نویسنده: مصطفی دلشاد تهرانی
نظام اداری در اندیشه ی سیاسی امام علی (ع) – تأمین زندگی و امنیت کاری
در یک نظام اداری تأمین زندگی و امنیت کاری کارکنان از امور حیاتی آن نظام شمرده می شود. بدون توجه به این امر، انتظار گردش درست کارها، انتظاری نادرست است. امیرمؤمنان علی (ع) پس از گزینش درست کارکنان در یک نظام اداری مسأله ی تأمین زندگی و امنیت کاری آنان را به عنوان مهم ترین امر در اداره ی درست امور مطرح ساخته است؛ یعنی مسئولان باید به جد به امور معیشتی و رفاهی و امنیت و آرامشی کاری کارکنان خود توجه نمایند و وسعت رزق برای آنان فراهم سازند، چنان که پیشوای عدالت خواهان، علی (ع) به مالک اشتر در عهدنامه ی بی بدیل خویش به وی می نویسد:
«ثُمَ اسبِغ عَلیِهمُ الارزَاقَ، فانَّ ذلکَ قوهً لَهُم عَلی استِصلاحِ انفسِهم، و غَنی لهُم عَن تنَاوُلِ ما تَحتَ ایدیِهُم، وحُجهُ عَلیهِمُ ان خَالفُوا امرکَ او ثَلمُود امَانتَک.»(1)
پس روزی کارکنانت را فراخ دار! که فراخی روزی نیرویشان دهد تا در پی اصلاح خود برآیند، و بی نیازشان سازد، تا به مالی که در اختیار دارند دست نگشایند، و حجتی بود برآنان اگر فرمانت را نپذیرفتند، یا در امانتت خیانت ورزیدند.
تأکید امام علی (ع) در تأمین زندگی و امنیت کاری کارکنان
از جمله نخستین نیازهای مردمان امنیت کاری ایشان است، یعنی در برابر کاری که می کنند و زحمتی که می کشند از نظر معیشت تأمین باشند و دغدغه ی معاش و نگرانی گذران زندگی آبرومند و توأم با کفاف را نداشته باشند و از امنیت و آسایش اولیه برخوردار باشند. بنابراین پیشوای عدالت خواهان مالک را فرمان می دهد که باید کارمندان نظام اداری از نظر معیشتی کاملاً تأمین و به او می نویسد که روزی ایشان را فراخ دارد:
«ثُم اسبِغ علَیهم الارزاقَ.»
ماده ی «سین و با و غین» بر تمام شدن چیزی و اکمال آن دلالت می کند.(2) و بر این اساس، «سَبغَه» فراخی و آسایش و رفاه است و «سابغ» به امر کامل و وافی گفته می شود، و «سَبغَتِ النَعمِهُ» یعنی نعمت و وسایل زندگی و امکانات فراخ گشت، و «اسبغَ اللهُ علیهِ النِعمهَ» یعنی خداوند نعمت را بر او کامل و تمام کرد و وسعت بخشید.(3)
امیر مؤمنان علی (ع) این واژه را مکرر بدین معانی به کار برده است، چنان که در ضمن خطبه ای فرموده است:
«اُوصیکُم عبادَ اللهِ بتَقویَ اللهِ الذِی البسکُم الریاشَ، و اسبغَ علیکُم المعَاشَ.»(4)
بندگان خدا! شما را سفارش می کنم به پرواپیشگی در برابر خدایی که بر تن شما جامه ها پوشانید و اسباب زندگی را برایتان فراخ کرد و وسعت بخشید.
هم چنین در خطبه ی «غراء» فرموده است:
«احمدَه علَی عواطفِ کرَمهِ، و سَوابغِ نعَمه… و آثرَکُم بالنِعَم السَوابغِ.»(5)
او را سپاس می گویم که بخشش های او از روی مهربانی است و نعمت های او فراگیر و همگانی… و شما را برگزید [از دیگر جانداران] به دادن نعمت های کامل و تام و فراوان.
امیر مؤمنان علی (ع) به مالک اشتر فرمان می دهد که رزق و روزی را بر کارکنان و کارمندان خود «اسباغ» نماید، یعنی کامل و تمام و فراخ سازد.(6)
علی (ع) تأکید می کند که آنچه مورد نیاز کارمندان نظام اداری است، درصورت امکان به آنان داده شود و نعمت و امکانات بر آنان فراخ باشد و گرفتار تنگناهای معیشتی نباشند. تأکید امام (ع) در این امر بدین سبب است که اداره ی امور در همه ی مراتبش امانت داری و خدمت گزاری و پاسداری است و کسانی می توانند به خوبی و درستی حق امانت داری و خدمتگزاری را ادا نمایند که «اسباغ رزق» برایشان شود.
دلیل لزوم تأمین کامل کارکنان
با توجه به آن که هدف دولت اسلامی اصلاح زندگی این جهانی و آن جهانی مردمان است، تأمین کامل کارکنان، خود بهترین زمینه و وسیله در این جهت است. فقر و تنگ دستی، و مسکنت و ناداری از بزرگ ترین موانع تربیت مردمان و اصلاح ایشان است و امیر مؤمنان علی (ع) آن را مایه ی نقصان دین و آشفتگی ذهن و اندیشه و اسباب کینه و دشمنی دانسته و در سخنی به فرزند خود «محمد بن حنفیه» فرموده است:
«یَا بُنیَ، انِّی اخافُ علَیکَ الفَقرَ، فَاستَعِذ باللهِ منُه، فانَ الفَقرَ منقصهُ للدینِ، مَدهشه ُللعَقلِ، داعیهُ للمَقتِ.»(7)
پسرم، من از فقر بر تو ترسانم؛ پس، از آن به خدا پناه ببر که فقر دین را زیان رساند، و خرد را سرگردان کند، و دشمنی پدید آرد.
آن حضرت، در دعاهای خود از گرفتار شدن در چنگال فقر به خدای بزرگ پناه برده و فرموده است:
«اللهُمَ انِّی اعوُذ بِکَ ان افَتقِرَ فِی غِنانکَ.»(8)
خدایا به تو پناه می برم از آن که در سایه ی بی نیازی ات نادار بمانم.
روزی کافی وسیله ی سوق دادن مردمان به پاکی و آسایش است. در سخنان نورانی امیرمؤمنان علی (ع) بهترین وسیله ی پاکدامنی و آسوده خاطر بودن، کفاف در زندگی معرفی شده است:
«مَن اقتنَع بالکفافِ اداهُ الی العِفافِ»(9)
هر که به کفاف بسنده کند، او را به پاکی کشاند.
و نیز آن حضرت درباره ی نقش غنای مشروع یا غنای کفافی در حکمتی نورانی فرموده است:
«مَن اقتَصرَ علَی بلُغهِ الکَفافِ فَقد انتظمَ الراحهَ، و تَبَوا خَفضَ الدَّعهِ.»(10)
آن کس که به مقدار نیاز اکتفا کند، آسایش و راحتی خود را فراهم آورد و گشایش و آرامش را به دست آرد.
با این نگرش است که باید نیازهای اولیه و اساسی کارکنان تأمین شود و برای آنان وسعت و فراخی در معیشت و زندگی فراهم کرد تا بدون دغدغه و نگرانی با سلامت و علاقه مندی، خدمت گزاری و امانت داری نمایند. امیر مؤمنان علی (ع) در فرمان خویش به مالک اشتر در بیان دلیل و لزوم «اسباغ رزق» کارکنان به حقیقتی تربیتی توجه داده است:
«فانَّ ذلکَ قوهُ لهُم عَلی استِصلاَحِ انفُسهِم.»(11)
به درستی که فراخی روزی نیرویشان دهد تا در پی اصلاح خود بر آیند.
فراخ داشتن اسباب زندگی و امکانات معیشتی کمک می کند که مردمان در جهت اصلاح خود گام بردارند و از فقری که مایه ی زیان دین و اسباب آشفتگی عقل و موجب کینه و دشمنی است نجات یابند. تنگناهای زندگی، هر انسانی را وسوسه می کند و ممکن است زیر فشارهای سخت معیشتی دست به نادرستی و دوری از امانت داری بیالاید. پس نظام اداری باید به گونه ای باشد که کارکنان آن از نظر زندگی و معیشت تأمین باشند و امنیت لازم از این نظر برایشان فراهم گردد تا زمینه ی خیانت و ستم گری مسدود شود و راه اصلاح و خدمت گزاری گشوده گردد. امیر مؤمنان علی (ع) این واقعیت را صریح و بی پرده به مالک اشتر گوشزد کرده است:
«و غِنیً لَهُم عَن تَناوُلِ مَا تَحتَ ایدیِهم.»(12)
و بی نیازشان سازد، تا به مالی که در اختیار دارند دست نگشایند.
امیر مؤمنان علی (ع) با تعبیر «تناول» خطر در تنگنا قرار گرفتن کارکنان را گوشزد کرده است، یعنی وقتی آنان از حقوق حقه ی خویش که زندگی شان را به درستی تأمین می کند، محروم باشند، ممکن است برخی شان نتوانند تاب بیاورند و خواسته و ناخواسته به کجی گرایش یابند و اموال و امکاناتی را که در اختیارشان است موردی تعدی قرار دهند و از آن به نفع خود بهره ببرند و تناول نمایند. اما اگر کارکنان به طور کافی و کامل تأمین شوند، دیگر چنین تنگنایی که برخی را به سوی ناراستی سوق دهد، معنا نخواهد داشت و اگر کسی علی رغم آن که تأمین کافی شده است، دست خیانت و تجاوز بگشاید، و در امانت داری و خدمت گزاری کوتاهی روا دارد، دیگر حجتی نخواهد داشت. از این رو امام (ع) فرموده است:
«و َحُجهُ علَیهِم ان خَالَفُوا امرَکَ او ثَلُمُوا امَانتَکَ.»(13)
و حجتی بود بر آنان اگر فرمانت را نپذیرفتند، یا در امانتت خیانت ورزیدند.
وقتی زندگی و معیشت کارکنان خوب تأمین شده باشد، دیگر آنان که خلاف کاری می نمایند یا امانتی را که بر عهده دارند، خوب ادا نمی نمایند و در آن خیانت روا می دارند، اندک خواهند بود و در این صورت با اتمام حجت که با تأمین کامل ایشان انجام شده است، هیچ توجهی پذیرفته نخواهد بود و می توان با اطمینان تمام با آنان برخورد کرد و ریشه ی فساد و تباهی را از بیخ و بن بر کند.
پی نوشت ها :
1. همان، نامه ی 53.
2. معجم مقاییس اللغه، ج3، ص 129.
3. لسان العرب، ج6، ص 159.
4. نهج البلاغه، خطبه ی 182.
5. همان، خطبه ی 83.
6. شرح ابن ابی الحدید، ج17، ص 70؛ شرح نهج البلاغه عبده، ج3، ص 616.
7. نهج البلاغه، حکمت 319.
8. همان، دعای 215.
9. شرح غررالحکم، ج5، ص 357.
10. نهج البلاغه، حکمت 371.
11. همان، نامه ی 53.
12. همان.
13. همان.
منبع مقاله: دلشاد تهرانی، مصطفی، (1379)، دولت آفتاب: اندیشه سیاسی و سیره حکومتی علی (ع)، چاپ چهارم: 1387.