نویسنده:حسن رجبیان
شمیم خلق حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله
ما و سخن از شمیم خلق نبوی و عطر خوش علوی و توصیف اوصاف ریاحین گلزار فاطمی – سلام الله علیهم اجمعین – بسان کوری را ماند که از درخشش نور، غایبی که از صفای حضور و ذره ای که از بزرگی طور گوید.
کسی که دم زند از فضل بی نهایت او
چو مرغی است که از بحر تر کند منقار(1)
اما به یاری حضرت حق متعال و توسل به دامان پیغمبر و آل – صلوات الله علیهم – دل به دریا زدیم و پای به صحرای فضائل و گلزار خصائل آنان نهادیم؛ در حالی که ترنم دلمان این بود:
شاها مرا به مدح تو لطف تو شد دلیل
ور نه چگونه مور زدریا گذر کند
ما را زبان به وصف تو قاصر بود ولی
گنجشک قدر همت خود بال و پر زند (2)
مدح حضرت سرور کائنات و سید موجودات – صلی الله علیه و آله و سلم – تنها از خالق ممکنات زیبنده است که خود داند دست قدرت کاملش چه آفریده، و رحمت شاملش چه پروریده.
ذات قدوس حضرت حق تعالی که دنیای ناپیدا کرانه را به ناچیزی توصیف فرموده که:
قل متاع الدنیا قلیل، (3) چون در مقام مدح اخلاق حضرت ختمی مرتبت – صلی الله علیه و آله و سلم – برآید ، آن سرو را چنین خطاب کند: (و انک لعلی خلق عظیم)(4) (و ما أرسلنک الا رحمه للعالمین)(5)(و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک) (6)
ما در این نوشتار مختصر به بعضی از جلوه های اخلاق کریمه ی آن بزرگوار و خاندان طاهرین ایشان – صلوات الله علیهم- اشاره می کنیم.
راویان اخبار و ناقلان آثار، آن نور خدا را این گونه دیده اند و این چنین به تصویر کشیده اند:
تجلی خلق آن حضرت – صلی الله علیه و آله و سلم – در راه رفتن
«چون راه می رفت، قدم ها را به روش متکبران بر زمین نمی کشید و با تأنی و وقار، راه می رفت، و چون می خواست با کسی سخن گوید، به روش ارباب دولت به گوشه چشم نظر نمی کرد بلکه با تمام بدن می گشت و سخن می گفت.»(7)
آری؛ با آن که تمام ملک و وجود، زیر چتر دولت او است، چنان عطر تواضع از گلستان خلق عظیمش فضای هستی را پر کرده است که صاحبان اقتدار چند روزه و عاریتی دنیا را در گرد راهش مدهوش گذاشته است، تا به گوش هوش عالمان صلا زند که دولت حقیقی، رستن از زنجیر و قید دولت و مقام است و آن کس که دولت ناچیز دنیا بر او چیره شود تا آن جا که در راه رفتنش نیز اثر بگذارد، اسیر است نه امیر. این بزرگ سفیر نور آمده است تا زنجیر نار از پای آدمیان بگسلد و بار سنگین وابستگی و تعلقات را از دوششان بردارد که حق تعالی این گونه توصیفش فرمود:
و یضع عنهم اصرهم و الأغلل التی کانت علیهم. (8)
(و بارهای سنگین و زنجیرهایی را که بر آنها بود [از دوش و گردنشان] بر می دارد.)
دید حق بین رسول امین صلی الله علیه و آله و سلم
چون به جانب خود ملتفت می شد تا با کسی سخن بگوید، به روش ارباب دولت، به گوشه چشم نظر نمی کرد؛ بلکه با تمام بدن می گشت و سخن می گفت. در اکثر احوال دیده اش به زیر بود و نظرش به سوی زمین زیاده بود.(9)
پیوسته سرش در زیر بود و نظر بر روی مردم، بسیار نمی کرد. (10)
آری؛ آن سروری که پیشوای جنیان و انسیان و پریان، و راهبر ملکیان و ملکوتیان است و آمده است خلق را تا خالق و آفریدگان را تا آفریدگار در سفری از صبح خلقت تا آن سوی ابدیت رهنمون باشد، باید هر حرکت و سکونش، گردش چشمانش و حرکت پلک هایش، به میزان حساب و دقت و بر اساس کتاب و حکمت باشد.
اگر قرار است صراط و طریق الی الله، باریک تر از مو و تیز تر از شمشیر باشد که یک لحظه غفلت و یک نگاه شهوت خیز بیجا و نادرست، انسان را به پرتگاه ندامت و حسرت و قعر چاه ذلت و خفت رهسپار کند(11)، باید راهنمایش دیده ای حق بین و نگاهی حقیقت نگر باشد؛ زیرا نگاه و چشم را اثری عظیم در سرنوشت انسان است؛ چنان که اما اهل یقین و سید الساجدین – علیه السلام- درباره حق چشم می فرماید:
و اما حق بصرک بغضه عما لا یحل لک و ترک ابتذاله الا لموضع عبره تستقبل بها بصرا او تستفید بها علما فان البصر باب الاعتبار (و لا قوه الا بالله).(12)
اما حق چشم تو این است که آن را از چیزی که بر تو حلال نیست فرو بندی، و هرزه و مبتذلش نسازی [و آن را فروبندی] جز آنجا که عبرت آور و موجب بینایی تو باشد یا به وسیله ی آن از دانشی بهره بری؛ زیرا چشم دروازه عبرت آموزی است ( و هیچ توانی [بر اطاعت] جز به کمک خداوند نیست.)
آری؛ رسول الله- صلی الله علیه و آله وسلم- که آوای وحی، او را الگو و اسوه ی عالمیان معرفی می کند(13)، حتی نگاهش، درس حکمت و معرفت است و خاندان مطهر آن بزرگوار نیز برنامه اسلام را برای نگاه کردن انسان و وظیفه ی این عضو حساس به طور کامل، بیان کرده اند که چکیده و خلاصه ای از آن در رساله های عملیه ی فقهای بزرگوار شیعه جلوه گر شده است. (14)
پی نوشت :
1. از اشعار عالم کامل، مرحوم ملا محمد طاهر – قدس سره- در مدح حضرت امیرالمؤمنین- علیه السلام-، منتهی الامال، ج 1، ص 319، ذیل فصل دوم در بیان فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام.
2. دیوان مرحوم وفایی شوشتری قدس سره، ص 76، در مدح حضرت اباالفضل العباس – علیه السلام-.
3. نساء، آیه 77. ( سرمایه دنیا ناچیز است.)
4. قلم، آیه 4( به درستی که تو بر اخلاق عظیم و برجسته ای هستی).
5. انبیاء ، آیه 107(و ما تو را جز رحمت برای جهانیان نفرستادیم).
6. آل عمران، آیه 159 (و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو پراکنده می شدند.)
7. منتهی الآمال، ج 1، در تاریخ حضرت ختمی مرتبت – صلی الله علیه و آله و سلم-، فصل چهارم، ص 53.
8. اعراف، آیه 157.
9. منتهی الآمال، ج 1، در تاریخ حضرت ختمی مرتبت – صلی الله علیه و آله و سلم ، فصل چهارم، ص 53.
10. همان: 59.
11. کافی، ج 2، ص 456، باب ان ترک الخطیئه … ،ص 11.
12. بحار، ج 71، باب جوامع الحقوق، ص 11، ذیل حدیث 1 مشهور به رسال حقوق امام سجاد – علیه سلام-.
13. احزاب، آیه 21 (لقد کان لکم فی رسول الله أسوه حسنه).
14. رساله ی توضیح المسائل، احکام نگاه کردن.
منبع:ماهنامه ی خلق شماره ی دوم