نویسنده: علی حسین زاده
یکی از عوامل مؤثر برای سازگاری همسران، توجه به تفاوت در ابعاد مختلف میان زن و مرد است. مطالعه ی جنسیّت و تفاوت های جنسی همواره مورد توجه و علاقه ی پژوهشگران بوده است. از زمان افلاطون مباحثی درباره ی شخصیت و تفاوت زنان از مردان مطرح بوده است. شاید پیش از آن نیز مورد توجه بوده و به صورت منسجم و تدوین شده به دست ما نرسیده است. افلاطون زنان و مردان را از نظر کیفی مشابه یکدیگر و از نظر کمّی متفاوت از یکدیگر می داند. او می گوید: زن و مرد از نظر استعداد مشابه یکدیگرند و زنان نیز می توانند همان وظایف و مسئولیت هایی را به عهده گیرند که مردان عهده دار آن هستند و متقابلاً از همان حقوقی برخوردار شوند که مردان برخوردار هستند. مردان تعلیمات جنگی می بینند؛ زنان نیز باید آموزش نظامی ببینند، مردان در مسابقات ورزشی شرکت می کنند، زنان نیز باید شرکت کنند. (1) البته او زنان را از بعد کمّی در همه زمینه ها متفاوت می بیند و می گوید: زنان در هر رشته ای از رشته ها، از مردان ناتوان ترند.
در مقابل، ارسطو معتقد است تفاوت زن و مرد به مسائل کمّی اختصاص ندارد؛ بلکه آن ها از نظر کیفی نیز متفاوتند. آن ها حتّی از جهت فضایل اخلاقی نیز، در بسیاری از موارد با مردان فرق می کنند. او بر این باور است که بعضی از خصلت ها می تواند برای مرد فضیلت به شمار آید، در حالی که برای زن فضیلت محسوب نشود. پس از ارسطو نیز دانشمندانی نظریه ارسطو را بر نظریه افلاطون ترجیح دادند. (2) دیدگاه ارسطو تا دهه 1970 در میان اندیشمندانی همچون بیکن، دکارت، لاک، نیچه، روسو و… مورد توجه بود و از آن دهه به بعد عده ای با عنوان نهضت اجتماعی زنان به گونه ای منسجم و برنامه ریزی شده به مخالفت با تفکر ارسطو پرداختند و به گونه ای به دیدگاه افلاطون بازگشتند. (3)
در دین مبین اسلام تفاوت هایی میان زنان و مردان در شاخص فضیلت ها وجود دارد. برای مثال، بعضی از ویژگی ها در میان مردان بدترین، و در میان زنان بهترین خصلت است. امیر مؤمنان علی (علیه السّلام) می فرماید:
خیار خصال النساء شرار خصال الرّجال: الزّهو و الجبن و البخل؛ (4) بهترین خصلت های زنان که بدترین خصلت های مردان است، عبارتند از: تکبر، ترس و بخل.
در جای دیگر، حضرت در جهت تفاوت میان زنان و مردان می فرماید:
لا تملک المرأه من امرها ما جاوز نفسها فانّ المرأه ریحانه لیست بقهرمانه؛ (5) کاری که به زن واگذار می کنی، نباید از حیطه مناسبات او بیرون باشد؛ چرا که او گل خوش بویی است و به عنوان متصدی دخل و خرج نباید به کارهای خشن رو بیاورد.
زن و مرد در گوهر انسانی خویش، دارای هویّتی مشترک هستند؛ امّا از نظر روانی، جسمی و جنسی با یکدیگر تفاوت های بسیاری دارند.
الکسیس کارل می گوید:
اختلاف زن و مرد تنها به شکل ظاهر آن ها نیست؛ بلکه تفاوت عمیق تر از آن است که از تأثیر مواد ترشح شده از غدد تناسلی در خون ناشی می شود، به طوری که تک تک سلول های بدن – به ویژه سلول های سیستم عصبی زن و مرد – نشانه ی جنسی بر روی خود دارند. (6)
بنابراین در اصل تفاوت میان زن و مرد، جای شکّی وجود ندارد. حال با پذیرفتن تفاوت میان زن و مرد به ابعاد تفاوت میان آن ها می پردازیم:
أ. تفاوت های جسمی
مردها از جهت نیرو، قوی تر از زن ها هستند. محققّان می گویند: هورمون ویژه جنسی مرد ( تستسترون ) اثر فراوانی در تولید پروتئین در بدن دارد و رشد بافت های عضلانی را تحریک می کند؛ از این رو مردان برای انجام دادن کارهای سنگین توانایی بیشتری دارند؛ ولی با این که توانایی جسمی بیشتری دارند، آسیب پذیری روحی آنان نیز بیشتر است. (7) همچنین مردها تارهای صوتی ضخیمی دارند و دارای صدایی خشن هستند. به عبارت دیگر، مردها از سه سطح زیر و بم آهنگ برخوردارند، در حالی که زنان دارای چهار سطح زیر و بم آهنگ هستند. (8) به همین جهت زنان نازک تر و لطیف تر از مردان سخن می گویند و دارای کشش خاصّی هستند. حضرت آدم پس از مشاهده ی حوّا و شنیدن صدای نازک و ظریف او گفت: « ما اَحسن خلقتک؛ (9) چه خلقت زیبایی داری؟ »
بنابراین انتظار کارهای سنگین از مردان و لطافت و طنّازی از زنان، مناسب با طبیعت آن هاست و تأمین آن زمینه سازگاری است، همان گونه که انتظار انجام دادن کارهای سنگین توسط زنان و خشونت و درشتی در صدای آنان، زمینه ناسازگاری میان همسران را فراهم می آورد.
ب. تفاوت جنسی
انسان 23 جفت کروموزم دارد که بر روی آن ها ذرّات ریزی به نام ژن قرار گرفته اند. ژن ها حامل صفاتی از والدین به جنین هستند. از میان این کروموزوم ها، یک جفت کوروموزم جنسی است که در خانم ها به صورت XX و در آقایان به صورت XY ترکیب شده. اگر در ترکیب آن ها یک کروموزوم X از ناحیه زن و یک کروموزوم Y از ناحیه مرد وجود داشته باشد، فرزندی که به دنیا می آید پسر خواهد بود و چنان چه هر دو کروموزوم X باشد، فرزند دختر خواهد بود؛ بنابراین جنسیت فرزند را نوع ترکیب کروموزوم مرد مشخص می کند. اکنون کمتر به دلیل دختر شدن فرزند، مردان به ناسازگاری با زنان رو می آورند؛ اما در زمان های گذشته مادرانی به دلیل این که دختر به دنیا می آورده اند، مورد بی مهری مردان قرار می گرفته اند. آگاهی از بی تقصیری مادر در تعیین جنسیت فرزند و غیر اختیاری بودن ترکیب کروموزوم ها از ناحیه پدر، راه را برای ناسازگاری میان همسران از این زاویه می بندد.
از سوی دیگر، نیاز جنسی زنان و مردان متفاوت است. زن و مرد در روابط جنسی، هر دو به اطمینان و تضمین نیازمندند؛ امّا نحوه نیازمندی و ارضای آن در زن و مرد متفاوت است. مردان با برقراری رابطه جنسی مطمئن می شوند که شایستگی لازم را داشته و توانسته اند رابطه ی زناشویی را به نحوی مؤثر برقرار کنند؛ ولی زنان به مهر و محبّت و توجه از سوی همسرشان نیازمندند. مردان باید با ابراز محبّت و عشق و به کارگیری جملات عاطفی، این نیاز را برآورده سازند و بدانند که تنها دوست داشتن کافی نیست، باید آن را ابراز کرد. این نیاز روانی همسر است. در این خصوص، پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:
قول الرجل لامرأته انّی احبّک لا یذهب من قلبها ابدا؛ (10) مردی که به همسرش می گوید: « دوستت دارم » هرگز از قلب همسرش خارج نمی شود.
جان گری می گوید: بیشتر مردان از گفتن جمله ی « دوستت دارم » به همسرشان اکراه دارند. آن ها فکر می کنند تکرار این جمله همسرشان را خسته می کند؛ امّا گفتن این جمله هیچ گاه اثر بدی ندارد. زمانی که مرد این جمله را به زبان می آورد، مثل این است که به همسرش امکان می دهد فرآیند دوست داشتن را احساس کند. (11) توجّه به تفاوت های زن و مرد و نیازمندی های جنسی آنان، نقش مؤثری در رضایت مندی ایشان در زندگی زناشویی دارد. مردان زمینه های مناسبی برای ارضای زودرس دارند، در حالی که زن ها به مقدّماتی نیازمندند که مردان باید آنها را تأمین کنند. به همین دلیل، در روایات ما ارتباط جنسی مرد با زن پیش از ملاعبه با او جفا به شمار آمده است. (12)
بعضی از مردان در برقراری رابطه جنسی برای رسیدن به ارضای خویش نوازش زن را متوقف می کنند و به تأمین جنسی خود می پردازند در حالی که زن به ادامه ی نوازش علاقه مند است. از بُعد زمانی مردها دو یا سه دقیقه وقت لازم دارند تا در مرز نهایی رابطه جنسی قرار گیرند در حالی که آمار نشان می دهد میانگین مدّت آمادگی برای زنان، هجده دقیقه است؛ یعنی زنان شش برابر مردان به زمان نیاز دارند. (13) اسلام با در نظر گرفتن تفاوت زن و رد در بُعد جنسی، از یک سو مردان را به تأمین مقدمات سفارش کرده است تا خواسته زن تأمین شود و از سوی دیگر تأمین نیاز جنسی مرد را در هر فرصتی که دل خواه اوست، از وظایف زن شمرده و فرموده است که او باید « به خواسته ی مرد پاسخ مثبت دهد، حتی اگر بر پشت شتر سوار باشد ». (14)
این نیاز فوری مرد است که ممکن است روزی برعکس شود و نیاز فوری زن قرار گیرد. همان گونه که بعضی گفته اند: در سال های نخست زندگی مردها برای مقاربت رغبت بیشتری نشان می دهند و در سال های بَعد، زنان ممکن است به مقاربت تمایل بیشتری داشته باشند. به هر حال، در همه ی مراحل باید نیاز جنسی را به سرعت پاسخ داد و این زمینه ی خوبی برای سازگاری است.
ج. تفاوت عاطفی
زن و مرد، هر دو نیاز عاطفی دارند؛ هم دوستی دیگران را می طلبند و هم می خواهند دیگران را دوست بدارند؛ امّا ابراز عاطفه در زنان و مردان، متفاوت است. خانم ها حتی جایی که کسی را کمی دوست دارند، چنان نشان می دهند که او بسیار علاقه مندند، در حالی که مردها کسی را که بسیار دوست دارند، چنان نشان می دهند که مقداری او را دوست دارند. نمایش محبّت آنان متفاوت است. جینالمبروزو می گوید:
زنان، دیگرخواه هستند و وقتی تصور می کنند زحمتی که آن ها می کشند باعث راحتی دیگران می شود و آنان را خرسند می کند، به هر رنجی تن می دهند. (15)
از آن جا که زنان به ابزار حالت عاطفی به شدّت توجه دارند به گفت و گو نیازمندند؛ چون زبان، یکی از مهم ترین ابزارهای انتقال عواطف است. این مسئله به قدری مهم است که بعضی گفته اند: زن فقط به گفت و گو نیاز دارد و به نتیجه نمی اندیشد، در حالی که مرد توقع دارد گفت و گو مشکلی را حل کند. (16) منشأ رفتارهای زن، احساس و عاطفه است و تحمّل مسئولیت های سنگین و طاقت فرسا، آثار روانی نامطلوبی بر او می گذارد. زنان در یک زمان حواس خود را به چند موضوع معطوف می کنند. به همین دلیل، توانایی خود را در تعیین اولویت امور به سرعت از دست می دهند؛ چرا که تمرکز ندارند و زودتر آشفته می شوند. زن ها به سرعت افسرده می شوند و گریه می کنند؛ امّا مردها به ندرت افسردگی خود را نشان می دهند. به همین دلیل، سطح کیفی نمایش افسردگی از سوی زن ها خیلی عمیق نیست، امّا مردها گرچه دیرتر دچار افسردگی می شوند، اگر افسرده شوند تا مرز خودکشی پیش می روند. (17)
نمایش عاطفه در زن قوی تر است. از سوی دیگر، تمرکز در مردها قوی تر است. درک و پذیرش این تفاوت ها از بروز ناراحتی های احتمالی در خانواده جلوگیری می کند. زن ها باید بدانند تمرکز مرد، هرگز مقیاسی برای اندازه عشق و علاقه او به همسر نیست. طبیعی است وقتی مرد با مشکلی در زندگی مواجه می شود، حالت تمرکز به خود می گیرد، گویا هیچ مسئله دیگری در زندگی وجود ندارد و او در برابر دیگران هیچ مسئولیتی ندارد. زن نباید این حالت را به بی توجهی تفسیر کند و بپندارد که او از روی عمد به همسرش توجه ندارد. اگر درست فکر کند، رنجشی برای او پیش نمی آید؛ بلکه می کوشد به همسر خود در برطرف کردن مشکل کمک کند.
مردها نیز باید بدانند زنان در مواجهه با مشکلات به بیان احساسات خود نیازمندند؛ اگر احساسات خود را ابراز نکنند، افسرده می شوند. آنان به توجه و احترام همسر احساس وابستگی می کنند. نیاز آنان در چنین مواقعی، موعظه و امر و نهی نیست؛ بلکه آنان تشنه ی محبّت و عشق هستند. حرکت به سمت پذیرش تفاوت ها، زن و مرد را به سوی کمال رهنمون می سازد.
خانم سوزان کوییلیان درباره ی تفاوت زن و مرد می گوید:
وقتی همسران از تفاوت های همدیگر آگاهی داشته باشند، به جای این که از تفاوت ها احساس تنفر کنند، به آن بها می دهند. همین تفاوت هاست که باعث سازگاری شما می شود. اگر زن و مرد هر دو به طور مطلق شبیه هم بودند، آسیب پذیری آنان نیز به شدت شبیه یکدیگر بود؛ بنابراین وقتی با مشکلات رو به رو می شدند، سعی می کردند از یک روش به مقابله با آن برخیزند و از پیدا کردن راه حل مشکل باز می ماندند. (18)
آگاهی از تفاوت ها و توجّه به آن باعث می شود زن و مرد نه تنها در تأمین خواسته های دیگری موفق تر باشند، بلکه در تأمین خواسته های خود نیز توفیق بیشتر و بهتری دارند. وقتی زن بداند تحریک پذیری مرد در برابر محرک های بصری بسیار بیشتر از دیگر محرّکات است و مرد بداند زن در برابر تحرکات لمسی حساسیت بیشتری دارد، بهتر می تواند خواسته های خود و همسرش را تأمین کند. خصلت مرد، چشم دوانی و خصلت زن، خودآرایی است. تبرّج، از ویژگی های عاطفی زن است و کمتر اتفاق افتاده است که مردان با لباس های بدن نما ظاهر شوند. (19) فطری بودن هر یک از این خصلت ها برای زن و مرد، وظیفه ی دیگری را روشن می سازد که چه بازخوردی می تواند هر یک از زن و مرد را راضی سازد. خانم لمبروزو روان شناس معروف می گوید:
وقتی زن مرد را نسبت به خود علاقه مند دید، دیگر هدف اصلی او عشوه گری و خودنمایی در برابر دیگران نیست. چنان که مشاهده می شود زنانی که به شوهر و کودکان خود علاقه دارند، به کلّی از عالم عشوه گری و دلبری افراطی و مذموم بر کنار هستند. اگر زنی خودنمایی در برابر دیگران را پیشه خود می سازد، به این دلیل است که پاسخ عواطف درونی خود را نزد شوهرش نیافته است. (20)
تعدیل خصلت خودنمایی در زن با تأمینی که مرد برقرار می سازد، ممکن می شود. خودآرایی متعادل، لازمه زندگی سعادتمندانه، قابل احترام و برنامه ریزی است.
د. تفاوت در نیازهای طبیعی
در طبیعت زنان نیاز به مراقبت، درک و احترام، و در طبیعت مردان نیاز به اعتماد، پذیرش و قدردانی دیده می شود. هر چه مردان به توجّه و مراقبت از زنان بیشتر روآورند، اعتماد بیشتری را از آنان کسب می کنند. در حقیقت ارضای نیاز طبیعی زن ( مراقبت ) باعث می شود که نیاز طبیعی مرد ( اعتماد ) تأمین شود. از سوی دیگر، اگر زن به مرد اعتماد کند و او را مدیر و مسئول زندگی مشترک بداند، مرد انرژی می گیرد و بیش از پیش به مراقبت از همسر خود می پردازد. پس ارتباط میان تأمین این نیازها، دو سویه است.
اگر مردان درک بیشتری از نیازهای زنان داشته باشند و زنان احساس کنند بهتر درک شده اند، به همان اندازه بیشتر پذیرای مردان هستند. بی شک کمک هر یک از همسران به دیگری، در حقیقت کمک به خودشان شمرده می شود و آثار مطلوب آن غیر مستقیم به خودشان بر می گردد. همچنین وقتی زنان حالت پذیرش مرد را تقویت می کنند و پذیرای خوبی برای همسر هستند، مردان درصدد درک بیشتر آنان بر می آیند. بازتاب چنین رفتاری، تکامل روانی آن هاست. وقتی مرد به انتخاب همسر احترام می گذارد، با قدردانی و سپاسگزاری او مواجه می شود. زنان در برابر احترامی که از همسر می بینند، به قدردانی می پردازند که از نیازهای طبیعی مردان است. زنان نیز چون به احترام نیاز دارند، وقتی از همسر قدردانی می کنند در واقع نیاز به احترام خود را بر می آورند.
جان گری می گوید: در صورتی که زن مورد احترام قرار نگیرد، روابط جنسی مختل می شود، آزار رساندن به همسر را آغاز می کند، رفتاری سلطه گرانه و پر مدعا به خود می گیرد و احساس نامنی و بی لیاقتی می کند. زن حتّی اگر در محل کار خود مورد احترام قرار گیرد، ولی همسرش به احساس او احترام نگذارد، باز هم احساس شایستگی نمی کند.
حسّ محترم و محبوب واقع شدن، در طبیعت زنان است و توجّه دین اسلام به محبّت به زنان برای برآورده ساختن نیاز شدید زن به محبّت است. حضرت علی (علیه السّلام) می فرماید: « من اخلاق الانبیاء حبّ النساء؛ (21) محبّت به زنان، از اخلاق پیامبران است ». در سیره ی حضرت علی (علیه السّلام) نیز درک نیاز زنان به همدردی دیده می شود. حضرت با ابراز ناراحتی از سختی هایی که همسرش در زندگی متحمل می شود، به او پیشنهاد می کند تا از پدر بزرگوارش پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) خدمتکاری تقاضا کند. حضرت زهرا (علیها السّلام) نیز چنین می کند و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خود را به دخت گرامی اش تسبیحاتی تعلیم می دهد که به تسبیحات حضرت زهرا (علیها السّلام) معروف است. ابراز همدردی حضرت علی (علیه السّلام) تحمل بسیاری از سختی ها را برای فاطمه (علیها السّلام) آسان کرد.
خانم پوریس آنکو می گوید: زن باید نیازها و احساساتش را به همسرش بشناساند؛ چون مرد قادر به خواندن زن نیست. با بیان احساسات، همسران اطمینان خاطر پیدا می کنند و وحشت طرد شدن را کنار می گذارند؛ (22) بنابراین توجه به تفاوتی که زن ها در نیازمندی نسبت به مردها دارند، تلاش برای تأمین آن می تواند عاملی مهم برای سازگاری تلّقی شود. جزئی نگری، از ویژگی های زنان و کلّی نگری از ویژگی های مردان است. جان گری می گوید: زنان دید و حواسّی باز و مردان دید و حواسّی متمرکز دارند. (23) مردی که توجه داشته باشد همسر او به طور طبیعی در جست و جوی باز و گسترده گام می نهد، سؤال های فراوان زن او را کلافه نمی کند و زنی که بداند مرد بر کلّیّات متمرکز می شود، توضیح ندادن بسیاری از موارد در ابعاد مختلف زندگی را چندان دور از انتظار نمی بیند و زمینه های سازگاری بیشتر فراهم می شود.
هـ. تفاوت در تفکر
تفکر اقسامی دارد که می توان به تفکر ابتدایی، تفکر انتزاعی، تفکر حل مسئله و… اشاره کرد. به طور معمول، تفکر ابتدایی در میان زنان، بیش از مردان است. خانم ها در بسیاری از موارد خواب های طولانی می بینند که این خود نشانی از تفکر ابتدایی است. (24)
تفکر انتزاعی که به استنباط و به دست آوردن مفاهیم از نمونه ها نیازمند است، در میان زن و مرد دیده می شود؛ امّا در میان زنان اجزای این تفکر بسیاری جزئی است و مردان در تفکّر انتزاعی کل گرا هستند. به همین دلیل زنان برای فکر کردن و تصمیم گرفتن به دقّت بیشتری نیازمندند، در حالی که مردان به جهت کلّی نگری، زودتر پاسخ می دهند و سرعت تصمیم گیری بیشتری دارند.
در تفکّر حلّ مسئله که نوعی از تفکر انتزاعی است، انسان با یک دسته از معلومات به سراغ حلّ پاره ای از مجهولات می رود. مردان برای حلّ یک مسئله زمان کمتری می خواهند؛ چون تمرکز دارند؛ در نتیجه درصد اشتباه و انحراف از استاندارد در زنان بیش از مردان است و تفکر حل مسئله زنان به کندی پیش می رود. (25)
دامنه کمّی تفکر زنان، بیش از مردان است؛ امّا مسائل پیچیده و دقیق را نباید به آنان واگذار کرد؛ چرا که رأی آنان در پیچیدگی ها، ضمانت صحّت بالایی ندارد. حضرت علی (علیه السّلام) در زمینه این تفاوت می فرماید:
ایاک و مشاوره النساء فانّ رأیهنّ الی افنٍ و عزمهنّ الی وهن؛ (26) از مشورت با زنان بپرهیزید؛ چرا که رأی آنان زود سست می شود و تصمیم آنان ناپایدار است. عامل ناپایداری در تصمیم گیری آنان افزون بر غلبه ی احساسات و عواطف، دید گسترده، باز و سطحی آن هاست.
به همین جهت، قرآن کریم در مسائلی که پیچیدگی خاصّی ندارد و زنان در اظهار نظر سهمی دارند، به مردان سفارش کرده است که کار را با مشورت زنان انجام دهید:
فان ارادا فصالاً عن تراض منها و تشاور فلاجناح علیهما؛ (27) وقتی پدر و مادر می خواهند بچه را از شیر خوردن بازگیرند، چنان چه با رضایت و مشورت باشد، بی اشکال است.
همچنین در مواردی خاص که زنان تجربه خوبی دارند، می توان با آنان مشورت کرد؛ چرا که نهی از مشورت، عمومی و غالبی است و می توان برای آن مواردی استثنایی پیدا کرد. پس در مواردی که به تصمیم گیری در کارهای مهم رو می آوریم، نباید تصمیمات پایدار و رأیی قوی را از زنان انتظار داشته باشیم.
کارکرد پذیرش تفاوت ها و نقش آن در زندگی مشترک
توجه به تفاوت ها و پذیرش آن، تأثیر فراوانی در آرامش زندگی مشترک دارد که به برخی از آن ها اشاره می کنیم:
أ. عشق و محبت
تفاوت ها در ایجاد رابطه ی محبّت آمیز و عاشقانه میان همسران نقش بسیار مؤثری ایفا می کند. جان گری می گوید: پذیرش این واقعیت اساسی که زن و مرد با هم تفاوت دارند، برای ایجاد روابط مثبت و عاشقانه میان همسران ضروری است. باید زن و مرد یاد بگیرند به تفاوت های یکدیگر احترام بگذارند تا به هم نزدیک تر و صمیمی تر شوند. (28)
قرآن کریم می فرماید:
و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودّه و رحمه؛ (29) از نشانه های الاهی این است که خداوند از خودتان همسرانی خلق کرد تا در کنارشان آرام گیرید و میان شما مودّت و رحمت قرار داد.
تفاوت های مکمّل، سبب کشش خاصّی میان همسران است و این کشش احساس مرموزی به نام عشق را به وجود می آورد که خانواده را به زیباترین جلوه هستی تبدیل می کند. ویکتور هوگو می گوید: خوشبخت کسی است که خداوند دلی به او بخشیده که شایسته ی عشق، سوز و گداز است. (30) عشق واقعی در سایه پذیرش تفاوت ها میسّر است. کسی که بیش از حدّ معمول تهاجمی است، به طور طبیعی جذب کسی می شود که خونسرد و ملایم است و در اثر این معاشرت فرد تهاجمی کمی خونسردتر و ملایم تر می شود.
ب. قضاوت عادلانه
یکی از عوامل مهم در پیدایش و ثبات روابط مناسب میان همسران، قضاوت عادلانه است. برای این که زن و مرد به مراحل بالای کمال برسند، باید بدون هرگونه تنگ نظری و خودبینی و فارغ از هر نوع سوگیری درباره یکدیگر، قضاوتی عادلانه داشته باشند و این نتیجه در سایه پذیرش تفاوت ها میسّر است. علت اصلی قضاوت های منفی، نپذیرفتن و درک نکردن تفاوت هاست. شناخت تفاوت ها میان همسران این امکان را برای آن ها فراهم می کند که بتوانند آزادانه درباره یکدیگر قضاوت کنند. (31)
انسان ها برخی عقل گرا، برخی حس گرا و بعضی عمل گرا هستند. هر گروهی برای تعامل اجتماعی با دیگر گروه ها باید آن ها را پذیرفته و با توجه به تفاوت گرایش هایشان برای آن ها احترام قائل باشد و ضرورت وجود آن ها را احساس کند. در غیر این صورت هرگز یک انسان تحلیل گرا نخواهد توانست با یک شخص حس گرا رابطه ی دوستانه و نزدیک داشته باشد، زیرا او درباره چنین فردی قضاوت منفی دارد و نمی تواند او را بپذیرد. پس پذیرش تفاوت ها از پیدایش قضاوت های ناعادلانه جلوگیری می کند.
گاهی علّت اختلال در روابط و پیدایش قضاوت های ناعادلانه زنان نسبت به مردان، از تحمیل عقیده ی فمینیستی سرچشمه می گیرد. شعار برابری زن و مرد و نپذیرفتن تفاوت ها باعث می شود که قضاوت منفی صورت گیرد. انتظارات برخاسته از نبودن تفاوت میان زن و مرد باعث می شود از مردها با تعبیرهای همچون دشمن و متجاوز یاد شود، غافل از این که با این تصویر گاهی از زنان نیز با تعابیری همچون عقب مانده و بی عرضه یاد می شود که هر دو رویکرد نتیجه بی توجهی به تفاوت هاست. زن و شوهر در زندگی مشترک باید زمینه های قضاوت منفی را بسوزانند. حتّی در جایی که از ارزش ها دفاع می کنند، نباید زمینه قضاوت منفی را فراهم سازند. برای مثال، غیرت در میان مردان، امری پسندیده است که می تواند امنیّت را برای زندگی به ارمغان آورد. همین امر چنان چه در جایگاه خودش ظهور پیدا نکند، باعث قضاوت منفی همسر می شود. حضرت علی (علیه السّلام) در نامه ای به فرزندش امام مجتبی (علیه السّلام) می فرماید:
و ایّاک و التغایر فی غیره موضع غیره فانّ ذلک یدعو الصیحه الی السّقم و البریئه الی الرّیب؛ (32) از نشان دادن غیرت بی جا بپرهیز؛ چون که سالم را بیمار و پاک دامن را به بدگمانی می کشاند. این کار، زن شایسته را از شایستگی دور می سازد.
ج. شادی و نشاط
یکی از آثار پذیرش تفاوت ها، احترام همسران به یکدیگر و ایجاد شور و هیجان در زندگی مشترک است. هنگامی که زنان و مردان خیلی شبیه یکدیگر می شوند. جاذبه ی مرموز میان خودشان را از دست می دهند. زندگی کردن با کسی که مثل خودمان است، خسته کننده است. (33)
حضرت علی (علیه السّلام) نشاط و شادمانی در زندگی خود با فاطمه (علیها السّلام) را در سایه پذیرش تفاوت ها چنین بیان می کند:
کنّا کزوج حمامه فی ایکه متمتعین بصحبه و شباب؛ (34) ما همانند دو کبوتر در یک آشیانه بودیم که از نشاط، سلامت و جوانی برخوردار بودیم.
مردان با پذیرش حالت های زنانه و احترام به آن برای زنان دوست داشتنی تر می شوند و زن احساس می کند همسرش او را برای خودش دوست دارد؛ شوهر وی را پذیرفته است و دارایی های او برایش مطلوب است و او را به منظور رسیدگی به امور منزل یا نگهداری فرزندان و امثال آن نمی خواهد. این احساس باعث نشاط و شادمانی زن می شود. زنان نیز وقتی شوهران را به عنوان کسانی می پذیرند که بر تدبیر و اداره ی زندگی مشترک متمرکز شده و زمینه بروز بسیاری از ناکامی ها را حذف کرده اند، مردان از این پذیرش احساس نشاط می کنند. به همین جهت جان گری می گوید: اگر فقط تفاوت ها را می دانستیم و به آن ها احترام می گذاشتیم، بسیاری از مسائل و مشکلات ما حل می شد. (35)
زن چنان چه بپذیرد با توجه به تفاوت ها میان خود و همسرش باید خواسته ی خود را بدون آزردگی مرد از وی طلب کند و مرد بپذیرد زن با نهایت توان از خودش مایه می گذارد و فقط با توجه به تفاوت در توانایی و خصلت های او می تواند از وی انتظاراتی داشته باشد، بسیاری از اختلاف ها حل می شود. ما برای حلّ مشکلاتمان در درجه ی اول باید دیدمان را تغییر دهیم. در این صورت تفاوت میان خود و همسرمان را مثبت خواهیم دید. بسیاری از نزاع های خانوادگی، ناشی از انتظارات بی جا و در نظر نگرفتن تفاوت هاست. برای مثال، زمانی که مرد به تفاوت های میان خود و همسرش توجّه نداشته باشد، در موقعیت های گوناگون برخوردهایی مثل سکوت، درون نگری و توجه به منافع را از همسر انتظار دارد، در حالی که این نوع برخورد از مختصات مردان است و زنان چه در وضعیت شادی و چه در موقعیت غم هرگز به سکوت تمایل ندارند. پذیرش تفاوت ها میان زن و مرد همسران را از قرار گرفتن در چنین وضعیت های نابسامانی باز می دارد.
د. تعادل
اصل تعادل، یکی از عوامل تأثیرگذار بر تنظیم زندگی مشترک است. خروج از تعادل، یعنی افراط و تفریط، هر دو انحراف و خروج از راه درست است. بسیاری از اختلالات روانی در جامعه بشری به رعایت نکردن تعادل در زندگی مربوط می شود. مردان برای تعادل، باید در کنار زنان قرار گیرند و خود را متعادل سازند. همچنین زنان نیز برای ایجاد تعادل در وجود خود به مردان نیازمندند. ترکیب نیروی زنانه و مردانه باعث به وجود آمدن کمال می شود. مرد در حالت مردانه می تواند مغرور، خودمحور و خودخواه به نظر آید و به نیازمندی های دیگران توجه نداشته باشد؛ امّا زن در حالت زنانه بیش از حد به فکر دیگران به نظر می آید و خود را فراموش می کند و به دیگران می اندیشد.
تنها راه گریز از انحراف افراط و تفریط، رسیدن به تعادل است. جذب کیفیّت روانی مردانه به سوی کیفیت های زنانه، بستری برای ایجاد تعادل است. مردان با خصلت مردانه ی خود زمینه ی تکمیل بخش توسعه نیافته زنان و زنان با خصلت زنانه ی خود باعث تکمیل بخش توسعه نیافته مردان می شوند. سردی مرد با گرمی زن، تهاجمی بودن با همسازی، قاطعیت با انتقادپذیری و قدرت با عشق او متوازن می شود. برای مثال، مردان درون گرا هستند و به سکوت گرایش بیشتری دارند. حضور یک زن در زندگی مشترک که دارای دید گسترده ای است و به سخن گفتن گرایش دارد، مرد را از حالت سکوت خارج می کند و به سکوت او تعادل می بخشد. همچنین زنان که بر اثر دید گسترده ای که دارند، سطحی گرا هستند و نمی توانند تمرکز کنند، با حضور یک مرد در زندگی مشترک که متمرکز می بیند، در سطحی گرایی تعدیل می شوند. حضرت علی (علیه السّلام) برقرار نبودن تعادل را نشانه ی جهل می دانند و شیعیان را از افراط و تفریط بر حذر می دارد و می فرماید: « لا تری الجاهل الّا مفرطاً او مفرطاً ». (36) بنابراین برای دوری از فساد و جهل و روی آوردن به سازگاری، باید به تفاوت های زن و مرد به دقت بیندیشیم و آن را بپذیریم.
پینوشتها:
1. افلاطون، جمهوریت، 127.
2. مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص 170.
3. محمدرضا زیبایی نژاد و…، درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، ص 29.
4. نهج البلاغه، حکمت 234.
5. همان، نامه 31.
6. الکسیس کارل، انسان موجودی ناشناخته، ترجمه پرویز دبیری، ص 100.
7. محمّد مجد، روان شناسی زن و مرد، ص 45.
8. علی اکبر شعاری نژاد، روان شناسی رشد بزرگسالان در فراخنای زندگی، ص 25.
9. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 15، ص 33.
10. همان، ج 5، ص 569.
11. جان گری، زنان، مردان، روابط، ترجمه سید رضا نیاز، ص 190.
12. محمدبن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 20، ص 119.
13. آنکو جون بوریس، جحلوه های زندگی یک زن، ترجمه منیژه بهزاد، ص 160.
14. محمدبن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 20، ص 158.
15. جینا لمبروزو، روان شناسی زن، ترجمه حسام شهرئیس، ص 85.
16. جان گری، زنان، مردان، روابط، ترجمه سید رضا نیاز، ص 24.
17. محمد مجد، روان شناسی زن و مرد، ص 118.
18. سوزان کوبیلیام، در پناه یکدیگر، ترجمه تفرشته صالحی، ص 201.
19. سید مجتبی هاشمی رکاوندی، روان شناسی زن، ص 222.
20. جینا لمبروزو، روح زن، ترجمه پری حسام شهرئیس، ج 1، ص 48.
21. محمدبن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 9.
22. بوریس آنکو جوآن، جلوه های زندگی یک زن، ترجمه منیژه بهزاد، ص 171.
23. جان گری، زنان، مردان، روابط، ص 49.
24. محمد مجد، روان شناسی زن و مرد، ص 78.
25. همان.
26. نهج البلاغه، نامه ی 31.
27. بقره، 233.
28. جان گری، زنان، مردان، روابط، ترجمه سید رضا نیاز، ص 12 و54.
29. روم، 21.
30. سید یحیی برقعی، چکیده اندیشه ها، ج1، ص 250.
31. جان گری، زنان، مردان، روابط، ترجمه سیدرضا نیاز، ص14.
32. نهج البلاغه، نامه 31.
33. جان گری، زنان، مردان، روابط ترجمه سید رضا نیاز، ص 84.
34. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج43، ص 117.
35. جان گری، زنان، مردان، روابط، ترجمه سید رضا نیاز، ص44.
36. نهج البلاغه، حکمت 70.
منبع مقاله :
حسین زاده، علی؛ (1391)، همسران سازگار: راهکارهای سازگاری، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ سیزدهم