آیت الله جوادی آملی با اشاره به آیات و روایات، صبر را آزادگی توصیف کرده و می گوید: صبر یک مروت و مردانگی است، یک آزادگی است. صبر یعنی «حریت» یعنی اگر کسی در برابر مشکلات ایستاد و به غیر خدا پناه نبرد و آزاده بود انسان صابر است.ملاک مقبولیت نماز: آیت الله جوادی آملی در بخشی از تفسیر آیه ۱۵۳ سوره بقره تأکید می کند: [خداوند] آنجا که مسئله نماز مطرح است نماز را با صبر ذکر می کند، ولی اثر را به نماز می دهد.
در همان آیه ۴۵ سوره بقره فرمود: و استعینوا بالصبر و الصلاه و إنّها لکبیره إلاّ علی الخاشعین؛ نماز چیز بسیار سنگینی است، اگر ما گفتیم از نماز کمک بگیرید؛ چون نماز یک امر سنگینی است.یکی از بهترین علل تقرّب عبد به مولی نماز است و انها لکبیره؛ خیلی سخت است و
انسان خاشع است که این بار سنگین را به مقصد می رساند: الاّ علی الخاشعین نه یعنی نسبت به خاشعین کبیر نیست یعنی حملش برای خاشعین میسور است وگرنه نسبت به خاشعین هم کبیر است، سنگین است، عظیم است، «ترتعدُّ فرائصه»، درباره امام مجتبی(ع) دارد که دو پهلوی حضرت می تپید، ارتعاش داشت، حالت رعد داشت؛ برای این است که دارند یک امانت سنگینی را ادا می کنند.
وی در ادامه در تشریح ملاک مقبولیت نماز می گوید: اگر کسی صبح نمازش را خواند و در آن روز از فحشا و منکر نجات پیدا کرد، مطمئن باشد که نماز او مقبول است و اگر نماز صبحش را خواند باز کماکان دست به فحشا و منکر زد، مطمئن باشد نماز او مقبول نیست؛ بین صحّت و قبول فرق است، اما علی ای حال اینجا فرمودند: نماز آن است که انسان را از زشتی باز بدارد…این چنین نیست که خدای سبحان مسئله قبول نماز را به قیامت واگذار کرده باشد.
فرمود: در قیامت انسان روشن می شود، عده ای که اهل حسابند واقعاً می فهمند که نماز صبحشان قبول نشد، جبران می کنند یا نماز ظهر و عصرشان مقبول نشد، ترمیم می کنند. آنها که اهل حساب نیستند و اهل غفلتند در قیامت برایشان روشن می شود؛ اینکه گفتند: محاسبه کنید یعنی آثار عبادات را در خود بیابید اگر دیدید اثر برای شما ثابت نشد، بدانید مؤثر نیامده است؛ زیرا نماز آن است که انسان را از زشتی باز بدارد.ا
ین مفسر قرآن با اشاره به سیره بزرگان در استعانت از نماز تأکید می کند: جامع ترین سوره ای که خصوصیات نماز را بیان و آثار نماز را ذکر کرده همین سوره مبارکه معارج است که ملاحظه می فرمایید در این سوره خصوصیات نماز را مشخص کرده، آنگاه فرموده است: وقتی که
نماز این است استعینوا بالصبر و الصلاه، اینکه در شرح حال بزرگان دین می بینید هر وقت مشکلاتی برای اینها پیش می آمد، به مسجد جامع شهر می رفتند و دو رکعت نماز می خواندند و مشکلشان حل می شد به همین جهت است که خدا نماز را معرّفی کرد، بعد فرمود: نماز این است به این نماز پناه ببرید و از آن مدد بگیرید.
اصلاح نقایص طبیعی انسان با نماز
وی نماز را اصلاح کننده پیامدهای طبیعی خلقت انسان توصیف کرده و می گوید: در سوره معارج آیه ۲۰ به بعد می فرماید به اینکه انسان یک فطرتی دارد و یک طبیعتی؛ فطرت انسان را در سوره مبارکه روم مشخص کرد که فأقم وجهک للدّین حنیفاً فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله این فطرت انسانی است که خدا را می خواهد، خدا را می طلبد و با فطرت توحید خلق شده است.
یک طبیعتی هم دارد که بدن او از آن طبیعت تنظیم شده است که فرمود: انی خالق بشرا من طین ٭ فإذا سویته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین؛ آن فطرتش را به خود و آن طبیعتش را به گِل نسبت داد؛ فرمود: من یک بشر معجونی آفریدم که بدن او مربوط به گِل
اوست، جان او مربوط به من است: فإذا سویته و نفخت فیه من روحی.آیت الله جوادی آملی در بیان پیامدهای طبیعی خلقت انسان در سوره معارج تصریح می کند:.. فرمود: انّ الإنسان خلق هلوعاً ٭ اذا مسّه الشر جزوعا ٭ و اذا مسّه الخیر منوعاً، این دردهایی است که از طبیعت برخاست. حالا راه درمان هلوع بودن، جذوع بودن، منوع بودن چیست؟
اِلا المصلّین؛ نماز است که همه این پیامدهای طبیعی را ترمیم می کند، نماز از فطرت برمی خیزد و سایه افکن است و این پیامدهای سوء طبیعی را رهبری می کند، پس هلوع بودن، جذوع بودن، منوع بودن که نشانه نقص طبیعی انسان هست با نماز اصلاح می شود
کسی که همواره به یاد خداست
وی در تبیین مفهوم مصلین تأکید می کند: … در جوامع روایی ما آمده از بیانات معصومین(ع) که اگر کسی دائماً به یاد حقّ بود مثل این است که دائم الصلاه است.
گذشته از آن اگر کسی دائماً به فکر نماز باشد هم به این فکر است که نماز خوانده قبلی را باطل نکند به فحشا و منکر، هم به این فکر است که برای نماز بعدی یک غذای حلال و لباس حلال در برکند، این دائماً به فکر نماز است، این شخصی که می گوید: من نماز ظهر را در
پیش دارم باید با لباس حلال، با مکان حلال، با پوشاک حلال، با فکر حلال وارد نماز بشوم و همین کسی که می گوید: من نماز صبح را پشت سرگذاشتم آن نماز را از دست ندهم؛ این دائماً به فکر نماز است. خدای سبحان به نمازگزاران نماز جمعه که از بهترین و پرفضیلت ترین نمازهاست، فرمود: فإذا قضیت الصلاه فانتشروا فی الأرض؛ وقتی نمازتان را خواندید، بروید دنبال کارتان. این چنین نیست که دائماً در مسجد باشید؛ کار و زندگیتان را هم حفظ بکنید، نمازتان را هم بخوانید…
ویژگی مصلین
این مفسر قرآن در ادامه به تبیین آثار نماز در درمان پیامدهای طبیعی انسان پرداخته و می افزاید: … نماز آن است که انسان را به فکر محرومین متذکّر کند، نماز آن است که انسان را به فکر سائلین متذکّر کند… نمازگزار به یاد روز قیامت است و الذین هم من عذاب ربهم مشفقون؛ نمازگزار از عذاب الهی هراسناک است، إنّ عذاب ربهم غیر مأمون؛ کسی از عذاب خدا در امان نیست و به کسی امان نامه نداده اند که او از عذاب الهی برهد..
.وی رعایت حریم عفاف را یکی دیگر از ویژگیهای نمازگزاران برشمرده و می گوید: و الذین هم لفروجهم حافظون؛ نمازگزار انسان عفیف است.
یعنی چه؟ اگر در سوره عنکبوت، فرمود: ان الصلاه تنهیٰ عن الفحشاء والمنکر، آن اصل کلی را در سوره معارج تشریح کرد؛ شرحه، شرحه باز کرد، فرمود: نماز جلوی تکاثر را می گیرد، جلوی بی عفّتی را می گیرد، جلوی أمن از عذاب را می گیرد که أمن، أمن غافلانه است و مانند آن.آیت الله جوادی آملی امانت داری و وفای به عهد را از دیگر خصیصه های نمازگزاران توصیف کرده و با اشاره به آیات قرآن یادآور می شود: …
۶۴۸۳۱;إلاّ علی ازواجهم أو ماملکت أیمانهم فإنّهم غیر ملومین ٭ فمن ابتغیٰ وراء ذلک فاولئک هم العادون ٭ والذین هم لأماناتهم وعهدهم راعون؛ نمازگزار آن است که أمین باشد، نمازگزار آن است که به عهدش احترام بگذارد (هم عهد الهی را، هم عهد با مردم را) تعهّداتی که کرده است ایفا کند. وی در ادامه با تأکید بر شهادت نمازگزار به حق و عدل تصریح می کند: والذین هم بشهاداتهم قائمون، هم حدوثاً هم بقاءً به حقّ شهادت می دهند.
اگر نمازگزاری از ادای شهادت پرهیز کرد این نمازگزار واقعی نیست، یا قائم بر شهادت قسط نبود، نمازگزار واقعی نیست: والذین هم بشهاداتم قائمون… خدای سبحان فرمود: انسان گرچه فطرتاً الهی و صبور است، ولی طبیعتاً جَزوع و هلوع است. نماز جلوی این هلع و جزع را می گیرد، واذا مسه الخیر منوعاً بخیل است، و اذا مسه الشر جزوعاً ٭ … الاالمصلّین، معلوم می شود یک نقشی دارد نماز که صبر را هم تثبیت می کند؛ از یک نظر صبر محصول نماز است و از طرفی هم به انسان گفته اند شما بر اطاعت هم صبر کنید حتّی صلاه؛ به رسول اکرم فرمود: وامر أهلک بالصلاه واصطبر علیها؛ انسانی هم که نماز می خواند بر این طاعت صبر می کند؛.این مفسر برجسته قرآن تأکید می کند:
صبر در هنگام طاعت شامل نماز هم می شود، انسان صابر است که نماز می خواند، ولی نماز جلوی جزع او را هم می گیرد؛ چون همه در یک راهند، بی تابی که در مقابل صبر و استقامت است به وسیله نماز برطرف می شود، اگر احیاناً گفته شد «الصلوه عمود الدین» برای آن است که صبر به برکت نماز پیدا می شود، گرچه خود نماز به وسیله صبر حاصل می شود، تا انسان صبر بر طاعت نداشته باشد مصلّی نیست.
یک درجه از صبر است که به صلاه کمک می کند و یک درجه قوی از صبر است که به وسیله صلاه پیدا می شود، فرمود: انسان جزوع را نماز صبور می کند، معلوم می شود صلاه عمود دین است. انسان اگر از این رذائل درونی بخواهد برهد، باید نماز بخواند. اگر در برابر دشمن بخواهد پایدار باشد، باید صابر و باید اهل صلاه باشد.آیت الله جوادی آملی استعانت از خدا به وسیله صبر و نماز را شرط تنزل نصرت الهی خوانده و تصریح می کند: پس خدایی که فرمود: نصر پیش من است.
خدایی که فرمود: معین و مستعان غیر از من أحدی نیست، راه به ما نشان داد، فرمود: این چنین نیست که رایگان من شما را پیروز کنم. این نظام، نظام حرکت و کار است، اگر بخواهید کمک به شما برسد، اهل نماز باشید…
مفهوم صبر از منظر روایات اسلامی
وی در ادامه به تبیین مفهوم صبر از منظر روایات اسلامی پرداخته و با اشاره به اینکه صبر غیر از سکوت است، می گوید: صبر صفت انسان آزاده است.
یک انسان آزادمنش صابر است، صبر، نه نشانه ذلت است، و نه سکوت، به معنای صبر است، نه تحمل ظلم به معنای صبر است، نه بی تفاوتی به معنای صبر است، نه کم حوصلگی به معنای صبر است؛ صبر اصولاً آن حرّیت و آزادی را می گویند: کتاب شریف اصول کافی جلد دو «کتاب الایمان و الکفر»، بابی است به نام «باب الصبر»، روایات فراوانی در این باب است که از ائمه(علیهم السلام) رسیده است: «الصبر رأس الایمان» یا «الصبر من الایمان بمنزله الرأس من الجسد فإذا ذهب الرأس ذهب الجسد کذلک إذا ذهب الصبر ذهب الایمان»، این روایات فراوان است.
این مدرس عالی حوزه با بیان اینکه صبر نشان آزادگی است، تأکید می کند: ابی بصیر از امام ششم(ع) نقل می کند: «عن ابی بصیر قال سمعت ابا عبد الله(ع) یقول: إن الحر حرٌّ علی جمیع أحواله»؛ یک انسان آزاده، آزاد است در همه حالات؛ چون حرّیت برای او ملکه است، حال نیست که گاهی آزاد باشد، گاهی برده. یک انسان آزاد، همیشه آزاده است: «إن الحر حرٌ علی جمیع احواله إن نابته نائبهٌ صبر لها»؛ اگر یک
نائبه و رویداد دردناکی به او اصابت کند، در برابر این رویداد صبر می کند، «و ان تداکت علیه المصائب لم تکسره»؛ اگر مصیبت های دردناک فشار بیاورد، بکوبد او را، مندکش بکند، باز او شکسته نمی شود، «و ان اسر و قهر و استبدل بالیسر عسراً»؛ اگر چه مقهور بشود، اسیر بشود، آسانی و یسر او به عسر و دشواری تبدیل بشود، در همه این حالات او آزاده است، «کما کان یوسف الصدیق الامین(ع) لم یضرر حریته ان استعبد و قهر و أسر»؛
آن وقتی که به چاه افتاد آزاده بود، آن وقتی که به زندان افتاد آزاده بود، چیزی از آزادی او نکاست، نه قهر، نه استعباد، (آن وقتی که او را به عنوان بنده فروختند: و شروه بثمنٍ بخسٍ دراهم معدوده او را به عنوان یک عبد فروختند)، گرچه به عنوان بنده خریده شد، ولی او در حقیقت آزاد بود و روح آزادگی داشت: «لم یضرر حریته ان استعبد و قهر و اسر و لم تضرره ظلمه الجبّ و وحشته»؛ تاریکی جب و چاه و وحشت چاه او را از آزادی نینداخت، در همه حالات انسان آزاده بود، نه اهل گلایه و شکایت بود و نه اهل توسل به غیر حق.
آیت الله جوادی آملی در ادامه می افزاید: آنگاه فرمود: در اثر آزادی او خدای سبحان بر او منت نهاد که «و ما ناله أن منّ الله علیه فجعل الجبار العاتی له عبداً»؛ خدای سبحان آن جباری را که اهل عُتُو و استکبار بود، بنده او قرار داد «بعد إذ کان له مالکاً فارسله و رحم به أمهً و کذلک الصبر یعقِّب خیراً فاصبروا و وطّنوا أنفسکم علی الصبر توجروا»؛ حضرت فرمود به اینکه این مخصوص یوسف صدیق نیست، هر امتی اگر صابر باشد، به جایی می رسد که دماغ آن مستکبران را به خاک می مالد و آنها را که داعیه قدرت داشتند مقهور خود می کند و انسان صابر مأجور است.
وی تأکید می کند: و باز در همین باب شریف مسئله صبر را به عنوان مردانگی و رادمردی مطرح می کند، روایت ۲۲ این باب این است که امام باقر(ع) طبق این نقل فرمود: «مروه الصبر»؛ مُروَّه همان مروت است یعنی مردانگی، اصولاً مرد را مرد می گویند بخاطر مُروتش؛ چه اینکه امت را امت گفته اند برای اینکه اَمام و إمامی دارد یا قوم می گویند برای اینکه اهل قیام است؛ مرد را هم مرد گفتند برای مُروتش «مُرُوَّه الصبر فی حال الحاجه والفاقه والتعفف و الغنیٰ أکثر من مروّه الاِعطاء»؛ مردانگی که در انسان نیازمند است و انسان نیازمند که حیثیتش را حفظ کند و از کسی چیزی طلب نکند، بالاتر از مردانگی بخشندگان است که می بخشند. آن که دارد و می بخشد، اهل مروه و مردانگی است. آن که ندارد و بی اعتناست، مردانگی اش بیشتر است.
پس صبر یک مروه و مردانگی است، یک آزادگی است؛ نه صبر یعنی سکوت، صبر یعنی خاموشی. صبر یعنی «حریت» یعنی اگر کسی در برابر مشکلات ایستاد و به غیر خدا پناه نبرد و آزاده بود انسان صابر است.آیت الله جوادی آملی در پایان تفسیر آیه ۱۵۳ سوره بقره خاطرنشان
می کند: پس ان الله مع الصابرین به منزله «ان الله مع الاحرار» است؛ خدا با آزادگان است و کسی آزاده است که از بردگی شهوت و غضبِ درون برهد؛ چون «عبد الشهوه أذلّ من عبد الرق»؛ اگر کسی خواهان شهوت خود بود و به میل شهوت خود عمل کرد، این از برده زرخرید بیرون ذلیل و فرومایه تر است؛ چون آن بنده زرخرید ممکن است در اثر تقوا به کرامت برسد و این انسانی که به حسب ظاهر آزاد ولی برده شهوت است به هوس کار می کند و به فرومایگی تن در می دهد. این از بیانات حضرت امیر(ع) است که فرمود: «عبد الشهوه أذلّ من عبد الرّق
منبع:روزنامه آرمان