نویسنده:آیت الله عبدالله جوادى آملى
قرآن کریم مىفرماید:
آن که خوب است نمونه مردم است نه نمونه مردان و زن خوب، نمونه زنان نیست، بلکه زن نمونه است، چه این که زن بد، نمونه زنان بد نیست، بلکه نمونه انسانهاى بد است.
اگر انسان وارسته شد مىتواند الگوى دیگر انسانها قرار گیرد. اگر مرد باشد الگوى مردم است نه مردان، واگر زن باشد باز الگوى مردم است نه زنان. این مطلب را قرآن کریم به صورت صریح روشن کرده وچهار زن را به عنوان زن نمونه (دو نمونه خوب ودو نمونه بد) ذکر مىکند.
زن لوط و زن نوح
, قرآن کریم نمونه مردم بد را با نقل داستان دو زن بد، تبیین کرده ومىفرماید:
ضرب الله مثلا للذین کفروا امراه نوح و امراه لوط کانتا تحت عبدین من عبادنا صالحین فخانتاهما فلم یغنیا عنهما من الله شیئا و قیل ادخلا النار مع الداخلین (1)
خدا براى کسانى که کافر شدند زن نوح ولوط را مثل آورده که هر دو در نکاح دو بنده از بندگان شایسته ما بودند وبه آنها خیانت کردند وکارى از دستشوهران آنها در برابر خدا ساخته نبود، به آنان گفته شد با داخل شوندگان، داخل آتش شوید.
در این جا خداوند نمىفرماید
«ضرب الله مثلا لللاتی کفرن» ونمىفرماید: «ضرب الله مثلا للنساء الکافرات»
نمىگوید خدا نمونه زنان بد را ذکر کرد، بلکه مىگوید نمونه مردم کافر را ذکر کرد. ضرب الله مثلا للذین کفروا نه «للنساء» ونه «لللاتی کفرن» بنابراین معلوم مىشود این «للذین کفروا» به معناى مردان کافر نیستبلکه به معناى مردم تبهکار وبزهکار است. منظور از خیانت نیز در اینجا، خیانت مکتبى، اعتقادى وفرهنگى است، ولذا ذات اقدس اله به ما فرمود:
لا تخونوا الله و الرسول و تخونوا اماناتکم (2)
خیانت نکنید به خدا ورسول وخیانت نکنید به امانتهایتان.
ارزیابى مقام وکمالات مریم نقش مادر آن بانو را نباید فراموش کرد. گرچه در تربیت مریمسلام الله علیها حضرت زکریا نیز نقش داشت لیکن این امر در مرحله نهایى بود نه در پیدایش ابتدایى، مادر این بانو لیاقت آن را داشت که مادر پیغمبر بزاید وآن خضوع را داشت که فرزندش را به معبد حق اهدا کند، واین که ذات اقدس اله این گوهر را پذیرفت، براى آن بود که مىدانست اگر به او فیض عطا نماید امین در حفظ فیض خواهد بود.
به پیامبر خیانت کردن، یعنى، با دین او بد رفتارى کردن. در اینجا که فرمود: زن لوط وزن نوح به این دو پیامبر که یکى از آنها پیامبر اولواالعزم است ودیگرى حافظ شریعت ابراهیم علیه السلام، خیانت کردند، یعنى مکتبشان را نپذیرفتند، واینها نمونه مردم تبهکار وکافرند.
بنابراین معلوم مىشود که اگر سخن از «الذین» و «امنوا» ومانند آن استبنابر فرهنگ محاوره، منظور مردم هستند، نه مردان. ودر همین آیه هم که فرمود قیل ادخلا النار مع الداخلین اگرچه «ادخلا» همانطورى که تثنیه مذکر است، تثنیه مؤنث هم هست، اما این که «داخلین» را به صورت جمع مذکر سالم ذکر کرد منظور، مردم جهنمى هستند نه مردان جهنمى.
زن فرعون
قرآن کریم دو نمونه خوب از زنان را نیز به عنوان الگو ذکر مىکند، زنان با فضیلتى که ذات اقدس اله را نمونه مردم مؤمن مىشمارد ودرباره آنها چنین مىفرماید:
و ضرب الله مثلا للذین آمنوا امراه فرعون اذ قالت رب ابن لی عندک بیتا فی الجنه و نجنی من فرعون و عمله و نجنی من القوم الظالمین (3)
براى کسانى که ایمان آوردند خداوند همسر فرعون را مثل آورده آنگاه که گفت: پروردگارا پیش خود در بهشتبراى من خانهاى بساز ومرا از فرعون وکردارش نجات بخش ومرا از دست مردم ستمگر برهان.
تعبیر قرآن در آیه این نیست که: همسر فرعون نمونه زنان خوب است، بلکه مىفرماید: زن خوب نمونه جامعه اسلامى است وجامعه برین از این زن الگو مىگیرد، نه این که فقط زنان باید از او درس بگیرند.
ذات اقدس اله در این آیه نیز نمىفرماید:
«و ضرب الله مثلا لللاتی امن امراه فرعون»
بلکه مىفرماید: نمونه مردم خوب، زن فرعون است
و ضرب الله مثلا للذین امنوا
امراه فرعون یک چنین زنى در خانهاى زندگى مىکرد که صاحب آن خانه ادعاى: انا ربکم الاعلى (4) پروردگار بزرگتر شما منم. داشت و شعار: ما علمت لکم من اله غیری (5) براى شما خدایى غیر از خودم نمىشناسم. در سر مىپروراند وادعاى انحصار مىنمود. ذات اقدس اله در قرآن کریم به صورت حصر مىفرماید:
سبح اسم ربک الاعلى (6)
تسبیح کن نام پروردگار والاى خود را.
کلمه اعلى مفهومى است که حصر را همراه دارد، بنابراین، دو نفر به عنوان اعلى نمىتوانند یافتشوند، فرعون نیز با گفتن این کلمه داعیه انحصار داشت واین اعلى بودن را ادعا مىکرد. او همانطورى که ادعاى ربوبیت را داشت، مدعى توحید ربوبى هم بود. سخن از ارباب متفرقه نمىگفت. او مىفت: نه تنها من خدایم، بلکه من، تنها خدا هستم. به جاى «لا اله الا الله» شعار «لا اله الا انا» را سر مىداد ودر چنین خانهاى بانویى نشات گرفت که نمونه مردم متدین است.
قرآن در مقام ذکر فضائل این بانو مهمترین آنها را در بعد دعا مىداند که در این دعا شش نکته مهم اخذ شده است.
علت این که این بانو نمونه مردم خوب استبه خاطر آن است که در نیایشش به ذات اقدس اله عرض مىکند: اذ قالت رب ابن لی عندک بیتا فی الجنه.
این زن در کنار خدا، بهشت را مىطلبد. دیگران بهشت را مىطلبند، ودر دعاهایشان از خداوند:
جنات تجری من تحتها الانهار (7)
بهشتهایى که از زیر آنها نهرها جارى است.
درخواست مىکنند، اما این بانو اول خدا را مى خواهد وبعد در کنار خدا، خانه طلب مىکند. نمىگوید «رب ابن لی بیتا فی الجنه» ونمىگوید «رب ابن لی بیتا عندک فی الجنه» بلکه مىگوید: رب ابن لی عندک بیتا فی الجنه اول عند الله را ذکر مىکند بعد سخن از بهشت را به میان مىآورد. یعنى اگر سخن از: «الجار ثم الدار» (8) اول همسایه بعد منزل خود.
است، این بانو هم مىگوید: «الله ثم الجنه» البته جنتى که عند الله باشد، با جنتى که تجری من تحتها الانهار است تفاوت فراوان دارد.
در این نیایش ششگانه یا دعاى شش بعدى دو درخواستبه تولى بر مىگردد یکى لقاء الله ودیگرى بهشت. یعنى یکى «جنه اللقاء» ودیگرى جنات تجری من تحتها الانهار وچهار خواسته دیگر هم به تبرى بر مىگردد:
1 – ونجنی من فرعون 2 – وعمله 3 – نجنی من القوم الظالمین 4 – و «اعمالهم» که محذوف است.
آنجا که مىفرماید نجنی من فرعون وعمله خواسته او این نیست که: خدایا مرا از عذاب فرعون نجات بده. ممکن است کسى بگوید خدایا مرا از دست ظالم نجات بده ولى وقتى خود به قدرت رسید، دستبه ظلم بیالاید. اما این بانو عرض مىکند: نه تنها مرا از فرعون نجات بده بلکه از ستمکارى هم مرا برهان، مرا نجات بده تا زیر بار شرک فرعون نروم وخود نیز داعیه ربوبیت در سر نپرورانم رب نجنی من فرعون وعمله. سپس مىگوید ونجنی من القوم الظالمین چون ممکن است کسى از فرعون برهد ولى به دام آل فرعون یا سایر ستمکاران بیفتد. لذا درخواست پنجم را عرض مىکند ونجنی من القوم الظالمین و «اعمالهم» به قرینه نجنی من فرعون وعمله حذف شده است وحذف در اینگونه موارد جایز است.
بنابراین بانویى که تا به این حد عالى مىفهمد ودر خواستههایش تبرى وتولى داشته ومسائل اجتماعى وفردى را از ذات اقدس اله مسالت مىکند، آیا این زن نمونه، تنها نمونه زنان است؟ یا به تعبیر قرآن کریم نمونه مردم جامعه است؟
مقام ویژه مریم علیها السلام نمونه دیگری را که قرآن بیان مىکند حضرت مریم است. خداوند پس از معرفى همسر فرعون به عنوان الگوى انسانهاى مؤمن در آیه بعد براى گرامیداشت مقام خاص مریم مىفرماید:
و مریم بنت عمران التی احصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا و صدقتبکلمات ربها و کتبه و کانت من القانتین (9)
ومریم دختر عمران را، که خود را پاکدامن نگاه داشت ودر او از روح خود دمیدم وسخنان پروردگار خود وکتابهاى او را تصدیق کرد واز عبادت پیشگان بود.
اگر انسان وارسته شد مىتواند الگوى دیگر انسانها قرار گیرد. اگر مرد باشد الگوى مردم است نه مردان، واگر زن باشد باز الگوى مردم است نه زنان. این مطلب را قرآن کریم به صورت صریح روشن کرده وچهار زن را به عنوان زن نمونه (دو نمونه خوب ودو نمونه بد) ذکر مىکند.
یعنى «و ضرب الله مثلا للذین آمنوا مریم ابنت عمران»
وچون مقام مریم، بالاتر از مقام زن فرعون بود لذا اینها را یکجا ذکر نکرد، بلکه در دو آیه جدا ذکر فرمود، برخلاف آن دو کافره که در یکجا ذکر نکرد، بلکه در دو آیه جدا ذکر فرمود، بر خلاف آن دو کافره که در یک آیه ذکر شدند. حضرت مریم در اثر احصان، صیانت، عفت ودر اثر دریافت آن روح غیبى به جایى رسید که صدقتبکلمات ربها وکتبه وکانت من القانتین گشت.
از این چهار نمونه سوره تحریم به خوبى بر مىآید که نه مرد نمونه، نمونه مردان است ونه زن نمونه، نمونه زنان. ممکن است کشاورز نمونه، نمونه کشاورزان، صنعتگر نمونه، نمونه صنعتگران، خطاط نمونه، نمونه خطاطان باشد، ولى انسان نمونه، نمونه همه انسانهاست واختصاصى به زن یا مرد ندارد.
پس در ارزیابى مقام وکمالات مریم نقش مادر آن بانو را نباید فراموش کرد. گرچه در تربیت مریمسلام الله علیها حضرت زکریا نیز نقش داشت لیکن این امر در مرحله نهایى بود نه در پیدایش ابتدایى، مادر این بانو لیاقت آن را داشت که مادر پیغمبر بزاید وآن خضوع را داشت که فرزندش را به معبد حق اهدا کند، واین که ذات اقدس اله این گوهر را پذیرفت، براى آن بود که مىدانست اگر به او فیض عطا نماید امین در حفظ فیض خواهد بود.
پی نوشت ها:
1. تحریم، 10
2. انفال، 27
3. تحریم، 11
4. نازعات، 24
5. قصص، 38
6. اعلى، 1
7. فرقان، 10
8. بحار الانوار، ج 10، ص 25
9. تحریم، 12
منبع: زنان الگو از نظر قرآن