خارج کردن همسر خود از حلقه ی روابط با دیگران چه تبعاتی دارد؟

خارج کردن همسر خود از حلقه ی روابط با دیگران چه تبعاتی دارد؟

نویسنده: دکتر سید جلال یونسی

آسیب ها در روابط با همسر:
مثلث ها در روابط: همه ی ما نوعی گرایش یا بهتر بگوییم علاقه به افرادی خاص داریم. با بعضی از افراد بیش تر به اصطلاح دم خور می شویم و با بعضی کم تر. به طور کلی در درون ما انسان ها هم جاذبه و هم دافعه وجود دارد. بر این اساس با افراد خاصی روابط تنگاتنگی داریم. در حالی که در رابطه های صمیمی و درهم تنیده هم کسانی را مستثنا می کنیم. این امر به میزان محبوبیت فرد یا افراد مورد نظر باز می گردد که ممکن است به خاطر شکل و قیافه ی ظاهری یا منش و اخلاق آنان باشد. روان شناسان بعضاً اعتقاد دارند این علاقه ها را باید فراتر از این موضوعات دید. تنها شکل ظاهر یا زشتی و زیبایی یا منش افراد نیست که ما را مجذوب آن ها می کند بلکه عامل دیگر این جذب ها و مجذوبیت ها این است که افراد موردنظر تا این حد می توانند التیام بخش زخم ها و جراحات دوران کودکی ما باشند. به هر حال چنین آسیبی وجود دارد که می تواند روابط زناشویی را به طور جدی به مخاطره اندازد، برای مثال در نظر بگیرید خانواده ای با دو فرزند (یک پسر و یک دختر) و زن و شوهری که مثلثی از روابط با چنین تنوعاتی ایجاد می کنند:

1- مثلث رابطه ی بسیار قوی و تنگاتنگ میان مادر- پسر- دختر در حالی که پدر مستثناست، یعنی از این مثلث روابط بیرون است یا بهتر بگوییم بیرون نهاده شده است.
2- مثلث رابطه ی پدر- پسر- دختر، در حالی که مادر مستثنا شده یا به عبارت بهتر خارج از رابطه قرار گرفته است.
3- مثلث رابطه ی پدر- دختر- مادر، در حالی که پسر مستثنا شده است و بیرون قرار گرفته است.
4- مثلث رابطه ی پدر- پسر- مادر، در حالی که دختر مستثنا شده است و روابط تنگاتنگ میان این سه نفر وجود دارد.
5- در خانواده های تک فرزند ی یا بدون فرزند و حتی دارای فرزندان متعدد، ممکن است مثلث هایی با افراد بیرون از خانواده ایجاد شود مانند مثلث روابط مادر- مادرزن – و پسر خانواده، در حالی که پدر بیرون قرار گرفته است. یا مثلث روابط پدر- پسر- مادر شوهر، ولی مادر در این رابطه ی تنگاتنگ حضور ندارد. این مثلث ها می تواند به شکل های گوناگون ایجاد شود.
آسیب زایی این مثلث ها از آن جا شروع می شود که فرد بیرونی (فردی که بیرون قرار گرفته) در اغلب موارد بی تفاوت نمی نشیند و سعی در تخریب چنین رابطه ای و حتی تخریب چهره های درگیر در این مثلث ها را دارد. این فعالیت های مخرب به طور جدی روابط زناشویی را تحت تأثیر منفی قرار می دهد و می تواند آسیب های جدی برای آن داشته باشد. شاید در این جا برای خوانندگان محترم سؤالی مطرح شود و آن این که چرا در قبال مثلث هایی که به گونه ای منجر به حذف ما از روابط می شود، همواره چنین عکس العمل های شدید و مخربی نشان می دهیم؟ برایی جواب این سؤال بهتر است خوانندگان محترم به تحقیقات انجام شده در زمینه ی آزارگری توجه کنند؛
روان شناسان پنج نوع آزارگری را مشخص کرده اند:

الف) آزارگری کلامی:
از طریق زبان کسی را آزار دادن، مانند توهین های کلامی.

ب) آزارگری فیزیکی:
توسط خشونت فیزیکی و آزار بدنی فردی را اذیت کردن و آزار دادن، مانند کتک زدن و ضرب و شتم های بدنی.

پ) آزارگری جنسی:
از طریق سوء استفاده ی جنسی کسی را آزار دادن، مانند تجاوز جنسی.

ت) آزارگری های هیجانی:
توسط عواطف نامناسب و ابراز عواطف و هیجانات نابه جا کسی را آزار دادن، مانند ابراز خشم یا بی تفاوتی بی جا.

ث) آزارگری از طریق عدم توجه:
در این آزارگری فرد از این که جزء فراموش شدگان قرار گرفته رنج می برد، مانند مورد بی اعتنایی قرار گرفتن و داشتن احساس این که بود و نبودم در چنین رابطه ای تفاوت نمی کند. افراد در این آزارگری از بی توجهی به آن ها و فراموش شدن بسیار رنج می برند. روان شناسان طبق تحقیقات به عمل آمده، دریافتند که بدترین و آسیب زاترین نوع آزارگری، آزار دیدن از طریق بی اعتنایی است، زیرا در تمام آزارهای دیگر به نوعی شخص در کانون توجه است، در حالی که در این نوع آزارگری فرد از کم ترین توجه نیز محروم است زیرا این آزارگری از طریق بی اعتنایی اعمال می شود. به یاد داشته باشیم همه ی ما انسان ها تشنه ی توجه و محبت دیگران هستیم و مواقعی که این نیاز از ما دریغ می شود، می تواند برای مان بسیار تنفرآمیز و مشمئزکننده باشد.
بسیاری از دانشمندان درباره ی معنای کلمه ی انسان معتقدند که انسان از ماده ی انس است چرا که اساس خلقت انسان بر انس و مأنوس بودن با دیگران بنا نهاده شده است، لذا هر آزارگری که با ماهیت وجودی انسان در تضاد باشد( آزارگری از طریق بی اعتنایی) می توان عکس العمل شدیدی را در پی داشته باشد.
زمانی که اعضای خانواد به کودکان بی توجهی می کنند، آن ها سعی می کنند با پرخاشگری، ایرادگیری، امتناع از غذا خوردن، بیماری های بدنی، شب ادراری، افت تحصیلی و … توجه دیگران را جلب کنند. حال اگر خانم یا آقایی به علت تشکیل مثلث های معیوب به عنوان زن یا شوهر در وضعیت بی توجهی قرار گیرد، چه عکس العملی نشان می دهد؟
تجارب بالینی نویسنده ی این مقاله در مواجه با صدها خانواده که این مشکل را دارند، مؤید موارد زیر است:
پرخاشگری زن و شوهر نسبت به هم، کناره گیری یکی از کل زندگی، روابط پنهان با فردی دیگر، سردمزاجی جنسی، دلزدگی نسبت به روابط زناشویی، کاهش محبت میان زوجین، تنازعات لفظی و فیزیکی با یک دیگر، بهانه گیری های بدون دلیل و حتی طلاق یا جدایی زوجین.

یک نمونه ی بالینی:
خانواده ای با دو فرزند پسر 23 ساله و دختر 25 ساله، شوهر 66ساله و خانم 54 ساله به دلیل مشکل حاد خانوادگی مراجعه می کنند. شکایت اعضای خانواده همگی از مرد خانه یعنی شوهر و پدر خانواده است که مدام نسبت به فرزندان فحاشی می کند و از کاربرد رکیک ترین فحش ها و توهین ها نسبت به خانم و فرزندان هرگز ابایی ندارد. آقا بازنشسته ی سازمانی دولتی و دارای تحصیلات فوق دیپلم است، خانم دارای تحصیلات دیپلم و کارمند شرکتی خصوصی است. پسر خانواده دارای تحصیلات لیسانس در مهندسی کامپیوتر و دختر خانم دارای تحصیلات لیسانس در ادبیات فارسی است. طبق گفته های فرزندان و خانم، پدر خانواده چندین سال است که از پرداخت کم ترین وجه برای هزینه های اقتصادی خانواده ابا دارد و در مقابل درخواست آنان تنها با فحاشی و حتی ضرب و شتم فیزیکی پاسخ می دهد. جهت بررسی دقیق تر موضوع خواسته شد حداقل سه جلسه تمام اعضای خانواده حضور یابند تا نحوه ی تعامل و روابط بین فردی تمام خانواده وارسی شود و الگوهای روابط ایجاد شده در بین اعضا مشخص شود. در همان جلسه ی اول برای روان درمان گر آشکار شد که مثلث واضحی با حضور مادر- پسر و دختر ایجاد شده و پدر خانواده از این رابطه ی مثلثی به طور کامل بیرون نهاده شده است. دقت شود در بسیاری از موارد ما خودمان چنین مثلث های را تشکیل می دهیم یا درگیر آن می شویم، بدون آن که به فرآیند مثلث سازی آگاه باشیم.
لذا در اکثر موارد روان شناس با پرسش های مستقیم از اعضای خانواده نمی تواند الگوهای موجود در روابط خانواده را بیابد بلکه مشاهده ی مستقیم نحوه ی تعامل اعضای خانواده به ویژه زن و شوهر می تواند در این زمینه راهنما باشد.
بارها پدر خانواده در مقابل سؤال های مکرر اعضای خانواده درباره ی رفتارهای خشن ابراز می کرد:
« دیگی که برای من نجوشد بهتر است که سر سگ در آن بجوشد.»

چگونه می توان مثلث های آسیب را شکست؟

راه کارهای مداخله ای جهت شکستن مثلث های معیوب:
از وظایف روان شناس و خانواده درمان گران جهت بهبود روابط زناشویی و خانواده، شکستن مثلث های آسیب زا در روابط زناشویی است. به طوری که هیچ یک از اعضای خانواده در رابطه با به حساب نیامدن یا مورد بی اعتنایی قرار گرفتن احساس آزاردگی نکند. برای این امر مهم چند قدم اساسی برداشته شده است.

الف) گام اول:
خانواده و افرادی که تشکیل دهنده ی مثلث هستند، از وجود چنین مثلثی و تبعات آسیب زای آن با سؤالات مکرری که روان شناس از اعضای خانواده می کند، آگاه می شوند. سؤالات به گونه ای است که اعضاء با پاسخ های خود متوجه چنین مثلث ها و تبعات منفی آن می شوند.

ب) گام دوم:
آگاه شدن نسبت به ارتباط مستقیم و غیرمستقیم رفتارهای خشونت آمیز و عدم رضامندی در خانواده و روابط زناشویی با الگوهای مثلث های ایجاد شده به وسیله ی پرسش های هدفمندی که روان شناس می پرسد. به یاد داشته باشیم آگاه شدن زوجین و اعضای خانواده از این فرآیند صرفاً اولین و مهم ترین قدم درمانی است، زیرا در بسیاری از موارد، این آگاهی می تواند سست شدن مثلث ها را به دنبال داشته باشد. برای مثال اگر ما ندانیم که مبتلا به بیماری دیابت هستیم و پس از مراجعه به پزشک و دادن آزمایشات توسط پزشک مربوطه به میزان قند خون مان که بالای 380 است، واقف شویم و تنها پزشک میزان قند خون و تبعات مربوط به افزایش قند را به ما گوشزد کند و هیچ گونه دارویی تجویز نکند، دیده شده که در اکثر موارد صرف آگاهی از میزان قند خون و تبعات آن باعث شده است که ما یک خود کنترلی نسبتاً قابل توجهی در مصرف مواد قندی از خود نشان می دهیم.

پ) گام سوم:
در نمونه ای که ذکر شد، روان شناس با مادر وارد مذاکره شده و درخواست می کند که جهت ترغیب دختر خانم به خروج از مثلث و وارد شدن وی به رابطه ای دو طرفه با پدرش به او کمک کند. به گونه ای که دختر خانم به صورت تاکتیکی در طرف پدرش قرار می گیرد تا بدون ملاحظه همواره مؤید و کمک پدرش باشد. حتی به صورت تاکتیکی در جلسات خانواده درمانی، جانب پدرش را خواهد داشت. به دختر خانم توضیح داده شد که با این رفتار به جبهه ی پدر نفوذ خواهد کرد و خواهد توانست تغییرات اساسی ایجاد کند.
در حالی که چنان چه تمام اعضای خانواده طرف مادر باشند هیچ شانسی برای تغییر در طرف پدر نخواهد بود. به هر حال باید کسی در آن طرف قرار گیرد تا بتواند تغییراتی مطلوب را ایجاد کند. با بایکوت کردن کسی، نمی توان کم ترین تغییر را در او دید. چنین گامی با این هدف برداشته شد که اعضای خانواده به ویژه افرادی که در مثلث قبلی بودند کاملاً احساس کنند که چگونه با شکسته شدن مثلث، اوضاع خانواده بهتر می شود. برای نمونه، همین مرد( پدر خانواده) تا چه اندازه در پرداخت هزینه های اقتصادی خانواده از خود انعطاف نشان می دهد و تا چه میزان فحاشی ها و توهین های وی نسبت به همسر و فرزندان کاهش می یابد. این نتیجه می تواند تقویت کننده ی فرآیندی باشد که جدیداً در این خانواده شروع شده است.

ت) گام چهارم:
برای شکستن این مثلث آسیب زا و آوردن پدر به داخل روابط، از دختر خانم درخواست می شود که در موقعیت های گوناگون، روابط خود را با پدر قوی تر و تنگاتنگ تر کند. برای مثال برای چندین بار پدر با دخترش به تنهایی مسافرت می کند. برای رسیدن به این اهداف: الف- شکست مثلث معیوب. ب- بررسی رفتار و نگرش های مختل پدر توسط دختر خانم در طول سفر. در طول مسافرت موقعیت های خوبی پیش می آید که می توان با استفاده از موارد توجیه شده برای دختر خانم، در ذهن و رفتار پدر تغییراتی ایجاد کرد، زیرا در موقعیت هایی که این دو با هم خلوت کرده اند، امکان تأثیرگذاری دختر بر پدر و بالعکس وجود دارد.
پس از ایجاد میان دختر و پدر و شکل گیری موضعی ملایم تر در دیدگاه ها و رفتار پدر می توان راه کار مسافرت های زوجی پدر و مادر را ارائه کرد. به گونه ای که این مسافرت ها طبق تکالیف مشخصی به خلوت کردن های متعدد میان زن و شوهر منجر شود. زوج ها موظفند هر هفته جدا از فرزندان حداقل حدود 2 ساعت با هم خلوت کنند و موضوعات مهم، نگران کننده و مورد علاقه ی خود را با یکدیگر مطرح کنند و با گفت و گو به راه حل های مناسب و مورد توافق طرفین( در جهت حل مشکلات و مسائل پیش رو) برسند. اکیداً چنین جلساتی را توصیه می کنیم زیرا از طریق این جلسات می توان از پیدایش مثلث های معیوب در روابط پیشگیری کرد. مثلث ها زمانی ایجاد می شود که در اثر قطع رابطه به ویژه توقف گفتمان میان زوجین، هر یک برای خود فضای ذهنی جدا و مخرب ایجاد می کنند و در ذهن خودشان برای طرف مقابل جایگاهی قایل نیستند. سپس این خلأ توسط مثلث های روابط ایجاد می شود.
دقت کنید، نباید با ایجاد مثلث های دیگر، مثلث های اصلی تر را تضعیف کنید یا از بین ببرید. جنگ و جدال بین مثلث ها می تواند به گسیختگی در خانواده و روابط زناشویی منجر شود.

راه کار نیت متناقض:
این راه کار از این جهت نیت متناقض نامیده می شود که برخلاف قصد مراجع یا مراجعان عمل می کند. برای مثال مراجعی جهت درمان وسواس دست شستن به درمان گر مراجعه می کند و با این تکلیف درمان گر مواجه می شود که اگر تا به حال هر بار دست خود را بیست بار در دستشویی می شستی، از این به بعد باید سی بار این کار را انجام دهی. این بالا بردن تعداد دفعات شستن توسط درمانگر تا آن جا که امکان دارد، ادامه می یابد. این تکنیک علاوه بر ایجاد نوعی دل زدگی از این رفتار، به گونه ای باعث آگاهی هر چه بیش تر فرد از ابعاد این علامت مرضی می شود، آگاهی و بصیرتی که جهت روان درمانی ضرورت دارد.
در مواردی که با مقاومت اعضای درگیر با مثلث در رابطه با شکستن یا تضعیف مثلث مواجه می شویم، می توانیم از این راه کار استفاده کنیم. برای نمونه پدری که مثلثی با مادر خود (مادر شوهر) و یکی از فرزندان ایجاد کرده یا خانمی که مثلثی با مادر خودش (مادر زن) و یکی از فرزندان ساخته است را در نظر بگیرید که می توان از آن ها درخواست کرد ارتباط خودش را با مادرشان تنگاتنگ تر و تشدید کنند. مثلاً می توان از خانم خواست که حتی درباره ی کوچک ترین چیزها تنها با مادرش مشورت کند: مشورت درباره ی این که به کجا برود، چه لباسی را بخرد یا چه قیمتی بخرد، چه رنگی و چه مدلی، چه تعدادی، دقیقاً از کجا و در چه زمان و وقت مشخصی خرید کند، برای چه کسانی لباس و یا چه تعدادی بخرد و … و حتی در ظریف ترین و ریزترین موضوعات زناشویی (شامل نوع و دفعات رابطه ی جنسی)، فقط با مادر مشورت کند و حتی الامکان نظرات وی اعمال شود. در حقیقت افراد با نزدیک تر شدن بیش از اندازه و شدید به یکدیگر به نوعی به سمت دل زدگی گام برمی دارند. این دل زدگی برای شکستن یا تضعیف مثلث ضروری است، به یاد داشته باشیم اگر لذت بخش ترین رابطه هم بیش از اندازه تشدید و تنگاتنگ شود، به طوری که افراد احساس کنند که فضای شخصی و خصوصی آنان در حال اضمحلال است، ممکن است به سمت دل زدگی و اشمئزاز پیش رود.
در برخی موارد افرادی هستند که در مقابل انجام راه کار نیت متناقض مقاومت نشان می دهند، در این موارد می توان از راه کار انجام این تکنیک در ذهن استفاده کرد که ما آن را شرطی سازی نهانی با هدف نیت متناقض می نامیم. در این صورت از خانم یا آقا با مشکلات مذکور خواسته می شود هر روز حدود 20 دقیقه در عالم خیال و ذهن تصور کند که ارتباطات بسیار تنگاتنگ با مادرش دارد به طوری که در جزئی ترین و خصوصی ترین موضوعات زندگی خود از مادر نظر می خواهد و سعی می کند آن ها را در زندگی خود اعمال کند. انجام این امور فقط در ذهن می تواند تا حد زیادی اثرات تکنیک نیت متناقض را برای فرد به دنبال داشته باشند.
منبع مقاله :
یونسی، سید جلال؛ (1388)، مدیریت روابط زناشویی (آسیب ها و راه حل ها در روابط زناشویی)، تهران: نشر قطره، چاپ دوم

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید