نویسنده: مصطفی دلشاد تهرانی
همان طور که در بحث اهداف دولت اسلامی اشاره شد، از مهم ترین هدف هایی که دولت اسلامی دنبال می کند و برنامه های خود را بر آن بنا می نماید، برپاداشتن حق است که امیرمؤمنان علی (ع) در سخنی با ابن عباس حکومت را وسیله ی اقامه ی حق و دفع باطل معرفی کرده است. بنابراین برپاداشتن حق محوری است اساسی در اداره ی امور و زمامداری به گونه ای که هر حرکتی باید بدان بازگردد و بر آن استوار شود و آن اصلی عملی و حاکم بر برنامه ها و اقدامات باشد.
در اندیشه ی سیاسی امیرمؤمنان علی (ع) اداره ی امور جز با برپاداشتن حق به سامان نمی آید و برپایی حق سبب قوام و بقای حکومت ها و دولت هاست. آن حضرت عمل به حق را وسیله ی نجات و مایه ی رستگاری معرفی کرده و فرموده است:
«مَن عَمِلَ بالحَقِ نَجا [و] افلحَ.»(1)
هر که به حق عمل کند، نجات یابد [و] رستگار شود.
هیچ حکومتی بدون مشارکت و حمایت مردمی، توان تحقق برنامه های اصلاحی خود را نمی یابد و بی گمان وقتی دولتی عمل به حق را اساس برنامه ها و عمل خود قرار دهد از توفیق های الهی و پشتیبانی مردمی بهره مند می شود. پیشوای حق خواهان علی (ع) در این باره فرموده است:
«بلزُومِ الحَق یَحصلُ الاستظهارُ.»(2)
با ملازمت حق، پشتوانه ی قوی حاصل می شود.
«مَن عَملَ بالحقِ مالَ الیهِ الخلق.ُ»(3)
هر که به حق عمل کند مردمان بدو تمایل یابند.
مردم به فطرت خود حق طلبند و متمایل به حق؛ و بر این مبنا عمل به حق را دوست دارند و مادام که فطرتشان در حجاب های غلیظ دنیاپرستی قرار نگرفته باشد حامیان و پشتیبانان حرکت های حق طلبانه اند. البته دولتی که به حق عمل می کند و زمامدارانی که بر پاداشتن حق اصل حاکم بر برنامه ها و اقدامات ایشان است، در هر صورت موفق اند، زیرا عمل به حق عین موفقیت است؛ به بیان امیرمؤمنان علی (ع):
«مَن جاهدَ علی اقامهِ الحَق وُفق.»(4)
هر که در راه برپایی حق مجاهده کند، توفیق یابد.
البته عمل به حق و پایبندی به موازین، کاری دشوار است، چنان که امیرمؤمنان علی (ع) در ضمن خطبه ای که در میدان پیکار صفین ایراد کرد بدان اشاره فرمود:
«فالحقُ اوسعُ الاشیاءِ فی التواصُف، و اضیقُها فی التَناصُفِ.»(5)
دایره حق در توصیف و در مرحله ی سخن از هر چیز وسیعتر است، ولی به هنگام عمل کم وسعت ترین عرصه هاست.
با توجه به این حقیقت، کسانی می توانند اصل بر پاداشتن حق را پاس دارند و عاملان به حق و حافظان آن در اداره ی امور باشند که متصف به ویژگی هایی مشخص و پایبند به اموری خاص باشند.
حق گرایی برترین معیار در سیاست و مدیریت
کسانی می توانند در مدیریت خود حق را به پا دارند که آن را برترین معیار در سیاست و مدیریت بشناسند و نگاهشان به حق این گونه باشد و آن را محور همه چیز قرار دهند و حاضر نباشند از حق عدول کنند و به سمتی دیگر گرایش یابند و از جاده حق به چپ و راست میل کنند. امیرمؤمنان علی (ع) در این باره به مالک اشتر با صراحت و تأکید فرمود:
«ولیَکُِن احَب الامُور الیکَ اوسطُها فی الحَق.»(6)
باید محبوب ترین و پسندیده ترین کارها نزد تو میانه ترینشان در حق باشد.
توصیف حق و عمل به آن
محور قرار دادن حق در اداره ی امور، تنها به پسندیدن حق نیست، بلکه باید عملاً حق را به پا داشت و به توصیف حق و مداحی آن بسنده ننمود. به بیان امیرمؤمنان علی (ع):
«یَصِفُ الحقَ و یَعمَلُ به.»(7)
حق را می گوید و به حق عمل می کند.
مقدم داشتن حق بر منافع شخصی و گروهی
مدیرانی می توانند حق را برپا دارند که آن را بر منافع شخصی و گروهی مقدم دارند و هر جا وسوسه های منافع شخصی و گروهی پیش آید، حق را ملاحظه نمایند و از هر چیز جز آن چشم پوشند؛ و زیان های ناشی از عمل به حق را زیان نبینند و جز بدان به چیزی پای بند نباشند. علی (ع) در ضمن سخنانی بعد از حکمیت، آن هنگام که خوارج مسأله ی حکمیت را انکار کردند، چنین فرمود:
«انَّ افضلَ الناسِ عند اللهِ مَن کانَ العملُ بالحقِ احَّب الیه، و إن نقصهُ و کرثهُ، من الباطلِ، و ان جرَّ الیهِ فائدهً و زادهُ.»(8)
همانا برترین مردمان در نظر خدا کسی است که عمل به حق نزد او محبوب تر از باطل باشد، گر چه از نفع و قدر او بکاهد و برایش مشکلاتی پیش آرد، و باطل برای او منافعی فراهم سازد و برایش رتبت و زیادتی به بار آورد.
پایبندی به حق و پایداری در آن
لازمه ی اصل برپاداشتن حق در اداره ی امور، پایبندی به حق و پایداری در آن است. عوامل گوناگون درونی و بیرونی، حق طلبان را تحت فشار قرار می دهد تا در راه بر پاداشتن حق از مواضع خود عدول کنند و به سازشکاری میل نمایند؛ و آن چه آنان را در راه حق حفظ می کند پایبندی شان به حق و پایداری در حق است. امیرمؤمنان علی (ع) در عهد نامه ی خود به مالک اشتر نخعی این حقیقت را یادآور شده است که زمامداران و کارگزاران جز با پایبندی به حق و پایداری در آن نمی توانند حق را به پا دارند و حقوق مردمان را بدیشان برسانند و کارها را به سامانی که باید برسانند.
«وفِی اللهِ لکُلِ سعهُ، و لکُل علَی الوالِی حقُ بقدرِ ما یصلحُه، و لیس یخرُج الوالِی من حَقیِقه ما الزمُه اللهُ من ذلکُ الا بالاهتمامُ و الاستعانهُ باللهُ، و تَوطینِ نفسهِ علی لزومِ الحقِ، و الصبرِ علیه فِیما خفَّ علیهَ او ثَقُلَ.»(9)
برای هر یک از گروه های پایین جامعه نزد خدا سهمی مقرر است، و هر یک را بر والی حقی، چندان که کارشان را سامان دهد؛ و والی چنان که باید از عهده ی آن چه خدا بر او واجب کرده بر نیاید، جز با کوشش و از خدای یاری جستن و خود را برای اجرای حق آماده نمودن و پایبندی بدان و شکیبایی در انجام آن، خواه سبک باشد و خواه سنگین.
در منظر امیرمؤمنان علی (ع) بهترین خلق و خوی و ویژگی برای زمامداران و کارگزاران، پایبندی به حق و پایداری در آن است که جز بدان، حقوق مردمان ادا نشود و اهداف دولت اسلامی تحقق نیابد. آن حضرت در نامه ی خود به فرزندش حسن (ع) چنین فرموده است:
«و جَاهِد فی الله حقَّ جهادِه، و لا تاخُذک فی اللهِ لومهُ لائمٍِ. و خُض الغَمرات للحقِ حیثُ کانَ، و تَفقَّه فی الدینِ، و عَود نفسکَ التصُبَر علَی المَکروُه، و نعمَ الخُلقُ التُصبُر فی الحَق.»(10)
در راه خدا بکوش، چنان که شاید، و هرگز سرزنش گران تو را از تلاش در راه خدا باز ندارد. به خاطر حق، به هر دشواری، هر جا که باشد وارد شو؛ و در دین تفقه کن. خود را به پایداری و شکیبایی در برابر مشکلات و آن چه ناخوشایند است عادت ده که شکیبایی و پایداری در راه حق، اخلاقی نیک و عادتی پسندیده است.
انتقادپذیری، شرط برپا داشتن حق
کسانی می توانند در اداره ی امور به حق عمل کنند و حق را بر پا دارند که از روحیه ای انتقادپذیر و آماده برای پذیرش سخن حق و عدل بهره مند باشند. تا انسان پذیرای شنیدن نصیحت و انتقاد نباشد و گوشی شنوا برای سخن حق و عدل نداشته باشد، نمی تواند حق را پا دارد و از حقوق مردمان دفاع نماید و آن را به درستی به جا آورد. امیرمؤمنان علی (ع) در ضمن خطبه ای که در صفین ایراد کرد و در آن حقوق متقابل والی و رعیت را تبیین فرمود، این حقیقت را یادآور شد و چنین آموخت:
«فَلا تکُلمونی بما تُکلمُ به الجَبابرهُ، و لا تَتَحفظُوا منِی بما یُتحفظُ بهِ عندَ اهل البادرهِ، و لا تُخالطوُنی بالمصانعهِ، و لا تظنُوا بی استثقالاً فی حقٍ قیلَ لی و لا التماسَ اعظامٍ لنفسی. فانه مَن استثقلَ الحقَّ ان یُقالَ له او العدلَ ان یُعرضَ علیهِ کان العملُ بهِما اثقلَ علیهِ. فلا تکُفوا عن مقالهٍ بحقٍ او مشورهٍ بعدلٍ.»(11)
با من چنانکه با سرکشان سخن گویند، سخن مگویید، و آن ملاحظه کاریها و محافظه کاریها که مستبدان روا می دارند، با من روا مدارید، و با من به طور تصنعی و سازش کارانه رفتار منمایید، و شنیدن سخن حق را بر من سنگین مپندارید، و من خواهان آن نیستم که مرا بزرگ انگارید، چه آن کس که شنیدن سخن حق بر او گران افتد و عرضه کردن عدالت بر وی دشوار بود، کار به حق و عدالت کردن بر او دشوارتر است. پس، از گفتن حق، یا رأی زدن در عدالت باز مایستید.
قاطعیت و سازش ناپذیری در برپاداشتن حق
برای برپاداشتن حق باید محکم و استوار و قاطع بود و فقط کسانی می توانند حق را بر پا دارند که در راه برپایی حق سستی نورزند و از استواری دور نشوند و سازشکاری ننمایند. امیر مؤمنان علی (ع) در توصیف رسول خدا (ص) در بر پاداشتن حق چنین فرموده است:
«الفاتِحُ لما انغلقَ، والمُعلنُ الحقَّ بالحقِ، و الدافعُ جَیشاتِ الاباطیلِ، و الدامغُ صولاتِ الاضالیلِ؛ کَما حُمِلَ فاضطلعَ، قائماً بامرِک،َ مستوفزاً فی مَرضاتِک، غیرَ ناکلٍ عن قُدمٍ، و لا واهٍ فی عزمٍ.»(12)
[آن حضرت] گشاینده ی بسته ها و پیچیده ها بود، دین حق را به دین آشکار کرد، از نادرستی ها و باطل هایی که سرو صدا به راه انداخته بودند جلوگیری نمود، و صولت گمراهی ها را در هم شکست، همان طور که با تمام قدرت، سنگینی بار رسالت را تحمل کرد، و به فرمانت قیام نمود، و به سرعت در راه رضا و خشنودی ات گام برداشت، و حتی یک قدم عقب نگذاشت و اراده ی محکمش سست نگشت.
آنان که اهل سازش و کوتاهی ورزیدن در فرمان های الهی اند، آنان که اهل تشبه به اهل باطل و پیروی از روش های اهل باطل اند، آنان که در پی ارضای خواهش ها و طمع های دل خویشند، هرگز نمی توانند حق را پا دارند و از حریم های آن دفاع نمایند. بنابراین برپاداشتن حق نیازمند قاطعیتی همه جانبه است. امیرمؤمنان علی (ع) فرموده است:
«لا یقُیمُ امرَ اللهِ سبحانَهُ الا مَن لا یُصانِعُ، و لا یُضارعُ، و لا یَتِبعُ المَطامِعَ.»(13)
فرمان خدا را فقط کسی می تواند اجرا کند که سازش کار نباشد، و به روش اهل باطل عمل نکند، و پیرو فرمان طمع نگردد.
پی نوشت ها :
1. شرح غررالحکم، ج5، صص 153، 168.
2. همان، ج3، ص 239.
3. همان، ج5، ص 338.
4. همان، ص 339.
5. نهج البلاغه، خطبه ی 216.
6. همان، نامه ی 53.
7. همان، خطبه ی 87.
8. همان، کلام 125.
9. همان، نامه ی 53.
10. همان، نامه ی 31.
11. همان، خطبه ی 216.
12. همان، خطبه ی 72.
13. همان، حکمت 110.
منبع مقاله: دلشاد تهرانی، مصطفی، (1379)، دولت آفتاب: اندیشه سیاسی و سیره حکومتی علی (ع)، چاپ چهارم: 1387.