فاطمه (ع) شبیهه الرسول (ص) فى کلامه و حدیثه (19)
عن عائشه أنها قالت: ما رأیت أحدا کان أشبه کلاما و حدیثنا برسولاللَّه صلى اللَّه علیه و سلم من فاطمه و کانت إذا دخلت علیه قام إلیها فقبلها و رحب بها کما کانت تصنع هى به صلى اللَّه علیه و سلم.
شباهتهاى حضرت زهرا به پدرشان رسول اکرم (ص)
عایشه گفت:
از نظر گفتار و سخن احدى را شبیهتر به رسول خدا (ص) از فاطمه (س) ندیدم، هنگامى که فاطمه (س) بر رسول خدا (ص) وارد مىشد، پیامبر (ص) پیش پاى او بلند مىشد و او را مىبوسید و به او خوشآمد مىگفت، آنچنان که هنگامى که پیامبر (ص) بر فاطمه (س) وارد مىشد او نیز چنان مىکرد، یعنى پیش پاى پیامبر (ص) قیام مىکرد او را مىبوسید و به او خوشآمد مىگفت.
فاطمه (ع) تشبه رسولاللَّه (ص) فى قیامها و قعودها (20)
عن عائشه ، قالت: ما رأیت أحدا أشبه سمتا و هدیا برسولاللَّه فى قیامها و قعودها من فاطمه بینت رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و سلم
قالت: و کانت إذا دخلت على النبى صلى اللَّه علیه و سلم قام إلیها فقبلها و أجلسها فى مجلسه، و کان النبى صلى اللَّه علیه و سلم إذا دخل علیها قامت من مجلسها فقبلته و أجلسته فى مجلسها. فلما مرض النبى صلى اللَّه علیه و سلم، دخلت فاطمه فأکبت علیه فقبلته، ثم رفعت رأسها فبکت ثم أکبت علیه، ثم رفعت رأسها فضحکت
فقلت: إن کنت لأظن أن هذه من أعقل نسائنا فإذا هى من النساء، فلما توفى النبى صلى اللَّه علیه و سلم، قلت لها: أرأیت حین أکببت علیه فرفعت رأسک فضحکت، ما حملک ذلک؟!
قالت: إنى إذا لبدره أخبرنى أنى أسرع أهله لحوقا به فذلک حین ضحکت.
فاطمه (س) در قیام و قعودش شبیه پیامبر (ص) است
… از عایشه نقل شده است که گفت:
کسى را شبیهتر از فاطمه (س) به رسول خدا (ص) از نظر رفتار و روش فردى در قیام و قعود ندیدم.
هنگامى که فاطمه (س) بر پیامبر (ص) وارد مىشد، پیامبر (ص) پیش پاى او قیام مىکرد و او را مىبوسید و در جاى خود مىنشاند و متقابلا هنگامى که پیامبر (ص) بر فاطمه (س) وارد مىشد، فاطمه (س) پیش پاى پدر قیام کرده او را مىبوسید و در جاى خود مىنشاند.
چون پیامبر (ص) مریض شد، فاطمه (س) وارد شد و خودش را به روى پدر افکند و او را بوسید، بعد سرش را بلند کرد، و گریه کرد، دوباره خودش را به روى پدر افکند، بعد سرش را بلند کرد، و خندید.
گفتم: گمان مىکردم که او (فاطمه (س» داناترین زنان ما است، در حالى که او هم زنى از زنهاست.
چون پیامبر (ص) وفات یافت به او گفتم:
هنگامى که خودت را به روى رسول خدا (ص) افکندى، سپس سرت را بلند کردى و خندیدى چه شد؟ چرا خندیدى؟!
فاطمه (ع) فرمود:
من در آن هنگام مانند کسى بودم که هستىاش را از دست داده است. پیامبر (ص) به من خبر داد نزدیکترین کس که به او ملحق شود من هستم، در این هنگام خندیدم.
صدق فاطمه (ع) (21)
قالت عائشه: ما رأیت أحدا قط أصدق من فاطمه غیر أبیها، و کان بینهما شیىء، فقالت: یا رسولاللَّه سلها فإنها لا تکذب.
صداقت فاطمه
… عایشه گفت:
هرگز کسى را صادقتر از فاطمه (س) ندیدم بجز پدرش (ص).
و بین آن دو (عایشه و فاطمه (س» مسألهاى واقع شده بود.
پس (عایشه) گفت:
اى رسول خدا! از او بپرس، پس به درستى که او دروغ نمىگوید.
فاطمه (س) بضعه من الرسول (ص) (22)
و عن عائشه رفعته إلى رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم (قال):
فاطمه بضعه منى فمن آذاها فقد آذانى
فاطمه (س) پارهى تن حضرت رسول (ص) بود
از عایشه است که رسول خدا (ص) فرمود:
فاطمه (س) پارهى تن من است، هرکس او را ذیت کند، پس به تحقیق مرا اذیت کرده است.
فاطمه (ع) تجوز الصراط (23)
عن عائشه قالت: قال رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و سلم: إذا کان یوم القیامه نادى مناد یا معشر الخلائق طأطئوا رؤسکم حتى تجوز فاطمه بنت محمد صلى اللَّه علیه و سلم.
گذر فاطمه (ع)، از پل صراط
… از عایشه نقل است که گفت: پیامبر خدا (ص) فرمود: هنگامى که روز قیامت فرارسد، منادى ندا کند: اى گروه انسانها! سرهایتان را پایین بیندازید تا فاطمه (س) دختر محمد (ص) از پل صراط عبور کند.
طهارت فاطمه (24)
عن عائشه قالت: و إذا أقبلت فاطمه کانت مشیتها مشیه رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم، و کانت لا تحیض قط، لأنها خلقت من تفاحه الجنه.
و لقد وضعت الحسن بعد العصر، و طهرت من نفاسها فاغتسلت و صلت المغرب، لذلک سمیت بالزهراء.
پاکى فاطمه (س)
… از عایشه نقل شده است که گفت: فاطمه (ع) آمد. راه رفتنش مانند راه رفتن رسول خدا (ص) بود. فاطمه (س) هرگز حیض نمىشد، چون او از سیب بهشتى آفریده شده بود.
فاطمه (س) حسن (ع) را بعد از ظهر به دنیا آورد و از نفاس پاک شد، و غسل کرد و نماز مغربش را خواند و براى همین به زهرا نامگذارى شد.
هجر فاطمه (ع) لأبىبکر
عن عائشه، أن فاطمه والعباس أتیا أبابکر یلتمسان میراثهم من رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و سلم و هما حینئذ نطلبان أرضه من فدک فقال لهما أبوبکر: سمعت رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و سلم یقول:
لا نورث ما ترکناه صدقه إنما یأکل آل محمد فى هذا المال، واللَّه لا أدع أمرا رأیت رسولاللَّه یصنعه.
قال: فغضبت فاطمه و هجرته و لم تکلمه حتى ماتت فدفنها على لیلا و لم یؤذن أبابکر.
قالت عائشه: و کال لعلى من الناس وجه فى حیاه فاطمه، فلما توفیت فاطمه انصرفت وجوه الناس عند ذلک.
غضب فاطمه (س) به ابوبکر
… از عایشه نقل شده است گفت:
فاطمه (س) و عباس (عموى پیامبر (ص» نزد أبابکر آمدند و میراثشان را طلب کردند، آن دو سهم زمین خود را از فدک و خیبر مطالبه مىکردند، ابوبکر به آن دو گفت:
از پیامبر (ص) شنیدم که مىفرمود: ما چیزى به ارث نمىگذاریم، هر چه مىگذاریم صدقه است. منحصرا آلمحمد از این مال مىخورند (یعنى اگر از این مال بخورند صدقه و بر آل رسولاللَّه حرام است)
به خدا سوگند من به خلاف چیزى که پیامبر (ص) انجام داد دعوت نمىکنم.
عایشه گفت: فاطمه (س) غضب کرد و از نزد ابابکر رفت و با او سخن نگفت، تا اینکه از دنیا رفت و على (ع) او را شبانه به خاک سپرد و از ابابکر اجازه نگرفت.
عایشه گفت: على (ع) در زمان حیات فاطمه (س) نزد مردم وجههاى داشت، پس چون فاطمه (س) وفات یافت مردم از او برگشتند (نعوذباللَّه).
پی نوشت ها:
19ـ و قال الحافظ عبدالبر فى الاستیعاب ج 4 ص 375، ط- مصر: و ذکر السراج عبدالرزاق، عن معمر أنه أخبره عن قتاده، عن أنس قال: قال رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و سلم الحدیث
ثم قال: (و حدثنا) محمد بن الصباح، قال عثمان بن عمر عن إسرائیل، عن میسره بن حبیب عن المنهال بن عمرو عن عائشه بنت طلحه.
20ـ قال الحافظ، أبوعیسى، محمد بن عیسى بن سوره المعروف بالترمذى فى الجامع الصحیح الجزء الخامس، ص 700
حدثنا محمد بن بشار، حدثنا عثمان بن عمر، أخبرنا إسرائیل عن میسره بن حبیب، عن المنهال بن عمرو، عن عائشه بنت طلحه.
21ـ قال أبویعلى الموصلى المتوفى (307) فى مسنده ج 8 ص 153 ط دمشق تحت الرقم (4700)
حدثنا أمیه بن بسطام، حدثنا یزید بن زریع حدثنا روح بن القاسم، عن عمرو بن دینار، قال
22ـ قال الحافظ سلیمان بن ابراهیم القندوزى الحنفى المتوفى (1294)، فى ینابیع الموده ص 260 ط- استانبول
23ـ قال الحافظ أحمد بن على الخطیب البغدادى فى تاریخه، ج 8، بص 141، ط بیروت، بإسناده:
24ـ قال العلامه الشیخ الأمینى رحمهاللَّه فى کتاب فاطمه الزهراء علیها الصلاه والسلام ص 68، نقلا عن الفرغانى فى أخبار الدول.