واژه گزینی در ترجمه متون مقدس بویژه قرآن مجید

واژه گزینی در ترجمه متون مقدس بویژه قرآن مجید

از جمله کهن ترین کوششها در آستانه قرآن، تفسیر واژگان و تبیین لغات قرآن است که از آن با عناوین «غریب القرآن»، «مجازالقرآن»، و در واپسین سده ها به «مقررات القرآن » یاد کرده اند. علم مفردات یا واژه شناسی قرآن، دانشی است که درباره ی تک واژه های قرانی از نظر ریشه، اشتقاق لغوی، دلالت بر معنای مطلوب، مناسبات و نوع کاربرد آن در قرآن بحث می کند. شناخت واژه های قرآن از زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)آغاز شده و سپس در دوران معصومان(علیه السلام) نیز گسترش یافته است. نگارش در زمینه ی دانش مقررات نیز به صدر اسلام باز می گردد. در واژه شناسی، معنای «اصل»، اشتقاق واژه ها و ریشه اهمیت بسیار دارد. معناشناسی واژه های قرآن نیز امری ضابطه مند است که باید مستند به منابع دست اول و معطوف به جایگزین ساختن واژه های مناسب و جدید باشد. برای معنی کردن واژه های قرآن راههای متعددی وجود دارد. توجه به قرآن کریم، روایات پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم (علیه السلام)، سخنان عربهای عصر نزول قرآن، سخنان صحابیان، رجوع به فرهنگهای واژگان عربی و فرهنگهای ویژه ی واژگان قرآن، از جمله ی آن راههاست. میزان اعتبار فرهنگهای واژه شناس، کهن بودن آنهاست؛ زیرا هر چه این منابع به عصر نزول نزدیک تر باشند، واژه ها را دقیق تر و بی توجه به تحول معنایی آنها معنا می کنند. برخی از منابع مهم و مورد اطمینان برای واژه شناسی عبارت اند از: کتاب العین، مفردات راغب، لسان العرب، معجم مقائیس اللغه، مجمع البحرین، التحقیق فی کلمات القرآن و قاموس قرآن، البته پدید آورندگان فرهنگهای قرآنی نیز از روش و ترتیب یکسانی استفاده نکرده اند. واژه گزینی در ترجمه ی فیض الاسلام از قرآن کریم، هم از جهت ویژگیهای ترجمه ی او هم از نظر نحوه ی انتخاب واژه ها لایق بررسی است. شیوایی و رسایی، ترجمه ی همراه با تفسیر و الحاق توضیحات به ترجمه، از ویژگیهای ترجمه ی فیض الاسلام از قرآن به شمار می آید. بررسی برخی از برابر نهاده های فیض الاسلام در ترجمه ی قرآن کریم، شیوه ی واژه گزینی او را نشان می دهد. برای نمونه، می توان ترجمه ی فیض از واژه هایی چون «عزیز»، «طوفان»، «تقوا»، «اله»، و «مداد» را بازبینی کرد و در باره ی کیفیت ترجمه ی او از این واژه ها در جای جای قرآن سخن گفت.

مقدمه
پژوهش پیرامون قرآن و علوم قرآنی از آن جهت حائز اهمیت است که قرآن منبع معارف و آیین زندگی انسان و در واقع کتاب انسان ساز است. برای به ثمر رسیدن نهال انسان راهی جز به کارگیری برنامه ی قرآن و عینیت یافتن آن در زندگی انسان وجود ندارد. از این رو از یک سو کاوش پیرامون قرآن و علوم قرآنی در برداشتهای صحیح از آن امری بایسته است، از سوی دیگر کاوش پیرامون قرآن از ژرفایی برخوردار است که رسیدن به آنها افزون بر قلب سلیم، تحقیق و پژوهش می طلبد.
پژوهش پیرامون قرآن و معارف آن و نگارش درباره ی آموزه ها و حقایق آن و تفسیر و تبیین آیات الهی، پیشینه ای بس کهن دارد. از جمله کهن ترین کوششها در آستانه قرآن، در تفسیر واژگان و تبیین لغات قرآن است که از آن با عناوین غریب القرآن، مجازالقرآن، و در واپسین سده ها به مفردات القرآن یاد کرده اند. نگارشهایی از این قبیل همواره ادامه داشته و یکی از سودمند ترین تلاشها در آستانه ی قرآن بوده است.
در این نوشتار مروری اجمالی در نحوه ی واژه گزینی و معنی نمودن مفردات قرآن خواهیم داشت. بدین منظور نخست لازم است تعریفی از دانش مفردات ارائه دهیم و نیز پیشینه تاریخی و سیر تطور آن بررسی نماییم. همچنین برخی از منابع مهم در موضوع واژه شناسی را نیز بشناسانیم.

تعریف علم مفردات قرآن
علم مفردات یا واژه شناسی قرآن دانشی است که درباره ی تک واژه های قرآنی از نظر ریشه، اشتقاق لغوی، دلالت بر معنای مطلوب، مناسبات و نوع کاربرد آن در قرآن بحث می کند. از همین رو هرگاه شخصی معنای واژه ای از واژه های قرآنی را نداند با مراجعه به کتابهای لغوی – مانند مفردات راغب – می تواند معنی، ریشه، موارد اشتقاقی و نوع کاربرد آن را بشناسد؛ مثلاً در واژه صلوه، پس از مراجعه به این نوع منابع، در می یابد که ریشه ی آن از ماده ی «صلو» یا «صلی» است و مشتقات آن عبارت اند از: مصلین، صلوه، صل و… معنای اولیه ی آن دعا کردن است و کاربرد آن در قرآن گاهی به معنای دعا آمده است؛ مانند آیه ی (خذ من اموالهم صدقه تطهرهم و تزکیهم وصل عیلهم)؛(1)از اموال آنان صدقه ای بگیر تا به وسیله ی آن پاک و پاکیزه شان سازی و برایشان دعا کن.» در این آیه صل به معنای «دعا» به کار رفته است.
صلوه اغلب به معنای نماز (فعل مخصوص)، مانند آیه ی (الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلوه و مما رزقناهم ینفقون)(2)؛ آنان که به غیب ایمان می آورند، و نماز را بر پا می دارند، و از آنچه به ایشان روزی داده ایم انفاق می کنند.»

آغاز کنجکاوی در شناخت واژه های قرآن
با بررسی تاریخی به دست می آید که شناخت واژه های قرآن از زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، وجود داشته و همواره از طرف خود مسلمانان عرب برای فهم معانی آیات قرآن، در مورد واژه ها و مفردات آن، از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، پرسشهایی می شده است. هر چه ندای اسلام گسترش می یافت و اقوام و قبایل بیشتری با نژاد و زبانهای مختلف، به اسلام روی می آوردند، فهم و درک معانی قرآن، از طریق شناخت واژه ها، مهم تر تلقی می شد و اشتیاق فراوان تری در اهتمام به آن پدید می آمد. از همان آغاز گسترش اسلام، همواره پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم)، به عنوان مفسر شایسته و عالی، مقام به تفسیر قرآن و تبیین واژه های قرآنی می پرداختند و برای دیگران نیز که معلم قرآن بودند، تعالیم ویژه ای را در مورد شناخت واژه ها و فهم آیات، ارائه می دادند.
از «ابن مسعود» نقل شده است:«انه قال: کان الرجل منا اذا تعلم عشر آیات لم یجاوزهن حتی یعرف معانیهن و العمل بهن؛ هریک از ما وقتی ده آیه از قرآن را می آموختیم، تا معانی آنها را بخوبی نمی فهمیدیم و به آنها عمل نمی کردیم، سراغ آیات دیگر نمی رفتیم.»(3)
پس از حضرت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، حضرت علی(علیه السلام)قرآن شناس ترین فرد در میان کاتبان وحی و نزدیکان رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)بود و پس از ایشان ابن عباس که حضرت علی(علیه السلام)بر او سمت استادی داشت، مطرح بوده است. سایر معصومان(علیه السلام)نیز در زمان خود، تبیین کلمات و آیات قرآنی را، وظایف خویش می دانسته اند و در این راستا، صدها شاگرد فقیه و مفسر قرآن، تربیت نموده اند.
شاگردان مکتب وحی، در شناخت معانی قرآن یکسان نبوده اند. برخی اطلاع گسترده ای از شناخت واژه های قرآنی به دست می آوردند و برخی کم تر. هر کدام با نظر به توانایی خویش، از معصومان(علیه السلام)کسب فیض نموده اند و به تألیف کتابهای معانی القرآن و غرایب القرآن و… پرداخته اند. از همین رو بیش از دهها کتاب در تحقیق و بررسی الفاظ و مفردات قرآن نگاشته شد. علمای لغت نیز در این زمینه به تحقیق و بررسی مفردات قرآن پرداخته و آثار ارزنده ای را تدوین نموده اند.(4)

کتابهای تألیف شده در علم مفردات
تألیف در دانش مفردات بازگشت به زمان صدر اسلام می نماید. پس از آغاز وحی و استقبال مردم به منظور بهره گیری از آن، از آنجا که معانی تمام الفاظ برای آنان روشن نبود، گروهی تلاش نمودند در زمینه ی دانش مفردات و توضیح معانی الفاظ قرآن کریم آثاری را پدید آورند. در دیل به برخی از این آثار پدید آمده اشاره می گردد:
1. معانی القرآن و غریب القرآن، تألیف ابان بن تغلب (م141ق)، از اصحاب امام باقر و امام صادق (علیه السلام).
2. معانی القرآن، تألیف علی بن حمزه کسایی(م 189ق)، از نحویین معروف و از قراء سبعه.
3. النوادر فی اللغه، تألیف ابو زید انصاری، (م 215ق).
4. غریب القرآن، تألیف ابن فتیبه، عبدالله بن مسلم.
5. معانی القرآن، تألیف ابواسحاق، زجاج، شاگرد مبرد.
6. معانی القرآن، و اعراب القرآن، تألیف ابوجعفر نحاس، محمد بن اسماعیل.
7. تهذیب اللغه، تألیف ابومنصور أزهری، لغوی.
8. معجم مقائیس اللغه، تألیف ابن فارس، وی در ریشه شناسی لغت استاد بوده است.
9. حقایق التأویل و مجاز القرآن، تألیف سید رضی (م404ق)، استاد ممتاز در لغت، نحو و…
10. المفردات فی غریب القرآن، تألیف راغب اصفهانی.
11. تحفه الاریب بما فی القرآن من الغریب، تألیف ابوحیان محمد بن یوسف بن علی الغرناطی.
12. الترجمان فی لغات القرآن (با ترجمان القرآن )، تألیف السید علی بن محمد بن علی الحسینی الجرجانی.
13. مجمع البحرین و مطلع النیرین فی غریب الحدیث و القرآن الشریفین، تألیف فخرالدین بن محمد علی الطریحی النجفی.
14. خلاصه البیان فی حل مشکلات القرآن، تألیف مولی محمد تقی بن حسین علی الهروی الاصفهانی.
15. تفسیر مفردات القرآن، تألیف مصطفی بن محمد الواعظ.
16. دائره المعارف لغات قرآن مجید (نثر طوبی)، تألیف حاج میرزا ابو الحسن الشعرانی به زبان فارسی.
17. ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ القرآن، دکتر سید غلامرضا خسروی حسینی.
18. دائره الفرائد در فرهنگ قرآن، تألیف دکتر محمد باقر محقق.
19. قاموس قرآن، تألیف سید علی اکبر قرشی، به زبان فارسی.
20. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تألیف حسن مصطفوی.

جایگاه و تأثیر کتابهای غریب القرآن
توجه دانشمندان اسلامی به تدوین غریب القرآن، ویژگیهایی را از نظر تاریخی برای تدوین این علم به همراه داشته است که به برخی از آنها اشاره می شود:
1. غریب القرآن از اولین موضوعاتی است که در عصر تدوین علوم اسلامی به رشته تحریر و تدوین در آمده است. اگر آنچه به ابن عباس نسبت داده اند صحیح باشد؛ تدوین غریب القرآن قبل از تدوین تفسیر بوده است.(5)
2. نویسنده گان غریب القرآن ابداع کننده ی روش معجم نویسی هستند و به عبارت دیگر اولین معجم، به نام علم غریب القرآن ثبت شده است.
3. تألیف در غریب القرآن، اولین قدم در نگارش و تدوین علم لغت است و تألیف در غریب القرآن مقدم بر تألیف کتب لغوی عربی است؛ چرا که اگر اولین کتاب لغت مدون را کتاب «العین» به خلیل (170ق) بدانیم، قبل از آن بیش از 10 کتاب غریب القرآن نگاشته شده است.
4. تألیف در غریب القرآن مقدمه ی تألیف در علم تفسیر به شمار می آید.

معنای اصل
یکی از واژه هایی که غالباً در کلام اهل لغت در هنگام بیان معنای یک واژه به کار می رود. واژه ی اصل است؛ مثلاً ابن فارس در کتاب معجم مقائیس اللغه در تعریف واژه اله می گودی: «الهمزه و اللام و الهاء، اصل واحد و هو التعبد، یعنی ماده «اله» ریشه ی تک معنایی دارد که بر پرستش دلالت می نماید.»(6 )از این رو لازم است معنای این واژه روشن شود تا در هنگام بیان آن در کلام اهل لغت مراد آنها از این لفظ معلوم گردد.
واژه ی «اصل» به معنای «پایه و اساس و بن و ریشه ی هر چیزی» است که سایر قسمتها بر آن استوار است(7) در کتاب العین چنین آمده است:«الاصل اسفل کل شی؛ اصل به معنای پایین هر چیزی است.»(8)
فیومی در مصباح المنیر در تعریف اصل می گوید:«اصل کل شی ما یستند وجود ذلک الشی الیه فالاب اصل للولد؛ اصل هر شی ء عبارت است از چیزی که وجود آن به او نسبت داده می شود؛ مانند اینکه پدر اصل است برای فرزند.»(9) همچنان که خداوند در قرآن می فرماید:«الم ترکیف ضرب الله مثلاً کلمه طیبه کشجره طیبه اصلها ثابت و فرعها فی السماء؛(10) آیا ندیدی خداوند چگونه مثل زده است؛ سخنی پاک که مانند درختی پاک است. ریشه اش استوار و شاخه اش در آسمان است؟.» در این آیه واژه «اصل» به کار رفته است. وجه تشابه میان شجره ی طیبه و کلمه ی طیبه نهفته است. آنچه در یک درخت مهم است، اصل و ریشه آن می باشد که مبنای رشد آن است. از مطالب فوق چنین بدست می آید که اصل هر چیزی پایه و اساس آن چیز است. از این رو اگر در کلام اهل لغت ذکر شود، منظور آنها ریشه ی واژه هاست.

اصل واحد یا اصول متعدد
یکی از مسائلی که در واژه شناسی مطرح است مسأله اشتقاق واژه ها و ریشه ی آنهاست. لغت شناسان در کتابهای خود از واژه هایی که از یک ماده مشتق شده اند بحث می کنند، ولی بعضی از آنها از معنایی برخوردار است که برخی دیگر دارای آن معنا نیست؛ مانند واژه های ظلم، ظالم، مظلوم. در همه ی اینها معنای ستم کردن وجود دارد. واژه های ظلمت، ظلمات، اظلم معنای تاریکی در آنها وجود دارد. این دو دسته از مشتقات دارای ریشه ی واحدی هستند و آن سه حرف ظ،ل،م است، ولی از نظر معنی متفاوت هستند. این مطلب مورد بحث قرار گرفته که آیا همانطوری که ریشه ی این مشتقات واحد است می توان معنای جامعی برای همه ی این مشتقات در نظر گرفت و همه را به یک معنی ارجاع داد یا خیر؟
برخی معتقد به قول اول هستند و می گویند می توان معنای جامعی را در نظر گرفت و اصطلاح اصل واحد را در کلام خود بیان می دارند.(11)
راغب از کسانی است که می گوید می توان برای آنها معنای جامعی در نظر گرفت. وی معتقد است که می بایست نخست معنای اصلی هر واژه را جستجو کرد و هر واژه، دارای اصل واحدی است که فروغ آن، ناشی از آن می باشد.
برخی دیگر قول دوم را پذیرفته و معتقدند که نمی توان برای این گروه از واژه ها معنای جامعی را در نظر گرفت و لذا این موارد اصول متعدد را در کلام خود بیان می دارند. ابن فارسی از طرفداران این نظریه است. وی در این باره چنین می گوید:
«ان للغه العرب مقائیس صحیحه و اصولاً تتفرع منها فروع؛ لغت عرب دارای مقاییس و اصول صحیحی است که فروع هر کدام، از آنها ناشی می شود.»(12).
وی معتقد به مقاییس و اشتقاق کبیر برای لغات است و از نظر او چه بسا برخی از واژه های دارای دو یا چند اصل و حتی اصول متضاده باشند؛ گر چه ممکن است از هر واژه، دارای یک اصل بیشتر نباشد؛ اما چون برای او روشن نشده که کدام معنی مقدم و کدام مترتب بر آن است؛ از آن جهت هر کدام را یک اصل دانسته است.

اصول مورد نیاز در واژه گزینی
در خصوص معنی شناسی و واژه گزینی مفردات قرآن مجید این مطلب وجود دارد که آیا ضابطه و قاعده ی خاصی برای معنی نمودن آنها وجود دارد و می توان شرایط خاصی را قائل شد و یا اینکه بدون هیچ شرایطی می توان واژه ها را معنی نمود. با توجه به اینکه قرآن کتاب الهی است و برای راهنمایی و هدایت بشر آمده است و محدود به زمان و مکان خاصی نیست، لازم است که همه ی انسانها را نور هدایت آن استفاده کنند و طریق هدایت را بیابند.
از سوی دیگر با توجه به اینکه متن این کتاب الهی عربی است، برای فهم آن لازم است به زبانهای مختلف ترجمه گردد.
آنچه اشارت بدان در این بحث لازم است نیازمندی مترجم به دانشی است که با آن بتواند واژه های قرآنی را ترجمه نماید، که همان دانش واژه شناسی یا علم مفردات است. اگر کسی به این دانش مجهز نباشد نمی تواند آنگونه که شایسته و بایسته است، قرآن را ترجمه نماید؛ چنان که لغزشگاههای مترجمان در ترجمه های کنونی در برخی از موارد روشن و هویداست.(13) برای معنی شناسی واژه های قرآن ضوابط ذیل را می توان بیان نمود:
1. استفاده از کتابها و منابع اصلی به برخی از این منابع اشاره خواهد شد.
2. با توجه به اینکه برخی از واژه های قرانی از نظر لفظ با واژه های فارسی هم شکل هستند ولی از نظر معنی تفاوت فراوان دارند، لازم است هنگام ترجمه اینگونه از واژه ها، معنای فارسی آن بیان شود نه خود واژه؛ مانند واژه های «طوفان و مداد» که از نظر شکل با واژه های فارسی یکی هستند، اما معنای آنها در فارسی متفاوت است؛ چرا که طوفان به زبان عربی معادل آن در فارسی، واژه ی سیلاب است، در صورتی که طوفان در فارسی به معنای باد شدید است. همچنین واژه ی «مداد» که در عربی به معنای مرکب و جوهر نوشتن است، در زبان فارسی چیزی است که با آن می نویسند.
3. جایگزین کردن واژه های مناسب و جدید. از آنجا که علوم در حال توسعه و پیشرفت و در هر رشته با سرعت فزاینده ای در حال تکامل است و در کلیه ی رشته ها اصطلاحات و واژه های جدیدی در حال به وجود آمدن هستند و در نتیجه فرهنگ مردم نیز رشد و تکامل می یابد، از این رو لازم است در هنگام معنی شناسی واژه ها و انتخاب معادل آن، واژه های جدید به کار گرفته شود. برای نمونه به واژه «نفر» در این آیه بنگرید:
«وما کان المؤمنون لینفروا و کافه فلو لا نفرمن کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین و لیندروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یخدرون؛(14) و شایسته نیست مؤمنان همگی (برای جهاد) کوچ کنند. پس چرا از هر فرقه ای از آنان، دسته ای کوچ نمی کنند تا (دسته ای بمانند و) در دین آگاهی پیدا کنند و قوم خود را – وقتی به سوی آنان بازگشتند بیم دهند – باشد که آنان (از کیفر الهی) بترسند؟!
این واژه به معنای «کوچ کردن» گرفته شده، اما با توجه به معنای آن در زبان عرب از یک طرف،(15) و رشد و نمو فرهنگ انقلاب اسلامی از سوی دیگر، واژه «بسیج» می توان به جای آن برگزید.

راههای دستیابی به مفاد واژگان قرآن
برای معنی کردن واژه های قرآن راههای متعددی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می گردد:

الف ) قرآن کریم
قرآن کریم علاوه بر این که یکی از منابع تفسیری است که به کمک آن می توان به مقاصد و مراد جدی آیات آگاه شد، یکی از منابع لغوی مفردات قرآن نیز هست؛ زیرا یکی از راههای پی بردن به معانی و کاربردهای واژگانی قرآنی، بررسی موارد استعمال آن واژه ها در خود قرآن کریم است؛ چرا که در بسیاری از موارد با توجه به قراین، سیاق و مانند آن، معنایی که واژه ها در آن به کار رفته معلوم است و از این طریق می توان پی برد که یک واژه در چه معناهایی به کار رفته است. حتی در برخی از موارد ممکن است از کثرت استعمال واژه ها در معنایی به حقیقت بودن آن واژه برای آن معنی آگاه شد، ولی باید توجه داشت که به کار رفتن یک واژه در یک یا چند معنی دلیل آن نیست که این واژه در کلیه ی مواردی که در قرآن به کار رفته، بدین معنی است؛ بلکه بررسی موارد استعمال، تنها ما را با معانی کاربردی واژه ها و معناهایی که ممکن است واژه ها در آنها به کار رود، آشنا می کند، ولی تعیین این که از واژه های به کار رفته در آیه ی مورد تفسیر چه معنایی اراده شده، تنها از طریق قراین متصل و منفصل انجام می گیرد.

ب) روایات پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)و امامان معصوم (علیه السلام)
روایات پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)را از دو منظر می توان از منابع لغوی تفسیر به شمار آورد: نخست آنکه گفته های آن حضرت، خود بخشی از فرهنگ مردم آن زمان به شمار می آید و با دست یافتن به موارد کاربرد واژه ها در کلام ایشان، به معانی واژه ها در عرف آن زمان پی می بریم؛ آن گونه که در خصوص اشعار عرب جاهلی یا معاصر صدر اسلام نیز مطرح است. از آنجا که قرآن نیز نوعاً واژه ها را با همان معانی در بیان مقصود خود به کار گرفته است، می توان معانی کاربردی واژه های قرآنی را به دست آورد و یا با توجه به قراین، معنایی خاص یا مورد خاص مدنظر قرآن را شناسایی کرد. دوم آنکه طبق بیان آیات شریف قرآن کریم، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)معلم و مبین قرآن است و بنابراین، یکی از راههای دستیابی به معانی واژه های قرآن بهره گیری از بیانات آن حضرت در تفسیر واژه هاست و هر روایت مستند و معتبر نبوی که درباره ی بیان معنای واژه های قرآن یافت شود، منبع مناسبی برای فهم واژگان قرآن است.
اهل بیت(علیه السلام)نیز که وارثان علم پیامبرند، موارد دیگری را در زمانهای پس از صدر اسلام بیان نموده اند. این روایات نیز از دو جهت مورد استفاده اند: نخست، مورادی که توضیح و تفسیر واژه ها را از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)نقل می کنند و یا به معنای آن در عصر نزول اشاره دارند و دوم آنکه خود معلم و مبین قرآن اند و سخن آنان دلیل بر مدعاست. در هر دو جهت به روایاتی می توان اعتماد کرد که اعتبار سندی آنها محرز شود و روایاتی که سند معتبری نداشته باشند، صرفاً مؤید برداشت و فهم از آیه می توانند به شمار آیند.

ج) سخنان عربهای عصر نزول قرآن
عرب زبانان عصر نزول، به ویژه گروهی که زمان جاهلیت را هم درک کرده اند، هم زبانان قرآنند. قرآن به زبان آنان سخن گفته تا مفاهمه امکان پذیر باشد. بنابراین، یکی از راههای فهم معانی کاربردی واژه های قرآن جستجو و تفحص از معانی آن واژه ها در سخنان عربهای عصر نزول است.
گفته های آنان، در دو بخش نثر و نظم خلاصه می شود. در زمینه ی نثر، جز آنچه در کتابهای تاریخی در ضمن بیان واقعه ها مطرح شده و یا در فرهنگ عامه وجود داشته و نقل شده است – مانند ضرب المثلها و جمله هایی که صحابه درپی فهم واژه ها از آن استفاده کرده اند – چیز دیگری در دست نیست و آن نیز بسیار اندک است. ولی شعرهای بسیاری از شاعران آن دوران در دست است که در بیان معنی و کاربرد واژه ها در زبان عربی آن روزگار، گواه خوبی است.(16) از این رو، در منابع لغوی و تفسیری شاهدیم که برای مستند سازی توضیح واژه ها، از اشعار عرب فراوان استفاده می شود. البته به کار رفتن واژه ای در نثر یا نظم آن دوره به تنهایی مشخص کننده ی مقصود قرآن از آن واژه نیست؛ چون تنها موارد استعمال واژه ها را روشن می کنند و برای رسیدن به مفاد استعمالی و مراد جدی، باید مکملهایی بدان افزود. در هر حال، گفته های عربهای عصر نزول، در فهم معانی واژه ها در عصر نزول مؤثر است و می تواند مفسر را در این زمینه یاری رساند. از همین رو یکی از منابع لغوی تفسیر قرآن به شمار می آید.

د) سخنان صحابیان
سخنان صحابیان درباره معنای واژه های قرآن نیز، یکی از منابعی است که لغت شناسان (و مفسران) را در رسیدن به معنای رایج در زمان نزول کمک می کند. حتی اگر در نقش سخن صحابیان در فهم مراد جدی خداوند از آیات قرآن و واژه های به کار رفته در آن تردید روا داریم، اما در اینکه سخن صحابیان ما را به معانی کاربردی واژه ها در زمان نزول راهنمایی می کند، تردیدی نیست، البته باید انتساب آن سخنان به صحابیان، از طریق معتبر به اثبات برسد. در این خصوص، قول صحابیان – به ویژه آنان که ساکن جزیره العرب خصوصاً مکه و مدینه بوده و سالیان بسیاری را در فضای نزول زیسته اند – به مراتب از دیگر شواهد و از جمله اشعار جاهلی مفید تر است؛ زیرا فرهنگ عمومی آنان تا حدود بسیار زیادی فرهنگ قرآن است و با توجه به اهمیت قرآن و محوریتش در زندگی آنان، ملاحظه می کنیم که آنها با زبان قرآن سخن گفته اند و از میان معانی متعدد واژه های قرآن در زمان نزول، معانی مورد نظر قرآن یا متقارب با آن را بیشتر به کار برده اند. سخنان یاد شده، در آغاز سینه به سینه نقل می شد و بعدها این فرهنگ گفتاری به نوشتار تبدیل گردید؛ یعنی در زمان تابعان به بعد، گروهی در صدد نوشتن کتابهایی در شرح واژه های دشوار قرآن بر آمدند که در اصطلاح، «غریب القرآن» نامیده شده است و قسمتی از سخنان صحابیان را در بردارند.

هــ) فرهنگ های واژگانی عربی
تردیدی نیست که در ریشه یابی واژگان ی قرآن، نیازمند فرهنگهایی هستیم که از اتقان لازم برخوردار باشد و به طور جدی و همه جانبه به بررسی واژه ها و موارد کاربرد آنها بپردازد. فرهنگهای واژگان عربی، بعد از پیدایش اسلام و نزول قرآن نوشته شده، و به طور طبیعی از فرهنگ قرآن متأثر است؛ به گونه ای که برخی واژه شناسان، به آیه های قرآن اشاره و استشهاد کرده و یا هنگام معنی کردن واژه ی مورد نظر، کاربرد قرآنی آن را هم یاد آور شده است. از این رو، فرهنگهای معتبر واژگان عربی یکی از منابع لغوی واژه های قرآن به شمار می آید.
تنوع فرهنگهای واژه شناسی و تقسیم واژگان عربی به اسم و فعل و حرف، به نوعی در شکل گیری و تقسیم منابع لغوی تأثیر داشته است. در این تقسیم، بخشی از کتابهای نحویان و صرفیان نیز در زمره ی منابع لغوی به شمار می آید که به بحث از معانی حروف یا هیئت و ساختار افعال می پردازد. در پی جویی از معنای حرفها و هیئت فعلها، باید به کتابهای صرف و نحو نیز مراجعه کرد. درباره ی اسمها و فعلها هم کتابهای ویژه ای نگاشته شده است؛ ولی از آنجا که بیشتر کتابهای واژه شناسی، اسم و فعل و حرف را در بردارند، نیاز به مراجعه به کتابهای ویژه اسم یا فعل نیست. برخی از واژه شناسان کتابهایی درباره ی بیان تفاوتهای برخی از واژگان قریب المعنی یا هم معنی نوشته اند که مراجعه به آنها نیز ضرورت دارد.

و ) فرهنگهای ویژه ی واژگان قرآن
منبع بودن فرهنگهای ویژه ی قرآن (غریب القرآن) و بحثهای لغوی مفسران، برای فهم معانی واژه های قرآن بی نیاز از استدلال است، زیر اهداف اساسی مؤلفان آنها روشن نمودن معنای واژگان قرآن است و اگر سخن نهایی را نگفته باشند، بی گمان بسیاری از زوایای آن را شرح داده و راهنمای مفیدی برای دست یابی به معنای صحیح اند؛ ولی با توجه به اجتهادی و استنباطی بودن بسیاری از سخنان آنان – که گاه از گفته هایشان پیداست – پذیرش سخنان آنان بدون تحقیق خطاست.

میزان اعتبار فرهنگهای واژه شناسی
از آنجا که هدف از ریشه یابی واژه های قرآن، دستیابی به معانی رایج آنها در زمان نزول قرآن است، بهترین کتابهایی که ما را در این هدف کمک می کند، قدیمی ترین آنهاست؛ زیرا مؤلفان آنها از نظر زمانی نزدیک به عصر نزول اند و واژه ها در آن هنگام کم تر دستخوش تغییر و تحول شده است. ملاکهای دیگری که باید در نظر گرفت عبارت اند از: مستند سخن گفتن، دقیق معنی کردن، درصدد تمایز معانی حقیقی و مجازی بودن، کامل تر و جامع تر بودن، با این همه، تعبد داشتن به آنچه در این فرهنگها آمده و پذیرش بی چون و چرای نظر آنان صحیح نیست؛ زیرا آنان گاهی به فهم خود تکیه داشته و در بررسی موارد کاربرد واژه ها، معنای حقیقی را با مجازی خلط کرده و توجهی به کاربرد قرآنی آن نداشته اند.(17)
در ذیل برخی از منابع مهم و مورد اطمینان زمینه ی واژه شناسی واژگان قرآن معرفی می گردد:

آشنایی با برخی از منابع واژه شناسی
1. کتاب العین: نویسنده ی آن خلیل ابن احمد عمربن تعمیم فراهیدی بصری است که در سال 100 ق در شهر بصره متولد گشت و در سال 175ق از دنیا رفت. وی با نگارش کتاب العین در علم لغت، اولین کتاب را در این علم نگاشته است. او با گردآوری حدود دو هزار ریشه ی لغت، یکی از ارزشمندترین کتابهای لغت را نگاشته که پیوسته مورد استفاده علمای اسلام قرار گرفته است. از آنجا که این کتاب در عصر امام باقر و امام صادق(علیه السلام)تألیف شده، و این عصر، زمان صدور اکثر روایات شیعه است، لذا برای دستیابی به معانی لغات احادیث از ارزش و اعتبار خاصی برخوردار است، لذا برای دستیابی به معانی لغت احادیث از ارزش و اعتبار خاصی برخوردار است؛ زیرا معانی کلمات را در عصر ائمه برای ما آشکار می سازد.
چینش واژه ها در این کتاب بر اساس حروف الفباء نیست، بلکه نظم دیگری در ترتیب کلمات رعایت شده است. واژه هایی در این کتاب بر اساس مخرج تلفظ حروف آمده است که چنین است:
ع-ح-ه-خ-غ-ق-ک-ج-ش-ض-ص-س-ز-ط-د-ت-ظ-ذ-ث-ز-ل-ن-ف-ب-م-و-ا-ی-ء. این کتاب به زبان عربی است و در هشت جلد به چاپ رسیده است.(18)
2. مفردات راغب: مؤلف آن ابوالقاسم حسین بن محمد بن مفضل، معروف به راغب اصفهانی، که در سال 502 هجری قمری وفات نموده ا ست.
کتاب مفردات یکی از بهترین منابع و مآخذ، برای شناخت معانی مفردات و الفاظ قرآن به شمار می آید. بدرالدین زرکشی در درباره ی شخصیت وی چنین می گوید: «جمعی اقدام بر تدوین و تصنیف کتابهایی در غرایب القرآن نموده اند ولکن از بهترین آنها، کتاب مفردات راغب است؛ زیرا او معانی را از کاربردها به دست آورده است.»(19)
شیوه ی راغب در مفردات چنین است که نخست به بیان ماده ی لغت، به همراه معنای حقیقی می پردازد و سپس مشتقات و معانی مجازی را می آورد و در پایان میزان ارتباط معانی مجازی با معانی حقیقی را با بیان شواهدی از آیات، احادیث، اشعار و اقوال عرب، همراه می سازد.
متن کتاب به زبان عربی است و در یک جلد منتشر شده است. و چینش واژگان به ترتیب الفبایی آغاز آنهاست.
3. لسان العرب: نویسنده ی آن جمال الدین ابوالفضل جلال الدین ابوالعز، محمد بن مکرم بن علی بن احمد بن ابی القاسم بن حقبه بن منظور است. وی در سال 630ق متولد و در سال 717ق در سن 87سالگی در مصر در گذشت.
لسان العرب از نظر تفصیل و کثرت مواد لغات و فراوانی شواهد و توجیهات زبانی، در میان قاموسهای زبان عربی بی همتاست. این کتاب افزون بر معانی واژه ها، شامل آیات و روایات و احادیث و بحثهای تفسیری، معجزات قرآن، سخنان بزرگان، ضرب المثلها، و اشعار فراوان است. از سوی دیگر استفاده مؤلف از کتابهای فراوان، نشانگر آن است که این کتاب در بردارنده ی نظریات مهم ترین و معتبرترین لغت نامه های رایج زمان مؤلف است.
متن کتاب به زبان عربی است و در پانزده جلد منتشر شده است، و ترتیب چینش واژگان آن متفاوت است برخی از چاپها به صورت الفبای آغاز واژگان و برخی دیگر بر اساس الفبای آخر واژگان است.
4. معجم مقائیس اللغه: نویسنده ی آن ابوالحسین احمد بن فارس بن زکریا، (م990ق) است. وی از اعیان اهل علم و دارای تألیفات بسیاری است. معجم مقاییس اللغه یکی از تألیفات وی در موضوع لغت است. این کتاب همچون کتاب العین خلیل بن احمد به مبحث اشتقاق کبیر عنایت دارد. ابن فارسی مطالب کتاب را به سه قسمت، یعنی باب ثنایی مضاعف و رباعی مضاعف، باب ثلاثی الاصل، و باب بیش از سه حرف اصلی تقسیم نموده است. وی یکی از نظریه پردازان اصل یا اصول متعدد بوده و معتقد است که در بعضی از مواد لغات نمی توان معنای واحدی را برای همه ی مشتقات آن ماده در نظرگرفت، بلکه در این موارد باید قائل به اصول متعدد شویم.(20)
این کتاب به چند صورت چاپ شده است. برخی از چاپها در شش جلد و بعضی دیگر به صورت یک جلدی منتشر شده است ترتیب چینش واژگان در این کتاب به صورت الفبای آغاز واژه هاست.
5. مجمع البحرین: نویسنده ی آن فخرالدین محمد بن احمد بن علی بن احمد طریحی از شیعیان ناب و خالص است که به سال 979ق قمری در شهر مقدس نجف اشرف متولد و در سال 1087ق پس از عمری خدمت به علوم اهل بیت(علیه السلام)در گذشت. پدرش نام او را فخرالدین نهاد به امید اینکه موجب افتخار دین گردد. وی از علمای بزرگ و دانشمندان قرن یازدهم هجری و از لغویان سرشناس شیعه به شمار می رود.
فخرالدین طریحی انگیزه ی تألیف خود از این کتاب را در مقدمه چنین بیان می دارد:
«در شرح روایات و احادیث منصوب به غیر معصومان و اهل بیت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)کتابهای فراوانی نگاشته شده و از بیان اصحاب و علمای بزرگ نیز کتابی مستقل در شرح اخبار و روایات ائمه ی معصومین(علیه السلام)نگاشته نشده است، لذا بر آن شدم تا در شرح سخنان و احادیث آن بزرگواران، این کتاب را به نگارش در آورم، من در این کتاب واژه های غریب و نا آشنای قرآنی را نیز بر آن افزودم تا از کتاب و سنت به همراه یکدیگر بهره بگیرم. در نتیجه نام آن را مجمع البحرین (محل جمع دو دریا) گذاشتم.»
از امتیازات مهم این کتاب – همانگونه که مؤلف آن اشاره نمود – جمع میان لغات مهم در کنار الفاظ غریب و نا آشنای واژه هاست؛ واژه هایی که در قرآن و سنت و روایات اهل بیت(علیه السلام)وارد شده است. این شیوه در درک صحیح معانی آیات و معانی تفسیری آن بسیار مفید است، لذا این کتاب افزون بر آنکه کتاب لغت است، کتاب «غریب القرآن» و کتاب «غریب الحدیث» نیز به شمار می رود.
این کتاب به زبان عربی است و در شش جلد به چاپ رسیده است. ترتیب چینش واژگان در آن به صورت الفبای آخر واژگان است؛ بدین گونه که اگر ماده ی «خلق» را بخواهیم در آن جستجو کنیم باید در حرف «ق» آن را دنبال کنیم.
6. التحقیق فی کلمات القرآن: این کتاب یکی از فرهنگهای قرآنی است که به قلم قرآن پروژه معاصر «استاد حسن مصطفوی » تألیف شده است. این اثر کلان در چهارده جلد به چاپ رسیده است. مؤلف لغات قرآن را براساس ریشه ی کلمات تنظیم کرده و ابتدا توضیحات کتابهای معتبر لغت و ادب درباره ی آن لغت را احصا نموده و آنگاه در قسمت بیان، نظر خویش را از میان اقوال منقول برگزیده است.
همچنین در ذیل بسیاری از لغات اعجمی، ریشه ی آنها را که عبری یا زبانی دیگر بوده توضیح داده است و به همان صورت عبری و… آورده است. نکته ی دیگر اینکه مؤلف در ذیل هر لغت، آیه و آیاتی را که آن لغت و یا هم ریشه های آن قرار دارد، احصا کرده است. این کتاب یکی از بزرگ ترین فرهنگهای قرآنی معاصر است.(21)
7. قاموس قرآن: این کتاب تألیف سید علی اکبر قرشی است که در هفت جلد تنظیم شده است. مؤلف از کتابهای متعدد تفسیری و تاریخی و حدیثی و از کتب معتبر لغت استفاده کرده است یکی از مآخذ عمده ی وی کتاب مجمع البیان فی تفسیرالقرآن بوده است.
قاموس قرآن به صورت دائره المعارفی برای قرآن مجید است. در این مجموعه حدود 1860 واژه (با حذف مکررات و مشتقات) گرد آمده است. همه ی این واژه ها مورد بررسی قرار گرفته و در ذیل آنها آیات و برخی از روایات و اقوال دانشمندان در تفسیر آیات بیان شده است؛ مثلاً در ذیل واژه وحی، عناوینی همچون: وحی انبیاء وحی برای بشر، وحی موجودات زنده، وحی موجودات مادی، وحی حشرات و اقسام وحی انبیاء آمده است.(22)

روشهای تنظیم فرهنگهای قرآن
پدید آورندگان فرهنگهای قرآنی همچون عموم فرهنگ نویسان گذشته، از روش و ترتیب واحدی استفاده نکرده اند و با توجه به زمان و مکان و سیلقه ی شخصی، شیوه های متفاوتی برای تدوین کتاب خود برگزیده اند که صرفنظر از زمان و مکان و اختلافهای جزیی، می توان آنها را در چند شیوه ی کلی طبقه بندی کرد:
1. به ترتیب نوع واژه از اسم و فعل و…؛ مانند روشی که زوزنی در ترجمان القرآن به کار برده است.
2. به ترتیب سوره ها از فاتحه تا ناس؛ مثل روش تراجم الأعاجم (به کوشش قاسمی و مدبری)، المستخلص، تفسیر مفردات قرآن.
3. به ترتیب عکس سوره ها از ناس تا بقره؛ تراجم الأعاجم محمد بن ابوالقاسم بقال خوارزمی، الدرر فی الترجمان، لسان التنزیل.
4. به ترتیب الفبای از «آ» تا «ی»؛ مثل مفردات قرآن راغب اصفهانی، وجوه قرآن و جوامع البیان فی ترجمان القرآن حبیش تفلیسی.
5. به ترتیب الفبایی از انتها، یعنی چینش واژگان براساس الفبای آخر کلمات آغاز می شود. بدین ترتیب کلماتی که حرف آخر آنها همزه است در ابتداء قرار می گیرد. براساس این روش هرگاه بخواهیم واژه ی «کفر» را بیابیم، باید در حرف «ر» جستجو نماییم؛ برخلاف روش قبل که آن را باید در حرف «ر» جستجو نماییم؛ بر خلاف روش قبل که آن را باید در حرف «ک» می یافتیم.

واژه گزینی در ترجمه ی مرحوم فیض الاسلام
واژه گزینی در ترجمه ی قرآن مرحوم فیض الاسلام را می توان از دو جهت مورد بررسی قرار داد: یکی ویژگیهای ترجمه ی ایشان و دیگری نحوه انتخاب واژه ها.

ویژگیهای ترجمه
در این قسمت برخی از ویژگیهای واژه های انتخاب شده در ترجمه ی قرآن مرحوم فیض الاسلام به اختصار بیان می گردد:
1. شیوایی و رسایی: واژه های به کار رفته در ترجمه ی وی از شیوایی و رسایی خاصی برخوردار است؛ به گونه ای که فهم آنن برای غالب خوانندگان آسان می باشد؛ مثلاً آیه ی «والذین یومنون بما انزل الیک و ما انزل من قبلک و بالاخره هم یوقنون»(23)، را اینگونه ترجمه شده است:«و آنانند که به آنچه (قرآن و شریعت و احکامی که) به تو رسیده و به آنچه (صحف ابراهیم، تورات، زبور و انجیل که) پیش از تو (پیغمبران) فرستاده شده ایمان داشته و آنها را به روز رستاخیز یقین و باور دارند».
2. ترجمه ی همراه با تفسیر: فیض الاسلام سعی نموده همراه ترجمه، تفسیر مختصری از آیات را نیز ارائه نماید. این کار می تواند برای کسانی که می خواهند اطلاعات مختصری پیرامون مسائل قرانی داشته باشند مفید واقع شود؛ مثلاً آیه «الحمد الله رب العالمین»(24) راا ینگونه ترجمه کرده است:«پس از آغاز به نام حق تعالی و بیان فضل و رحمت او، طریق حمد و سپاس را به بندگان چنین دستور داده که بگویند: هر حمد و سپاس نیکو مختص خدایی است که (دارای جمیع صفات کمالیه و منزه و مبری از همه ی عیوب و نقائص است، و برای اشاره به علت اختصاص حمد به خود، خویشتن را وصف نموده و به اینکه او) پروردگار هر صنفی از آفریده شدگان است»
این عبارات هم ترجمه است – مواردی که بیرون از پرانتز است-؛ و هم تفسیر است همانگونه که در ابتدا می گوید: «پس از آغاز به نام حق تعالی و بیان… .»، و یا در ادامه ی می گوید:« خدایی که دارای جمیع صفات کمالیه و منزه…» این عبارات شرح و تفسیر کلمه ی «الله» و رب العالمین است.
3. از آنجا که در ترجمه افزون بر آنکه واژه های قرآنی را ترجمه می کند، مواردی را نیز اضافه می نمایند و آنها را داخل پرانتز قرار می دهد. اما متن ترجمه دقیقاً برابر با عبارت قرآنی است و توضیحات اضافی داخل پرانتز قرار گرفته است؛(25)
مثلاً آیه: (اولئک علی هدی من ربهم و اولئک هم المفلحون)(26) چنین ترجمه شده است: «آنان (که به صفات آراسته اند) از جانب پروردگارشان (که نعمت عقل را به آنها بخشیده و برای راهنمایی شان پیغمیران و کتابها فرستاده، هدایت یافته اند و آنان رستگاران اند( از عذاب رهایی یافته و به پاداش کردار خود می رسند)» اگر مطالب داخل پرانتز را برداریم و ترجمه چنین می شود:«آنان از جانب پروردگار هدایت یافته اند و آنان رستگاران اند.»

واژه گزینی در ترجمه ی قرآن
در این قسمت نحوه واژه گزینی در ترجمه قرآن را که از طرف مرحوم فیض الاسلام صورت پذیرفته مورد بررسی قرار داده با سه ترجمه: آیت الله مکارم، فولادوند و مجتبوی، مقایسه نموده به بررسی آنها می پردازیم، و از آنجا که تعداد واژه ها بسیار زیاد می باشد به بررسی تعداد اندکی اکتفا می نماییم.

یک. واژه ی «عزیز»:
این واژه در اصل به معنای «سخت و شکست ناپذیر بودن» است. این معنی از آن جا گرفته شده که در زبان عرب به زمین سخت و غیر قابل نفوذ «ارض عزاز» گفته می شود.(27)
واژه ی عزیز در ترجمه ی فیض الاسلام به گونه های ذیل ترجمه شده است:
1. قادر و توانا در آیه ی: (و ان ربک لهو العزیز الرحیم)(28)
فیض الاسلام: و البته (ای محمد «ص») پروردگار تو هر آینه (بر انتقام از دشمنان) قادر و توانای (و بر مؤمنین) مهربان است.»
مکارم شیرازی: «و پروردگار تو عزیز و رحیم است.»
فولادوند: «و در حقیقت، پروردگار تو همان شکست ناپذیر مهربان است.»
مجتبوی: همانا پروردگار تو هموست توانای بی همتا و مهربان.
از میان ترجمه های فوق، ترجمه ی فولادوند صحیح تر است.
2. چیره: در آیه ی: (و ان ربک لهو العزیز الرحیم).(29)
فیض الاسلام:«والبته پروردگارت (ای محمد«ص» برهرکس) چیره و مهربان است.»
مکارم شیرازی: «و پروردگار تو عزیز و رحیم است!»
فولادوند: «و در حقیقت، پروردگار تو همان شکست ناپذیر مهربان است.»
مجتبوی: «و پروردگار تو هموست توانای بی همتا و مهربان.»
3. ارجمند در آیه ی: (قالت ان الملوک اذا دخلوا قریه افسدوها و جعلوا اعزه اهلها اذله و کذلک یفعلون)(30)،
فیض الاسلام:«آن زن (بلقیس) گفت:البته پادشاهان هر گاه در شهری در آیند، آن شهر را تباه سازند و ارجمندان آن را ذلیل و خوار گردانند این چنین می کنند.»
مکارم شیرازی: «گفت: پادشاهان هنگامی که وارد منطقه ی آبادی شوند آن را به فساد و تباهی می کشند، و عزیزان آنجا را ذلیل می کنند؛ (آری) کار آنان همین گونه است»
فولادوند:«(ملکه) گفت: پادشاهان چون به شهری در آیند، آن را تباه و عزیزانش را خوار می گردانند، و این گونه می کنند.»
مجتبوی:«گفت:پادشاهان هرگاه به آبادی و شهری در آیند، تباهش کنند و عزیزان مردم آن را خوار کنند.»
4. شرافت و بزرگی در آیه ی شریفه: (من کان یرید العزه فلله العزه جمیعاً)(31)
فیض الاسلام:«و هر کس شرافت و بزرگی بخواهد، پس همه ی شرافتها و بزرگیهای از آن خداست.»
مکارم شیرازی:« کسی که خواهان عزت است(باید از خدا بخواهد چرا که) تمام عزت برای خداست.»
فولادوند:« هرکس سربلندی می خواهد، سربلندی یکسره از آن خداست.»
مجتبوی:« هر کس که بزرگی و ارجمندی خواهد پس (بداند که) بزرگی و ارجمندی همه از آن خداست.»
در این آیه واژه ی ««العزه» به معنای شرافت و بزرگی گرفته شده که لازمه ی معنای اصل شکست ناپذیری است.
5. دشوار در آیه:ما ذلک علی الله بعزیز)(32).
فیض الاسلام: «و آن(بردن شما و آوردن آفریده نو) برخدا دشوار نیست.»
مکارم شیرازی: «و این برای خداوند مشکل نیست!»
فولادوند:« واین امر برای خدا دشوار نیست.»
مجتبوی: «و این کار برای خدا دشوار نیست.»
در این آیه واژه ی «عزیز» به معنای دشوار ترجمه شده که مطابق معنای اصل است.
با توجه به معنای اصلی واژه ی «عزز»، از موارد ترجمه شده ی این واژه در ترجمه ی فیض الاسلام مورد آخر صحیح ترجمه شده است.

دو. واژه «طوفان»
این واژه در اصل به معنای سیلاب و گرداب است و از ماده ی «طوف» به معنای چرخیدن گرفته شده است و از آن جهت به سیلاب طوفان می گویند که آب در آن منطقه به دور خود می چرخد.(33) اینک بنگرید به ترجمه ی این واژه در آیه ی:(فارسلنا علیهم الطوفان و الجراد القمل و الضفادع و الدم)(34).
فیض الاسلام:«ما بر ایشان فرستادیم طوفان و باران بسیار.»
مکارم شیرازی: «سپس (بلاها را پشت سر هم بر آنها نازل کردیم:) طوفان و ملخ و آفت گیاهی و…»
فولادوند:«پس بر آنان طوفان و ملخ و کنه ی ریز و غوکها و خون را به صورت نشانه هایی آشکار فرستادیم.»
مجتبوی:«پس بر آنها طوفان و ملخ و… فرستادیم.»
در ترجمه های فوق واژه ی طوفان به خود طوفان ترجمه شده است که معنای اصلی ( و صحیحی) نیست. برخلاف مرحوم فیض الاسلام که به معنای طوفان و باران بسیار گرفته، که باران بسیار، می تواند بیانگر معنای اصلی واژه ی طوفان باشد.
همچنین آیه ی شریفه:(و لقد ارسلنا نوحا الی قومه فلبث فیهم الف سنه الا خمسین عاماً فاخذهم الطوفان و هم ظالمون)(35) چنین ترجمه شده است:
فیض الاسلام: پس (قومش ایمان نیاوردند، و) طوفان و آب غرق کننده آنان را فرا گرفت؛ در حالی که ایشان (به خود) ستمکار بودند.»
مکارم شیرازی، «و ما نوح را به سوی قومش فرستادیم، و او در میان آنان هزار سال مگر پنجاه سال، درنگ کرد، اما سرانجام طوفان و سیلاب آنان را فرا گرفت؛ در حالی که ظالم بودند.»
فولادوند:«و براستی، نوح را به سوی قومش فرستادیم، پس در میان آنان نهصد و پنجاه سال درنگ کرد؛، تا طوفان آنها را در حالی که ستمکار بودند فرا گرفت.»
مجتبوی:«… پس (عذاب) طوفان آنها را بگرفت، در حالی که ستمکار بودند.»
در این آیه مانند آیه ی قبل، واژه ی طوفان را سه مترجم دیگر به خو د طوفان ترجمه کرده اند و در حالی که فیض الاسلام به معنای طوفان و آب غرق کننده ترجمه کرده است که می تواند اشاره به معنای طوفان که سیلاب است باشد.

سه. واژه ی «تقوی»
این واژه در اصل از ماده ی «وقی» حفظ و نگهداری شده و خود نگهداری کردن است. بیشتر اهل لغت بر این معنی اتفاق دارند که «الوقایه حفظ الشیء» است وقایه یعنی نگهداری کردن یک چیز.(36) اینک بنگرید به ترجمه ی این واژه در آیات مختلف:
1. پرهیزکار؛ مانند آیه ی: (هدی للمتقین)(37).
فیض الاسلام: «هدایت گر پرهیزکاران.»
مکارم شیرازی: «و مایه ی هدایت پرهیزکاران است.»
فولادوند:« مایه ی هدایت تقوا پیشگان است.»
مجتبوی:« راهنمای پرهیزکاران است.»
2. فیض الاسلام «اتقوا الله» را به معنای، «از خدا بترسید» ترجمه نموده است. گرچه گاهی جمله ی (از غضب و خشم) را در تقدیر گرفته است؛ همانند آیه ی 194بقره و گاهی (طبق اوامر و نواهی او رفتار کنید)، همانند آیه ی 196 بقره و گاهی (مخالفت)؛ همانند آیه ی 197بقره، در صورتی که در آیه ی (ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار)(38) به معنای نگهداری گرفته و چنین ترجمه می نماید:«و ما را از شکنجه ی آتش (دوزخ) نگهدار، » این آیه طبق معنای اصلی و صحیح ترجمه شده است.

چهار. واژه ی «اله»
این واژه در اصل به معنای معبود است. واژه هایی نیز که از آن مشتق شده اند به همین معنی هستند؛ چنانکه از کلام اهل لغت به دست می آید(39):اینک به ترجمه این واژه در آیات ذیل بنگرید:
1. به معنای خدایان، در آیه ی: (اهذا الذی یذکرء الهتکم)(40).
فیض الاسلام: آیا این است آنکه خدایان شما را به زشتی و بدی یاد می کند». در سوره های انبیاء آیه ی 68 و نوح، آیه ی 23 نیز چنین ترجمه شده است.
مکارم شیرازی:«آیا این همان کسی است که سخن از خدایان شما می گوید؟!»
فولادوند:«آیا همان کس است که خدایانتان را (به بدی) یاد می کند؟»
مجتبوی:«آیا این است آنکه خدایانتان را (به بدی و عیب) یاد می کند.»
2. به معنای پرستیدن در آیه ی:(هولاء قومنا اتخدوا من دونه الهه)(41).
فیض الاسلام: اینان قوم و گروه مایند که جز خدای تعالی پرستیده شدگانی را گرفته اند.» در این واژه «الهه» به معنای پرستیده شدگان ترجمه شده که مطابق با معنای اصل است.
مکارم شیرازی: «این قوم ما هستند که معبودهایی جز خدا انتخاب کرده اند.»
فولادوند:«این قوم ما جز او معبودانی اختیار کرده اند.»
مجتبوی:«این قوم ما به جای او خدایانی گرفته اند.»
در این دو آیه واژه ی «آلهه» که فیض الاسلام در آیه ی اول به معنای خدایان و در آیه ی دوم به معنای معبودان گرفته که بنابر معنای اصلی ماده «اله» در آیه ی دوم به صورت صحیح ترجمه شده است. در ترجمه ی مکارم شیرازی در آیه ی اول به معنای خدایان و در آیه دوم به معنای معبودان ترجمه آمده است. در ترجمه ی فولادوند نیز چنین آمده است. در ترجمه ی مجتبوی در هر دو آیه به معنای خدایان ترجمه شده است.

پنج. واژه ی «مداد»
این واژه به معنای مرکب و یا ماده ی رنگینی که به کمک آن چیزی می نویسند گفته می شود و در اصل از ماده ی «مد» به معنای کشش گرفته شده، چونکه با کشیدن آن خطوط آشکار می گردد.(42)
فیض الاسلام در ذیل آیه ی «قل لوکان البحر مداد لکلمات ربی لنفد البحر قبل ان تنفد کلمات ربی ولو جئنا به مثله مدداً »(43) این واژه را به معنای مداد و سیاهی گرفته و آیه را چنین ترجمه می نماید:«(محمد «ص» به ایشان) بگو: و اگر دریا برای (نوشتن) سخنان پروردگارم(و درک و یافتن حقایق و معانی آن) مداد و سیاهی باشد البته دریا فانی و نیست شود پیش از آنکه سخنان پروردگارم به پایان رسد.»
در صورتی که – همچنانکه بیان شد – معنای اصلی واژه ی مداد مرکب یا ماده ی رنگی است که با آن می نویسند.
مکارم شیرازی: بگو: اگر دریاها برای (نوشتن) کلمات پروردگارم مرکب شود، دریاها پایان می گیرد؛ پیش از آنکه کلمات پروردگارم پایان یابد.»
فولادوند: «بگو: اگر دریا برای کلمات پروردگارم مرکب شود، پیش از آنکه کلمات پروردگارم پایان پذیرد، قطعاً در پایان می یابد.»
مجتبوی: «اگر دریا برای (نوشتن) کلمات – آفریده های – پروردگار من مرکب بود هر آینه دریا به پایان می رسید.»
در ترجمه های فوق واژه ی «مداد» به معنای مرکب گرفته شده که مطابق معنای اصل و صحیح می باشد.

پی‌نوشت‌ها:

1. توبه: آیه ی 103.
2. بقره: آیه ی 3.
3. التفسیر و المفسرون، محمد حسین ذهبی، ج 1، ص 85.
4. مفردات قرآن، سید رضا مؤدب، ص 8-7.
5. مانند مسائلی را که ابن ازرق درباره ی بعضی از واژه های مشکل قرآنی از ابن عباس سؤال نموده و ایشان با استناد به شعر عرب پاسخ داده است.
6. معجم مقاییس اللغه، ابن فارس، ماده «اله».
7. شرح و تفسیر لغات قرآن، جعفر شریعتمداری، ج 1، ص 63.
8. کتاب العین، خلیل بن احمد، ص 28.
9. مصباح المنیر، فیومی؛ ج 1؛ ص 16.
10. ابراهیم: آیه ی 24.
11. ن. ک: التحقیق فی کلمات القرآن، حسن مصطفوی، مفردات قرآن؛ راغب اصفهانی.
12. معجم مقائیس اللغه، ابن فارس، ج 1، ص 4.
13. مانند واژه «اله» که به معنای معبود است؛ برخی از مترجمان، همچون فولادوند، معزی و خرمشاهی – در ترجمه ی آیه 22 سوره ی انبیا معادل خدا را برای آن برگزیده اند.
14. توبه: آیه ی 122.
15. به معنای دور شدن از چیزی و شتافتن به سوی چیز دیگر است. چنان که راغب می نویسد: «النفر لانزعاج عن الشی والی الشی.»(مفردات قرآن؛ ماده ی «نفر»).
16. مانند مسائل ابن ازرق که از ابن عباس سؤال کرد و ایشان برای شرح و پاسخ آنها به دیوان اشعار عرب استشهاد نمود. در این باره رجوع کنید به: اعجاز بیانی قرآن و مسائل ابن ازرق، عائشه عبدالرحمن بنت الشاطی، ترجمه ی حسین صابری، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
17.روش شناسی تفسیر قرآن، علی اکبر بابایی، ص 299.
18. این کتاب اخیراً به صورت یک جلدی و به ترتیب حروف الفبا (از ابتدا) توسط مؤسسه ی داراحیاء التراث العربی در بیروت به چاپ رسیده است.
19. البرهان، بدرالدین زرکشی، ج 1، ص 394، نوح 18.
20. همانگونه که قبلاً در اصل واحد و اصول متعدد گذشت.
21. دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، به کوشش بهاء الدین خرمشاهی، ج 1، ص 499.
22. دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، ج 2، ص 1750.
23. بقره: آیه ی 4.
24. حمد: آیه ی 2.
25. به گونه ای که اگر مطالب داخل پرانتز حذف شود، متن باقی مانده ترجمه ی واژه های قرآن خواهد شد.
26. بقره: آیه ی 5.
27. راغب اصفهانی در این باره می گوید: «العزه حاله مانعه للانسان من ان یغلب من قولهم ارض عزار: ای صلبه و العزیز: الذی یقهر؛ عزت حالتی در انسان است که مانع از این می شود انسان مغلوب دیگران واقع شود. این مطلب از کلام عربها گرفته شده که به زمین سخت «ارض عزاز» می گویند و عزیز کسی است که همیشه غالب و چیره است و مغلوب دیگران واقع نمی شود.» (مفردات قرآن، ماده ی عزز، ر. ک:کتاب العین، خلیل بن احمد، ص 629؛ معجم مقاییس اللغه، ابن فارس، ج 4، ص 38.
28. شعراء: آیه ی 122.
29. شعراء: آیه ی 140.
30. نمل: آیه ی 34.
31. فاطر: آیه ی 10.
32. فاطر: آیه ی 17.
33. عبارت راغب اصفهانی چنین است:«الطوف المشی حول الشی و الطوفان کل حادثه تحیط بالانسان و صار متعارفا فی الماء المتناهی فی الکثره؛ طوف به معنای چرخیدن به دور یک چیز است و به هر حادثه ای که به انسان احاطه پیدا می کند. در اصل طوفان گویند، ولی بر اثر مرور زمان متعارف شده در آبی که بسیار زیاد است.» (مفردات قرآن، ماده ی «طوف»).
34. اعراف: آیه ی 133.
35. عنکبوت: آیه ی 14.
36. عبارت راغب اصفهانی چنین است: «الوقایه حفظ الشی مما یؤذیه و یضره؛ و التقوی جعل النفس فی وقایه مما یخاف؛ وقایه به معنای نگهداری چیزی است که چیزهایی که به او ضرر و اذیت می رساند و تقوی عبارت است از قرار دادن جسم و جان در محفظه ای از چیزهایی که می ترسد. (مفردات قرآن، ماده ی «وقی»).
37. بقره: آیه ی 2.
38. بقره: آیه ی 201.
39. همانگونه که راغب اصفهانی می گوید: «اله – الله. قیل اصله«اله» فخذفت همزته و ادخل علیه الالف و اللام فخص بالباری. و اله فلان یأله عبد و قیل تأله فالاله علی هذا هو المعبود؛ یعنی: واژه ی «الله» در اصل از ماده ی «اله» گرفته شده که الف و لام بر سر آن در آمده و واژه «الله» شده، و به باری تعالی اختصاص یافته است و اصل «اله» به معنای عبادت و پرستش نمودن است. (مفردات قرآن، ماده «اله»).
40. انبیاء: آیه ی 36.
41. کهف: آیه ی 15.
42. اهل لغت در تعریف آن گفته اند: «المداد ما یکتب به؛ مداد چیزی است که به وسیله ی آن نوشته می شود.» (العین، ص 900؛ لسان العرب، ج 3، ص 396؛ مجمع البحرین، ج 3، ص 145).
43. کهف/109.
کتابنامه
1. الاعجاز البیانی، عائشه بنت الشاطی، حسین صابری، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1376.
2. البرهان، بدرالدین زرکشی، بیروت: دارالمعرفه، 1410ق.
3. التفسیر و المفسرون، محمد حسین ذهنی، بیروت: داراحیاء التراث الاسلامی، [بی تا].
4. دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، بهاء الدین خرمشاهی، تهران: دوستان، 1377.
5. روش شناسی تفسیر قرآن، علی اکبر بابایی، قم: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، 1379.
6. شرح و تفسیر لغات قرآن، جعفر شریعتمداری، مشهد: بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی، 1375.
7. العین، خلیل ابن احمد فراهیدی، بیروت: داراحیاء التراث العربی، اول، 1421ق.
8. مصباح المنیر، احمد بن محمد بن علی المقری فیومی، قم: دار الهجره، 1405 هجری.
9. معجم مقاییس اللغه، ابن فارس، قم: مکتبه الاعلام الاسلامی، 1404ق.
10. مفردات قرآن، راغب اصفهانی، تحقیق: محمد خلیل عیتانی، بیروت: دارالمعرفه، 1420ق.
11. مفردات قرآن، سید رضا مؤدب، قم: احسن الحدیث، 1378.
منبع: همایی، غلامعلی؛ (1383)، یادگارنامه فیض الاسلام: جستارهای علمی و پژوهشی در باب ترجمانی متون مقدس، خمینی شهر، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی واحد خمینی شهر، چاپ اول 1383.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید