قرآن و عدم تحریف آن از نظر شیعه امامی

قرآن و عدم تحریف آن از نظر شیعه امامی

نویسنده: دکتر محمد حبش
مدیر مرکز پژوهش های اسلامی و استاد دانشگاه دمشق

(مطالعه ای انتقادی)
هر از گاهی ما نیازمند بازخوانی دیدگاههای پیشوایان (رضوان الله علیهم) در خصوص سلامت متن قرآن و عدم تحریف آن و شایعات و تهمت های ایراد شده برخی نویسندگان به هدف آسیب رسانی به گروهی از این امت و با انگیزه های فرقه ای، هستیم؛ این تهمت ها و شایعات در حقیقت اهانت آشکار به قرآن کریمی است که خداوند متعال خود و به نص صریح قرآن، بری بودن آن از هرگونه تحریف و تبدیلی را مورد تأکید قرار داده است: «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون» (سوره حجر – 9) (بی گمان ما خود، قرآن را فرو فرستاده ایم و به یقین، ما نگهبان آن خواهیم بود.)
در موضوع سلامت و عدم تحریف متن قرآن، جدالهای فراوانی میان علمای شیعه صورت گرفته که برخی ها آن را انگیزه ای برای خدشه وارد آوردن به ایمان و اعتقاد ایشان به وجود کم و کاستی در کتاب خدا، تلقی کرده اند.
سخن از سلامت متن قرآن، از سوی علمای هر دو گروه [سنی و شیعه]، روایت شده و البته در این میان سه دسته روایات مختلف در این مورد، با هم در آمیخته شده اند: روایات مربوط به تعدد قرائت ها، روایات مرتبط با تلاش برای تحریف یا تبدیل در کتابی که خداوند خود آنرا از هرگونه تحریفی مصون داشته است و روایاتی که ظاهر آنها دلالت بر وقوع تحریف و تبدیل [درقرآن] دارد و ناگزیر باید هر کدام جداگانه مورد بحث و بررسی گیرند، تا حقیقت امر روشن گردد.
در خصوص آنچه که از علمای اهل سنت روایت شده، الحافظ بن ابی داود السجستانی در کتاب مشهور خود المصاحف [قرآنها] دهها روایتی را گرد آورده که ظاهراً چنین القا می کند که تحریف یا تبدیل یا دست کم تلاش برای این امر در زمان پیامبر (ص) یا اندکی پس از وفات ایشان، صورت گرفته است. این روایات جملگی شایسته مطالعه و بررسی و تأمل و نقد به منظور رسیدن به حقیقت عصمت الهی این کتاب است ولی این کار را علمای بزرگی انجام داده اند که سزاوار هر گونه ستایشی هستند و به همین دلیل تنها به آنچه آنها گفته و نقل کرده اند، بسنده می کنیم و همگان را به نوشته های علامه سیوطی در کتاب خود الاتقان فی علوم القرآن باب حروف القرآن الکریم، ارجاع می دهیم که بحث های کافی و وافی در این باره انجام داده است؛ بحث کنونی ما بویژه منعطف به پژوهش و مطالعه احادیث روایت شده در تحریف از سوی علمای اهل بیت از شیعیان و بررسی سند و متن این روایات بمنظور رسیدن به حقیقت کوشش های تحریف و تبدیلی است که خداوند متعال، کتاب مقدس و پایان بخش و معجزه اش را از آن مصون داشته است.
حقیقت آنست که ایراد خدشه در سلامت متن قرآن، تنها از گروهی از علمای شیعه و در برخی کتب روایی ایشان نقل شده و این امر بر پیچیدگی مسئله، می افزاید. به عنوان مثال در الکافی کلینی [1] که از معتبرترین منابع روایی شیعه بشمار می رود متون زیر، آمده است: (از جعفر بن محمد [امام جعفر صادق علیه السلام] نقل شده که فرمود: «قرآن را کسی جز امامان گردآوری نکرده و قرآنی که جبرییل بر حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل کرد شامل هفده هزار آیه بود.») [2] (به نقل از أبوحسن المضایی آمده که می گوید: «امیرالمؤمنین [علی علیه السلام]، خواند: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک (من خلافه علی) و ان لم تفعل فما بلغت رسالته]، عرض کردم: قرآن است؟ فرمود: آری.») [3] [یادآور می شود که متن خوانده شده آیه 67 از سوره مائده است که عبارت داخل پرانتز بدان افزوده شده است.] نیز در کتاب الکافی (کلینی) در تفسیر آیه: «ائتونی بکتاب من قبل هذا او اثاره من علم» (سوره احقاف – 4) (… کتابی را که پیش از این بوده یا نشانی را که از دانشی بازمانده است برای من بیاورید) آمده است: وقتی خداوند متعال، جان پیامبر خود (صلی الله علیه و آله و سلم) را بازستاند و حضرت فاطمه از ارثیه خود از رسول خدا (ص)، محروم گردید به مدت هفتاد و پنج روز از مردم دوری گزید و در این مدت مصحف خود را نوشت و خداوند جبرییل را نزد وی فرستاد و او توانست مصحفی را بنویسد که در آن دانش هر آنچه بود و خواهد بود و آنچه نیست تا روز قیامت، بیاید.) [4] (به نقل از محمد بن جهم الهلالی روایت شده که اباعبدالله فرمود: «امه هی أربی من امه»(گروهی از گروهی دیگر افزونتر است) در سوره نحل [آیه 92] جنین نیست و باید: (ائمه هی ابی من ائمتکم) (پیشوایان (یا امامانی) از پیشوایان شما بیشتر) باشد. [5] و مانند این حدیث در الکافی به نقل از امام محمد باقر آمده که فرمود: «هیچ کس از مردم ادعا نکرده که تمامی قرآن را آنگونه که نازل شده، گردآورده است مگر آنکه دروغگو باشد. [قران را] جز علی بن ابی طالب و ائمه پس از وی، آنگونه که نازل شده گردآوری و حفظ نکرده اند.» [6] مطرح شدن این گونه روایات از سوی این دسته از علما، منجر به خدشه وارد آوردن به عقاید شیعه گشته و برخی متعصبان اهل سنت را بر آن داشت که حکم به تکفیر و فساد عقیده ایشان دهند. [7] حقیقت آنست که هر کس معتقد به تحریف قرآن باشد، به اجماع، کافر است ولی صرف وجود روایت در کتب آنها دلیل بر اعتقاد ایشان به این امر نیست؛ همچنین، شایسته است که نظر تفسیری مذهب آنان در این خصوص برایمان روشن شود.
محققان شیعه، معتقد به صحت تمام روایات وارده در کافی کلینی نیستند و آنرا همتراز صحیح بخاری از نظر ما – آنچنان که عامه مردم برداشت می کنند – نمی دانند؛ آنها در روایت کافی، روایت های ضعیف و مرسل هم وارد می دانند؛ شیخ پرهیزکار کلینی، کتاب خود را طی بیست سال تألیف کرده و از هر کس که روایتی شنیده آنرا ثبت کرده است بنابراین، روایت را باید از اسناد آن شناخت، کاری که امام طبری نیز کرده و اسناد مطالب خود را آورده و گفته که این اسناد من است و هر کس هم سند را ذکر کرده، معذور است.
در یک پژوهش علمی که اخیراً از سوی محقق شیعی سیدهاشم معروف الحسنی منتشر شده با قاطعیت نتیجه گرفت: «متقدمان، همه روایات کلینی را با همه جزییات نپذیرفته اند.» [8] او می گوید: «از احادیث کافی که بالغ بر شانزده هزار و یکصد و نود و نه حدیث (16199) گردیده تنها پنج هزار و هفتاد و دو حدیث (5072) صحیح و یکصد چهل و چهار (144) حدیث حسن ، و یکهزار و یکصد و بیست و هشت حدیث موثق و سیصد و دو (302) حدیث قوی و نه هزار و چهارصد و هشتاد (9480) حدیث ضعیف است.» [9]

صحیح

حسن

موثق

قوی

ضعیف

جمع کل در الکافی [10]

507

144

1128

302

9480

16199

منتقدان شیعه خود روایات تحریف قرآن وارد در الکافی را پیگری کرده شمارشان را حدود سیصد روایت یافته اند که از طریق چهار نفر، نقل شده اند که عبارتند از: ابوعبیدالله السیاری ، یونس بن ظبیان ، منخل بن جمیل الکوفی و محمد بن حسن بن جهور . [11] عدالت این چهار تن، جملگی از نظر علمای رجال شیعه، خدشه دار است؛ این هم متن گفته های ایشان: الغضائری [12] درباره السیاری می گوید: «ضعیف و افراطی و منحرف است» [13] و شیخ النجاشی [14] درباره اش می گوید: «ضعیف الحدیث و فاسد المذهب است» [15] و شیخ النجاشی درباره یونس بن ظبیان می گوید: «بسیار ضعیف است و هیچ توجهی به آنچه روایت می کند ندارد و همه آثارش در آمیخته است.» [16] و ابن الغضائری درباره اش می گوید: «از اهالی کوفه، افراطی و دروغگوست و جعل حدیث می کند.» [17] و درباره منخل بن جمیل الکوفی ، سید هاشم معروف الحسنی از علمای رجال نقل می کند که او را افراطی و منحرف، توصیف کرده اند. [18] علامه حلی [19] درباره ی محمد بن حسن بن جمهور می گوید: «در حدیث، ضعیف و در مذهب، افراطی و در روایت، فاسد است و توجهی به حدیث نمی کند و به آنچه روایت می کند اعتماد ندارد.» [20] بدین ترتیب، وقتی بدین گونه همگان به روایت این افراد اعتماد ندارند و در صداقت و امانتشان تردید می کنند، خود دلیل روشنی از تبرئه مراجع شیعه از این اوهام است و ورود آنها در کافی نیز مشروط به صحت اسناد آنهاست که چنانکه دیدیم تحقق نیافته است.
از بزرگان شیعه متون و گفته های بسیاری نقل شده که توهم اعتقاد ایشان به تحریف را برطرف می کند؛ اینک بخشی از آنها را نقل می کنیم:
1- علامه ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی مشهور به صدوق متوفی سال 381 هـ.ق [21] می گوید: «اعتقاد ما بر آنست قرآنی که خداوند متعال بر پیامبرش حضرت محمد (ص) نازل فرمود، همین است که در مصحف کنونی و در اختیار مردم قرار دارد و بیش از آن نیست و هر کس از قول ما گفته باشد که ما معتقدیم قرآن بیش از اینهاست، دروغگوست.» [22] 2- سید مرتضی علی بن الحسین الموسوی العلوی (متوفی 436 هـ. ق) می گوید: «علم به صحت و درستی نقل قرآن همچون علم مربوط به اعضای بدن و حوادث بزرگ و اتفاق های سترگ و کتابهای مشهور و اشعار نوشته شده عرب، [امر مسلمی] است و در این مورد، توجه و عنایات، شدیدتر و پاسداری از آن بیشتر است و به چنان حدی رسیده که در هیچ مورد دیگری نرسیده است. قرآن در زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مجموعه ای تشکیل شده از آیات قرآنی نازل شده تا آن زمان بود که پیامبر اکرم (ص) گروهی از صحابه را برای حفظ آیات آن تعیین فرمود، [آیات قرآنی] بر پیامبر اکرم (ص) عرضه می شد و در حضورش تلاوت می گردید و گروهی از صحابه همچون: عبدالله بن مسعود ، ابی بن کعب و دیگران چندین بار قرآن را در حضور پیامبر (ص)، ختم کردند و اینها همه بی هیچ تردیدی، دلالت بر آن دارد که قرآن مجموعه مرتب و منظمی بوده است و مخالفان این امر از امامیه و حشویه [محدثان قایل به نفی تأویل] نیز جز این معتقد نیستند؛ اختلاف نظر در خصوص این امر، به کسانی از اصحاب حدیث نسبت داده شده که احادیث و روایات ضعیفی را نقل کرده و آنها را صحیح پنداشته اند و هرگز نمی توان با چنین روایاتی، از روایات قطعی و شاخصی که دلالت بر صحت قرآن و سلامت آیات آن دارند، عدول کرد.» [24] 3- الشیخ ابوعلی الطبرسی صاحب تفسیر مجمع البیان [25] در این باره می گوید: «سخن درباره ی کم و زیادی آیات قرآن از این قرار است که در خصوص افزوده، اجماع بر بطلان آنهاست و در خصوص کاست، گروهی از یاران و دسته ای از حشویه روایت کرده اند که در قرآن تغییرات یا کاستی هایی حاصل آمده و طبق روایات صحیح در مذهب یاران ما، خلاف آن است و همانی است که مورد تأیید المرتضی (قدس الله روحه) نیز می باشد.» [26] اجازه دهید سخن در این مسئله را به شیخ الطائفه ابوجعفر محمد بن حسن طوسی متوفی 461 هـ.ق [27] بسپاریم زیرا اعتقاد شیعه مبنی بر سلامت متن قرآن و دلایل این شایعه در مورد ایشان را خلاصه کرده می گوید:
«سخن از افزایش یا کاهش [در قرآن]، سخن ناشایستی است زیرا در مورد افزایش، اجماع [علمای شیعه] بر بطلان این نظر قرار دارد و در خصوص نقصان، وجه ظاهر از نظر مذاهب اسلامی، خلاف آنست و در مذهب ما نیز وجه صحیح همین است که سید مرتضی (رضی الله عنه) آنرا تأیید کرده و ظاهر روایات نیز همین را می گوید گو اینکه روایات بسیاری از سوی خواص و عوام در نقصان بسیاری از آیات قرآنی و جابجایی برخی از آنها روایت شده که تنها از یک راه (سند) نقل شده به همین علت مستوجب علم (اطمینان) نیستند و بهتر است از آنها اعراض شود و کاری به آنها نداشته باشیم زیرا به هیچ وجه نمی توانیم آنها را تفسیر و تأویل کنیم و حتی اگر صحیح هم باشند هیچ خدشه ای به آنچه در حال حاضر در قرآن وجود دارد، وارد نمی کند زیرا صحت آنها معلوم است و هیچ کس در آنها تردیدی ندارد و آنها را ردّ نمی کند و روایات محکمی در قرائت و پای بندی به آنها و مقابله همه اخبار و احادیث اختلافی در فرعیات با آنها و عمل به روایات موافق و اجتناب از روایات مخالف و بی توجهی به آنها، مطرح شده است. از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روایتی وارد شده که هیچ کس آنرا ردّ نکرده، می فرماید: «من در میان شما دو چیز گرانبها بجای گذارده ام که چنانچه به آنها پای بند باشید هرگز گمراه نخواهید شد؛ کتاب خدا و خاندان اهل بیتم و این دو هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند تا روز قیامت به من ملحق شوند.» و این دلیل بر آنست که آن [قرآن – یکی از این دو چیز گرانبها] همیشه و هر زمان وجود دارد زیرا [در غیر اینصورت] پیامبر اکرم (ص) نمی توانست به ما فرمان دهد به آن پای بند باشیم همچنانکه اهل بیت (علیهم السلام) و آنهایی که باید از ایشان دنباله روی کنیم نیز در هر زمان وجود دارند و اگر همگی به صحت آنچه میان ما وجود دارد اتفاق نظر داریم شایسته است که جملگی به تفسیر و بیان معانی آن بپردازیم و جز آنها را، ترک گوییم.» [28] علاوه بر این مؤلف کتاب کشف الارتیاب فی رد فصل الخطاب اقدام به نقل مجموعه ای از تأکیدات بزرگان شیعه امامیه در خصوص سلامت متن قرآن کرده و نامهای بزرگان یاد شده را به شرح زیر برشمرده است:
1- ابوجعفر ابن بابویه قمی ، متوفی 381 هجری قمری.
2- سید مرتضی علی موسوی ، متوفی 436 هجری قمری.
3- شیخ الطائفه طوسی ، متوفی 461 هـ.ق.
4- ابوعلی الطبرسی ، متوفی 548 هـ.ق.
5- سید بن طاووس ، متوفی 644 هـ.ق.
6- ملامحسن فیض کاشانی ، متوفی 1091 هـ.ق.
7- محمد بهاء الدین العاملی البهایی ، متوفی 1030 هـ.ق.
8- محمد بن الحسن الحر العاملی ، متوفی 1104 هـ.ق.
9- محقق زین الدین البیاضی .
10- القاضی سید نورالله التسیری .
و نیز شماری از علما و مراجع معاصر شیعه از جمله مرحوم کاشف الغطاء ، محمد جواد البلاغی ، مهدی الطباطبایی ، مرحوم سید محسن امین عاملی ، محمد مهدی شیرازی ، مرحوم آیت الله العظمی البلاغی، شهاب الدین مرعشی نجفی (قدس سره)، مرحوم سید عبدالحسین شرف الدین العاملی ، آیت الله العظمی سید محمد رضا گلپایگانی (قدس سره) و آیت الله العظمی روح الله خمینی (قدس سره) و بسیاری دیگر. در اینجا باید خاطر نشان سازیم که بسیاری از روایاتی که از سوی برخی، بوی تحریف قرآن از آنها می آید، در واقع اوهام افرادی است که مدتی بعد، متوجه اشتباه خود شده و آنرا تصحیح کرده اند، چنین روایاتی همچون کتب شیعه، در کتاب های اهل سنت نیز وجود دارند و حال که اعتقاد عمومی هر دو طایفه در خصوص سلامت متن قرآن، مسلم گشته است، نمی توان به عنوان ابزاری برای ایراد اتهام به هر کدام از این دو طایفه، از آن استفاده کرد.
و به همین ترتیب، هیچ دلیلی برای اتهام یکی از طوایف مهم مسلمانان به قول به تحریف قرآن به دلیل مرویاتی که قاعدتاً باید آنها را با یکی از این چهار محمل برداشت کرد، وجود ندارد:
1- خدشه دار بودن راویان و اسناد آنها.
2- حمل بر اینکه توهماتی است از سوی راویان که معصوم نیستند.
3- حمل آنها بر اینکه روایات منسوخ بشمار می روند.
4- حمل بر اینکه یادداشت های صحابه در قرآنهای خود در جهت تفسیر قرآن بوده است.
برای اطلاع از جزئیات این موضوع، می توان به کتاب الاتقان فی علوم القرآن سیوطی یا مناهل العرفان زرقانی مراجعه کرد.
نکته آخر اینکه امروزه شیعیان در قرائت خود، پای بند روایت حفص از عاصم یعنی قرائتی رایج در جهان اسلام هستند و هیچ مخالفتی با اکثریت امت در رسم الخط، شکل، ضبط حرکات، علائم وقف، علائم ابتدا، شماره آیات، شماره سوره ها و وجود یا حذف علامت وصل و وجود یا حذف الف مد در آیات قرآن ندارند.
در این پژوهش به این نکته مهم خواهیم پرداخت که آنها (شیعیان) قایل به مسح پا در وضو هستند ولی با وجود آن، همان قرائت جمهور علما یعنی غسل [پا] را در توافق با روایت حفص از قرائت قرآن که بدان پای بند هستند، قبول دارند: «و امسحوا برووسکم و ارجلکم الی الکعبین» (سوره مائده – 6) (و بخشی از سرتان را مسح کنید و نیز پاهای خود را تا برآمدگی روی پا.) که به رغم اختلاف آنها در برخی فروع فقهی، وجه التزام آنها به همان چیزی است که مسلمانان بدان پای بند هستند.
از آنچه که گذشت روشن می شود که امت اسلامی با وجود اختلاف فرقه ها و طوائف آن، جملگی قبول دارند که قرآن کریمی که اینک در اختیار ماست همانی است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از طریق وحی دریافت کرده و قرائت های متواتر، حتی در یک حرف با نسخه عثمان (رضی الله عنه) در مصاحف خود اختلاف ندارد و امروزه مسلمانان نسبت به ریزترین جزئیات آن اتفاق نظر دارند. چرا که خداوند متعال خود عهده دار حفظ و پاسداری همیشگی از قرآن گشته است: «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون» (سوره حجر – 9) (بی گمان ما خود قرآن را فروفرستاده ایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود.) اینکه ما نگهبان آن خواهیم بود یعنی که در احکام و حدود و فریضه های آن، هیچ کم و زیادی راه نخواهیم داد.
این پاسداری، موثق بودن متن کتبی و شفاهی قرآن را مورد تأکید قرار داده و آنرا از هنگام نزول در برابر هر تغییر و تبدیلی، در سینه ها و بصورت مدون در قرآنها (مصاحف)، مصون داشته است و قرآن را طی دوره های مختلف تاریخی – البته جز دگرگونی های رسم الخطی – بدون تغییر باقی نگه داشته است؛ باید گفت که این پاسداری تنها بصورت حفظ آن در سینه ها و قرائت قرآن نبوده، در عمل و اندیشه هایی که پیامبر اکرم (ص) آنها را بمورد اجرا گذارده نیز بوده است.
قرآن را مردان و زنان مؤمن از دوران صحابه و پیروان راستین آنها، در سینه حفظ کردند و به مرور زمان و به رغم همه شرایط و دشواری ها، همواره بر شمار حافظان قرآن افزوده شد بگونه ای که در انتقال آن به نسل های بعدی، تواتر قایل اطمینانی بدست آمده است. اینک نوبت نسل های بعدی در فهم و درک معانی [آیات قرآنی] و استخراج احکام الهی و نتیجه گیری راه حلها و درمانها برای مشکلات فزاینده و جدید زندگی و البته ضمن ستایش از کوشش های گذشتگان در این راستا، فرا رسیده است.
پژوهشگران منصف حتی از میان غیر مسلمانان نیز سلامت متن قرآن و در امان بودن آن از هرگونه تحریف و تغییری را گواهی داده اند از جمله اینان، خاورشناسان آلمانی هستند که همه نسخه های خطی متداول قرآن کریم در شرق و غرب جهان اسلام را گرد آورده اند تا به گمان خود اختلاف های موجود در میان نسخه های مختلف را استخراج کنند؛ آنها همه نسخه های مربوط به دوره ها و کشورهای گوناگون را با یکدیگر مقایسه کردند ولی هرگز اختلافی میان آنها را نیافتند و این خود تأکیدی دیگر بر سلامت قرآن در برابر هرگونه تحریف و تبدیل و تغییر است و در عین حال پاسخی قاطع از سوی مطالعات غربیان به شبهه های عاری از صحتی است که در اینجا و آنجا، مطرح شده است. در این خصوص جای هیچ شگفتی هم نیست زیرا خود قرآن، متعهد به حفظ و پاسداری از آن برای همیشه، شده است.
همچنانکه خداوند متعال خود پاسداری از ارزش های موجود در کتاب (قرآن) و سنت را در برابر هر تحریف و تغییر و تبدیلی اعم از آنکه کلمات جابجا شوند یا با تأویل، از معنای منظور نظر خارج گردند، بر عهده گرفته است: «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون» (سوره حجر – آیه 9) (بی گمان ما خود، قرآن را فرو فرستاده ایم و به یقین، ما نگهبان آن خواهیم بود.)
«ان علینا جمعه و قرانه * فاذا قرآناه فاتبع قرانه * ثم ان علینا بیانه» (سوره القیامه – آیات 17 تا 19) (گردآوری و خواندن آن با ماست × پس چون بخوانیمش، از خواندن آن پیروی کن × سپس شرح آن نیز با ماست.)
عهده داری حفظ متن الهی و پاسداری از بیان و ارزش های آن از راه نبوت، خود از برجسته ترین ویژگی های این رسالت پایانی و عمده ترین خصوصیات آن بشمار می رود.
خلاصه اینکه همه أهل قبله متفق القولند قرآنی که جبرئیل امین بر پیامبر خدا حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل کرد همین مجموعه ای است که در قرآن کنونی قید شده و حتی یک حرف از آن کم یا بر آن افزوده نشده است و روایات وارده در کتب سنت (احادیث) [درباره احتمال تحریف و تبدیل را] باید براساس یکی از احتمالات چهارگانه ای که بدان اشاره کردیم، و براساس تکیه بر دلیل قطعی و اجماع علمای امت و با پذیرش اهل توحید و بدون نظر مخالف – تعبیر و تفسیر کنیم و این بیانگر اصالت و درستی هر یک از حروف قرآن کریم بدون هیچ استثنایی است.
منابع:
(1) کلینی متوفی (329 هـ.ق) ابوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی ، فقیه، محدث و مورخ امامی و از جمله مهمترین راویان شیعه جعفری است که با کتاب خویش الکافی شهرت یافته است. این کتاب، مجموعه ای شامل 16199 حدیث است که با حذف احادیث تکراری، شمار احادیث آن بالغ بر 8781 حدیث می گردد؛ صدها شرح و تفسیر بر این اثر نوشته شده و بزرگترین دایره المعارف حدیثی شیعه، بشمار می رود.
(2) الکافی کلینی ؛ جلد 4، صفحه 446، باب 471 حدیث شماره 28.
(3) اصول کافی کلینی ، کتاب الحجه، باب النکت من التترتیل فی الولایه، جلد اول، صفحه 412، شماره باب در المعجم المفهرس کافی، 166 می باشد.
(4) الکافی ، باب فیه ذکر الصحیفه، جلد اول، صفحه 240، و نیز نگاه کنید به باب 98، حدیث 1 و 2 و 3 و 4. جلد اول، صفحه 344 کلینی این باب را اینگونه نامیده است: باب فیه ذکر الصحیفه و الجفر و الجامعه و مصحف فاطمه (علیها السلام).
(5) الکافی (کلینی)، باب 92، حدیث 7.
(6) الکافی (کلینی)، کتاب فضل القرآن.
(7) به عنوان مثال نگاه کنید به: الخطوط العریضه للأصول التی قام علیها دین شیعه الامامیه نوشته محب الدین خطیب ، چاپ: المکتب الاسلامی، 1391 هـ.ق. و نیز نگاه کنید به: الشیعه و القرآن نوشته احسان الهی ظهیر ، صفحات 92 و 133.
(8) دراسات فی الحدیث و المحدثین نوشته سید هاشم معروف الحسنی صفحات 134 – 132.
(9) همان منبع، صفحه 137.
(10) دیده می شود که مجموع احادیثی که هاشم معروف الحسنی آورده 16126 حدیث یعنی هفتاد و سه تا کمتر از مجموع احادیثی است که خود از آن سخن بمیان آورده بود! در اینجا دو اصطلاح حدیثی نزد علمای شیعه یعنی حدیث موثق و حدیث قوی را توضیح می دهیم:
حدیث موثق : حدیثی است که مستند بر متن اصحاب به رغم فساد عقیده [راوی] بوده و بقیه اش شامل ضعف نباشد.
حدیث قوی : حدیثی است که اسناد آن با روایت کسی که جز امامیه او را تأیید کرده باشد، به معصومه برسد و بزرگان ما در موثق بودن یا نبودنش چیزی نگفته باشند. نگاه کنید به: القواعد الحدیث ، اثر محی الدین الموسوی الغریفی از علمای امامیه، چاپ مکتبه المفید، صفحه 24.
(11) اکذوبه تحریف القرآن بین السنه و الشیعه ، تألیف شیخ رسول جعفریان صفحه 46.
(12) الغضائری (… – 441 هـ.ق.) نام کامل او حسین بن عبیدالله بن ابراهیم الغضائری (ابوعبدالله) از بزرگان امامیه در زمان خود، که کثیر السفر و حکم و فرمانش، از حکم و فرمان شاهان نافذتر بود. دارای آثاری است از جمله: البیان عن حیاه الانسان ، النوادر فی الفقه ، ادب العاقل و تنبیه الغافل فی فضل العلم ، فضل بغداد و عدد الائمه و ما شذ عن الائمه فی ذلک ، یوم الغدیر ، الرد علی الغلاه و المفوضه .
(13) قاموس الرجال ، جلد 1، صفحه 403.
(14) النجاشی (373 – 450 هـ.ق) نام کاملش: ابن الکوفی است و به او الصیرفی هم می گویند، از اهالی بغداد است و در مطیر آباد وفات یافت، دارای این آثار است: الرجال (در شرح حال علمای شیعه و نام تألیفات ایشان)، الکوفه و ما فیها عن آثار و الفضائل و أنساب بنی نصر بن قعین و ایامهم و اشعارهم (بنی نصر اجداد او هستند.)
(15) معجم رجال الحدیث ، جلد 3 – صفحه 29.
(16) رجال نجاشی ، صفحه 838.
(17) خلاصه الرجال (علامه حلی)، صفحه 266.
(18) دراسات فی الحدیث و المحدثین ، صفحه 198.
(19) ابن المطهر الحلی (648 – 726 هـ.ق.)، نام کامل او الحسن بن یوسف بن علی بن المطهر لحلی جمال الدین معروف به علامه حلی از بزرگان علمای شیعه و مراجع بزرگ آنهاست و دارای تألیفات بسیاری است از جمله: تهذیب طریق الوصول الی علم الاصول ، قواعد الاحکام فی معرفه الحلال و الحرام ، کنزالعرفان فی فقه القرآن ، نهایه المرام فی علم الکلام ، القواعد و المقاصد ، خلاصه الاقوال فی معرفه الرجال و جز آن.
(20) خلاصه الرجال (علامه حلی)، صفحه 251.
(21) ابن بابویه القمی (… – 329 هـ.ق.) نام کامل او: علی بن الحسین بن موسی بن بابویه ابوالحسن القمی از بزرگان امامیه در قم در زمان خود، که در این شهر بدنیا آمد و وفات یافت؛ در توحید، امامت و تفسیر و نیز در الشرائع رساله هایی دارد.
(22) الاعتقادات (شیخ صدوق)، جلد 1، صفحه 57.
(23) الشریف المرتضی (355 – 436 هـ.ق.) نام کامل او: علی بن حسین بن موسی بن محمد بن ابراهیم ابوالقاسم است و از علمای بزرگ در علم کلام، ادب و شعر بشمار می رود؛ در بغداد بدنیا آمد و همانجا وفات یافت و دارای تألیفات بسیاری است از جمله: الغرر و الدرر ، الشهاب فی الشیب و الشباب ، الشافی فی الامامه و بسیاری دیگر.
(24) مجمع البیان (طبرسی)، جلد اول، صفحه 15.
(25) الطبرسی (… – 548 هـ.ق.)، فضل بن الحسن بن الفضل الطبرسی امین الدوله ، ابوعلی ، مفسر و محقق و زبانشناس، از بزرگان علمای امامیه است و منسوب به طبرستان است، از آثارش: مجمع البیان فی تفسیر القرآن و الفرقان (در دو جلد)، جوامع الجوامع (در تفسیر)، تاج الموالید ، غنیه العابد ، مختصر الکشاف ، اعلام الوری بأعلام الهدی و بسیاری دیگر؛ نگاه کنید به الاعلام [خیرالدین الزرکلی] جلد 5، صفحه 148.
(26) تفسیر مجمع البیان (طبرسی)، جلد 1 صفحه 15.
(27) ابوجعفر الطوایسی شیخ الطائفه (385 – 460 هـ.ق)، محمد بن الحسن بن علی الطوسی مفسر قرآن کریم و از فقها و مؤلفان بزرگ شیعه که در نجف اشرف مستقر شد و همانجا وفات یافت و کتابهایش چندین بار به آتش کشیده شد؛ از جمله تألیفات وی: الایجاز (در فریضه ها)، الجمل و العقود (در عبادات)، التبیان الجامع لعلوم القرآن ، التفسیر الکبیر ، الاقتصاد (در عقاید) و بسیاری دیگر.
(28) تفسیر الصافی ، جلد 1 صفحه 55 به نقل از شیخ طوسی .
(29) کشف الارتیاب فی رد فصل الخطاب ، صفحه 57.
(30) نگاه کنید به: اکذوبه تحریف القرآن ، تألیف رسول جعفریان ، صفحه 60.
(31) الاتقان فی علوم القرآن (سیوطی)، جلد 1، صفحات 76 و بعد از آن.
(32) مناهل العرفان (زرقانی)، جلد 1، صفحه 441 و بعد از آن.
(33) نگاه کنید به: جامع البیان عن تأویل آی القرآن (الطبری)، جلد 6، صفحه 14.
(34) مقاله ای علمی با عنوان: هیمنه القرآن و عالمیته و خلوده ، اثر استاد دکتر احمد علی الامام ، رئیس دانشگاه القرآن الکریم و العلوم الاسلامیه ، (نسخه فتوکپی نزد نویسنده) که از سوی دانشگاه القرآن الکریم در سال 1996 م.، منتشر گردید.
منبع: جمعی از اندیشمندان؛ (1386)، ویژگی های سیره ی پیامبر اعظم «ص»: مجموعه مقالات بیستمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی، تهران: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی- معاونت فرهنگی

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید