رابطه ی اخلاق و سیاست با تأکید بر اندیشه ی امام خمینی (ره)(2)

رابطه ی اخلاق و سیاست با تأکید بر اندیشه ی امام خمینی (ره)(2)

نویسنده: یوسف فتحی *

توحید؛ غایت علوم و شرط اصلاح جامعه
شرط اصلاح جامعه، علمِ همراه با خودسازی، تزکیه و ایمان است؛ زیرا اگر علم با خودسازی، همراه شد به قلب وارد می شود و در نتیجه، ایمان تحصیل می گردد. از این رو، تمام علوم و معارفی که بدون تزکیه نفس حاصل شوند، جز خسارت و حسرت، سودی نخواهند داشت. حتی علم توحید نیز بدون اخلاص، انسان را از معرفت توحیدی و ساحت قرب الهی دور می کند، در حالی که قرب الهی، میزان تشخیص حق و باطل است.
حضرت امام، علوم حوزوی را مقدمه ی تهذیب و اصلاح نفس می داند و می فرماید که نباید در طول عمر در مقدمه ماند، باید به ذی المقدمه وارد شد. کسب ملکات فاضله برای حوزه های علمیه به خاطر مسؤولیت سنگین شان در اصلاح و هدایت جامعه، ضروری است. ایشان ورود عالم به جامعه، یا اقبال مردم به او قبل از تهذیب نفس را مضر و ضرر آن را بیش از سود آن می داند. مبارزات اجتماعی – سیاسی و جهاد با طاغوت ها تابع جهاد با نفس است؛ یعنی غلبه بر طاغوت، تابع پیروزی بر نفس است. امام خمینی (ره) در این خصوص می فرماید: «اگر شما منظم و مهذب شوید، همه جهات شما تحت نظم و ترتیب باشد، دیگران به شما طمع نمی کنند. راه ندارند که در حوزه های علمیه و جامعه روحانیت نفوذ کنند. شما خود را مجهز و مهذب کنید… . حوزه های خود را … آماده سازید … قدم را الهی کنید. حب دنیا را از دل بیرون نمایید. آن وقت می توانید مبارزه کنید» (امام خمینی، 1361: 57-58). بنیانگذار انقلاب اسلامی، اساس اصلاحات اجتماعی و سیاسی را اصلاح افراد می داند (امام خمینی، 1377: 67)، اما در عین حال، اصلاح جامعه را به عنوان هدف نهایی بر می شمرد. بر اساس همین دیدگاه می نویسد: «این بنده بی بضاعتِ ضعیف، مدتی بود با خود حدیث می کردم که چهل حدیث از احادیث اهل بیت عصمت و طهارت (علیه السلام) که در کتب معتبره اصحاب و علما (رضوان الله علیهم) ثبت است، جمع آوری کرده و هر یک را به مناسبت، شرحی کند که به حال عامه مناسبتی داشته باشد» (امام خمینی، 1373: 2).
در کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» نیز آورده اند که «نویسنده در نظر ندارد که بحث در اطراف جهات علمیه این حدیث شریف کند … سوم آنکه استفاده از نکات علمیه، منحصر به اهل علم و فضل است و دست عامه از آن کوتاه است و ما را نظر به استفاده ی عموم، بلکه عوام است. چهارم و آن عمده است، آنکه مقصود مهم از صدور این
احادیث شریفه و مقصد الهی از بسط علوم الهیه، افهام نکات علمیه و فلسفیه و جهات تاریخیه و ادبیه نیست و نبوده، بلکه غایت القصوای آن سبکبار نمودن نفوس است از عالم مظلم طبیعت و توجه دادن ارواح است به عالم غیب و منقطع نمودن طایر روح است از شاخسار درخت دنیا که اصل شجره ی خبیثه است و پرواز دادن آن است به سوی فضای عالم قدس و محفل انس که روح شجره ی طیبه است و این حاصل نیاید، مگر از تصفیه عقول و تزکیه ی نفوس و اصلاح احوال و تخلیص اعمال» (امام خمینی، 1382: 7-8).
نکاتی که از جملات حضرت امام به دست می آید عبارتند از:
14- اصلاح جامعه، با اصلاح تمام افراد اجتماع حاصل می گردد، نه صرفاً با اصلاح خواص؛
2- هدف و مقصد اصلی معارف، تربیت و توحید است. این مقصود از طریق پرداختن به مباحث علمی عادی و … حاصل نمی گردد؛
3- حرکت اجتماعی به بسیج عمومی و سیاسی – اجتماعی بستگی دارد و حرکت اجتماعی و سیاسی به تربیت و تزکیه روحی وابسته است؛ زیرا حرکت های اجتماعی بدون اصلاح و تزکیه یا نتیجه نخواهد داد و یا به فزون خواهی و دنیاطلبی، تبدیل خواهد شد.
4- در حرکت ها و جریان های اجتماعی تربیت عامه و بدنه جامعه مهم و کارساز است.
5- امام، انقلاب اسلامی را با حضور و همراهی توده مردم پایه گذاری نمود.
اگر در اعتقاد انسان، پرتو نور الهی سایه افکند، نفاق، کفر، شرک و انواع آلودگی هایی ذهنی و روحی از بین می رود، در واقع هر چه میل به سوی توحید کند از انواع کدورتها و تیرگی ها به دور خواهد شد. اگر در جامعه، توحید سایه گستر باشد، عقب ماندگی ها، کمبودها و کاستی ها، پلیدیها و ناروایی های اجتماعی، ظلم ها و ستم ها، شکافهای طبقاتی و بی عدالتی ها، استبدادها و طغیانها، برده گیریها و فزون خواهی ها از بین خواهند رفت. نفی وابستگی انسان به خود و همه ی قدرتهای اجتماعی و ارتباط منحصر آدمی در همه ی ابعادش با شعور و اراده ی حاکم بر وجود (خدا)، لازمه ی جهان بینی توحیدی است. این است که انسان در برابر خودخواهی و خودگرایی و قدرتهای دروغین و بندهای
ذلت آور ترس و طمع، به عصیان بر می خیزد. قیام برای خدا عامل طمأنینه و فرو ریختن ترس و وحشت در تمام قدرت های پوشالی است (امام خمینی، 1379، ج5: 34).
در اسلام اصل و ریشه تمام اندیشه ها، توحید قرار داده شده است. اخلاق اسلامی بر اساس توحید استوار گردیده است «کلمهً طیبهً کشجرهٍ طیبهٍ اصلها ثابتٌ و فرعُهَا فِی السماء» (سوره ابراهیم (14): 24). اصول، معارف و تعلیمات اخلاقی اسلام و فقه اسلامی علی رغم عمق و گستردگی اجزا، پیوسته و مرتبط و روی هم رفته یک واحد متشکل خداپرستی است
(طباطبایی، بی تا: 17). بنابراین، حرکت به سوی خداپرستی، روح مستقیم و متعادل می طلبد؛ همان گونه که بین روح مستقیم و جامعه مستقیم نسبتی تنگاتنگ وجود دارد.

جامعه ی توحیدی اسلامی
معنای جامعه ی توحیدی این است که تمام بخش های لشگری و کشوری و همه ی مردم فکر خدا باشند. اما عده ای می گویند جامعه ی توحیدی به معنای حذف تفاوت های اقشار، گروهها و طبقات اجتماعی جامعه نیست. در حالی که حضرت امام این نوع فهم از جامعه ی توحیدی را یک توطئه، انحراف و خیانت می داند (امام خمینی، 1379، ج 11: 418-419). ایشان جامعه ی قدرت محور ماتریالیستی را شیطانی، دیکتاتوری، سلطه گری و طاغوتی و جامعه ی خدامحور را اقامه کننده عدالت اجتماعی، سلطه ستیز، حق گرا و طرفدار مستضعفان می داند (امام خمینی، 1368: 10). امام خمینی (ره) نظام اسلامی را نظام مبتنی بر «صراط مستقیم» و بلوک غرب و شرق را مصداق «ضالین» و «مغضوب علیهم» توصیف می کند (امام خمینی، 1379، ج14: 153-155).
بر این اساس، در جامعه ی توحیدی اسلامی، مقصد همه چیز، معنویت است. طبیعت هم صورتی از الوهیت و موجی از عالم غیب است و انسان موجودی تربیت شده به تربیت های الهی می باشد. در این جامعه، حکومت، حکومت الهی است. و حال آنکه حکومت های دیگر، حکومت را برای غلبه و سلطه بر مردم می خواهند. حکومت اسلامی، جلوه ای از جلال الوهیت است و می خواهد حکومت الله در عالم پیدا بشود. هدف حکومت توحیدی، تأسیس یک جامعه متمایز با انسان های تربیت شده و تربیت الهی است. این حکومت می خواهد انسان برسد به جایی که «در وهم تو ناید آن» (همان، ج 8: 436) «سیاست این است که جامعه را هدایت کند و راه ببرد، تمام مصالح
جامعه را در نظر بگیرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگیرد» (همان، ج 13: 432). موارد زیر را می توان از مشخصات جامعه و نظام سیاسی توحیدی اسلامی از نگاه امام خمینی دانست:
1- حافظ مصالح اسلام و ملت مسلمان بودن و دور بودن از هواهای نفسانی (همان، ج 19: 225)؛
2- حق محوری، عدالت مداری و کسب رضایت الهی (همان، ج18: 48). «نظام اسلامی، هم کارگزارش عادل و عدالت گستر است، هم خود مبتنی بر قوانین عادلانه است» (همان، ج 14: 31)؛
3- مقصد نهایی جامعه ی توحیدی، قرب الهی و الهی شدن انسان است (لک زایی، 1386: 165)؛
4- مسؤولین این جامعه باید دارای صفاتی همچون علم، تزکیه نفس، تقوا، ایمان و عدالت باشند (امام خمینی، 1379، ج 3: 304)؛
5- جامعه ی توحیدی ضد نظام استبدادی و دیکتاتوری و ضد قدرت طلبی دنیامحورانه است (همان، ج 11: 37)؛
6- این جامعه بر اساس آیه ی شریفه «إِنَّما المؤمنونَ إِخوهٌ» (حجرات (49): 10) دارای انسجام و همبستگی است؛
7- دارای نظم سازمان بنیادین و قاعده مند است (همان، ج 13: 15)؛
8- عمران و آبادانی دنیا و آخرت انسان و تربیت و موحد نمودن وی را از وظایف خود می داند (همان، ج 8: 3؛ لک زایی، 1386: 172)؛
9- در جامعه ی سیاسی توحیدی، قرآن کریم، برنامه ی عمل در تمام شؤون فردی و اجتماعی است (همان، ج8: 3؛ لک زایی، 1386: 172)؛
10- حفظ استقلال و نفی نظری و عملی وابستگی به بیگانگان از اهداف اصلی این جامعه است (همان، ج 11: 419 و 420)؛
11- خدمت نمودن به اسلام و خلق خدا از آرمان های نظام توحیدی می باشد (همان، ج 17: 146).
شکل زیر رابطه ی عناصر اعتقادی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و تربیتی نظام توحیدی را نشان می دهد:
بنابراین، هدف غایی و نهایی این نظام، رشد توأمان توسعه ی مادی، گسترش رفاه اجتماعی و ارتقای سطح اخلاق و معنویت در جامعه است. از این رو، در تمامی برنامه ریزیهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه، بایستی دین، اخلاق و سیاست با هم لحاظ شوند. پس بر اساس سامانه ی جامعه ی توحیدی اسلامی، نظام آموزش و پرورش، امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و در نتیجه ساختار روابط اجتماعی وضع متفاوتی خواهند یافت.

پی‌نوشت‌ها:

* عضو هیأت علمی دانشگاه زنجان.
منبع:نشریه حکومت اسلامی، شماره 53.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید