نویسنده: محمد علی رضایی اصفهانی
چکیده
دانش ترجمه ی قرآن با بررسی شیوه های ترجمه ی متون مقدس و بیان ضعف ها و قوتهای آنها بالنده تر و پویاتر می شود و ترجمه ی قرآن سابقه ای دیرینه دارد و از زمان صدر اسلام آغاز می شود، اما مبحث روش شناسی ترجمه های قرآن سابقه ای طولانی ندارد. با این حال، دانشوران گوناگون در این باره سخن گفته اند. تقسیم روشها ترجمه به سه روش کلمه به کلمه (=تحت الفظی)، جمله به جمله (=هسته به هسته) و روش آزاد(=ترجمه ی تفسیری)، منطقی و مطابق واقعیت خارجی در ترجمه های موجود است؛ هر چند در نام گذاری آنها اختلاف نظر وجود دارد. البته شیوه های ترجمه ی قرآن می تواند تقسیمات متعددی را پذیرا شود؛ یعنی براساس مبنای تقسیم روشها و شیوه ها و سبکهای متعددی رخ می نماید. تقسیم ترجمه ها براساس هدف مترجم، مخاطبان، زبان ترجمه، وجود یا نبود اضافات، وجود یا نبود گرایش ویژه، اعتبار ترجمه و مترجم و ترجمه های هنری، مهم ترین سبکهای ترجمه را می سازد.
از دیگر سو، در ترجمه ی کلمه به کلمه، دو شیوه ی ترجمه ی لغوی یا ترجمان القرآن و ترجمه ی تحت اللفظی وجود دارد، این شیوه امانت در نقل را رعایت می کند و برای نوآموزان قرآن نیز بسیار مناسب است، اما دشواریهایی نیز پدید می آورد، دست کم دوازده پیامد نادرست و مشکل ساز را می توان برای چنین ترجمه هایی برشمرد. در گونه ی دیگر ترجمه کار ترجمه ی آزاد یا تفسیری است، مترجم همت خویش را صرف واضح کردن پیام کلام می کند، ترجمه های فیض الاسلام، یاسری، الهی قمشه ای، بهبودی و تهرانی از قرآن کریم، از جمله ی این گونه ترجمه ها به شمار می آیند. این شیوه نیز محسناتی دارد، اما در آن ترجمه با توضیحات اضافی و تفسیری می آمیزد و نیز مترجم فهم خود را به مخاطب ارائه می کند. به جز این، پنج ایراد دیگر نیز به این شیوه وارد است. در شیوه ی سوم ترجمه، یعنی ترجمه ی جمله به جمله و محتوا به محتوا، کوشش مترجم آن است که بین افراط و تفریط راهی میانه بجوید و ضمن تلاش برای حفظ خصوصیات لفظی متن اصلی، معنای جملات متن را به لباس زبان دوم آراسته کند. در این شیوه، ویژگیهای لفظی متن اصلی حفظ می شود، اضافات تفسیری با ترجمه ی مخلوط نمی گردد و پیام متن بدون افراط و تفریط به مخاطب منتقل می شود. مطلوب ترین شیوه برای ترجمه ی قرآن کریم، همین شیوه است. ترجمه های موجود قرآن از نوع بیانی است، اما ترجمه ی نهایی نیست. همچنین ترجمه ی قرآن می تواند برای عموم مخاطبان باشد یا ترجمه ای تخصصی ترجمه ی قرآن می تواند برای عموم مخاطبان باشد یا ترجمه ای تخصصی و ویژه به شمار آید. ترجمه ی قرآن کریم می تواند به زبان عرفی یا فنی انجام شود و همراه با توضیحات تفسیری باشد. بررسی تأثیر گرایش ها و پیش فرضها ذهنی، کلامی، فلسفی و مذهبی مترجمان در ترجمه و نیز عناصر هنری به کار رفته در ترجمه ها، امر بایسته ای است که گونه گونی ترجمه ها را باز می نماید و آشکار می کند.
درآمد
ترجمه متون مقدس ضرورت تبلیغی هر دین به شمار می آید، و با توجه به رسالت قرآن برای همه ی زمانها و مکانها این ضرورت صد چندان می شود. از این رو دانشوران بسیاری در طول تاریخ اسلام اقدام به ترجمه ی قرآن کرده اند، و برای این کار از روشهای مختلف سود جسته اند، بررسی این شیوه ها و بیان نقاط قوت و ضعف آنها می توانند برای مترجمان بعدی راهگشا باشد و دانش ترجمه ی قرآن را بالنده و پویاتر کند.
نوشتار حاضر بر آن است که به این مهم عمل پوشد. البته مبحث روشها ترجمه ی قرآن مبتنی بر مبانی، قواعد، شرایط مترجم و آگاهی از تاریخ ترجمه ی قرآن به زبان فارسی است؛ همانطور که رابطه ی تنگاتنگی با دانش واژه شناسی و وجوه و نظائر و فصاحت و بلاغت دارد که در این نوشتار بدانها نمی پردازیم، و آنها را مسلم فرض می کنیم و در موارد لزوم در پانوشت به مبنا یا قاعده مورد قبول اشاره می کنیم.
مفهوم شناسی
روشهای ترجمه ی متون مقدس، از سه واژه اساسی تشکیل شده است:
الف – ترجمه ی: برخی صاحبنظران ترجمه را اینگونه تعریف کرده اند: «نزدیک ترین معادل زبان مورد ترجمه، اول از جهت مفهوم و بعد از نظر سبک»(1) اما به نظر می رسد که ترجمه فرایند انتقال پیام از زبان مبدأ به زبان مقصد است، و به عبارت دیگر برگرداندن الفاظ متن از زبانی به زبان دیگر برای رساندن معانی است.(2) که برخی آن را علم و برخی دیگر هنر و برخی فن دانسته اند.(3)
ب – روش:مقصود از روش مؤلفه های تأثیرگذار در فرایند ترجمه است؛ مثل نوع گزینش و چینش واژه ها و جمله ها که نتیجه ی آن، گونه ی خاصی از ترجمه را به وجود می آورد.(4)
ج – سبک: منظور از سبک ترجمه، عوامل تأثیرگذار در ترجمه همچون هدف مترجم، گرایش کلامی، نوع مخاطب، زبان ترجمه و آهنگ آن است که به ترجمه رنگ ویژه ای می دهد و البته هر سبک ترجمه می تواند در قالب یکی از روشهای ترجمه تبلور یابد.
د – متون مقدس: مقصود کتابهای الهی است که متون مقدس ادیان به شمار می رود. که در این نوشتار محور اصلی قرآن کریم است، اما مباحث روش شناختی ترجمه اعم از قرآن خواهد بود.
پیشینه ی تاریخ
ترجمه ی قرآن سابقه ای دیرینه دارد و از زمان صدر اسلام شروع می شود سلمان فارسی اقدام به ترجمه ی بخشی از قرآن کرد، (5) اما مبحث روش شناسی ترجمه های قرآن سابقه ای طولانی ندارد؛ هر چند که اشاراتی به این مبحث در برخی کتابها و ترجمه ها شده است، اما به طور مستقل کم تر به مبحث روش شناسی ترجمه ی قرآن پرداخته اند،(6) که از این میان به پاره ای از مهم ترین آنها اشاره می کنیم:
1. شیخ محمد بهاء الدین عاملی (م 1031ق) از صفوی نقل می کند که ترجمه دو روش دارد:
اول: روش یوحنا بن بطریق و ابن الناعمه الحمص که لفظ به لفظ ترجمه شود.
دوم: روش حنین بن اسحاق و الجوهری، که تمام جمله را در ذهن تصور کند و سپس آن را به جمله ای مطابق آن از زبان دیگری ترجمه کند.
سپس ایشان به روش اول چند اشکال می کند و روش دوم را بر می گزیند.(7)
2. آیه الله مکارم شیرازی در پی نوشت ترجمه ی قرآن خویش، روشهای ترجمه ی قرآن را به سه شیوه تقسیم کرده است: ترجمه ی تحت اللفظی، ترجمه ی آزاد، ترجمه ی هسته به هسته (=ترجمه ی جمله به جمله) و در نهایت روش سوم را بر می گزیند و در ترجمه ی خویش از همین شیوه استفاده کرده است.(8)
3. آیه الله معرفت، در کتاب التفسیر و المفسرون روشهای ترجمه را به سه اسلوب تقسیم می کند: ترجمه حرفی (تحت اللفظی)، ترجمه معنوی (آزاد)، ترجمه تفسیری (همراه با شرح). سپس ایشان ترجمه ی نوع اول را غیر موفق می داند و ترجمه ی نوع سوم را نزدیک تر به تفسیر می شمارد و نوع دوم را معقول می شمارد.(9)
4. حجت الاسلام و المسلمین عقیقی بخشایشی، در کتاب طبقات مفسران شیعه، بحث مبسوطی در مورد ترجمه ی قرآن دارد و روشهای ترجمه ی قرآن را به دو نوع تقسیم می کند: ترجمه ی کلمه به کلمه (یا تحت اللفظی) و ترجمه ی آزاد، و نوع اول را بازگو کننده ی معانی پر محتوای قرآن نمی داند و احتیاط می کند که از نوع دوم ترجمه در قرآن استفاده شود.(10)
5. دکتر عبدالکریم بی آزار شیرازی در کتاب قرآن ناطق، روشهای ترجمه ی قرآن را به نه شیوه تقسیم می کند: ترجمه ی لغوی یا ترجمان قرآن، ترجمه ی تحت اللفظی، ترجمه حرفی و معنوی یا ترجمه ی امین، ترجمه ی ادبی، ترجمه ی منظوم قرآن، ترجمه ی آوایی، ترجمه و حواشی، ترجمه آزاد یا خلاصه التفاسیر، ترجمه ی پیوسته، تفسیری. آوایی. وی از میان روشهای یاد شده، روش اخیر را بر می گزیند.(11)
البته با تأمل در روشهای یاد شده ممکن است بتوان برخی روشها را در یکدیگر ادغام یا تقسیم بندی دیگری ارائه کرد که در ادامه به بررسی روشهای یاد شده خواهیم پرداخت.
6. آقای علی نجار در کتاب اصول و مبانی ترجمه ی قرآن روشهای ترجمه ی قرآن را به سه نوع تقسیم می کند: ترجمه ی تحت اللفظی، ترجمه آزاد و ترجمه ی تفسیری. وی نوع اخیر را بر می گزیند. البته مقصود ایشان از ترجمه ی تفسیری همان ترجمه ی جمله به جمله است که در ادامه خواهد آمد.
7. در شماره ی دهم نشریه مترجم مباحث ویژه ترجمه ی قرآن طرح شده و نقد روشهای ترجمه ی قرآن مورد بررسی قرار گرفته است.(12)
8. برخی مترجمان نیز در مقدمه ی ترجمه ی قرآن یا پی نوشتهای آن مطالبی پیرامون ترجمه و تقسیم روشهای آن آورده اند.(13)
بررسی: تقسیم روشهای ترجمه به سه روش کلمه به کلمه (=تحت اللفظی) و روش جمله به جمله (= هسته به هسته) و روش آزاد (= ترجمه ی تفسیری) منطقی و مطابق واقعیت خارجی در ترجمه های موجود است. هر چند که در نامگذاری اختلاف نظر هست اما اصل سه روش فوق مورد پذیرش همه ی اندیشوران نامبرده است:
الف – روش نخست یعنی کلمه به کلمه یا تحت الفظی همان روش یوحنا بن بطریق و ابن الناعمه الحمصی است که شیخ محمد بهاء الدین عاملی نقل می کرد و همان روش حرفی است که آیه الله معرفت نوشته اند و همان روش تحت اللفظی است که آیه الله مکارم شیرازی و دکتر بی آزار شیرازی و حجت الاسلام و المسلمین عقیقی بخشایشی و آقای نجار از آن یاد کرده اند.
ب – روش دوم یعنی روش جمله به جمله همان روش حنین بن اسحاق و الجوهری است که مرحوم عاملی نقل کرده اند و آیه الله مکارم شیرازی از آن با عنوان روش هسته به هسته یاد کردند. ولی آیه الله معرفت و حجت الاسلام و المسلیمن عقیقی بخشایشی از آن با عنوان ترجمه ی معنوی یا آزاد یاد کردند، ولی دکتر عبدالکریم شیرازی از آن با عنوان ترجمه حرفی و معنوی یا ترجمه ی امین یاد کرد. آقای علی نجار نیز از آن عنوان ترجمه ی تفسیری یاد نمود.
ج: روش سوم یعنی روش ترجمه ی تفسیری (ترجمه همواره با نکات تفسیری روشنگر معنی ) شیوه ای است که آیه الله مکارم شیرازی و آقای نجار از آن با عنوان ترجمه ی آزاد یاد می کنند و آیه الله معرفت از آن با عنوان ترجمه تفسیری (همراه با شرح) یاد می کند و دکتر بی آزار شیرازی از آن با عنوان ترجمه ی آزاد یا خلاصه التفاسیر یاد می کند و گاهی از آن با عنوان «قل به معنی» یاد می شود.(14) شیخ عاملی و حجت الاسلام و المسلمین عقیقی بخشایشی یادی از آن نمی کنند.
البته می توان در مورد این نام گذاری ها و دلیل آنها انتقاد کرد، ولی از آنجا که دانش ترجمه در این دوره جوان بوده و سخنان این دانشوران گامهای نخست در این راه بوده است و هنوز فضای روشگان ترجمه روشن نشده بود، می توان انتقاد جدی بر آنان وارد ندانست؛ چرا که هر کس براساس تشخیص و توجیه خود نامگذاری کرده است.
در مجموع مقصود این دانشوران، بخصوص با مثالهایی که زده اند و انتقادهایی که به برخی روشها – روشن است و همگی اصل این سه روش را پذیرفته اند، هر چند که در نامگذاری آن اختلاف دارند؛ همانطور که در صحت و اعتبار این روشها دیدگاههای خاصی دارند که در پی می آوریم.
اما روشهای نه گانه ی دکتر بی آزار شیرازی، سه روش آنها همین روشهای مورد توافق بود که اشاره شد و روش ترجمه ی لغوی یا ترجمان القرآن با روش ترجمه ی تحت اللفظی قابل ادغام است؛ چرا که تفاوت ماهوی و اساسی ندارد. همانطور که روشهای دیگر – آوایی – ادبی – منظوم – ترجمه و حواشی – ترجمه پیوسته – با دو روش ترجمه ی جمله به جمله و تفسیری – آزاد یا خلاصه ی التفاسیر در بیان ایشان – قابل ادغام است.
به عبارت دیگر، آهنگ پذیر بودن ترجمه یا شعر و نثر بودن آن یا حاشیه داشتن و نداشتن آن از مؤلفه های پیدایش روشهای جدید نیست، بلکه ترجمه ی قرآن می تواند جمله به جمله آهنگین (=آوایی) یا بدون آهنگ، همراه حاشیه یا بدون حاشیه باشد. پس تقسیمات اخیر دکتر بی آزار شیرازی بیشتر به الوان ترجمه یا سبکهای ترجمه شبیه است تار ورش ترجمه.
به بیان دیگر، روشهای ترجمه ی قرآن براساس مبنای تقسیم می تواند تقسیمات متعددی داشته باشد که همه ی آنها در یک ردیف جای نمی گیرد. و گاهی تقسیم از زاویه ی خاص و براساس سبک ترجمه است که می تواند دل هر روش ترجمه جای گیرد. توضیح این مطلب در پی خواهد آمد.
تقسیمات روشها و سبکهای ترجمه
شیوه های ترجمه ی قرآن می تواند تقسیمات متعددی را پذیرا شود؛ یعنی براساس مبنای تقسیم که انتخاب می شود و روشها و شیوه ها و سبکها و الوان متعددی رخ می نماید که در اینجا ترجمه ها را بر اساس روشها و سبکها تقسیم بندی می کنیم، و در ادامه توضیح می دهیم و برخی از آنها را نقد و بررسی می کنیم:
یک – روش های ترجمه ی قرآن
روشهای ترجمه ی قرآن براساس گونه های انتقال مطلب از زبان مبدأ به زبان مقصد به سه روش تقسیم می شود:
1. ترجمه ی کلمه به کلمه (=تحت اللفظی = حرفی)
2. ترجمه ی جمله به جمله (= هسته به هسته = معنوی = امین)
3. ترجمه ی آزاد (= تفسیری = خلاصه التفاسیر)
دو – سبکهای ترجمه ی قرآن
همانطور که ترجمه ی قرآن دارای روشهای اساسی است، از سبکهای متعددی نیز برخوردار است که به ترجمه رنگ و جهت می دهد. البته هر کدام از سبکهای ترجمه می تواند در قالب روش خاصی ظاهر شود و نیز هر کدام بر مبنای خاص و از جهت و دیدگاه ویژه ای تقسیم پذیر است که در اینجا به مهم ترین سبکهای ترجمه اشاره می کنیم:
اول – تقسیم ترجمه براساس هدف مترجم:
1. ترجمه ی جایگزین: ترجمه ای که بتواند جایگزین قرآن در زبان مقصد شود.
2. ترجمه ی بیانی: ترجمه ای که فهم نسبتاً خوبی از متن قرآن ارائه کند، هر چند که نتواند جایگزین متن شود.
دوم – تقسم ترجمه ها براساس مخاطبان:
1. ترجمه برای عموم مردم
2. ترجمه ی تخصصی
سوم – تقسیم ترجمه ها براساس زبان ترجمه:
1. ترجمه به زبان عام (زبان عرفی)
2. ترجمه به زبان خاص (زبان فنی یا ادبی یا…)
چهارم – تقسیم ترجمه ها براساس وجود اضافات و عدم آنها:
1. ترجمه ی خالص (بدون توضیحات و دخالت عناصر تفسیری)
2. ترجمه ی تفسیری (خلاصه التفاسیر)
پنجم – تقسیم ترجمه ها براساس گرایشات و عدم آنها:
1. ترجمه ی بی طرف (بدون لحاظ گرایشات کلامی، فلسفی و مذهبی و…)
2. ترجمه ی گرایشی (براساس گرایش خاص مذهبی، کلامی، فلسفی و…)
ششم – تقسیم ترجمه ها بر اساس اعتبار ترجمه و مترجم:
1. ترجمه ی معتبر
2. ترجمه ی غیر معتبر
هفتم – ترجمه های هنری:
1. ترجمه های نثر غیر آهنگین
2. ترجمه های هنری (آهنگین، آوایی و منظوم)
یک: روشهای ترجمه
روشهای ترجمه بر اساس گونه انتقال مطلب از زبان مبدأ به زبان مقصد حداقل به سه روش تقسیم می شود:
الف – کلمه به کلمه:(ترجمه ی تحت اللفظی = حرفی = همگون)
در این شیوه دغدغه ی اصلی مترجم حفظ امانت است؛ یعنی مترجم حداکثر تلاش خود را می نماید تا در ترجمه چیزی اضافه یا کم نشود و همه ی کلمات و حروف دقیقاً همان گونه که در زبان مبدأ است به زبان دوم برگردان شد. این گونه ترجمه، قرنها در زبان پارسی رایج بوده است و علت اصلی پرداخت مترجمان به این شیوه دو مطلب بوده است: نخست آنکه ترس مترجمان مؤمن از اینکه با دور شدن از نص و الفاظ قرآن، از مراد خدا دور شوند. و دوم اینکه صناعت ترجمه و شناخت زبان در حد ابتدایی بوده است.(15)
برای این روش ترجمه می توان دو شیوه و گونه فرعی تصور کرد:
یک – ترجمه ی لغوی یا ترجمان القرآن: در این شیوه لغات عربی قرآن که در فارسی غیر مأنوس است و در حاشیه آیات با ترجمه نگاشته می شود؛ مثل کتاب لسان التنزیل از عالمی ناشناس متعلق به قرن چهارم یا پنجم هجری که مختصری در تفسیر و تأویل است و روش او در ترجمه سوره ی اخلاص اینگونه است:(16)
هو: وی
احد: یکی
الصمد: پناه نیازمندان
لم یلد: نزاد کسی را
الدرفی الترجمان اثر شیخ الاسلام محمد بن منصور المتحد المروزی (احتمالاً از آثار قرن پنجم هجری( که کتابش را برای آشنایی و آموزش نوجوانان نگاشته است، در ترجمه ی سوره والعصر اینگونه عمل کرده است:(17)
العصر: گیتی و نماز دیگر
الخسر: زیانکاری
الا: مگر
آمنوا: بگرویدند؛
الایمان: گرویدن
از همین نمونه تراجم الاعاجم، (از نویسنده ای مجهول در قرن ششم یا هفتم) و نیز ترجمان القرآن اثر میر سید شریف جرجانی (740-816ق) و المستخلص فی ترجمان القرآن، اثر محمد بن نصر البخاری (م757ق) است.
دو – ترجمه تحت اللفظی: در این شیوه معمولاً ترجمه ی هر کلمه زیر هر کلمه از قرآن نوشته می شود. ترجمه تفسیر طبری توسط علمای ماوراءالنهر و ترجمه ی تفسیر ابوالفتوح رازی از این نمونه است. برای مثال در آیه ی 93 سوره ی بقره: (اشربوا فی قلوبهم العجل یکفرهم).
و بخورانیدند اندر دلهای ایشان گوساله به کافری ایشان.(18)
بخوراندند در دلهای ایشان گوساله به کفرشان.(19)
مثال دیگر: در یکی از ترجمه های قرآن معاصر آیه ی دوازدهم سوره ی ممتحنه را اینگونه ترجمه کرده اند:«ولا یأتین ببهتان یفترینه بین ایدیهن و ارجلهن»؛ و نیازند دروغی را که ببندند آن را میان دستهاشان و پاهاشان.»
و آیات نخست سوره ی آل عمران اینگونه ترجمه شده است:
«بسم الله الرحمن الرحیم – الم* الله لا اله الاهو الحی القیوم* نزل علیک الکتاب بالحق مصدقاً لما بین یدیه و انزل التوریه و الانجیل؛
به نام خداوند بخشاینده مهربان، خدا نیست خدایی مگر او که زنده و پاینده است. فرو فرستاد بر تو کتاب را براستی باور دارند هر آنچه را که پیش از آن بوده و فرو فرستاد تورات و انجیل را.»(20)
بررسی:
نقاط قوت این روش ترجمه عبارت است از:
1. در این شیوه ترجمه امانت در نقل مطالب رعایت می شود و مطالب بدون کم و زیاد بیان می شود، و مخاطب و مترجم از نص کتاب دور نمی شود. برخلاف روش ترجمه ی آزاد و تفسیری که مطالب اضافی ترجمه را از متن اصلی دور می سازد.
2. این شیوه برای آموزش مفاهیم به نوآموزان قرآن بسیار مناسب است؛ یعنی کسانی که زبان عربی را نمی دانند و می توانند با استفاده از ترجمه های تحت اللفظی براحتی و بزودی معانی واژه های قرآنی را بیاموزند.
به این شیوه ترجمه چند اشکال شده است:
1. افراط در حفظ امانت موجب می شود تا گاهی مضمون و پیام اصلی کلام به مخاطب القا نشود. بلکه او مطلب را به صورت ناقص و یا مبهم در یابد. در اینجاست که در حقیقت از مراد خدا دور می شویم. برای مثال در آیه 12 سوره ی ممتحنه کلمه ی «من بین ایدیهن و ارجلهن» اشاره به «پیش رو و پیش پا» است و ترجمه ی تحت الفظی «میان دستهاشان و پاهاشان» نارسا و ناقص می نماید.
2. گاهی یک کلمه معادل – بخصوص در ترجمه ی قرآن – گویای مطلب نیست. از این رو لازم است تا توضیح مختصری در پرانتز اضافه شود و یا مفهوم جمله با جمله ای دیگر بیان شود، ولی در این نوع ترجمه این مطلب رعایت نمی شود.
3. این نوع ترجمه معمولاً دور از فهم خواننده است؛ چرا که غالباً قواعد صحیح جمله بندی فارسی رعایت نمی شود و گاهی بدون حرف ربط و نسبت حکمیه است؛(21 )همانطور که در ترجمه ی فوق دیدیم در جمله آخر آن فعل «فروفرستاد» قبل از مفعول آمده است.
4. این روش ترجمه موجب تشویش در فهم مراد و گاهی خیانت در امانت است؛ چون موجب تغییر کامل معنی می شود.(22)
5. به کلمات کلیدی؛ محوری و اصطلاحی قرآن و جایگاه معانی توجه نمی شود و خواننده در معنای لغوی محصور می شود.(23)
6. در این شیوه ی ترجمه، به نوشتن یک نوع زبان نامفهوم مبادرت می شود که به تغییر معنای پیام و تغییر ساختار زبان مقصد منجر خواهد شد. همچنین نشانه ی عدم آشنایی مترجم به دو زبان و کاربرد نادرست واژگان، اصطلاحات و عبارات اصطلاحی است.(24)
7. بسیاری از حروف و ظروف و موصولات و روابط و مؤکدات و آنچه تعبیر از آن دقایق و حالات معانی بدان بسته است، در فارسی یا نیست یا اگر هست بدان تنوع و دقت که در عربی وجود دارد، نیست.(25 )بنابراین ترجمه ی تحت اللفظی کامل به فارسی عملاً ممکن نیست.
8. این گونه ترجمه از سویی مفاهیم قرآن را محدود و نامفهوم ساخته و از سوی دیگر برخلاف اصل دلنشین و جذاب قرآن، آن را به صورتی ناهماهنگ و نامطلوب در آورده است. چنین ترجمه ای در واقع به صیغه و ساختار عربی درآوردن کلمات فارسی است.(26)
9. در این شیوه، اصطلاحات و استعارات را به صورت مبهم یا مسخره آمیزی در می آورد.(27) که نمونه ی آن در آیه ی 93 سوره ی بقره دیدیم.
10. در این ترجمه تشبیهات و کنایات بخوبی معنی نمی شود.(28)
11. در این ترجمه برخی کلمات عربی مثل «ال» (با معانی متعدد آن) و «لقد» و مانند آن. یا معادل ندارد یا معادل مناسب ندارد.(29)
12. برخی گفته اند هدف قرآن دو چیز است: نخست بیان اعجاز و دوم هدایت مردم. این شیوه ی ترجمه در بیان هر دو هدف نارساست؛ چرا که نمی توان تمام خصوصیات لفظی قرآن را بازسازی کند و اعجاز قرآن را باز نمایاند و هدف دوم هم حاصل نمی شود؛ چون بسیاری از معانی، از معنای ثانوی آنها استنباط می شود که در این ترجمه از دست می رود.(30) و هدایت مردم تحقق نمی یابد.
ب -ترجمه ی آزاد یا تفسیری (=خلاصه التفاسیر)
در ان شیوه مترجم همت خویش را صرف واضح کردن پیام کلام می دارد و سعی می کند تا به صورت کامل مضمون و معنای کلام را درک کند و در ذهن مجسم کند. سپس لباس الفاظ زبان مبدأ را از آن بر کند و لباس الفاظ زبان مفصد را بر آن بپوشاند و با توضیحات کامل ارائه کند. در این روش می توان از هر جمله و کلمه ای که مناسب است استفاده کرد تا مطلب به مخاطب القا شود؛ اگر چه حجم کلمات و جملات ترجمه با متن اصلی متناسب نباشد و کم و زیاد گردد.
نمونه ای شیوه ی ترجمه را در ترجمه ی قرآن مرحوم فیض الاسلام، ترجمه با خلاصه التفاسیر مرحوم یاسری، ترجمه با خلاصه التفاسیر مرحوم الهی قمشه ای، معانی القرآن محمد باقر بهبودی و ترجمه ی قرآن کریم با خلاصه التفاسیر شیخ محمود تهرانی و… مشاهده کرد.
مثال: بقره، ایه یک: (الم)
«رازی است میان خدای تعالی و پیغمبر اکرم که بنابر مصلحتی آشکار نگشته (31)». بقره، آیه 2: (ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین).
«چون حق تعالی در سوره ی فاتحه دستور داد که بندگانش از او هدایت به صراط مستقیم را درخواست نمایند، در اینجا مژده به رواشدن آن درخواست را داده به اینکه آن کتاب: قرآن کریم پیغمبران پیش خبر داده شده که برتو می فرستیم و آنان به امتها و پیروان خود خبر دادند شک و شبهه ای در آن نیست؛ چون خطا و اشتباه در آن راه ندارد، برای پرهیزکاران راهنمای راه راست و پرهیز از گمراهی است.(32)»
بررسی:
این شیوه ترجمه نقاط قوتی دارد که عبارت اند از:
1. رساندن پیام از زبان مبدأ به زبان مقصد به صورت کامل و بدون دغدغه محدودیت الفاظ و کلمات.
2. استفاده از اضافات تفسیری و توضیحات لازم برای روشن کردن معنای کلام برای مخاطب.
3. این ترجمه برای مخاطبانی نیکوست که خواستار فهم خلاصه ی تفسیر همراه با ترجمه ی قرآن هستند.
به این شیوه ترجمه اشکالاتی نیز وارد شده است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1. افراط مترجم در توجه به پیام، گاهی موجب می شود تا تمام خصوصیات لفظی زبان مبدأ بازسازی نشود و نکات و مسائل ظریف و هنری از دست برود.
2. مخلوط شدن ترجمه با توضیحات اضافی و تفسیری، از اشکالات عمده ی این شیوه ی ترجمه است؛ به طوری که مخاطب متوجه نمی شود که کلام قسمت سخن اصلی متن است که برگردان شده و کلام قسمت توضیح اضافی مترجم است؛ همانطور که این اشکال به وضوح در ترجمه ی مرحوم فیض الاسلام آشکاراست. البته می توان این اشکال را با اضافه کردن پرانتز و کروشه های متعدد برطرف کرد.
3. در این گونه ترجمه، در حقیقت مترجم فهم خود را از مطلب به مخاطب ارائه می کند؛ یعنی ترجمه آئینه ای است که فهم مترجم را از پیام اصلی متن منعکس می کند. از این رو نمی توان به این ترجمه اطمینان کرد؛ چرا که ممکن است فهم مترجم – بخصوص اگر متخصص دران مطلب نباشد – به خطا رفته باشد.
4. در این شیوه ترجمه بسیاری از حروف و تأکیدها فدای پیام رسانی و سلاست عبارت می شود و ترجمه نمی گردد و یا ضمیر غایب به حاضر و جمع به مفرد یا بالعکس تبدیل می شود.
5. این روش ترجمه معمولاً براساس یک تفسیر استوار است و در مواردی که مفسران در مورد یک آیه اختلاف نظر دارند، مترجم هر مبنا یا دیدگاه تفسیری را که ترحیج می دهد در ترجمه منعکس می سازد.(33)
6. حاصل این شیوه ی ترجمه در حقیقت، تفسیر است نه ترجمه، بنابراین ترجمه ی اصطلاحی به شمار نمی آید.(34).
7. برخی صاحبنظران گفته اند که این ترجمه اگر در مورد قرآن اعمال شود موجب می شود که مترجم انشای خود را در جنب قرآن ارائه کند.(35).
پ – ترجمه ی جمله به جمله (= هسته به هسته = معنوی = امین = پایبند = محتوا به محتوا)
دراین شیوه ترجمه، کوشش مترجم بر آن است تا راهی میانه میان افراط و تفریط برود؛ یعنی نه روش ترجمه ی تحت اللفظی و نه شیوه ی آزاد را بپیماید، و سعی می کند تا پیام و هدف اصلی متن را برای مخاطب بیان کند؛ در ضمن آنکه تلاش می کند تا خصوصیات لفظی متن اصلی را در قالب جمله ای بازسازی کند و به زبان مقصد انتقال دهد.
به عبارت دیگر نخست معانی به طور دقیق از زبان اول برهنه می شود و در مغز جای می گیرد، سپس به طور دقیق به لباس زبان دوم آراسته می شود و هر جمله ی زبان مبدأ در قالب یک جمله زبان مقصد بیان می شود. مترجم در این شیوه نه چنان آزاد است که بتواند به بهانه ی رساندن پیام هرچه می خواهد به متن بیفزاید و نه چنان محدود است که به دلیل ترس از دور شدن از مقصود الهی، جمود بر الفاظ کند.
در این شیوه هر جمله یا چند جمله (یک هسته ی کلامی) که گاهی یک آیه یا کم تر و یا بیشتر را در برگیرد، در نظر گرفته می شود و سعی می شود، که پیام آن در جمله ای به زبان مقصد بیان شود. همچنین کلمات و حروف ربط و قیود و تأکیدهای کلامی تا حد امکان معادل سازی می شود؛ به طوری که تا حد امکان خصوصیات لفظی زبان مبدأ بازسازی گردد و در اختیار مخاطب گذاشته شود. اگر نیازی به توضیحات اضافی و یا تفسیری بود در داخل پرانتز، کروشه یا پاورقی آورده می شود.
بسیاری از ترجمه های فارسی قرآن از این روش پیروی کرده اند و یا مدعی هستند که پیروی می کنند؛ از جمله ترجمه ی تفسیرنمونه، که زیر نظر آیه الله مکارم شیرازی منتشر شده است. همچنین ترجمه ی محمد کاظم معزی، ابوالقاسم پاینده، محمد خواجوی، جلال الدین فارسی، جلال الدین مجتبوی، مهدی فولادوند، بهاءالدین خرمشاهی، مشکینی و… .
مثال: بقره آیه 5:
«اولئک علی هدی من ربهم و اولئک هم المفلحون»(بقره/5)
ایشان بر رهنمونی (به راه راست) از پروردگار خویش اند، آنان اند رستگاران، (مجتبوی)
آنان بر هدایتی از پروردگار خویش اند و آنان هستند که رستگارند. (فارسی)
آنان بر هدایتی از پروردگار خویش و آنان اند رستگاران. (معزی)
آنان برطریق هدایت پروردگارشان اند و آنان رستگاران اند. (مکارم شیرازی)
آنان برخوردار از هدایتی از سوی پروردگار خویش اند و آنان همان رستگاران اند. (فولادوند)
اینان از جانب پروردگارشان از هدایتی برخوردارند و هم اینان رستگاران اند. (خرمشاهی)
بررسی: این شیوه ترجمه دارای امتیازاتی است؛ از جمله:
1. حفظ خصوصیات لفظی زبان مبدأ در جمله سازی زبان مقصد (تا حد امکان).
2. اضافات تفسیری و توضیحات با متن اصلی مخلوط نمی شود، بلکه داخل کروشه یا پرانتز گذاشته می شود یا به حاشیه، پاورقی نوشت می رود؛ همانطور که در ترجمه ی ابوالقاسم پاینده رفته و در ترجمه ی سید جلال الدین مجتبوی به پی نوشت رفته است.
3. رساندن پیام کلام از زبان مبدأ به زبان مقصد بدون افراط و تفریط.
4. دوری از اشکالات ترجمه ی تحت اللفظی و ترجمه ی آزاد تفسیری.
البته در این شیوه ی ترجمه نیز گاهی لغزشهایی صورت می گیرد، برای مثال در ترجمه ی آیه ی پنج سوره ی بقره که گذشت همه ی مترجمان معنای اصلی ضمیر فصل را که همان حصر است معنی نکرده اند؛(36) در حالی که می بایست چنین ترجمه می کردند:
تنها آنان رستگاران اند.
با توجه به اشکالات شیوه های گذشته و با عنایت به امتیازات این روش، به نظر می رسد که مطلوب ترین شیوه ی ترجمه برای قرآن کریم همین روش سوم است.
دو: سبکهای ترجمه
همانطور که گذشت هر ترجمه علاوه بر روش، رنگ و سبک خاصی دارد که به مهم ترین آنها اشاره می کنیم.
اول – تقسیم ترجمه ها براساس هدف مترجم
الف: ترجمه ی جایگزینی: بدین معنی که ترجمه ای از قرآن صورت پذیرد که بتواند جایگزین قرآن در زبان دوم شود و به عبارت دیگر قرآنی به زبان فارسی به وجود آید. از این گونه ترجمه، گاهی با عنوان «ترجمه ی استاندارد» یا «ترجمه ی نهایی» یاد می شود.
ب: ترجمه ی بیانی: ترجمه ای که بیان کننده ی معانی قرآن باشد، به طوری که برای فهم متن نسبتاً کافی باشد؛ هر چند نتواند تمام دقایق و لطایف و مقاصد کلام الهی را بر ما بنماید.
بررسی: ترجمه های موجود قرآن از نوع بیانی است، اما ترجمه ی نهایی و جایگزین در مورد قرآن پدید نیامده است، بلکه اینگونه ترجمه از قرآن کریم امکان پذیر نیست و صاحبنظران دلایل متعددی بر محال بودن آن آورده اند:
1. اگر اینگونه ترجمه از قرآن ممکن باشد؛ در حقیقت قرآن دیگری و معجزه ای مقل قرآن آورده شده است که این امر بر طبق آیات تحدی قرآن ممکن نیست، چون متن قرآن معجزه است و قابل تقلید و همانند آوری نیست. البته ممکن است گفته شود که لفظ قرآن معجزه است اما ابعاد دیگر اعجاز آن مثل معانی بلند و مطالب عالی آن قابل ترجمه است. به این اشکال می توان پاسخ گفت که اعجاز قرآن در لفظ آن، با توجه به معانی است و اگر جزئی از آن ترجمه شود ترجمه ی کل قرآن نیست.
2. هیچ ترجمه ای نمی تواند بیان کننده ی تمام معانی قرآن باشد؛ چون در ذات زبان ابهامی است که زدوده شدنی نیست و هر ترجمه گوشه هایی از این ابهام را باز می نماید.(37)
3. برخی از علمای مصر می گویند: هر کلام دارای دو مدلول است: مدلون اولی که با توجه به قواعد ادبی و لغوی به دست می آید. مدلول ثانوی که با توجه به فصاحت و بلاغت کلام به دست می آید. مدلول اولی قابل ترجمه است؛ برخلاف مدلول ثانوی، بخصوص در مورد قرآن که بلاغت آن الهی است.(38)
دوم – تقسیم ترجمه ها بر اساس مخاطبان
الف – ترجمه ی برای عموم مردم: گاهی مخاطب مترجم تمام مردم هستند و همگان با توجه به اختلاف سطح علمی و انواع سلیقه ها می توانند از ترجمه بهره مند شوند. در این صورت ترجمه با زبان معیار – یعنی زبانی که همه مردم براحتی متوجه شوند و از اصطلاحات علمی و فنی به دور باشد – ارائه می شود. البته در این شیوه ترجمه باید حد متوسط مردم، از نظر تحصیلات و فهم، در نظر گرفته شود، در حقیقت بیشتر ترجم های قرآن موجود به زبان فارسی از همین شیوه پیروی کرده اند؛ مانند ترجمه ی قرآن مکارم شیرازی، فولادوند، خرمشاهی، مجتبوی و… .
ب – ترجمه ی تخصصی: گاهی مترجم، یک متن را برای طبقه یا سن خاص یا دانشمندان و فرهیختگان جامعه ترجمه می کند و یا متخصصان رشته ی علمی خاصی را در نظر می گیرد و یا هدف او ارائه ی ترجمه ای ادبی، هنرمندانه و ادیبانه است که در این صورت در ترجمه از اصطلاحات خاص یا ادبی استفاده می کند؛ هر چند این ترجمه برای عموم مردم قابل استفاده نباشد؛ همانطور که در ترجمه ی متون علمی تخصصی دانشگاهها که برای مخاطبان خاص خود تنظیم می شود، از این روش بهره می جویند.
مثال اول: ترجمه ی استاد رحماندوست که برای کودکان نوشته شده است یکی از نمونه های ترجمه ی تخصصی از قرآن کریم است. وی جزء سی ام قرآن را ویژه ی کودکان ترجمه کرده است.
مثال دوم: برخی از صاحبنظران علوم جدید برخی آیات قرآن را اینگونه ترجمه ی علمی کرده اند:
یرسل الریاح(39) [ترجمه ی لفظی] ارسال بادها. [ترجمه ی علمی] وزیدن مستمر و رسیدن دو جناح باد،… .
یولف بینه(40) [ترجمه ی لفظی] پیوسته شدن قطعات به یکدیگر [ترجمه علمی] تبدیل سیروسها به سیروستراتوس (پشمکی سفره ای ) و پوشیده شدن تمام سطح آسمان از ابرهای سفره ای (استراتوس) و سفره ای انباشته (استراکومولوس).(41)
مثال سوم: ترجمه های منظوم قرآن، که مترجم با زبان شعر قرآن را ترجمه می کند، گونه ای از ترجمه های تخصصی به شمار می آید که در سبک هفتم بدان می پردازیم.
بررسی: قرآن برای همه مردم نازل شده است. از این رو ترجمه ی نوع اول برای عموم مردم مفیدتر است. اما امروزه نمی توان به همین شیوه ی رایج ترجمه ی قرآن اکتفا کرد، بلکه لازم است ترجمه های در خور برای طبقات مختلف اعم از کودکان (دبستانی) نوجوانان و جوانان در سطوح متوسط و دانشگاه و نیز برای افراد فرهیخته و دانشمندان و پژوهشگران رشته های مختلف علمی جامعه پدید آوریم و هر ترجمه را با اصطلاحات خاص آنها و با توضیحاتی مناسب بیاراییم. هر چند که در مصادیق این ترجمه (همانند ترجمه مثال دوم در مورد ابرها) می توان اشکالاتی را مطرح کرد و در مورد استفاده های تفسیری آن و نیز تطبیق قطعی بر نوع خاص ابرها، که گهی منتهی به تحمیل نظریه های علمی و تفسیر به رأی می شود، خدشه وارد کرد. اما اشکال در مثالها و مصداقها نمی تواند مانع آن شود که تأثیر مقتضیات هر عصر را در ترجمه ی نادیده انگاریم.
به عبارت دیگر در عصر حاضر ناچاریم که براساس تخصص مخاطبان ترجمه هایی برای ادیبان، شاعرانف متخصصان کیهان شناسی، علوم پزشکی و… پدید آوریم که از اصطلاحات خاص آنها استفاده کرده باشد و مطالب آیات را توضیح دهیم.
برای مثال در مورد آیات اوایل سوره ی حج و مؤمنان که در مورد مراحل خلقت انسان است، از علوم پزشکی استفاده کنیم و مضغه، علقه و… را توضیح دهیم و یا در مورد آیات مربوط به خلقت جهان(42) و خورشید و ماه و ستارگان و سیارات ناچاریم که از یافته های قطعی علوم کیهان شناشی بهره ببریم.
البته در این موارد باید مراقب باشیم که نظریه های اثبات نشده علمی را به صورت قطعی به آن نسبت ندهیم یا برخلاف ظاهر آیات بر آنها تحمیل نکنیم، بلکه علوم جدید را در خدمت فهم بهتر قرآن در آوریم.
سوم – تقسیم ترجمه ها براساس زبان ترجمه
هر ترجمه زبان خاص خویش را دارد. البته مقصود از زبان ترجمه، ویژگیهای زبان شناسانه و نشانه شناسانه ی آن است، نه زبان به معنای لغت فارسی و ترکی و… از این نظر ترجمه های قرآن به دو گروه قابل تقسیم است:
الف – ترجمه به زبان عرفی (زبان معیار):مقصود از زبان عرفی همان زبانی است که عموم مردم با آن سخن می گویند. به عبارت دیگر زبان صحیح که معیار است؛ نه لهجه ها و زبانهای محلی خاص که در میان فارسی زبانان مناطق مختلف رایج است. هرگاه مخاطبان ترجمه ی قرآن عموم مردم باشند، از زبان معیار یعنی زبان عرفی استفاده می شود.
ب – ترجمه به زبان فنی: هرگاه مخاطب یک ترجمه طبقه یا گروه خاص باشد، ترجمه نیز رنگ فنی به خود می گیرد و با استفاده از اصطلاحات خاص آن گروه انجام می پذیرد. برای مثال ترجمه ای که برای هنرمندان و شعرا و ادیبان جامعه صورت می گیرد، در بردارنده اصطلاحات ادیبانه است.
مثال: یکی از متخصصین آیه ی 48 سوره ی روم و 43 سوره ی نور را اینگونه ترجمه می کند:
«فتثیر سحاباً» [ترجمه ی لفظی] برانگیختگی و برآشفته شدن ابر [ترجمه ی علمی] برخورد دو جناح سرد و گرم در خط جبهه و ایجاد دخالت ناپایدار و حفره ی طولانی، شرط اصلی تشکیل ابرهای انباشته.(43)
«یزجی سحاباً» [ترجمه ی لفظی]رانده شدن به دنبال هم و ملایم و منظم ابرها [ترجمه ی علمی] رژه قطار ابرها از بالا سر منطقه ی مشروب شونده، راه افتادن ابرهای انباشته (کومولوس) و پشمکی (سیروس) به همراه جبهه و پراکنده شدن در آسمان.(44)
بررسی: صرف نظر از اشکالاتی که در هر ترجمه (همانند مثال فوق) وجود دارد، ترجمه ی قرآن می تواند به هر زبانی انجام پذیرد و این مطلب بستگی به هدف مترجم و مخاطبان او ادراد. اگر مخاطبان او عموم مردم هستند، لازم است ترجمه با زبان عرفی باشد، تا مخاطبان مفهوم و پیام آیات را بهتر درک کنند؛ چرا که بیشتر مردم اصطلاحات علوم و فنون را کمتر متوجه می شوند. از این رو لازم است ترجمه ی قرآن به زبان عرف و معیار هر ملت صورت گیرد. اما اگر مخاطبان او گروه خاص با تخصص علمی، ادبی و… باشد، لازم است، ترجمه با زبان فنی آمیخته شود و همانطور که گذشت این مطلب براساس نیاز مخاطب در هر عصر تغییر می کند و در هر صورت این مطلب در مقدمه ی ترجمه تذکر داده می شود.
برای مثال در مقدمه ی ترجمه ی تفسیر نمونه گفته شده است که روش (زبان عرفی) زبان توده مردم یا زبان قو م – نه زبان ادبای قوم – استفاده می کند و لذا برخی لغات عربی که در زبان فارسی به کار می رود به جای لغت فارسی نامأنوس «سره» استفاده می کند.
چهارم – تقسیم ترجمه ها براساس وجود اضافات در ترجمه و عدم آن
الف – ترجمه ی خاص (بدون توضیحات در متن یا حاشیه و بدون اضافات تفسیر): گاهی اهتمام مترجم آن است که فقط مطالب متن را ترجمه کند و از اضافه کردن هر گونه توضیح و تفسیری پرهیز کند. برخی از ترجمه هایی که از روش کلمه به کلمه و جمله به جمله قرآن استفاده نموده اند، تلاش کرده اند اینگونه باشند، برای مثال به ترجمه های ذیل توجه کنید:
«ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوه و لهم عذاب عظیم»(45)
«مهر نهاد خدا دلهای ایشان و برشنوایی ایشان و چشمهای ایشان پرده ای است و ایشان راست عذابی بزرگ.» (دهلوی)
«مهر نهاد خدا بر دلهاشان و گوش ایشان و بر دیدگان ایشان است پرده ای و برای ایشان است شکنجه بزرگ.» (معزی)
خدا بر دلهایشان و بر گوششان مهر نهاده و بر روی چشمانشان پرده ای است. و برایشان عذابی است بزرگ.(آیتی)
ب – ترجمه ی تفسیری (خلاصه التفسیر یا ترجمه همراه اضافات): گاهی مترجم برای آنکه ترجمه برای مخاطبان فهم پذیر گردد و در فضای مطالب قرار گیرند، ناچار است که مطالبی را به متن اصلی بیفزاید. مترجمانی که از روش ترجمه ی آزاد استفاده کرده اند، اغلب از این شیوه سود جسته اند و توضیحات تفسیری را به ترجمه ی خود افزوده اند. برای مثال به ترجمه ی آیه ی هفت سوره ی بقره توجه کنید:
در اثر دشمنی و کینه و رشک و گردن کشی کارشان به جایی رسیده که خداوند بر دلها و گوششان مهر نهاده، راه بر آنها بسته شده که سخن حق را نمی فهمند و نمی شنوند و بر چشمهاشان پرده و پوشش غفلت است که حق را نمی بینند و برای ایشان در دنیا و آخرت عذاب و کیفر بزرگ است. در دنیا گرفتار و در آخرت در دوزخ خواهند بود.(فیض الاسلام)
قهر خدا مهر بر دلها و پرده بر گوشها و چشمهای ایشان نهاد که فهم حقایق و معارف الهی را نمی کنند و ایشان را در قیامت عذابی سخت خواهد بود.(الهی قمشه ای)
اگر به ترجمه های فوق نظر کنید بسیاری از واژه ها (موارد مشخص شده) توضیح است نه ترجمه.
بررسی: از آنجا ترجمه ی قرآن کریم از مواردی است که بدون اضافات و توضیحات تفسیری ممکن نیست، بلکه هر ترجمه خلاصه ای از یک تفسیر است، بلکه بالاتر بگوییم که هر ترجمه خود تفسیر کوتاه قرآن است.
ترجمه ی خالص قرآن کریم صحیح نیست و اگر کسی اقدام به این عمل کند، نمی تواند پیام واقعی آیات را بازگو نماید و مطالبی پرابهام و نارسا ارائه می کند. از این روست که می بینیم مترجمان فوق(دهلوی – معزی، آیتی و…) نیز عملاً نتوانسته اند به این روش پایبند باشند و در موارد متعددی از ترجمه ی خویش ناچار به افزودن توضیحات شده اند. پس ترجمه ی قرآن بناچار خلاصه ی تفسیر است.
اما شیوه ی دوم همراه با این خطر است که اضافات و توضیحات مترجم به جای کلام خدا جلوه گر شود و ترجمه ای تألیف وار ظاهر گردد. و راه جلوگیری از این خطر آن است که توضیحات تفسیری در داخل پرانتز یا به صورت پاورقی آورده شود. تا با متن اصلی قرآن مخلوط نشود. برای مثال ترجمه ی فاضل محترم آقای بهاءالدین خرمشاهی (در چاپ اول) از این خصوصیات برخوردار است و توضیحات تفسیری را در پانوشتها و پرانتز و قلاب آورده است.
پنجم – تقسیم ترجمه ها بر اساس گرایش ها و عدم آنها
الف – ترجمه ی بی طرف (بدون لحاظ گرایشات کلامی و فلسفی خاص): از آنجا که هر مترجم دیدگاهی خاص در مسائل مذهبی، کلامی و احیاناً فلسفی دارد و یا تحت تأثیر یکی از این مکاتب و مذاهب است، پس در هنگام ترجمه تحت تأثیر پیش فرضها ذهنی خود قرار می گیرد. در این میان برخی مترجمان سعی می کنند این تأثیرات را به حداقل برساند و یا کمرنگ کنند و ترجمه ای خالص ارائه کنند.
ب – ترجمه براساس گرایش خاص فلسفی، کلامی و مذهبی: برخی مترجمان از روی عمد یا غفلت ترجمه ی خود را با دیدگاه خاص کلامی خویش هم آوا می کنند و در سر دو راهیها سخن خویش را به عنوان سخن خدا ارائه می کنند. برای مثال در آیه: «یدالله فوق ایدیهم»(46) اگر مترجم طرفدار جسم گونه بودن خدا باشد یا بخواهد از سبک ترجمه بی طرف استفاده کند، چنین ترجمه می کند: «دست خدا بالای دستهای آنان است.» و اگر متمایل به دیدگاهی باشد که جسم داشتن برای خدا محال است ترجمه می کند: «دست (قدرت) خدا بر فراز دستهای شماست.»
همچنین در آیات مربوط به هدایت و گمراهی، جبر و اختیار، اگر مترجم طرفدار دیدگاه جبرانگاری (=اشعری) باشد، آیات را براساس ظاهر آن ترجمه می کند و اگر طرفدار دیدگاه اختیاری و آزادی انسان (=معتزله و عدلیه) باشد، آیات را با توجه به این دیدگاه ترجمه می کند. برای مثال آیه الله مکارم شیرازی که براساس آموزه های مذهب اهل بیت(علیه السلام)طرفدار آزادی و اختیار انسان است، آیه ذیل را چنین ترجمه می کند:
«فیضل الله من یشاء و یهدی من یشاء»(47)
«سپس خدا هر کس را بخواهد (و مستحق بداند) گمراه، و هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) هدایت می کند.»
یعنی ایشان آیات ضلالت و هدایت را با اضافه کردن توضیحات داخل پرانتز، به صورتی ترجمه می کنند که شبهه ی جبر ایجاد نشود. اما آقای فولادوند در ترجمه ی خویش روش بی طرفی را در پیش می گیرد و در ترجمه ی همان آیه را اینگونه عمل می کند:«پس خدا هر که را بخواهد بی راه می گذارد و هر که را بخواهد هدایت می کند.»
بررسی: تأثیر گرایشات و پیش فرضهای ذهنی، کلامی، فلسفی و مذهبی افراد در ترجمه ی قرآن به طور کامل قابل پیش گیری نیست. از این رو ترجمه ی خالص قرآن دشوار است، بلکه غیر ممکن می نماید؛ اما لازم است مترجمان بکوشد تا این تأثیرات را به حداقل برساند و مخاطبان را با زلال کلام الهی آشنا کند تا براساس فطرت سالم خویش آن را بفهمند و هدایت شوند و اگر مترجم قصد داشت به دیدگاه خاص کلامی یا فلسفی اشاره کند آن را به پاورقی منتقل می کند و یا در پرانتز قرار دهد و از متن اصلی جدا سازد و در مقدمه ی ترجمه هم یادآوری کند که این ترجمه براساس چه مذهب یا گرایش خاصی ترجمه شده است. البته در اینجا می توان دو دسته از گرایشات تفاوت قایل شد:
نخست اینکه نکات عقیدتی که در تفسیر آیه وجود دارد و اگر در متن ترجمه دخالت داده نشود و در پرانتز آورده نشود، معنای ظاهری آیه برخلاف مقصود حقیقی خدا خواهد شد و ممکن است مخاطب را به گمرانی بکشاند. در این صورت لازم است نکته ی تفسیری یا عقیدتی در پرانتز یا پاورقی آورده شود.
دوم اینکه نکات فلسفی، کلامی و مذهبی که دیدگاه شخص مفسر است و اگر بر متن ترجمه اضافه نشود، زیانی به معنی نمی زند. در این صورت نباید آنها را در ترجمه منعکس ساخت.
ششم – تقسیم ترجمه ها براساس اعتبار مترجم و ترجمه
الف – ترجمه ی غیر معتبر، برای ترجمه هر متن کهن یا تخصصی، لازم است که مترجم آن شرایط و صفاتی را احراز کرده باشد تا بتواند ترجمه ای معتبر از آن ارائه کند، برای مثال متون قدیمی پارسی تسلط بر زبان باستانی پهلوی را می طلبد و نیز ترجمه ی متون کتاب مقدس تسلط کافی بر متون اصلی (مثلاً عبری، لاتین و انگلیسی و…) را می طلبد و بدون دارا بودن آن شرایط ترجمه غیر معتبر می شود و نیز مترجم قرآن باید بر زبان مبدأ (عربی) و زبان مقصد (فارسی) مسلط باشد و از تفسیر قرآن آگاهی داشته باشد. در غیر این صورت ترجمه معتبر نخواهد بود.
ب – ترجمه ی معتبر: ترجمه ای که مترجم دارای شرایط به آن پرداخته است: اگر مترجم هر متن از صفات و شرایط لازم و در خور آن ترجمه برخوردار باشد، می تواند ترجمه ای معتبر به شمار آید. البته این بدان معنی نیست که هر کس که دارای شرایط لازم است ترجمه ای صحیح ارائه خواهد کرد. بلکه هر مترجم متبحر و متخصص ممکن است گرفتار لغزش شود به عبارت دیگر ترجمه ی معتبر ملازم ترجمه ی صحیح نیست؛ یعنی اگر مترجمی دارای تخصص و شرایط لازم باشد و با رعایت ضوابط، قرآن را ترجمه نماید، ترجمه ی او معتبر و در خور بررسی است. پس از بررسی ممکن است ترجمه ای صحیح یا غیر صحیح باشد.
بررسی: از آنجا که ترجمه ی قرآن نوعی تفسیر کوتاه است، از این رو مترجم قرآن باید در اصل مفسر باشد؛ یعنی شرایط مفسر قرآن را کسب کرده باشد.(48) در غیر این صورت ترجمه ی او ترجمه ای غیر معتبر بلکه تفسیر به رأی به شمار می رود و نه تنها اقدامی سودمند نیست، بلکه از نظر شرعی عملی حرام است که در روایات متعدد وعده آتش برآن داده شده است.(49)
هفتم – تقسیم ترجمه براساس عناصر هنری
الف – ترجمه ی نثر و بدون آهنگ: اغلب ترجمه های فارسی به صورت نثر و بدون آهنگ خاص، یعنی مترجمان در صدد انعکاس سبک و آهنگ خاص قرآن نبوده اند.
ب – ترجمه های هنری: برخی ترجمه های فارسی قرآن علاوه بر آنکه معنای آیات را به فارسی برگردانده اند، سبک هنرمندانه ای نیز در آن به کار برده اند و گاهی تلاش کرده اند آهنگ خاص آیات قرآن – بویژه در سوره های مکی -را در ترجمه ی فارسی منعکس کنند. این سبک از ترجمه خود از گونه های متعددی برخوردار است:
1. ترجمه منظوم: در این شیوه ادیبان و شاعران پارسی گو، تلاش کرده اند همه یا بخشی از آیات را به زبان شعر بنویسند، از این رو برخی نویسندگان معتقدند که باید کسانی چون خلیل، سنایی، عطار، مولانا، سعدی، حافظ را از مترجمان قرآن به شمار آوریم.(50) تا آنجا که گفته اند:
مثنوی معنوی مولوی هست قرآنی به لفظ پهلوی
و نیز در عصر ما آقای امید مجد تمام قرآن را به شعر ترجمه کرده است.او در ترجمه ی سوره ی حمد چنین سروده است:
سراغاز گفتار نام خداست
که رحمتگر و مهربان خلق راست
ستایش بود ویژه ی کردگار
که برعالمین است پروردگار
که بخشنده و مهربان است نیز
بود صاحب عرصه رستخیز
ترا می پرستیم تنها و بس نداریم یاور به غیر از تو کس
و در ترجمه ی سوره ناس چنین سروده است:
بگو می برم سوی ربی پناه
که خلق جهان راست شاه واله
زشیطان خناس کز مکر و شر
کند و سوسه قلبهای بشر
کند وسوسه قلبها هر دمی
چه از جن بود او چه از آدمی (51)
2. ترجمه ی آوایی: در این سبک مترجمان ادیب تلاش کرده اند که آهنگ قرآن را در ترجمه ی فارسی آن منعکس سازند تا بر شیرینی آن بیفزایند، برای مثال در ترجمه ای که در عصر ما در کنار گنبد امام رضا(علیه السلام)کشف شد و متعلق به اواخر قرن سوم هجری از مترجمی ناشناس است چنین آورده است:
الا الذین صبروا آنان که در بلا از صابران باشند
و عملوا الصالحات و ندر کردار از صالحان باشند،
اولئک لهم مغفره و اجر کبیر(52)
آمرزیدگان مأجوران باشند (53)
همچنین ترجمه ی قرآن ابو حفص نجم الدین عمر نسفی (462-538ق) از ترجمه های آوایی قرآن به شمار می آید. همچنین دکتر عبدالکریم بی آزار شیرازی مدعی سبک نوینی از ترجمه تحت عنوان «ترجمه ی پیوسته، تفسیری و آوایی» است که خود نوعی از ترجمه ی آوایی به شمار می آید. وی در ترجمه ی سوره ی حمد چنین عمل کرده است:
به نام خداوند گسترده ی احسان و پیوسته ی مهربان.
هر حمد و سپاسی از آن خدای رب العالمین است [که مولی، مدبر و مربی جهانیان است.]
خدواندی که رحمتش گسترده و مهرش پیوسته است.
مالک روز [بروز حقایق] دین [یعنی قیامت] است.
[که در آن حساب و جزا و حکم و سیاست است.]
بررسی:ترجمه ی هنری (منظوم و آوایی) در جای خود نیکوست و می تواند مخاطبان با ذوق را به سوی قرآن جذب کند. البته طبیعی است که با تنگنای قافیه های شعر، گاهی طالب و معانی آیات اضافه یا کم می شود. برای نمونه در شعر امید مجد مواردی که مشخص شده اضافی است.
البته این اشکال در ترجمه ی آوایی کم تر است، ولی منتفی نیست و گاه مترجم مجبور می شود یک کلمه را به چند صورت ترجمه کند تا آهنگ شعر گونه ی کلام حفظ شود، افزون بر آنکه در برخی سوره های قرآن سبک و آوای خاصی وجود دارد؛ مانند سوره فرقان یا سوره های کوتاه مکی، و در این موارد رعایت آهنگ کلام تا حد امکان مناسب است، ولی در برخی سوره های دیگر – به ویژه در سوره های بلند مدنی مثل بقره و آل عمران و… معمولاً آهنگ و آوای کم تری وجود دارد. ایجاد آهنگ و آوای شعر گونه در همه ی آیات قرآن موجب تکلف می گردد.
یادآوری: در ترجمه ی هنری لازم است توجه کنیم که بین انعکاس عواطف گوینده یا نویسنده با انعکاس عواطف مترجم تفاوت بگذاریم. به عبارت دیگر مترجم می تواند در ترجمه لحن و فضای آیات – مثل لحن و فضای جنگ، قصه، دعا و… – را در آهنگ عبارت ترجمه منعکس کند، ولی حق ندارد که احساسات خود را در ترجمه داخل کند. برای مثال هنگامی که از سخنان نویسنده خشنود شود با کلمات شیرین و محترمانه ترجمه کند – مثلاً در ترجمه ی قال، «فرمود» به کار برد – و در مواردی که از سخنان نویسنده ناخشنوده است از کلمات غیر محترمانه یا زننده استفاده کند.
پینوشتها:
1. صفارزاده، طاهره، اصول و مبانی ترجمه، ص2.
2. برای ترجمه معانی لغوی و اصطلاحی متعددی شده است که بیان آنها در خور این مقال نیست. ر. ک. لطفی پور ساعدی، کاظم، درآمدی به اصول و روش ترجمه، ص66 و نیز نجار، علی، اصول و مبانی ترجمه ی قرآن، ص19 و… .
3. ر. ک: بی آزار شیرزای، عبدالکریم، قرآن ناطق، ج1، ص33 و نیز مجموعه مقالات کنفرانس بررسی مسائل ترجمه، دانشگاه تبریز، 1369.
4. مؤلفه های تأثیرگذار در روش ترجمه، در مباحث بعدی که روشهای ترجمه بیان می شود روشن تر می شود.
5. سرخسی، المبسوط، شرح الکافی، ج1، ص137 و نیز: شواخ اسحاق، علی، معجم، مصنفات القرآن، جزء دوم، ص13.
6. البته در مورد تاریخ ترجمه و ترجمه های قرآن کتاب های متعددی نوشته شده است، اما کم تر به مبحث روش شناسی این ترجمه ها پرداخته اند، برای نمونه، ر. ک: آذرنوش، آذرتاش، تاریخ ترجمه ی قرآن به زبان فارسی، ترجمه های چاپی قرآن، آستان قدس.
7. عاملی، محمد بهاء الدین، کشکول، ج1، ص388.
8. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه ی قرآن، پی نوشت مترجم.
9. معرفت، محمد هادی، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، ج1، ص120-117.
10. عقیقی بخشایشی، عبدالرحیم، طبقات مفسران شیعه، ج1، ص148.
11. بی آزار شیرازی، عبدالکریم، قرآن ناطق، ج1، ص269-227.
12. ر. ک: مقالات بهاءالدین خرمشاهی، و سید جلال الدین مجتبوی.
13. ن. ک: مقدمه ی ترجمه ی دهلوی و پی نوشتهای ترجمه ی بهاء الدین خرمشاهی و… .
14. ر. ک: مقدمه ی ترجمه ی آیه الله مکارم شیرازی، مجله مترجم، شماره ی 10، ص8-57.
15. خرمشاهی، بهاء الدین، مترجم، شماره ی 10، ص33.
16. لسان التنزیل(مؤلف مجهول) به اهتمام و تصحیح مهدی محقق.
17. المتحد المروزی، محمد بن منصور، الدرفی الترجمان، ذیل سوره ی والعصر.
18. ترجمه ی تفسیر طبری، به اهتمام حبیب یغمایی، ج1، ص87.
19. تفسیر ابوالفتوح رازی، تصحیح ابوالحسن شعرانی، ج 1، ص250.
20. قرآن کریم یا ترجمه ی فارسی، به خط مصباح زاده، تصحیح هفت نفر از علمای حوزه ی علمیه قم، تهران: سازمان انتشارات جاویدان، 1337.
21. مجتبوی، سید جلال الدین، مجله ی مترجم، شماره ی 10، ص 36.
22. معرفت، محمد هادی، التفسیر و المفسرون، ج 1، ص118.
23. بی آزار شیرازی، عبدالکریم، قرآن ناطق، ج 1، ص 239.
24. ر. ک: صفارزاده، طاهره، اصول و مبانی ترجمه، ص41-24.
25. پاینده، ابوالقاسم، مقدمه ی ترجمه قرآن.
26. بی آزار شیرازی، قرآن ناطق، ص 243.
27. همان.
28. همان، ص 244.
29. همان؛ ص 239.
30. سیدی، سید حسین، مترجم، شماره 10، ص 182.
31. ترجمه و تفسیر قرآن عظیم، سید علی نقی فیض الاسلام، ذیل آیه.
32. همان.
33. بی آزار شیرازی، عبدالکریم، قرآن ناطق، ج یک، ص265.
34. معرفت، محمد هادی، التفسیر والمفسرون، ج 1، ص 120.
35. خرمشاهی، بهاءالدین، مترجم، شماره ی 10، ص 57.
36. ضمیر فصل به معنای تأکید و حصر می آید که معنای حصر حتمی است. ن. ک: مغنی، ابن هشام، ص 5-644.
37. ر. ک: مترجم، شماره 10، ص55.
38. همان، ص 201.
39. روم: آیه ی 48.
40. نور: آیه ی 43.
41. بازرگان، مهدی، باد و باران در قرآن، ص 6-154.
42. آیات نخست سوره ی فصلت و… .
43. بازرگان، مهدی، باد و باران در قرآن، ص 6-154.
44. همان.
45. بقره: آیه ی 7.
46. فتح: آیه 10.
47. ابراهیم: آیه ی 4.
48. شرایط مفسر قرآن عبارت اند از آگاهی از ادبیات عرب(صرف-نحو-لغت- اشتقاق-معانی- بیان)، آگاهی از علوم قرآن، آگاهی از بینشهای عقیدتی، اخلاقی، اجتماعی، و علوم تجربی، آگاهی از علم فقه و اصول الفقه، آگاهیهای تاریخی و جغرافیایی، (شأن نزولها)و… آگاهی از اصول دین؛ آگاهی و مراجعه به احادیث. ر. ک: رضایی اصفهانی، محمد علی، درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، ص 61 و ص108.
49. عن رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلم):«من قال فی القرآن برأیه فلیتبوء مقعده من النار.»(ترمذی، سنن، ج5، ص199) عن الرضا(صلی الله علیه و آله وسلم) عن آبائه قال الله تعالی:«ما آمن بی من فسر برأیه کلامی.» (صدوق، امالی، ص6).
50. بی آزار شیرازی، عبدالکریم، قرآن ناطق، ج1، ص2-251.
51. مجد، امید، قرآن مجید با ترجمه ی منظوم (قرآن نامه)، تهران: چاپ دوم، 1377.
52. هود، آیه ی 11.
53. پلی میان شعر هجایی و عروضی فارسی در قرن اول هجری و ترجمه ی آهنگین از دو جزء قرآن مجید، به اهتمام و تصحیح دکتر احمد علی رجایی، ص20.
کتابنامه
1. کشکول، محمد بهاء الدین عاملی، مصر:[بی نا]، 1370ق.
2. التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، محمد هادی، معرفت، مشهد: نشر دانشگاه علوم اسلامی رضوی، 1418ق.
3. قرآن ناطق، عبدالکریم بی آزار شیرازی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376.
4. اصول و مبانی ترجمه ی قرآن، علی نجار، رشت: انتشارات کتاب مبین، 1381[بی تا].
5. المبسوط شرح کافی، سرخسی، مصر: [بی نا] 1331ق.
6. معجم مصنفات القرآن، علی شواخ اسحاق، [بی جا]: منشورات دارالرفاعی للنشر، 1404ق.
7. طبقات مفسران شیعه، عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، قم: دفتر نشر نوید اسلام، 1371.
8. لسان التنزیل، (مؤلف مجهول)، به اهتمام و تصحیح مهدی محقق، تهران: مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، 1344.
9. الدرفی الترجمان، محمد بن منصور المتحد المروزی، تهران: مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، 1361.
10. روض الجنان و روح الجنان، رازی، ابوالفتوح، تصحیح میرزا ابوالحسن شعرانی، تهران: 1344 ش، بی نا، 13جلدی.
11. ترجمه ی تفسیر طبری، علمای ماوراءالنهر، به اهتمام حبیب یغمایی، تهران: انتشارات توس، 1356.
12. اصول و مبانی ترجمه، طاهره ی صفارزاده، تهران، نشر همراه، 1373.
13. باد و باران در قرآن، مهدی بازرگان، به اهتمام سید محمد مهدی جعفری، تهران: شرکت سهامی انتشار، 1353.
14. مغنی، ابن هشام، تبریز: سوق المسجد الجامع، [بی تا].
15. ترجمه و تفسیر قرآن عظیم، سید علی نقی فیض الاسلام، تهران: فقیه، 1378.
منبع: رضائی اصفهانی، محمدعلی؛ (1383)، یادگارنامه فیض الاسلام: جستارهای علمی و پژوهشی در باب ترجمانی متون مقدس، خمینی شهر، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی واحد خمینی شهر، چاپ اول 1383.