نویسنده:مسعود پور سید آقایی
منبع:عاشورا و انتظار
روز عاشورایی بود و موج سوگواران از هر سو به سوی کربلا در حرکت بود.
علامه بحرالعلوم (رحمت الله علیه) نیز به همراه گروهی از طلاب به استقبال عزاداران حرکت کردند به محله ی (طُوَیرِج) رسیدند ، که دسته ی سینه زنی و سبک سوگواریشان مشهور بود.
هنگامی که علامه و همراهانش به آنان رسیدند،ناگهان علامه بحرالعلوم (رحمت الله علیه) با آن کهولت سن و موقعیت اجتماعی و علمی،لباس خویش را به کناری نهاده و در صف سینه زنان،با شوری وصف ناپذیر به سینه زدن پرداختند.
پس از پایان سوگواری ، یکی از خواص از ایشان پرسید:
چه رویدادی پیش آمد که شما چنان دچار احساسات پاک و خالصانه شدید که آن گونه سر از پا نشناخته،لباس از تن درآوردید و به سینه زنان پیوستید؟
علامه بحرالعلوم (رحمت الله علیه) در جواب فرمودند:
حقیقت آن است که با رسیدن به دسته ی سوگواران،ناگاه چشمم به محبوب دل ها، امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) افتاد و دیدم ایشان،با سر و پای برهنه در میان انبوه سینه زنان،در سوگ پدر والای خود امام حسین (علیه السلام) با چشمانی اشک بار به سر و سینه می زنند،به همین جهت آن منظره مرا به حال انداخت که قرارم از کف رفت و در برابر کعبه مقصود و قبله موعود به سوگواری پرداختم.