ى تهجّد شبانه مى نشستند و جمعه و جماعات را ترک نمى کردند، ولى به خاطر آلوده بودن به رذایل اخلاقى از سعادت ابدى و خوشبختى دایمى محروم شدند، و عباداتشان به قول قرآن تباه و بى اثر و ضایع شد، و چون غبارى در برابر باد به هوا پراکنده گشت، و مورد خشم حق قرار گرفتند، و رضا و خشنودى دوست را از دست نهادند ، و قدم به قدم از خدا دور شدند، و نهایتاً عذاب الهى را براى خود خریدند ، و به کنج ذلت و خوارى و بیچارگى و بدبختى خزیدند!
حضرت امام صادق علیه السلام مىفرماید: روزی گروهی از اسیران جنگی از کفار را به محضر پیامبر اسلام آوردند، و حضرت به کشتن همهى آنان جز یکى فرمان داد.
اسیر به حضرت گفت: پدر و مادرم فدایت، از میان اینان چه شد مرا آزاد کردى؟
حضرت فرمود: جبرئیل از جانب خداى “عزّ و جلّ” به من خبر داد که تو داراى پنج خصلتى که خداوند و رسولش آنها را دوست دارد:
1 ـ نسبت به ناموست داراى غیرت هستى .
2 ـ اهل جود و سخایى و بخششی .
3 ـ آراسته به حسن خلقى .
4 ـ زبانى راستگو دارى .
5 ـ و اهل شجاعتى .
هنگامى که اسیر این حقایق را شنید مسلمان شد، و بعدها در جهادى در رکاب پیامبر بعد از دلاوریهای بسیار به شرف شهادت نایل آمد
(1)
راستى شگفت آور است کافرى بر ضد پیامبر به جنگ برمىخیزد ، در میدان جنگ به دست سپاه اسلام با دیگر یارانش اسیر مىشود، همه به اعدام محکوم مىگردند، ولى خداى مهربان به وسیلهى امین وحى به خاطر حسنات اخلاقىاش که محبوب خدا و پیامبر است فرمان آزادىاش را صادر مىکند ، و از گناه او که جنگ بر ضد پیامبر بود درمىگذرد، سپس به سبب آن حسنات مسلمان مىشود و به اوج کمال که کمالى فوق آن نیست یعنى شهادت پر مىکشد.
هرکه را عشق تو در سر مىشود
از زمین بر آسمان بر مىشود
تن مثال هیمه و عشق آذر است
هیمه در آذر نه آذر مىشود
نى که چون در کوره افتد مسّ دون
در گداز از کیمیا زر مىشود
مس چو نگذارد در آتش هم چو شمع
کى چو شمع آن مس منور مىشود
نفس را قربان کن و سرباز خوش
زان که بى سر مرد سرور مىشود
نیست شو زین هست تا وصلت رسد
چون که وصل این سان میسّر مىشود
وان که ماند اندر خودى او از خدا
گر مسلمان بود کافر مىشود
حلقهى در گرچه اوّل مىزند او
اندر آخر دور از آن در مىشود
1- الکافى: ج 8 ؛ ص 16
ر.ک : زیبایـیهاى اخلاق، حسین انصاریان