اصولیون کسانی هستند که منابع فقه از نظر آنها چهار منبع میباشد؛ 1. کتاب خدا (قرآن)؛ 2. سنت، یعنی قول و فعل و تقریر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ یا امام؛ 3. اجماع؛ 4. عقل. این چهار منبع در اصطلاح فقها و اصولیون «ادله اربعه» خوانده میشوند.
اخبارین
در میان شیعیان گروهی پیدا شد، که این ادله اربعه را جزء منابع فقه ندانسته و نظریات خاص خود را اعمال کردند که ما به آنها و تاریخچهشان اشاره میکنیم.
مسلمین از صدر اسلام برای استنباط احکام اسلامی، در درجه اول به قرآن مجید رجوع کرده و میکنند، ولی تقریبا مقارن با ظهور صفویه در ایران، جریانی پیش آمد و فرقهای ظاهر شد که حق رجوع مردم عادی را به قرآن مجید جایز ندانستند و مدعی شدند که تنها پیامبر و امام، حق رجوع به قرآن دارند، دیگران عموماً باید به سنت یعنی اخبار و احادیث رجوع کنند.[1]
این گروه همان طور که رجوع به قرآن را ممنوع اعلام کردند، رجوع به اجماع و عقل را نیز جایز ندانستند؛ زیرا مدعی شدند که اجماع ساخته و پرداخته اهل تسنن است، عقل هم به دلیل این که جایز الخطا است قابل اعتماد نیست، پس تنها منبعی که باید به آن رجوع کرد اخبار و احادیث است. از این رو این گروه «اخباریین» خوانده شدند.
این گروه به موازات انکار حق رجوع به قرآن، و انکار حجیت اجماع و عقل، اساساً اجتهاد را منکر شدند، زیرا اجتهاد عبارت است از فهم دقیق و استنباط عمیق، و بدیهی است که فهم عمیق بدون به کار افتادن عقل نامیسر است. همچنین معتقد شدند که مردم مستقیماً ـ بدون وساطت گروهی به نام مجتهدین ـ باید به اخبار و احادیث مراجعه کنند و وظیفه خود را در یابند.[2]
سردسته گروه اخباریین، عالمی است به نام «امین استرآبادی» که اهل ایران بود، امّا سالها مجاور مکه و مدینه بوده است.
ظهور اخباریین و گرایش گروه زیادی به آنها در برخی شهرستانهای جنوبی ایران و برخی شهرهای مقدس عراق رکود و انحطاط زیادی را موجب گشت. ولی خوشبختانه در اثر مقاومت قابل توجه مجتهدین عالی مقام، جلو نفوذشان گرفته شد و اکنون جز اندکی در گوشه و کنار یافت نمیشود.
پس اصولیون کسانی هستند که ادله اربعه (کتاب، سنت، اجماع و عقل) را از منابع استدلالی فقه میدانند و اخباریین کسانی هستند که از این ادله چهارگانه فقط «سنت» را منبع فقه میدانند، که به موجب این نظریه اختلافاتی با اصولیون در مباحث مختلف اصولی و فقهی، به وجود آمده است؛ مثلا در باب حجیت ظواهر قرآن، اختلاف شدید میان اصولیون و اخباریین وجود دارد. اخباریین معتقدند که همواره استفاده مسلمین از قرآن باید به صورت غیر مستقیم بوده باشد، یعنی به وسیله اخبار و روایات، میتوان از قرآن استفاده کرد و اگر فرضاً ظاهر آیهای بر مطلبی دلالت کند، ولی حدیثی آمده باشد و بر ضد ظاهر آن آیه باشد، ما باید به مقتضای حدیث عمل کنیم و بگوییم ما معنی واقعی آیه را نمیدانیم، ولی اصولیون ثابت میکنند که استفاده مسلمین از قرآن، به صورت مستقیم میباشد و بر عکس ادعای اخباریین، ثابت میکنند که احادیث، معیار و مقیاس قرآن نیستند، بلکه قرآن معیار و مقیاس اخبار و روایات و احادیث است.[3]
اصولیین که بعد از قرآن، «سنّت» را از ادله اربعه میدانستند؛ معتقد بودند که تنها حدیث صحیح و موثق، قابل اعتماد است و راوی حدیث باید عادل و شخص مورد وثوقی باشد. در غیر این صورت، به این حدیث نمیتوان اعتماد کرد. از این رو «علم رجال» یعنی علم راوی شناسی، در میان مسلمین به وجود آمد.
ولی اخباریین شیعه، تقسیم احادیث به صحیح و موثق و ضعیف را ناروا دانستند و گفتند همه احادیث خصوصا احادیث موجود در کتب اربعه یعنی «کافی»، «من لا یحضره الفقیه»، «تهذیب الاحکام» و «استبصار» معتبرند و به همه آنها میتوان اعتماد و عمل نمود.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. آشنایی با علوم اسلامی ـ شهید مطهری، ج3.
2. ادوار تحول اجتهاد، محمد ابراهیم جناتی.
3. مسلمانان در بستر تاریخ، یعقوب جعفری.
پی نوشت ها:
[1] . مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی (اصول فقه)، انتشارات صدرا، ص 21.
[2] . همان.
[3] . انصاری، رسایل، آخوند خراسانی، کفایه، بحث ادله اربعه.